ساحت‌های دعوت پیامبران

  1. دعوتهای اجتماعی:
    1. دعوت به عدالت اجتماعی؛
    2. دعوت به شکستن سنت‌های غلط؛
  2. دعوتهای فرهنگی:
    1. دعوتهای تربیتی (دعوتهای اخلاقی):
    2. دعوت به ارزشهای اخلاقی:
      1. دعوت به تقوا؛
    3. دعوتهای رفتاری (دعوتهای سلوکی):
    4. دعوت به پرستش خدا؛
    5. دعوت به اطاعت:
    6. دعوت به اطاعت خدا؛
    7. دعوت به اطاعت پیامبر؛
    8. دعوت به اطاعت ولی امر:
      1. دعوت به اطاعت امام؛
      2. دعوت به اطاعت نائب امام (دعوت به اطاعت فقیه عادل
    9. دعوت به آزادی هدفمند؛
    10. دعوت به عمل صالح؛
    11. دعوت به محبت:
      1. دعوت به محبت خدا؛
      2. دعوت به محبت پیامبر؛
      3. دعوت به محبت امام؛
      4. دعوت به محبت خانواده:
        1. دعوت به محبت والدین؛
        2. دعوت به محبت همسر؛
        3. دعوت به محبت فرزند.
  3. دعوتهای علمی (دعوتهای معرفتی):
    1. دعوت به شناخت:
      1. دعوت به شناخت خدا؛
      2. دعوت به شناخت پیامبر؛
      3. دعوت به شناخت امام؛
      4. دعوت به شناخت اهل حق؛
      5. دعوت به شناخت خود؛
    2. دعوتهای اعتقادی (دعوتهای بینشی):
      1. دعوت به ایمان:
        1. دعوت به ایمان به غیب؛
        2. دعوت به ایمان به توحید؛
        3. دعوت به ایمان به نبوت؛
        4. دعوت به ایمان به امامت؛
        5. دعوت به ایمان به معاد.
    3. دعوتهای حقوقی (دعوتهای فقهی).
  4. دعوتهای حاکمیتی:
    1. دعوت به رهبری:
      1. دعوت به رهبری پیامبر؛
      2. دعوت به رهبری امام؛
      3. دعوت به رهبری نائب امام (دعوت به رهبری فقیه عادل
    2. دعوتهای قضایی.

اصول کلی دعوت پیامبران

پیامبران الهی با وجود این که هر یک متناسب با شرایط مکانی و زمانی و مقتضیات عصر خود وظایفی برعهده داشتند لکن از سنت‌های ثابتی پیروی می‌کردند و اصول مشترکی در دعوت ایشان حاکم بود. این اصول کلی و مشترک از یک سو ما را به خطوط اساسی ادیان الهی آشنا می‌سازد و از سوی دیگر حقانیت دعوت آنان را آشکار می‌کند. در آیاتی از قرآن کریم به این مطلب اشاره شده است مانند:  لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ  [۱] یا  لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ  [۲] آیات تأکید می‌کند مؤمنان واقعی کسانی هستند که میان پیامبران الهی تفاوتی نمی‌گذارند و به تعلیمات همه آنان ایمان دارند و این گواه روشنی است بر یگانگی اصول کلی تعلیمات انبیا و به همین دلیل کسی که نبوت یک پیامبر را انکار کند مثل آن است که نبوت همه انبیا را نپذیرفته است. قرآن در مورد قوم ثمود و لوط می‌فرماید همه رسولان را تکذیب می‌کردند[۳] با این که این دو قوم هر کدام بیش از یک پیامبر نداشتند و این به آن دلیل است که دعوت یک پیامبر دعوت همه انبیا است[۴].

از جمله این اصول مشترک:

  1. دعوت به توحید: یکی از مهمترین اصول دعوت انبیا است و به شهادت آیات مختلف قرآن[۵] هر یک از آنها که مبعوث به نبوت می‌شوند نخستین گفتارشان توحید بود و به خاطر تحقق این اصل مهم است که آیات قرآن مکرراً بیان می‌کند که مبارزه با طاغوت‌ها و تخصیص پرستش به خداوند در سرلوحه تعلیمات همه انبیا بود چرا که تا انسان بنده طاغوت است در اسارت است و آن گاه آزاد می‌شود که تنها بنده خداوند باشد[۶]
  2. دعوت به معاد: اعتقاد به معاد یکی دیگر از اصول دعوت انبیا است، آیه ۱۳۰ سوره انعام نشان می‌دهد که تمام پیامبرانی که مبعوث شدند مردم را از روز رستاخیز، مجازات‌ها و کیفرهای آن برحذر داشتند و همه در این اصل اساسی مشترک بودند[۷]
  3. دعوت به تقوا: نیز از اصول کلی دعوت انبیا (ع) است[۸] چرا که هدف نهایی آفرینش بشر و نظم زندگی فردی و اجتماعی او بدون این امر ممکن نیست[۹] در قرآن کریم به صورت مکرر از زبان انبیا، مردم به رعایت تقوا دعوت شده‌اند[۱۰]
  4. دعوت به عدالت اجتماعی: یکی دیگر از این اصول اساسی است[۱۱] زیرا بدون اقامه قسط و عدالت اجتماعی هرگز جامعه بشری به اهداف نهایی خود یعنی تکامل معنوی نخواهد رسید[۱۲]
  5. شکستن سنت‌های غلط: که مایه انحراف و عقب ماندگی جوامع بشری است نیز از اصول کلی دعوت انبیا بوده است. چون برنامه اصلی همه انبیا تعلیم کتاب و حکمت و تحقیق درباره معارف آنهاست و جهل‌زدایی و رفع تقلید مقدمه ضروری هرگونه تعلیم و تحقیق به شمار می‌رود از این رو پیامبران با تقلید باطل و جهل و سنت‌های نادرست مبارزه کردند آیات متعدد قرآن[۱۳] نشان می‌دهد مبارزه با تقلید کورکورانه سیره قطعی هر پیامبر بوده و از لوازم رسالت عامه به شمار می‌رود. قرآن کریم از پیامبران نقل می‌کند که به قوم خویش می‌گفتند سخن ما را بسنجید اگر بهتر از سخن پیشینیان شما بود آن گاه بپذیرید و این نشان می‌دهد که دعوت به عقل و برهان و پرهیز از وهم و گمان، سنت مشترک همه انبیا بوده است [۱۴].[۱۵]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. میان هیچ‌یک از آنان فرق نمی‌نهیم و ما فرمانبردار اوییم؛ سوره بقره، آیه۱۳۶.
  2. میان هیچ یک از پیامبران وی، فرق نمی‌نهیم؛ سوره بقره، آیه۲۸۵.
  3. سوره شعراء، آیه ۱۴۱ و ۱۶۰.
  4. اصغری، محمد جواد، مقاله «انبیا»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۴۸۷-۴۹۳.
  5. سوره انبیاء، آیه۲۵ و سوره نحل، آیه۳۶.
  6. المیزان، ج۳، ص ۳۸۹ و ۳۹۱؛ تفسیر قرآن العظیم ابن کثیر، ج۷، ص ۲۱۱ و روح البیان، ج۸، ص ۲۴.
  7. المیزان، ج۷، ص ۳۵۴ و تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص ۳۰۵.
  8. سوره نساء، آیه۱۳۱.
  9. تفسیر قرطبی، ج۳، ص ۱۹۷۸.
  10. سوره شعراء، آیه۱۳۰ـ۱۳۲ و ۱۴۱ـ ۱۴۴ و ۱۶۰و ۱۷۶ـ ۱۷۹.
  11. سوره حدید، آیه۲۵.
  12. المیزان، ج۱۹، ص ۱۷۱.
  13. سوره بقره، آیه۱۷۰؛ سوره مائده، آیه۱۰۴؛ سوره اعراف، آیه۲۸؛ سوره لقمان، آیه۲۱ و سوره زخرف، آیه۲۰ـ ۲۴.
  14. سوره انعام، آیه۵۷ و سوره یوسف، آیه۱۰۸.
  15. اصغری، محمد جواد، مقاله «انبیا»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۴۸۷-۴۹۳.