قدرت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی قدرت

قوّه اگر با شعور و ادراک و خواست تؤام باشد به نام "قدرت" و یا "توانایی" نامیده می‌شود[۱]. مقصود از «قدرت» میزان تسلّط انسان بر طبیعت است که در این جهت علوم طبیعی و ریاضی به او کمک می‌کند و هر چه بیشتر او را بر طبیعت مسلّط می‌کند و این قدرت مربوط به رابطه انسان با طبیعت می‌شود که این رابطه در جهت قدرت، تکامل پیدا می‌کند[۲].[۳]

قدرت از باجاذبه‌ترین انگیزه‌های انسان در تاریخ و در عین حال از لغزنده‌ترین و بسا از خطرناک‌ترین آنها بوده است. قدرت هم می‌تواند مطلوب باشد و از آن در جهت خیر، صلاح، آسایش و امنیت و هدایت جامعه استفاده کرد و هم می‌تواند نامطلوب و در جهت ستم و استبداد و نابودی و یا تحمیق مردم جهان باشد و از آن در جهت شر، افساد، ناامنی و هرج و مرج استفاده کرد. یکی از ابعاد قدرت، قدرت دینی و مذهبی است. انبیا نیز طالب قدرت بوده‌اند، زیرا می‌دانسته‌اند با کسب قدرت می‌توان جامعه‌ای سالم و معنوی پدید آورد[۴].

قدرت خدا

قدرت انسان

دیدگاه قرآنی

قدرت در قرآن با تعبیرهای مختلفی مانند سلطان، قوت، شدت، اشد قُوّتاً، عمران و آبادی، نفوذ کلام و شخصیت و سرمایه اجتماعی و قدرت دینی بیان شده است. از سوی دیگر بخشی از مباحث قدرت و پیامبر آسیب‌شناسی آن و توجه به اقوام قدرتمند گذشته است.

طلب قدرت

  1. وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا[۵].
  2. مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا[۶].

نکات آیات

در آیات فوق این موضوعات مطرح شده است:

  1. توجّه پیامبر به اهمیت قدرت و تأثیر آن در موفقیت و در نتیجه، استدعای پیامبر به درگاه خداوند، جهت بهره‌مند شدن از قدرت و با هدف چیره شدن بر دشمنان و موانع دعوت توحیدی: ... وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا از سوی دیگر این قدرت را از سوی خدا می‌خواهد نه از سوی دیگران: وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا؛
  2. دروازه ورود و خروج پیامبر به قدرت صداقت و راستی است که از خداوند طلب می‌کند: وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا؛
  3. همراهان و پیروان پیامبر ـ جامعه قدرتمند اسلامی ـ در برابر دشمنان اسلام، همچون سدّی فولادین ایستاده‌اند، اما با برادران مسلمان خود مهربان هستند و در همه اعمال و حرکات خود از جمله قدرت و طلب آن به دنبال خشنودی خدا هستند و پاداش و رزق خود را از او می‌خواهند؛ نه برای ریاکاری و منعفت‌طلبی شخصی قدم برمی‌دارند و نه انتظار پاداش از مردم دارند، بلکه چشمشان به سوی خداست: يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا. تعبیر ـ فضل ـ نشان می‌دهد مؤمنان واقعی اعمال صالح خود را کم‌تر از آن می‌دانند که مستحق پاداش الهی باشد؛ از این رو از فضل و بخشش الهی پاداش می‌خواهند[۷].

جبرائیل دارای قدرت‌های معنوی

  1. وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى * مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى * ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى[۸].
  2. إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ * وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ * وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ[۹].

از مظاهر قدرت، قدرت معنوی و ارتباط با ملکوت اعلی است. آگاهی از این قدرت برای حرکت معنوی و ارتباط پیامبر به بالا و از ناسوت به ملکوت مورد نیاز است، لذا قدرت فوق‌العاده جبرئیل عامل مصونیت پیامبر از هر نوع انحراف و اعوجاج در دریافت وحی است: عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى، إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ[۱۰].

قدرت اقوام پیشین و یادآوری آن به پیامبر

  1. فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ * أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ[۱۱].
  2. وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ[۱۲].
  3. أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ * ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ[۱۳].
  4. أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ * فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ[۱۴].

نکات آیات

  1. سرزنش تکذیب‌گران پیامبر از سوی خداوند، به علت عبرت نگرفتن از سرنوشت اقوام قدرتمند پیشین: فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ * أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ، أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً... * ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ، أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً... * فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ؛
  2. آسیب‌شناسی قدرت و یادآوری آن به اقوام پیامبر که حضور اقوام بسیار قدرت‌مندتر از مشرکان مکّه، در طول تاریخ قبل از پیامبر اسلام بوده و زایل شده است: وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ؛
  3. بعثت پیامبر اسلام جهت اتمام حجت و بشارت و انذار، جلوه‌ای از قدرت مطلقه خداوند: يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَنَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛
  4. یادآوری قدرت خداوند بر نزول هرگونه عذاب فراگیر، از وظائف تبلیغی پیامبر: قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ[۱۵].

قدرت عقلی

قدرت شرعی

قدرت سیاسی

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مجموعه آثار، ج۲، ص۲۸۰.
  2. فلسفه تاریخ جلد اول ص ۲۸۴.
  3. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۲۸.
  4. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۸۵.
  5. «و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه ۸۰.
  6. «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
  7. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۸۵.
  8. «سوگند به ستاره چون فرو افتد؛ * که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است * توانای خردمندی که راست ایستاد» سوره نجم، آیه ۱-۶.
  9. «که این (قرآن) بازخوانده فرستاده‌ای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، * آنجا فرمانگزاری امین است * و همنشین شما، دیوانه نیست * و بی‌گمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است، * و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد * و این سخن شیطان رانده، نیست» سوره تکویر، آیه ۱۹- ۲۵.
  10. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۸۵.
  11. «بی‌گمان حق را هنگامی که نزدشان آمد دروغ شمردند، به زودی اخبار آنچه را که ریشخند می‌کردند به آنان خواهد رسید * آیا در نیافته‌اند که پیش از آنان چه بسیار مردم یک دوره را نابود کردیم که به آنان در زمین توانمندی داده بودیم (و) به شما آن توانمندی را نداده‌ایم؟ و بر آنها بارانی یکریز فرو فرستادیم و رودها را در دسترس آنان روانه ساختیم، آنگاه ایشان را برای گناهانشان نابود کردیم و پس از آنان مردم دوره‌ای دیگر را پدید آوردیم» سوره انعام، آیه ۵-۶.
  12. «و چه بسیار (مردم) شهرهایی بودند توانمندتر از (مردم) شهری که تو را (از آن) بیرون کرد (ند)، ما آنها را نابود کردیم و یاوری نداشتند» سوره محمد، آیه ۱۳.
  13. «و آیا در زمین گردش نکرده‌اند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از آنان می‌زیستند چگونه بوده است؟ آنان توانمندتر از ایشان بودند و زمین را کافتند و آن را بیش از آنچه اینان می‌کردند آباد کردند؛ و پیامبرانشان برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آوردند پس خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم می‌ورزیدند * سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند و آن را به ریشخند می‌گرفتند» سوره روم، آیه ۹-۱۰.
  14. «آیا در زمین نگشته‌اند تا بنگرند سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنان که بیشتر و توانمندتر از اینان بودند و بر زمین آثار فراوان‌تری داشتند اما دستاوردهای آنان به کارشان نیامد * آنگاه چون پیامبرانشان برهان‌های روشن برای آنان آوردند به دانشی که خود داشتند شادی کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۸۲- ۸۳.
  15. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۸۵.