نصرت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از یاری)

مقدمه

«نصرت» به معنای یاری دادن، پیروز کردن[۱]، استیلا و غلبه دادن هنگام متعدی شدن به کلمه «علی»[۲] است. اصل آن به معنای یاری در مقابل مخالف[۳] و خیر دادن[۴].[۵]

نصرت در آیات قرآنی

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ[۶].

کمک و یاری به بندگان خود را به کمک و یاری آنها نسبت به خودش قرار داده است و اما خداوند که واجب الوجود و غنی بالذات است و نیازی به غیر ندارد چرا این‌گونه گفته است، شاید به دو دلیل باشد:

  1. امتحان و ابتلای بندگان در اوامر و نواهیش که در قرآن توسط پیامبر و اهل بیت ایشان مطرح کرده است؛
  2. به سبب همین امتحان، قابلیت و استحقاق عنایات و الطاف او را پیدا کنند[۷].

از جمله مصادیق نصرت خداوند، نصرت پیامبر و اوصیای ایشان در امر تبلیغ دین است و با توجه به براهین قطعی عقلی و اخبار متواتره نقلی؛ ولایت الهی از وجود پیامبر (ص) به اهل بیت اختصاص دارد، بنابراین؛ اگر کسی بخواهد مورد نصرت و یاری خداوند قرار گیرد باید سعی در یاری و کمک به وجود مقدس آن حضرات نماید تا به این وسیله برای کمک و یاری از جانب خداوند قابل و لایق شود.

هر قدر نصرت و یاری انسان نسبت به اهل بیت بیشتر باشد؛ نتیجه آنکه نصرت خداوند در حق او بیشتر خواهد بود؛ همچنین هر قدر مقام تعظیم اهل بیت و حقوق ایشان و ادای آنها بیشتر باشد، اثر نور هدایت بیشتر و آشکارتر خواهد بود[۸].

نصرت اهل بیت

یاری و نصرت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در همه حالات؛ چه در هنگام یارخواهی آنان[۹] و چه در سکوتشان بر همه مسلمین واجب است. در زیارت جامعه کبیره اقرار می‌کنیم که خواست شما را بر مطالبات، نیازها و اراده خودم، در هر حالی که باشم، مقدم می‌کنم [۱۰].

همه مؤمنان باید آماده نصرت اهل بیت (ع) باشند. این آمادگی را هم در قلب، هم در اراده و هم در میدان عمل پدید آورند و ابراز کنند[۱۱].

در دعای عهد از خدا می‌خواهیم که ما را از انصار و اعوان امام زمان قرار دهد[۱۲].[۱۳]

مراتب نصرت

یاری کردن دارای مراتبی است که از مرتبه یاری قلبی یعنی همفکر بودن و همراهی قلبی تا مرتبه یاری زبانی و در نهایت یاری عملی در عرصه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی؛ به صورت فردی و اجتماعی را شامل می‌گردد[۱۴].

نخست: نصرت قلبی

یعنی همراه، همفکر و همدل بودن با آنان است.

دوم: نصرت زبانی

با احیاء علوم و معارف آنها و ذکر فضائل و مناقب و دعا برای فرج حاصل می‌شود؛ همان‌طور که شاعرانی چون حسان بن ثابت، دعبل خزاعی و سید حمیری با شعر خود به یاری اهل بیت شتافتند و اشخاصی مانند میثم تمار در بالای چوبه دار از فضائل علی (ع) گفتند.

سوم: نصرت عملی

ایشان، اجابت دعوت آنان برای دفاع و جهاد از کیان اسلام، حضور در مجالس آنان و تلاش برای عملی شدن آرمان‌های اهل بیت در جامعه مثل تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی و انتظار فرجشان است. اسباب و ابزار نصرت و یاری اهل بیت به عناوین دیگری مانند دعا، تقوا و ارشاد جاهلین یا با بخشش مال به مستمندان مسلمان و یا با تحصیل علوم و معارف دینی یا امر به معروف و نهی از منکر یا با مرابطه... در روایات آمده است که ما برای جلوگیری از اطاله کلام احادیث را ذکر نمی‌کنیم[۱۵].[۱۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۸۲۳.
  2. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۱۴۰.
  3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۱۴۰.
  4. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۴۳۵.
  5. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۹۹-۵۰۰.
  6. «ای مؤمنان! اگر (دین) خداوند را یاری کنید او نیز شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد» سوره محمد، آیه ۷.
  7. ر. ک: میرزا محمد باقر فقیه ایمانی، لواء الانتصار (شیوه‌های یاری رساندن به مهدی قائم آل محمد (ص))، ص۳.
  8. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۹۵-۱۹۶.
  9. «وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ... وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ»؛ بحارالأنوار، ج۳۴، ص۴۸.
  10. «وَ مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِي وَ حَوَائِجِي وَ إِرَادَتِي فِي كُلِّ أَحْوَالِي وَ أُمُورِي»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  11. «وَ قَلْبِي لَكُمْ سِلْمٌ وَ رَأْيِي لَكُمْ تَبَعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  12. «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ»؛ مفاتیح الجنان، دعای عهد.
  13. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص۱۰۲.
  14. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۹۴.
  15. برای اطلاع بیشتر ر.ک: الکافی، ج۲، ص۸۱.
  16. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۹۸.