ضرورت وجود امام مهدی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

پیروان همۀ ادیان معتقدند در عصری سرشار از بیدادگری و تباهی، منجی موعود ظهور می‌کند و جهان را به صلاح می‌آورد. مسلمانان نیز از همان آغاز به ظهور منجی جهان حضرت مهدی (ع) معتقد بوده‌ و احادیث بسیاری مربوط به ایشان از شیعه و سنی نقل شده است.

دانشمندان امامیه ضرورت وجود امام زمان (ع) را همانند ضرورت نبوت می‌دانند تا جامعۀ انسانی بی معلم و مربی نشود و کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) بی مفسر نمانَد، چراکه اگر زمین از حجت خدا بی نصیب گردد، وصول فیض الهی به زمینیان پایان می‌پذیرد و هر چه در زمین است از میان می‌رود. امام زمان (ع) با داشتن مقام ولایت باطنی و وساطت فیض، صاحب شب قدر در روزگار ما است که فرشتگان در شب قدرِ هر سال بر قلب مبارک آن جناب نازل می‌شوند و تقدیرات یکساله را نزد وی می‌آورند[۱].

ضرورت عقلی وجود امام مهدی

از نظرگاه فلسفی، جهان بر مبنای دو اصل حکمت و عدل برپاست و آفرینندۀ جهان، حکیم و عادل است. بر منبای اصل حکمت، عبث و بیهودگی در آفرینش جهان و انسان راه ندارد و بر مبنای اصل عدل، همان‌گونه که آفرینش جهان باید بر اساس عدل باشد، زمینۀ برپایی عدل در جامعۀ بشر نیز باید فراهم شود و ازآنجا که بشر از اختیار و اراده برخوردار است باید وسائل و مقدماتی که بشر برای برپایی عدل در زندگی خود بدان نیازمند است از سوی خدای متعال برای وی فراهم گردد.

در مورد سرنوشت جامعۀ بشر، اصل حکمت اقتضا دارد که این جامعه، سرنوشتی پاک و زیبا و خوب و سراسر فضیلت و نیکی باشد وگرنه سؤالی که قرآن کریم -از زبان ملائکه که جلوه‌های عقل کاملند- دربارۀ آفرینش انسان مطرح کرده است، بی‌پاسخ خواهد ماند. آنجا که پرسیدند: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۲].

پاسخ این سؤال عقلی که به وسیله مظاهر عقل جهان آفرینش، پیش از آفرینش انسان مطرح شد، همان سرنوشت زیبا و سراسر فضیلت و نیکی جامعۀ بشر است که در جملۀ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ نهفته است.

نقش آفرینش زدن به دشت پر از خار و خاشاک و درنده و کشنده جامعۀ بشر، آن هنگام صورتی عقل‌پسند و حکیمانه می‌یابد که سرانجام به باغ فضیلتی تبدیل گردد که سراسرش نیکی و پاکی و خرّمی و صفا و عدل و تقوی باشد. و اصل عدل نیز اقتضا می‌کند بشریتی که خواهان عدل و داد و فضیلت است از امکانات لازم برای برقراری عدل و فضیلت برخوردار شود و با توجه به اینکه انسان از یکسو، در معرض پیروی از هوای نفس است و از سویی، در معرض خطا و جهل به موازین عدل است، بدیهی‌ترین امکانات لازم برای چنین خواسته‌ای، قانون عدل استوار و رهبر عادل خطاناپذیر است.

هرگونه خلل و انحرافی که در این دو عنصر راه یابد، به معنای بسته شدن راه دستیابی بشر به عدل کامل و فضیلت است که با حکم عقل، به ضرورت تمکین بشر از دستیابی به عدل و فضیلت، سازگار نیست.

بدین ترتیب از دیدگاه فلسفی و بر مبنای اصل حکمت و عدل، ضرورت دارد سرنوشت جامعۀ بشر به جامعه‌ای بیانجامد که در آن، عدل و فضیلت فراگیر است و انسان‌ها با استفاده از رهنمودهای الهی و با رهبری معصومی عادل، به سوی عالی‌ترین مراتب کمال و فضیلت راه پیدا کنند. این نتیجه فلسفی، با آنچه شیعیان اثنی عشری در مورد سرانجام جامعۀ بشر و رهبری امام معصوم معتقدند، کاملاً همسان و مطابق است[۳].

منابع

پانویس

  1. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۶۳-۶۵.
  2. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  3. اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۹۳-۹۵.