هدایت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل هدایت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

هدایت، به معنای نشان دادن راه درست مقصد، از واژه‌های پرتکرار در قرآن و حدیث است. رهنمون کردن انسان و دیگر موجودات به راه درست خود، از صفات خداوندگار هستی و تجلّی ربوبیت الهی در ظرف خلقت است. این ویژگی چنان عام و فراگیر است که هیچ موجودی از آن بی‌بهره نمی‌ماند.[۱].

مقدمه

  • هدایت کردن خداوند به دو گونه عمومی و ویژه است. هدایت عمومی خداوند، شامل همه آفریده‌هاست و به سه گونه هدایت فطری، عقلی و تشریعی قابل تقسیم است که هر کدام نیز شاخه‌های فرعی دیگری دارند. هدایت ویژه خداوند نیز گونه‌ای پاداش است که به دلیل حسن انتخاب و پیمودن مسیر حق و قبول هدایت عام خداوند، شامل پیامبران، اوصیای آنان و گروندگان به آنها می‌شود. شکل این هدایت‌ها متفاوت، اما همگی نشانگر و رساننده به یک مقصود هستند. گفتنی است خداوند جزای ستمگران را نیز با هدایت می‌دهد، اما هدایت به سوی دوزخ![۲].

چیستی هدایت

  • «هدایت» در مقابل «ضلالت» از ریشه «هـ د ی» مصدر و به معنای نشان دادن راه درست برای رسیدن به مقصد است.[۳] در جایی دیگر گفته شده است: "هدایت، راه نمودن با نرمی و لطف است و هدیه نیز از همین برگرفته شده است".[۴] بنابراین، «هدایت» به معنای مطلق راهنمایی نیست، بلكه نوعی نشان دادن راه است، توأم با لطف و مهربانی؛ چنان كه «هدیه» فقط مطلق بخشش نیست، بلكه بخشش همراه با لطف است.[۵]. هدایت در فرهنگ عرب، به معنای "ارشاد و راه نمودن" است و به کسی که پیشاپیش مردم حرکت می‌کند و آنان را راه می‌نماید، "هادی" گفته می‌شود[۶][۷].
  • البته باید توجه داشت واژۀ هدایت ذاتاً دارای بار معنایی مثبت است، هر چند با قرینه در مصادیق منفی نیز به كار می ‏رود، مانند: «فَاهْدُوهُمْ إِلَی صِرَاطِ الْجَحِیمِ»[۸]. [۹].
  • یکی از نام‌های خداوند الهادی است:"او کسی است که بینائی می‌دهد بندگانش را و شناخت می‌دهد راه معرفت و بینائی را به آن‌ها تا این که اقرار به ربوبیت کند.و همچنین هدایت می‌کند هر مخلوقی را به آن چه از معرفت برای اوست"[۱۰]. هدایت به معنای ارشاد و راهنمایی[۱۱]، بیان راه رشد و کمال و بسترسازی برای رسیدن به قله کمال مطلوب است[۱۲] [۱۳].

کاربردهای هدایت در قرآن و حدیث

  • هدایت الهی دارای مراتب مختلف است و پروردگار عالم به صورت انواع هدایت "فطری"، "وجدانی"، "عقلی" و "وحیانی" انسان را به رشد و تعالی و حیات طیبه و زندگی سالم و قلب سلیم و جامعه توحیدی مبتنی بر تعاون، شورا و قسط فرا می‌خواند. پروردگار از طریق دو نبی درونی"عقل" و بیرونی"وحی" بشر را به راه راست هدایت می‌کند[۱۴].
  • آیاتی كه موضوع «هدایت» در آنها مطرح شده را می ‏توان به سه دسته تقسیم كرد:
  1. آیاتی كه تصریح می‏ كنند همۀ موجودات از هدایت الهی برخوردارند.
  2. آیاتی كه همه موجودات مختار و مكلّف را، مانند جنّ و انس، مشمول هدایت الهی می‏ دانند.
  3. آیاتی كه تأكید دارند شماری از موجودات مختار، از راهنمایی‏ های ویژۀ خداوند سبحان برخوردار می‏ شوند.[۱۵].

هدایت عمومی همه آفریده ها

  • از نگاه قرآن، انواع پدیده ‏ها، به تناسب ویژگی‏ های خاصّ خود، از هدایت الهی بهره‏ مند می‏ شوند: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی كُلَّ شَی‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی؛ پروردگار ما كسی است كه به هر موجودی آفرینش (خاص) او را داده، سپس هدایت كرده است.»[۱۶]. انواع پدیده ‏ها دارای دو خصوصیت ‏اند كه نشانه توحید است: اوّل، در نظام آفرینش، هر چیزی خلقت و اندازه خاصّ خود را منطبق با نیازها و متناسب با حكمت آفرینش آن دارد. دوم، انواع موجودات، اعم از جان‏دار و بی ‏جان، برای رسیدن به فلسفه خلقت خود از هدایت الهی برخوردارند.[۱۷].

هدایت همگانی افراد مکلف

  • این نوع هدایت در آیات مختلفی مطرح شده است مانند: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا؛ او را به راه هدایت كردیم؛ خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس»[۱۸]. [۱۹].
  • هدایت همگانی خود دارای انواع مختلفی است مانند:

هدایت فطری

  • این نوع هدایت بر دو گونه است:
  1. هدایت فطری مادی: یعنی راهنمایی انسان، جهت تأمین نیازهای مادّی، مانند هدایت نوزاد به پستان مادر. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «أَیُّها المَخلوقُ السَّوِیُّ، وَ المُنشأُ المَرعِیُّ، فی ظُلُماتِ الأَرحامِ... ثُمّ أُخرِجتَ مِن مَقَرِّکَ إِلی دارٍ لَم تَشهَدها، و لَم تَعرِف سُبُلَ مَنافِعِها، فمَن هَداکَ لاِجتِرارِ الغِذاءِ مِن ثَدیِ أُمِّكَ، و عَرَّفَکَ عِندَ الحاجَةِ مَواضِعَ طَلَبِکَ و إِرادَتِکَ ؟؛ ای آفریده هماهنگ، و ای نوپدید نگهداری شده در تاریكی رَحِم‏ها... كه پس از آن، از قرارگاهت، به سرایی كه ندیده بودی و راه‏ های [رسیدن به] منافعش را نمی‏ دانستی، بیرون آورده شدی! چه كسی تو را به كشیدن خوراک (شیر) از پستان مادرت راهنمایی كرد؟ و به هنگام نیاز، جایگاه‏ های درخواست و اراده ‏ات را به تو شناساند؟»[۲۰]. [۲۱].
  2. هدایت فطری معنوی: یعنی راهنمايي انسان جهت تأمين نيازهاي معنوي؛ بدين ‏صورت كه خداوند سبحان ضروري‏ ترين معارف مورد نياز انسان را به صورت فطري در نهاد او قرار داده است. هر انساني با الهام فطري مي‏ تواند خوب و بد، خير و شرّ و حق و باطل را تشخيص دهد: «وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا؛ سوگند به جان آدمي و آن كس كه آن را (آفريده و) منظّم ساخته، سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به او الهام كرده است،»[۲۲]. امام صادق(عليه السلام)، در تبيين اين آيه، مي ‏فرمايند «أي عَرَّفَها و ألهَمَها، ثُمّ خَيَّرَها فاختارَت؛ آن گاه نفْس را [ميان گزينش هريک از اين دو] مخيّر نمود و او صاحب اختيار شد.»[۲۳]. و یا در آیه ایی دیگر آمده است: «و هديناه النجدين؛ او را به هر دو راه هدايت كرديم.»[۲۴]. امام صادق(عليه السلام) در پاسخ شخصي به نام حمزة بن محمد _ كه مقصود از اين آيه را پرسيد _ فرمود: «نَجْدُ الخَيرِ وَ نَجْدُ الشَّرِّ؛ راهِ نيكي و راه بدي.»[۲۵]. همه آيات و رواياتي كه توحيد و آيين راستين الهي را فطري مي‏ دانند، در حقيقت، اشاره به اين نوع هدايت همگاني دارند.[۲۶].

هدایت عقلی

  • آیاتی كه برای یافتن راه صحیح زندگی، مردم را به تفكّر و اندیشه دعوت كرده‏ اند، اشاره به این نوع راهنمایی دارند. هدایت عقلی نیز، بر دو گونه است:
  1. هدایتِ عقلی مادّی: یعنی راهنمایی عقل، برای تأمین نیازهای مادّی. یكی از مصادیق این نوع هدایت در قرآن، راه‏یابی انسان در صحرا و دریا به وسیله ستارگان است. در آیات متعددی[۲۷] به این معنا اشاره شده است؛ مانند: «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْأَیَاتِ؛ او كسی است كه ستارگان را برای شما قرار داد، تا در تاریكی‌ های خشكی و دریا، به وسیله آنها راه یابید! ما نشانه‏ ها(ی خود) را برای كسانی كه می ‏دانند، (و اهل فكر و اندیشه اند) بیان داشتیم!»[۲۸]. بهره‏ گیری از عقل در پیشرفت انواع دانش ‏ها در جهت تأمین رفاه مادّی نیز، مصادیق دیگری از این نوع هدایت الهی شمرده می ‏شوند.[۲۹].
  2. هدایت عقلی معنوی: یعنی بهره گیری از قدرت اندیشه، برای تأمین نیازهای معنوی و دست‏یابی به قلّه كمالات انسانی. همه آیاتی كه انسان را به تفكّر درباره حقایق مرتبط با مبدأ و معاد دعوت كرده‏ اند، به این نوع هدایت اشاره دارند. در روایتی بسیار زیبا و تأمل بر‏انگیز، امام كاظم(علیه السلام) شماری از این دسته آیات را برای یكی از یارانش به نام هشام بن حكم تفسیر كرده و سخن را با این جملات آغاز می ‏فرماید: «یا هِشامُ! إنَّ اللّه‏َ تَبارَکَ و تَعالی بَشَّرَ أهلَ العَقلِ وَ الفَهمِ فی كِتابِهِ فَقالَ: «فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أحْسَنَهُ اُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ اُوْلَئِکَ هُمْ اُوْلُواْ الْأَلْبَابِ».[۳۰] یا هِشامُ! إنَّ اللّه‏َ تَبارَکَ و تَعالی أكمَلَ لِلنّاسِ الحُجَجَ بِالعُقولِ، و نَصَرَ النَّبِیّینَ بِالبَیانِ، و دَلَّهُم عَلی رُبوبِیَّتِهِ بِالأَدِلَّةِ؛ ای هشام، خداوند متعال در كتابش صاحبان خرد و فهم را بشارت داده و فرموده است: «پس، به آن بندگان من كه به سخن، گوش فرا می‏ دهند. و ای هشام، خداوند متعال دلایلش را با خرد، كامل كرد و پیامبران را با سخنوری، یاری رسانید و آنان را با برهان، به ربوبیّت الهی، راهنمایی ساخت.»[۳۱] همچنین، همه روایاتی كه عقل را حجت خدا و فرستاده او معرفی كرده‏ اند، اشاره به این نوع هدایت دارند؛ امام صادق(علیه السلام) می ‏فرماید: «حُجَّةُ اللّه‏ِ عَلَی العِبادِ النَّبِیُّ، وَ الحُجَّةُ فیما بَینَ العِبادِ و بَینَ اللّه‏ِ العَقلُ؛ حجّت خداوند بر بندگان، پیامبر است و حجّت میان بندگان و خداوند، خرد است.»[۳۲]. [۳۳].

هدایت تشریعی

  • این نوع هدایت در واقع، مكمّل هدایت فطری و عقلی است. اگر فطرت و عقل می ‏توانستند راه تكامل انسان را ارائه كنند، نیازی به وحی و هدایت تشریعی از طریق پیامبران وجود نداشت؛ ولی از آنجا كه ادراكات فطری و عقلی، اجمالی و كلّی است، انسان برای دست‏یابی به باورهای صحیح اعتقادی دربارۀ مبدأ و معاد، و شناخت درستِ برنامه تكامل، و تشخیص دقیق راه سعادت خویش، نیازمند هدایتِ تشریعی است كه خداوند سبحان از طریق پیامبران و كتاب‏ های آسمانی، این نیاز را تأمین كرده است. قرآن كریم در آیات فراوانی به این معنا اشاره دارد؛ از جمله در توصیف این كتاب آسمانی می ‏فرماید: «یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ، وَ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ، وَ یَهْدِیهِمْ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ؛ خداوند به بركت آن، كسانی را كه از خشنودی او پیروی كنند، به راه ‏های سلامت، هدایت می‏كند و به فرمان خود، از تاریكی‌ها به سوی روشنایی می‏ برد و آنها را به سوی راه راست، رهبری می ‏نماید.»[۳۴] در روایتی از امام رضا(علیه السلام) نیاز انسان به پیامبران و هدایت تشریعی، بیان شده است: «لأنّهُ لَمّا لَم یَكُنْ فی خَلقِهِم و قُواهُم ما یُكمِلوا۲لِمَصالِحِهِم، و كانَ الصّانِعُ مُتَعالِیاً عَن أن یُری، و كانَ ضَعفُهُم و عَجزُهُم عَن إدراكِهِ ظاهِراً، لَم یَكُنْ بُدٌّ مِن رَسولٍ بَینَهُ و بَینَهُم مَعصومٍ یُؤدّی إلَیهِم أمرَهُ و نَهیَهُ و أدَبَهُ، و یَقِفُهُم علی ما یَكونُ بهِ إحرازُ مَنافِعِهِم و دَفعُ مَضارِّهِم، إذ لَم یَكُنْ فی خَلقِهِم ما یَعرِفونَ بهِ ما یَحتاجونَ إلَیهِ مَنافِعَهُم و مَضارَّهُم. فلَو لَم یَجِبْ علَیهِم مَعرِفَتُهُ و طاعَتُهُ لَم یَكُن لَهُم فی مَجیءِ الرّسولِ مَنفَعَةٌ و لا سَدُّ حاجَةٍ، و لَكانَ یَكونُ إتیانُهُ عَبَثاً لغَیرِ مَنفَعَةٍ و لا صَلاحٍ، و لَیس هذا مِن صِفَةِ الحَكیمِ الّذی أتقَنَ كُلَّ شیءٍ؛ چون مردم خود، چنان طبیعت و توانی ندارند كه مصالحشان را كاملاً درک كنند و از طرفی، سازنده هستی نیز والاتر از آن است كه دیده شود و ضعف و ناتوانی بندگان از ادراک او نیز كاملاً روشن است، پس ناچار باید میان خدا و مردم فرستاده‏ای معصوم باشد كه اوامر و نواهی و آموزش ‏های او را به آنان برساند و به آنچه منافعشان را تأمین و زیان‏ هایشان را دفع می ‏كند، آگاهشان سازد؛ چرا كه در وجودشان وسیله ‏ای كه بتوانند با آن، آنچه را بدان نیاز دارند و سود و زیانشان را بشناسند وجود ندارد.»[۳۵]. [۳۶].

هدایت ویژه افراد مكلّف

  • افرادی كه در زندگی، راهی را كه فطرت، عقل و پیامبران به آنها نشان داده ‏اند، انتخاب كنند و هدایت همگانی الهی را به كار بندند، از راهنمایی‏ های ویژه الهی نیز برخوردار خواهند شد. هدایت ویژه، در حقیقت، پاداش به كار بستن هدایت همگانی است. از این رو، هدایتِ پاداشی نیز نامیده می ‏شود. قرآن در آیات متعددی به این هدایت اشاره دارد؛ مانند: «وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًی وَ ءَاتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ»[۳۷]. «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»[۳۸]. و كسانی كه راه فطرت، عقل و پیامبران را انتخاب نكنند و به فساد و تباهی بپردازند، از هدایت ویژه الهی محروم خواهند شد، مانند: «إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»[۳۹] و ... .[۴۰].
  • هدایت ویژۀ الهی بر چهار نوع تقسیم می شود:

هدایت ویژۀ پیامبران

  • آنان با اتصال به منبع «وحی»، نه تنها خود از این هدایت بهره ‏مند می‏ گردند، بلكه هادی و راهنمای دیگران نیز می ‏شوند: «وَ كَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِی مَا الْكِتَابُ وَ لَا الاْیْمَانَ وَ لَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِی بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ»[۴۱].

هدایت ویژه اوصیای پیامبران

  • این نوع هدایت، در اصطلاح، «الهام» نامیده می‏ شود. «الهام» هدایت ویژه، در زمینه‏ های تبیین شریعت انبیا، یا انواع علوم و معارف است. در روایتی از حارث بن مغیره آمده كه می‏گوید: «قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّه‏ِ علیه السلام : ما عِلمُ عالِمِكُم، أجُملَةٌ یُقذَفُ فی قَلبِهِ أو یُنكَتُ فی اُذُنِهِ؟ فَقالَ: وَحیٌ كَوَحیِ اُمِّ موسی؛ به امام صادق(علیه السلام) گفتم: علم عالِم شما چگونه است؟ آیا جمله‏ ای است كه در قلبش انداخته می‏ شود یا در گوشش خوانده می‏ گردد؟ فرمود: «وحی‌ای است همچون وحی مادر موسی.»[۴۲].

هدایت ویژه مؤمنان

  • سومین نوع از هدایت ویژه، هدایتی است كه مؤمنان حقیقی از آن برخوردارند، قرآن در این باره می‏ فرماید: «وَ مَن یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ»[۴۳]. مؤمنان راستین از دو نوع هدایت برخوردارند: یكی، هدایت همگانی فطری، عقلی، و تشریعی كه مقدمه ایمان است، و دیگری، هدایت خاصّ قلبی كه حاصل به كار بستن هدایت همگانی و پیاده شدن ایمان در زندگی است.[۴۴].
  • می ‏توان گفت تفاوت میان هدایت عامّ و هدایت خاصّ، در بالاترین مراتب آن، در حقیقت، تفاوت ایمان و یقین است؛ چنان که در روایتی از امام حسن(علیه السلام) در پاسخ سؤال پدرش امیر مؤمنان(علیه السلام) از او، درباره فرق ایمان و یقین، فرمود: «بَینَهُما شِبرٌ. قالَ: و كَیفَ ذاكَ؟ قالَ: لِأَنَّ الإِیمانَ ما سَمِـعناهُ بِآذانِنا و صَدَّقناهُ بِقُلوبِنا، وَ الیَقینَ ما أبصَرناهُ بِأَعیُنِنا وَ استَدلَلنا بهِ عَلی ما غابَ عَنّا»[۴۵].
  • بنابراین، هدایت عامّ ـ كه مقدمه ایمان است ـ مانع وسوسه اعتقادی و اضطراب روانی نیست، اما هدایت خاصّ، چون ریشه در شهود قلبی و یقین دارد، موجب اطمینان و آرامش دل و مانع وسوسه و اضطراب روحی است. این نكته دقیق معرفت‏ شناسی را می‏ توان در روایتی كه در تبیین و تفسیر آیه مورد بحث، از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، به روشنی ملاحظه كرد: «إنَّ القَلبَ لَیَتَرَجَّجُ فیما بَینَ الصَّدرِ وَ الحَنجَرَةِ حَتّی یُعقَدَ عَلَی الإِیمانِ، فَإِذا عُقِدَ عَلَی الإِیمانِ قَرَّ، و ذلِکَ قَولُ اللّه‏ِ عز و جل: «وَ مَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ»»[۴۶].
  • همه آیات و روایاتی كه ایمان، اخلاص، خشیت الهی، و به طور كلی عقاید، اخلاق و اعمال نیكو را زمینه ‏ساز نورانیت قلب و الهامات غیبی می‏ دانند، به این نوع هدایت اشاره دارند.[۴۷].

هدایت ستمگران

  • سه نوع هدایتی كه به آنها اشاره شد، ویژه افراد مكلف است كه هدایت همگانی الهی را به كار بسته ‏اند. اما كسانی كه با این راهنمایی‏ ها مخالفت ورزند و به ستمگری و فساد پردازند، آنها نیز بر اساس سنّت تغییر ناپذیر الهی در مدیریت جهان، جزا داده می‌شوند، سزای آنها نیز از باب تهكّم و ریشخند «هدایت» نامیده می ‏شود، اما هدایت به سوی دوزخ!: «إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ یَكُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیقًا * إِلَّا طَرِیقَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا»[۴۸]. این آیه و آیات مشابه به روشنی نشان می‏ دهند ستمگری نقش ویژه‏ ای در محرومیت از عنایات الهی و استحقاق دوزخ دارد.[۴۹]

نتیجه گیری

  • با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت هدایت عمومی خداوند متعال، همه موجودات را در بر می‌گیرد، ولی هدایت خاص او تنها شامل کسانی می‌شود که فطرت و عقل خود را بارور سازند و از هدایت عمومی او درست بهره ببرند. این دسته، با بهره‌گیری از هدایت تشریعی خداوند می‌توانند، نور عقل و دل خود را درخشان‌تر کنند و پاداش آن را با راهیابی بهتر به راه خدا دریافت کنند. خداوند هدایت ویژه را از طریق وحی ابتدا نصیب پیامبران و سپس نصیب اوصیا و کسانی که به راه پیامبرانش درآمده‌اند، می‌کند. این هدایت ویژه نصیب هر کس نمی‌شود و ظالمان و گناهکاران از آن دور هستند. به سخن دیگر هدایت عمومی الهی تنها آن گاه سودمند می‌افتد که انسان خود بخواهد و به آن گردن نهد و سپس از هدایت ویژه الهی نیز استفاده کند و اگر با ظلم و ستم و گناه و فسق و فجور، خود را از هدایت تشریعی و ارشاد فرستادگان خداوند محروم کند، به تدریج نور عقل و فطرت را در خود خاموش ساخته و از هدایت عمومی نیز سودی نخواهد برد.[۵۰]

آثار و نشانه‌های هدایت

هدایت به دین

هدایت به امر الهی

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  2. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  3. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج 4، ص 78
  4. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفرادت، ص 835
  5. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  6. طبرسی، مجمع البیان، ذیل«اهدنا».
  7. صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
  8. سورۀ صافات، آیۀ 23
  9. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  10. " مِن أَسمَاءِ اللهِ تَعالی سُبحَانَهُ: الهَادی؛ قَالَ اِبن الأَثیر: هُوَ الَّذی بَصَّرَ عِبادَه وعرَّفَهم طَریقَ معرفته حتی أَقرُّوا برُبُوبیَّته، وهَدی کُلِ مَخلوقٍ إِلی ما لا بُدَّ له منهإ‏‏"؛ لسان العرب، ج۱۵، ص:۳۵۳، واژه هدی.
  11. ابن فارس، مقاییس اللغه، جلد ۶، ص۴۲، «هدی»
  12. مصطفوی، التحقیق، جلد ۱۱، ص ۲۴۷، «هدی»
  13. صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
  14. صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
  15. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  16. سورۀ طه، آیۀ 50
  17. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  18. سورۀ انسان، آیۀ 3
  19. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  20. ‏نهج البلاغة، خطبه ۱۶۳
  21. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  22. سورۀ شمس، آیۀ 7 و 8
  23. تفسیر قمی، ج 2، ص 434
  24. سورۀ بلد، آیۀ 10
  25. کلینی، محمد بن یعقوب، ‏كافی، ج ۱، ص ۱۶۳
  26. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  27. مانند: سوره نحل، آیه۱۶؛ سوره نمل، آیه۶۳
  28. مانند: سوره انعام، آیه 97
  29. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  30. سوره انعام، آیه 97
  31. کلینی، محمد بن یعقوب، کافیريال ج 1، ص 13
  32. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 25
  33. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  34. سوره مائده، آیه 16
  35. ‏ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحكمة، ح۱۹۵۳۶
  36. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  37. سورۀ محمد(صلی الله علیه و آله)، آیۀ 17
  38. سورۀ عنکبوت، آیۀ 69
  39. سورۀ قصص، آیۀ 5
  40. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  41. سورۀ شوری، آیۀ 52
  42. ‏الاختصاص، ص ۲۸۶؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۷، ح ۱۰؛ بحار الأنوار، ج ۲۶، ص ۵۸، ح ۱۲۸
  43. سورۀ تغابن، آیۀ 11
  44. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  45. ‏مشكاة الأنوار، ص ۴۸، ح ۳۴؛ بحار الأنوار، ج ۷۰، ص ۱۸۲، ح ۵۲
  46. ‏كافی، ج ۲، ص ۴۲۱، ح ۴؛ المحاسن، ج ۱، ص ۳۸۸، ح ۸۶۵.
  47. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  48. ‏سورۀ نساء، آیۀ 168
  49. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22
  50. محمدی ری شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش 64، ص 3ـ 22