دعای معرفت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۱].

  • زراره بن اعین می‌گوید: از حضرت صادق شنیدم که می‌فرمود: قائم پیش از اینکه قیام کند، غیبتی خواهد داشت.... گفتم: قربانت گردم: اگر من آن زمان را درک کردم، چه عملی انجام دهم؟ فرمود: ای زراره هر گاه آن عصر را درک کردی، به قرائت این دعا مداومت کن: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ... »[۲][۳]

چند نکته

  1. بیان این دعا در ضمن دعایی دیگر: این دعا در ابتدای دعای دیگری معروف به دعای دوران غیبت وجود دارد که دارای مضامین بسیار بلندی است و از ناحیه مقدسه از ابوعمر عثمان بن سعید عمری صادر و سفارش شده تا در دوران غیبت خوانده شود[۴]. همچنین این دعا در پایان مفاتیح الجنان بخش ملحقات نیز بیان شده است[۵]
  2. معنای حجّت: حجّت در لغت به معنای غلبه است، سپس به صورت مجاز یا حقیقت عرفی در معنای برهان به کار برده می‌‌شود؛ اما در عرف متشرّعه به معنای کسی است که خداوند او را برای هدایت مردم و دعوت آنان به سوی او منصوب نموده است و به وسیله او بر کسانی که از این امام پیروی نکنند و گمراه شوند، احتجاج خواهد کرد[۶]. اما در این دعا مراد از حجّت به قرینه ورود آن برای دوران غیبت، شخص خاتم الاوصیاء بقیة الله الاعظم (ع) است؛ زیرا موضوع سخن، غیبت حضرت مهدی (ع) وسختی این دوران بود. زراره از امام صادق (ع) سؤال کرد که اگر من در این دوران بودم، چه کنم؟ حضرت چنین سفارش به او کردند[۷].
  3. رابطه بین شناخت خداوند و شناخت رسولش: وقتی با حجت باطنیِ خود یعنی عقل با تدبر در آیات انفسی و آفاقی به وجود خالقی یکتا، حکیم، علیم، قادر و منزّه از هرگونه عیب و نقص پی می‌بریم که عبث و قبیح از او سر نمی‌زند، درمی یابیم که قطعاً از خلقت انسان هدفی داشته است. استعدادهای شگفت انگیز و ویژگی‌های خاصِّ انسان، گواه این معناست که حبِّ بقاء، سیری ناپذیری و مطلق‌گرایی و کمال جوئیش، همه و همه، نشانگر این است که انسان بی‌هدف آفریده نشده است. از اینجا به ضرورت وحی و نبوت پی می‌‌بریم که خداوند باید کسانی را بفرستد تا راه و رسمِ رسیدن به قله‌های سعادت و رشد و تعالی را به انسان نشان دهند، چنانچه می‌‌فرماید: رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا [۸]. آری، اگر کسی در راه شناخت خداوند به مشکل دچار مشکل شود و چوب و سنگ و بت‌های دیگر را به خدایی انتخاب کند، هرگز رسول و حجت برای او مفهومی نخواهد داشت. پس هرچه شناخت ما از خداوند قوی‌تر باشد، ضرورت نیاز به رسول و حجّت را بیشتر احساس خواهیم کرد[۹]
  4. رابطه شناخت رسول با شناخت حجّت و جانشین رسول (ص): وقتی عظمت خداوند متعال را دریافتیم، عظمت رسول، شئون و وظایف او را نیز درک خواهیم کرد. از آنجایی که رسول از جنس انسان است و كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ [۱۰] و به بیان قرآن خطاب به حضرت رسول إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ[۱۱]؛ پس به همان دلیلی که ما به رسول نیاز داریم، درست به همان دلیل باید پس از رسول کسی در اندازه و رتبه او از سوی خدای حکیم معرفی گردد تا همه شئون و وظایفش را ادامه دهد، به جز نبوت که با ارائه کامل‌ترین دین به وسیله خاتم انبیاء، حضرت محمد مصطفی (ص) پرونده آن برای همیشه بسته شد. به عبارت دیگر چون عقل فقط مدرک کلیات است و هر زمان اقتضائات ویژه خود را دارد، انسان پیوسته نیازمند هادی است، از سوی دیگر رابطه میان عالم غیب و عالم شهود قطع نمی‌شود؛ بنابراین خداوند هرگز زمین را از حجّت و امام خالی نگذاشته و نخواهد گذاشت و امام نیز با در اختیار داشتن آنچه که بر رسول نازل شده، راه او را ادامه خواهد داد. اگر کسی رسول را به خوبی نشناسد و فقط او را یک حاکم اجتماعی بداند که بر اساس اجتهاد و تخمین امور را اداره می‌‌کند، طبعاً درباره جانشین او نیز دچار مشکل خواهد شد و به بیراهه خواهد رفت، بنابراین، میان امام علی (ع) و دیگران تفاوتی نخواهد دید که از ضعف عمیق در خداشناسی ناشی می‌‌شود و به اینجا می‌‌رسد که: سپاس خدایی را که کسی را که پایین‌تر بود (ابوبکر)، بر کسی که برتر بود (امام علی)، مقدم داشت!!؟ [۱۲] نتیجه اینکه از معرفت خداوند به معرفت رسول و از معرفت رسول به معرفت امام و ضرورت وجود او می‌‌رسیم[۱۳]
  5. درجات معرفت: همانگونه که در اصل معرفت، با معرفت خداوند به معرفت رسول و از معرفت رسول به معرفت حجت می‌‌رسیم، درباره مرتبه‌های معرفت هم قضیه صادق است. بالاترین میزان معرفت به رسول (ص) را امیرالمؤمنین (ع) دارد و می‌‌فرماید: «إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه‏ »[۱۴] زیرا بالاترین معرفت به خداوند را دارد و بالاترین مرتبه معرفت به حجت را حضرت صدیقه طاهره (س) دارد؛ زیرا از بالاترین میزان معرفت به خدا و رسول او بهره‌مند است.
  6. از خداوند به امام و از امام به خداوند می‌‌رسیم: بر اساس آنچه گذشت، از معرفت خداوند به معرفت رسول و امام می‌‌رسیم؛ اما از سوی دیگر، از آنجاکه امام و نبی از مقام والای عصمت برخوردارند و کاملترین و مقربترین مخلوق و مظهر اسماء حسنای الهی می‌‌باشند، راهی برای خداشناسی و دست یابی به مراحل بالاتر شناخت خداوند و تقرب به سوی او هستند. بیان نورانی امام حسین (ع) به همین مطلب اشاره می‌‌کند. امام صادق (ع) می‌‌فرماید: حسین بن علی (ع) نزد یاران خود آمد و فرمود: ای مردم! خدای متعال بندگان را جز برای اینکه او را بشناسند، نیافرید؛ پس چون او را بشناسند، پرستش او می‌‌کنند و چون او را بپرستند، از پرستشِ جز او بی‌نیاز می‌‌شوند. مردی پرسید: ای پسر پیامبر، پدر و مادرم فدای تو باد! معرفت و شناخت خدا چیست؟ حضرت فرمود: "اینکه اهل هر زمان، امام خود را که اطاعت او واجب است، بشناسند"[۱۵]. از آنجاکه خدای متعال بندگان را برای این آفرید که او را بشناسند و بپرستند[۱۶]، بنابراین راهنمایانی برای این شناخت و پرستش قرار داد؛ رسالت اصلی امام همین است، چنانچه در قرآن پس از بیان مژده و نوید ظهور و مسائل مربوط به آن می‌‌فرماید: یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی‌شَیْئا ، همه اینها برای این است که عبودیتی خالصانه و منزّه از هرگونه شرک در عالم انجام شود. مرحوم علامه طباطبایی می‌‌فرماید: امام کسی است که در روز قیامت مردم را به سوی خداوند می‌‌برد، همان گونه که در ظاهر و باطنِ این عالم آنها را به سوی او به پیش می‌‌برد[۱۷].
  7. فراز پایانی این دعا بر یک مطلب اساسی دلالت دارد و آن اینکه اگر کسی درباره چنین امامی معرفت و اعتقاد نداشته باشد، در واقع توحید و دین او دچار مشکل خواهد شد. به عبارت دیگر این حلقه اعتقادی، مانند نماز است؛ نماز وقتی شکل می‌‌گیرد که تکبیره الاحرام با شرایط و آداب آن به سلام پایان یابد و روزه آنگاه صدق می‌‌کند که امساک به اذان مغرب برسد. این همان نکته‌ای است که در بیان نورانی امام رضا (ع) به آن تصریح شده است. ایشان در ادامه آیه شریفه فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها[۱۸] می‌‌فرماید: مراد یکتایی خداوند و رسالت حضرت محمد (ص) و ولایت امیر المؤمنین (ع) است، سپس اضافه می‌‌فرماید:با پذیرش ولایت، توحید شکل می‌‌گیرد [۱۹].
  8. جایگاه معرفت امام: آخرین نکته در این بخش این است که معرفت به امام و حجت خداوند از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. مرحوم کلینی در کافی در "باب معرفة الامام" چهارده روایت[۲۰] و مرحوم مجلسی در بحارالانوار در "باب وجوب معرفة الامام" چهل روایت بیان کرده‌اند[۲۱].

منابع

پانویس

  1. "خدایا خودت را به من بشناسان، پس اگر خودت را به من نشناسانی پیامبرت را نخواهم شناخت. خدایا پیامبرت را به من بشناسان، پس اگر پیامبرت را به من نشناسانی حجّتت را نخواهم شناخت. خدایا حجّتت را به من بشناسان، پس همانا اگر حجّتت را به من نشناسانی از دینم گمراه می‌شوم"؛ کلینی، کافی، ج۱، ۳۳۷ص، کتاب الحجه، باب فی الغیبه، ح۵و۲۹.
  2. کلینی، کافی، ج۱، ۳۳۷ص، کتاب الحجه، باب فی الغیبه، ح۵و۲۹.
  3. اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۴۱.
  4. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۵۱۲.
  5. اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۴۱-۴۲.
  6. کبیر مدنی، ریاض السالکین، ج۶، ص۳۷۴.
  7. کلینی، کافی، ج۱، ص۳۳۷.
  8. پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۵.(برای توضیح بیشتر نک: مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۴۰)
  9. اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۴۲-۴۳.
  10. هر کسی مرگ را می‌چشد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸۵.
  11. بی‌گمان تو خواهی مرد و آنان نیز می‌میرند؛ سوره زمر، آیه: ۳۰.
  12. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي‏... قدّم المفضول على الأفضل‏ ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳.
  13. اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۴۳-۴۴.
  14. کلینی، کافی، ج۱، ص۹۰.
  15. « مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۹.
  16. ذاریات: ۵۶.
  17. طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۲۷۳.
  18. سوره روم:۳۰.
  19. «إِلَى هَاهُنَا التَّوْحِيد»؛ قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۵۵.
  20. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۸۰.
  21. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۷۶.
  22. به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۹.
  23. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۸۵.
  24. اباذری، محمود، ادعیه و زیارات مهدوی، ص ۴۵-۴۶.