بحث:ویژگی امام

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

فهرست صفات

مقدمه

جانشین پیامبر (ص) که ضامن تداوم حیات دین و نیز پاسخ‌گویی نیازهای بشر است، تناسب جایگاه والای پیشوایی و رهبری، ویژگی‌های دارد که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

  1. تقوا و پرهیزکاری و برخورداری از ملکه عصمت به گونه‌ای که کوچک‌ترین گناهی از او سر نمی‌زند.
  2. علم و دانش که از علم پیامبر (ص) سرچشمه گرفته و متصل به علم الهی است؛ بنابراین پاسخ‌گوی همه نیازها در همۀ زمینه‌های مادی و معنوی، دینی و دنیایی است.
  3. آراستگی به فضائل و سجایای اخلاقی در بالاترین درجات؛
  4. توان اداره جامعه بشری و مدیریت صحیح آن بر اساس آموزه‌های دینی.

با توجه به صفات یادشده برای امام، بدیهی است که انتخاب چنین فردی از توان و دانش مردم، بیرون است و تنها خداوند است که به سبب علم بی‌نهایت خود می‌تواند پیشوایان و جانشینان پیامبر (ص) را برگزیند.

اصلی‌ترین وصف امام در برهان لطف، علم لدنّی و عصمت اوست که هر دو می‌باید به ضمانت و تأیید الهی باشد؛ و الا در میان انسان‌های عادّی، افرادی یافت می‌شوند که به دلیل وارستگی روحی، صاحب کرامات و مکاشفات و یا علوم غیر اکتسابی می‌شوند، ولی کلام آنها برای دیگران حجت نیست؛ زیرا عصمت آنان از خطا و یا اطلاع آنان از عالم غیب، به تأیید و تضمین الهی نیست. بنابراین امام باید:

  1. مستقیماً مهتدی به هدایت الهی باشد و محتاج هدایت هیچ مخلوقی نباشد؛ چنان‌که خداوند در این باره می‌فرماید: أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۱]
  2. معصوم به عصمت الهی باشد؛ تا بتواند مقتدای مطلق امّت در قول و فعل و تقریر قرار گیرد.
  3. در علم و معارف توحیدی، در مقام حق‌ّالیقین، مطّلع از ملکوت عالم و مشرِف بر کتاب خدا و احکام الهی باشد و در همه فضائل اخلاقی و کمالات توحیدی، افضل خلایق محسوب گردد. او در یک کلام، باید مصداق تامّ انسان کامل و در مقام مخلَصین قرار داشته باشد[۲].

با توجه به اهمیت این ویژگی‌ها، به اختصار درباره هر یک توضیح می‌دهیم:

  1. علم: امام که سِمت پیشوایی و رهبری مردم را بر عهده دارد، لازم است دین را در تمام زوایای خود بشناسد و به قوانین آن آگاهی کامل داشته باشد. نیز با دانستن تفسیر آیات قرآن و احاطه کامل به سنّت پیامبر (ص) به تبیین معارف دین پرداخته، به همه سؤالات مردم در موضوعات مختلف پاسخ دهد و آنها را به بهترین شیوه، راهنمایی کند. بدیهی است که چنین مرجع علمی‌ای می‌تواند مورد اعتماد و تکیه‌گاه توده‌ها قرار گیرد. چنین پشتوانه علمی‌ای تنها به واسطه اتّصال به علم الهی می‌تواند وجود داشته باشد؛ به همین دلیل، شیعه معتقد است علم امامان و جانشینان واقعی پیامبر (ص) برگرفته از علم بی‌کران خدایی است. امیر المؤمنین (ع) درباره علامت‌های امام بر حق می‌فرماید: "امام، آگاه‌ترین فرد است به حلال و حرام خدا، و احکام گوناگون، و اوامر و نواهی او و هر چه مردم نیازمند آن هستند.[۳]
  2. عصمت: یکی از صفات مهم امام و شرایط اساسی امامت، "عصمت" است و آن، ملکه‌ای است که از علم به حقایق و اراده‌ای قوی به وجود می‌آید. امام به سبب برخورداری از این دو، از ارتکاب هر گناه و خطایی خودداری می‌کند. هم در شناخت و تبیین معارف دینی و هم در عمل به آنها و هم در تشخیص مصالح و مفاسد جامعه اسلامی، معصوم از لغزش است. برای عصمت امام، دلائل عقلی و نقلی از قرآن و روایات، وجود دارد. مهم‌ترین دلیل‌های عقلی عبارتند از:
    1. حفظ دین و راه و رسم دینداری، در گروه عصمت امام است؛ چون امام مسئولیت حفظ دین از تحریف و هدایت دینی مردم را بر عهده دارد و نه تنها سخن او، که رفتاراو و تأیید و عدم تأییدش نسبت به عمل دیگران، در رفتار جامعه تأثیر می‌گذارد؛ پس باید در فهم دین و عمل به آن از هر لغزشی محفوظ باشد تا پیروان خود را به گونه صحیح، هدایت کند.
    2. یکی از دلایل نیاز جامعه به امام، این است که مردم در شناخت دین و اجرای آن، ### 313### نیستند. حال اگر پیشوای مردم نیز چنین باشد، چگونه می‌تواند مورد اعتماد کامل آنها قرار گیرد؟ به بیان دیگر، اگر امام نباشد، مردم در پیروی از او و انجام همه دستوراتش، دچار تردید خواهند شد.[۴] آیاتی از قرآن نیز بر لزوم عصمت امام دلالت دارد که یکی از آنها آیۀ ۱۲۴ سوره بقره است. در این آیه شریف آمده است که پس از مقام نبوت، خداوند مقام والای امامت را نیز به حضرت ابراهیم (ع) عطا فرمود. آن‌گاه حضرت ابراهیم از خداوند درخواست کرد که مقام امامت را در نسل او نیز قرار دهد. خداوند فرمود: "عهد من امامت به ستمکاران و ظالمان نمی‌رسد"؛ یعنی منصب امامت، مخصوص آن دسته از ذرّیه حضرت ابراهیم (ع) است که ظالم نباشند. حال با توجه به اینکه قرآن کریم، شرک به خدا را ظلم بزرگ دانسته است و هرگونه تجاوز از دستورات الهی را ظلم به نفس برشمرده است، هر کس در برهه‌ای از زندگی خود، مرتکب گناهی شده، مصداق ظالم است و شایسته مقام امامت نخواهد بود. به بیان دیگر، بدون شک حضرت ابراهیم (ع) "امامت" را برای آن دسته از ذریّه خود که در تمام عمر گناه کار بوده و یا در آغاز، نیکوکار بوده و سپس بدکار شده‌اند، درخواست نکرده است. بنابراین دو دسته باقی می‌ماند:
      1. آنان که در آغاز، گناه کار بوده‌اند و سپس توبه کرده و نیکوکار شده‌اند.
      2. آنها که هیچ‌گاه مرتکب گناهی نشده‌اند. خداوند در کلام خود، دسته اول را استثنا کرده است، نتیجه اینکه مقام "امامت" تنها به دسته دوم اختصاص دارد.[۵]
  3. مدیریتِ اجتماعی: از آنجا که انسان، موجودی اجتماعی است و اجتماع بر روح و روان و رفتار او تأثیر فراوانی دارد، لازم است برای تربیت صحیح و رشد او به سوی قرب الهی، زمینه‌های اجتماعی مناسب پدید آید و این در سایه تشکیل یک حکومت الهی، ممکن خواهد بود. بنابراین امام و پیشوای مردم باید توان اداره امور جامعه را دارا باشد و با استفاده از تعالیم قرآن و سنّت نبوی (ص) و بهره‌گیری از عناصر کار آمد، حکومتی اسلامی را پی‌ریزی کند.

پانویس

  1. «آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  2. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲.
  3. بحار الانوار، ج ۲۵، ح ۳۲، ص ۱۶۵.
  4. به علاوه اگر امام مصون از خطا نباشد، باید به دنبال امام دیگری بود تا نیاز مردم را پاسخ دهد و اگر او نیز محفوظ از خطا نباشد، امام دیگری لازم است و این رشته همچنان تا بی‌نهایت ادامه خواهد یافت و چنین امری از نظر فلسفی، باطل است.
  5. عیون اخبار الرضا، ج ۲، باب فی علامات الامام، ح ۱، ص ۱۹۲.