جزیره خضرا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۲۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • از مکان‌‏های ادعایی و بحث‌‏برانگیز زندگی امام زمان (ع) و فرزندان ایشان در دوران غیبت کبرا
  • محل زندگی حضرت مهدی(ع)‏ در دوران غیبت که یکی از بحث‌‏های مهم و قابل توجه است، از عرصه‌‏هایی بوده که از خیال‌‏پردازی‏‌ها مصون نبوده است.
  • داستان "جزیره خضرا" از داستان‏‌هایی است که در زمینه محل زندگی آن حضرت در پاره‌‏ای متون اسلامی وجود دارد و لازم است درباره آن بحث شود[۱].
  • به نظر می‏‌رسد بین منابع موجود، نخستین اثری که به گونه‌‏ای گسترده به نقل داستان جزیره خضرا پرداخته، بحار الانوار[۲] است. پس از آن، مرحوم محدث نوری در کتاب‏‌های خود[۳] در کنار نقل حکایاتی از این دست، به نقل این داستان و مانند آن مبادرت کرده است.
  • نخست لازم است به چکیده این داستان که به دو داستان برمی‌‏گردد اشاره کنیم.
  • علامه مجلسی در بحار الانوار در بابی با عنوان " نادر في ذكر من رآه (ع) في‏ الغيبة الكبرى‏ قريبا من‏ زماننا‏‏‏‏‏‏‏" - فقط به دلیل این که مشتمل بر دیدار با آن حضرت و نیز رخدادهای عجیب و غریب است - به نقل آن پرداخته، می‏‌نویسد: "رساله‌‏ای یافتم‏ مشهور به داستان جزیره خضراء ... و چون آن را در کتاب‏‌های روایی معتبری ندیدم، آن را در فصل جداگانه‌‏ای آوردم"
  • چکیده رساله‏‌ای که این عالم بزرگوار یافته چنین است:
  • بسم اللّه الرحمن الرحیم؛ نوشته‌‏ای یافتم به خط شیخ فاضل عالم عامل "فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی" که متن آن چنین است: من در سال ۶۹۹ ق در کربلا از دو نفر، داستانی شنیدم. آن‏ها داستان را، از "زین الدین علی بن فاضل مازندرانی"، نقل می‌‏کردند.
  • داستان مربوط به جزیره خضرا در دریای سفید بود. مشتاق شدم داستان را از خود علی بن فاضل بشنوم؛ به همین دلیل به شهر حلّه رفتم و در خانه سید فخر الدین، با علی بن فاضل ملاقات کردم و اصل داستان را پرسیدم.
  • او، داستان را در حضور عده‌‏ای از دانشمندان حله و نواحی آن چنین بازگو کرد: سال‏ها در دمشق نزد شیخ عبد الرحیم حنفی و شیخ زین الدین علی مغربی اندلسی دانش آموختم. روزی شیخ مغربی عزم سفر به مصر کرد. من و عده‏‌ای از شاگردان با او همراه شدیم. به قاهره رسیدیم. استاد مدتی در الازهر به تدریس پرداخت، تا این که نامه‌‏ای از اندلس آمد که خبر از بیماری پدر استاد می‏‌داد. استاد عزم اندلس کرد. من و برخی از شاگردان با او همراه شدیم. به نخستین روستای اندلس که رسیدیم، من بیمار شدم. به ناچار، استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد. سه روز بیمار بودم، پس از آن، روزی در اطراف ده قدم می‏زدم که کاروانی از طرف کوه‏های ساحل دریای غربی وارد شدند. پرسیدم: از کجا می‌‏آیند؟ گفتند: از دهی از سرزمین بربرها می‏‌آیند که نزدیک جزایر رافضیان است. هنگامی که نام جزیره رافضیان را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، بیست و پنج روز راه بود که دو روز بی‏‌آب و آبادی و بقیه‌ ‏آباد بودند. حرکت کردم و به سرزمین آباد رسیدم. به جزیره‌‏ای رسیدم با دیوارهای بلند و برج‌‏های مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نماز آن‏ها بر هیأت شیعیان بود. آنان از من پذیرایی کردند. پرسیدم: غذای شما از کجا تأمین می‏‌شود؟ گفتند: از جزیره خضرا در دریای سفید که جزایر فرزندان امام زمان (ع) است که سالی دو مرتبه، برای ما غذا می‌‏آورند. چهل روز منتظر ماندم تا کاروان کشتی‌‏ها از جزیره خضرا رسید. فرمانده آن، پیرمردی بود که مرا می‌‏شناخت و اسم من و پدرم را نیز می‏‌دانست. او مرا با خود به جزیره خضرا برد. شانزده روز که گذشت، آب سفیدی در اطراف کشتی دیدم و علت آن را پرسیدم. شیخ گفت: این دریای سفید است و آن جزیره خضرا. این آب‏های سفید، اطراف جزیره را گرفته است و هرگاه کشتی دشمنان ما وارد آن شود، غرق می‏گردد. وارد جزیره شدیم. شهر دارای قلعه‏‌ها و برج‌‏های زیاد و هفت حصار بود. خانه‌‏های آن از سنگ مرمر شفاف بود .... در مسجد جزیره، سید شمس الدین محمد را که عالم آن جزیره بود، ملاقات کردم. او مرا در مسجد جای داد. آنان نماز جمعه می‌‏خواندند. از سید شمس الدین پرسیدم: آیا امام حاضر است؟ گفت: نه؛ ولی من نایب خاص او هستم. به او گفتم: امام را دیده‌‏ای؟ گفت: نه؛ ولی پدرم، صدای او را شنیده و جدم، او را دیده است. سید مرا به اطراف برد. آن جا کوهی مرتفع بود که قبّه‏ای در آن وجود داشت و دو خادم آن جا بودند. سید گفت: من هر صبح جمعه آن‏جا می‌‏روم و امام زمان را زیارت می‌‏کنم و آن‏جا ورقه‌‏ای می‌‏یابم که مسایل مورد نیاز در آن نوشته شده است. من نیز به آن کوه رفتم و خادمان قبه از من پذیرایی کردند ... درباره دیدن امام زمان (ع) از آنان پرسیدم، گفتند: غیرممکن است. درباره سید شمس الدین از شیخ محمد "که با او به خضرا آمدم" پرسیدم. گفت: او از فرزندان فرزندان امام است و بین او و امام، پنج واسطه است. با سید شمس الدین، گفت‌‏وگوی بسیار کردم و قرآن را نزد او خواندم. از او درباره ارتباط آیات و این‏که برخی آیات، با پیش بی‌‏ارتباط هستند، پرسیدم.
  • پاسخ داد: مسلمانان پس از رسول خدا و به دستور خلفا، قرآن را جمع‌‏آوری کردند؛ از همین‌‏رو، آیاتی که در قدح و مذمت خلفا بود، از آن ساقط کردند؛ لذا آیات را نامربوط می‏‌بینی؛ ولی قرآن علی(ع) که نزد صاحب الامر(ع) است، از هر نقصی مبرّا است و همه چیز در آن آمده است. در جمعه دومی که آن‏جا بودم، پس از نماز، سروصدای فراوانی از بیرون مسجد شنیده شد. پرسیدم: این صداها چیست؟ سید پاسخ داد: فرماندهان ارتش ما هردو جمعه میانی ماه سوار می‌‏شوند و منتظر فرج هستند. پس از این‏که آنان را در بیرون مسجد دیدم، سید گفت: آیا آنان را شمارش کردی؟ گفتم: نه. گفت: آنان، سیصد نفرند و سیزده نفر باقی مانده‏‌اند. از سید پرسیدم: عالمان ما احادیثی نقل می‌‏کنند که هرکس پس از غیبت ادعا کند مرا دیده است، دروغ می‌‏گوید. حال چگونه است که برخی از شما او را می‏‌بینید؟ سید گفت: درست می‏‌گویی؛ ولی این حدیث به زمانی مربوط است که دشمنان آن حضرت و فرعون‏‌های بنی العباس فراوان بودند؛ امّا اکنون که این‏چنین نیست و سرزمین ما از آنان دور است، دیدار آن حضرت ممکن است. سید شمس الدین ادعا کرد: تو نیز امام زمان (ع) را دو مرتبه دیده‌‏ای، ولی نشناخته‏‌ای. همچنین گفت: آن حضرت، خمس را بر شیعیان خود مباح کرده است. سپس جناب سید شمس الدین به من دستور داد در بازگشت درنگ نکنم و در سرزمین‏‌های مغرب توقف نکنم. پس از آن با همان کشتی که آمده بودم بازگشتم.

واپسین مطلبی که که از علی بن فاضل شنیدم این بود که: در جزیره خضرا فقط نام پنج تن از دانشمندان شیعه مطرح بود: سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ کلینی، شیخ صدوق، شیخ ابو القاسم جعفر بن اسماعیل حلی"

بررسی داستان‏

از نظر سند

  1. ناقل داستان، نامعلوم است.
  2. این مرد "ناشناخته" چگونه فهمید آنچه پیدا کرده است همان خط طیبی است؟
  3. معاصران او از قبیل علامه حلی و ابن داود که کتابش را در سال ۷۰۷ قمری به پایان رسانده هیچ اشاره‌‏ای به وی نکرده‌‏اند.
  4. علی بن فاضل در روایت یاد شده تصریح می‏‌کند از اوّل تا آخر روایت خویش را در حضور طیبی و گروهی از عالمان حله و اطراف آن‏که برای دیدار این شیخ آمده بودند، نقل کرده است. امّا- با این وجود- هیچ‏ یک از عالمان را نمی‌‏شناسیم که به طور مستقیم یا با واسطه روایت یاد شده را نقل کرده باشند[۴].

از نظر محتوا

  • برخی از مهم‏ترین ایرادهای متنی داستان از این قرار است:
  1. دلالت قصه بر تحریف قرآن؛
  2. تعارضات فراوان در متن؛
  3. نسبت طول عمر به غیر از حضرت مهدی(ع)؛
  4. حلال دانستن خمس بر شیعیان، بر خلاف نظر بیشتر فقهای اسلام؛
  5. نام بردن پنج تن از علمای شیعه و نادیده گرفتن علمای بزرگ دیگر؛
  • علامه شیخ محمد تقی شوشتری در الاخبار الدخیلة پس از نقد عالمانه این داستان و داستان بعدی می‏‌نویسد: شاید ناقل این دو داستان، از دشمنان شیعه بوده که چنین داستانی را جعل کرده است تا حقایق را وارونه جلوه دهد. و نیز می‏‌نویسد: در داستان جزیره خضرا آمده است که: "شمار فرمانده‌‏های لشکر امام زمان (ع) سیصد نفر بودند. و در داستان ابن انباری آمده است که: مسافت سرزمین فرزندان امام زمان (ع) به اندازه یک سال راه و جمعیت آن‏ها بسیار زیاد است.
  • اگر یاران حضرت حجّت (ع) تا این اندازه زیاد است، چرا ظهور نمی‌‏کند تا مخالفان را سرکوب نماید؟ چرا چنین چیزی در خبر یا اثری از امامان(ع) با توصیف خصوصیات آن‏ها نیامده است؟ [۵]
  • اما متأسفانه با وجود تأکید فراوان دانشمندان شیعه بر افسانه بودن‏ داستان یاد شده، باز عده‏‌ای به دلایلی به ترویج آن اقدام کرده و از آن، پا را فراتر نهاده، بین داستان جزیره خضرا و مثلث برمودا ارتباط برقرار کرده‌‏اند.[۶] غافل از این‏که گذشته از اشکالات متعدد، تطبیق آن بر "مثلث برمودا" که ترسیمی نادرست و غیر معتبر است، چهره امام زمان (ع) را نیز مخدوش می‏‌سازد[۷].
  • درباره "جزیره خضرا" و تطبیق نادرست آن بر "برمودا" باید گفت:
  1. اصل داستان، غیر قابل پذیرش است؛
  2. "جزیره خضرا" در دریای مدیترانه است، نه اقیانوس اطلس؛
  3. وقایع "مثلث برمودا" ساخته رسانه‌‏های غربی و افسانه‌‏سازان است؛
  4. بر فرض که افسانه‏‌های "برمودا" درست باشد، هیچ ربطی به امام زمان و مقام آن حضرت ندارد.
  • اگرچه افرادی که به بررسی داستان پرداخته‌‏اند، هردو داستان را بررسی کرده‌‏اند، به نظر می‌‏رسد نیازی به بررسی داستان دوم نیست و علاقه‌‏مندان به منابع یاد شده مراجعه می‏‌نمایند[۸].

جزیره خضرا در موعودنامه

  • داستان جزیره خضرا حکایت از آن می‌کند که: زین الدین علی بن فاضل مازندرانی، در سال ۶۹۰ هجری به اقیانوس اطلس سفر کرده و از سرزمین بربر، سه روز با کشتی در دل اقیانوس رفته، تا به جزایر روافض (جزیره‌های شیعیان) رسیده است. در آن‌جا اطلاع یافته که جزیره‌ای به نام "جزیره خضراء" وجود دارد که فرزندان حضرت ولی عصر (ع) در آن زندگی می‌کنند. چهل روز در آن‌جا اقامت کرده و سرانجام پس از چهل روز، هفت کشتی مواد غذایی از جزیره خضراء به این جزیره آمده است. ناخدای کشتی او را با نام و نام پدر صدا کرده و گفته مشخصات تو را به من گفته‌اند و اجازه دادند که تو را به جزیره خضرا ببرم. او را به جزیره خضرا برده‌اند. پس از ۱۶ روز دریانوردی، سرانجام به "آب‌های سفید" رسیده‌اند. ناخدا توضیح داده که این آب‌ها، چون جزیره را احاطه کرده است، کشتی دشمنان هرگز نمی‌تواند از آن بگذرد و به برکت حضرت ولی عصر (ع) در آن آب‌ها غرق می‌شود. ان‌ها به جزیره خضراء رسیده، جمعیت انبوهی را با بهترین لباس و وضع مشاهده کرده، شهری بسیار آباد با درختان سرسبز و انواع میوه‌ها و بازارهای بسیار و ساختمان‌های مجلل از سنگ‌های شفاف رخام دیده است. شخصی به نام "سید شمس الدین" که او را نوه پنجم حضرت ولی عصر (ع) معرفی می‌کنند، متصدی تعلیم، تربیت و اداره آن‌جاست و او نائب خاص حضرت در آن جزیره است و مستقیما از امام فرمان می‌گیرد. وی حضرت را نمی‌بیند، بلکه صبح هرجمعه، نامه‌ای به خط‍‌ امام (ع) در نقطه معینی گذاشته می‌شود و در آن، اوامر آن حضرت و آن‌چه موردنیاز "سید شمس الدین" تا هفته آینده خواهد بود، مندرج می‌باشد. علی بن فاضل، هیجده روز در آن جزیره اقامت نموده و از محضر جناب "سید شمس الدین" خوشه‌ها چیده، و پس از هیجده روز، به او دستور رسیده که به وطن خود بازگردد. "علی بن فاضل"، آن‌چه را که از محضر جناب "سید شمس الدین" استفاده کرده، در کتابی به نام "الفوائد الشمسیه" گرد آورده و مشروح تشرف خود را به چند نفر از علمای بزرگ عصر خود بازگو کرده است.
  • "فضل بن یحیی طیبی" نویسنده قرن هفتم، در سال ۶۹۹ هجری، مشروح داستان را از زبان شخص "علی بن فاضل" در حلّه شنیده و آن را در کتابی به نام "الجزیرة الخضراء" گرد آورده است. این داستان به‌طور کامل در کتاب بحار الانوار، ج ۵۲، صفحات ۱۵۹ تا ۱۷۴ آمده است. علاوه بر علی بن فاضل، "ابن انباری" نیز داستان جزیره خضراء را نقل کرده است که در کتاب بحار الانوار، ج ٥٣، صفحات ٢١٣ تا ٢٢١ آمده است. در دو داستان (علی بن فاضل مازندرانی و ابن انباری) نقاط‍‌ مشترک بسیاری به چشم می‌خورد.
  • و اما داستان جزیره خضراء از هفتصد سال پیش به این طرف، در برخی از کتاب‌ها راه یافته است و از همان زمان تاکنون، دو دیدگاه درباره آن مطرح بوده است: یکی، دیدگاه افرادی که این داستان را پذیرفته‌اند و دیگری، دیدگاهی است که این داستان را ساختگی و افسانه می‌دانند. به تازگی دو ادعای جدید نیز بر آن‌ها اضافه شده است. آن دو ادّعا این است که:
  1. براساس بعضی نشانه‌ها، احتمالا جزیره خضراء، همان منطقه مثلث برمودا است.
  2. بشقاب‌پرنده‌ها در اختیار ساکنان جزیره خضراء (امام زمان (ع) و فرزندانش) است.
  • این دو ادّعا را "ناجی نجّار" در کتاب خود آورده است. تقریباً همه عالمان شیعی، روایت جزیره خضراء را ساختگی می‌دانند و این ساختگی بودن را در دو جهت می‌توان دید: یکی زنجیره حدیث و راویان، دیگری محتوای آن. وقتی اصل جزیره خضراء، یک افسانه و داستان ساختگی شد، دو ادّعای دیگر (جزیره خضراء همان مثلث برمودا است و بشقاب‌پرنده‌ها در اختیار ساکنان جزیره خضرا است) همه باطل و خیالی می‌شود.
  • ادلّه کسانی که جزیره خضراء را پذیرفته‌اند این است که علمای بسیاری از قبیل شهید اول، محقق کرکی، علامه مجلسی، مقدس اردبیلی، شیخ حر عاملی، وحید بهبهانی، بحرالعلوم، قاضی نورالله شوشتری، میرزا عبدالله اصفهانی، میرزای نوری و... این داستان را در کتاب خود آورده، یا به آن استناد کرده‌اند.
  • و اما ادلّه کسانی که این داستان را افسانه می‌دانند، این است که: داستان از جهت سند و متن صحیح نیست، تناقضاتی در داستان است که راه‌حلّی برای آن‌ها نیست، در آن سخن از تحریف قرآن آمده است. روایاتی که دالّ‌ بر وجود فرزند برای حضرت است قابل‌اعتماد نیست و بسیاری مطالب دیگر که در جای خود به‌طور کامل بحث شده است.
  • آیت الله ابراهیم امینی در کتاب "دادگستر جهان" می‌نویسد: داستان جزیره خضراء شبیه افسانه و رمان است زیرا: اوّلاً سند معتبر و قابل‌اعتمادی ندارد. داستان از یک کتاب خطی ناشناخته، نقل شده و مرحوم مجلسی هم درباره‌اش می‌نویسد: چون من داستان را در کتاب‌های معتبر نیافتم، باب جداگانه‌ای را به آن اختصاص دادم. ثانیا در متن داستان تناقضاتی دیده می‌شود. ثالثا در آن به تحریف قرآن تصریح شده که قابل قبول نیست و مورد انکار شدید علمای اسلام است. رابعا موضوع اباحه خمس در این داستان مطرح شده و مورد تأیید قرار گرفته که آن هم از نظر فقها مردود است. علاوه بر آیت الله امینی، آیات عظام، علامه شیخ محمد تقی شوشتری، علامه حسن‌زاده آملی، محمد باقر بهبودی، شیخ آقا بزرگ تهرانی، شیخ جعفر کاشف الغطاء و... نیز داستان جزیره خضراء را خیالی می‌دانند[۹]. مطالبی را نیز که "ناجی نجّار" در خصوص مثلث برمودا و نیز بشقاب‌پرنده‌ها گفته‌اند مستند به نوشته‌های دقیق علمی و تحقیقی نیست، بلکه بیش‌تر آن‌ها براساس خبرهایی است که رادیو لندن و یا روزنامه و مجله‌ها -خصوصا روزنامه جمهوریت عراق- گزارش کرده‌اند[۱۰].
  • علاقمندان برای مطالعه داستان جزیره خضراء، و دیدگاه‌های موافقان و مخالفان، می‌توانند به کتاب "جزیره خضراء، افسانه یا واقعیت" نوشته ابو الفضل طریقه‌دار، مراجعه کنند[۱۱].

مثلث برمودا در موعودنامه

  • "ناجی نجار" در کتاب خود می‌نویسد: مثلث برمودا در غربی‌ترین نقطه اقیانوس اطلس، در دهانه دریای کارائیب و در مسیر جریان آبی "گلف استریم" قرار گرفته است. این منطقه را می‌توانیم به صورت مثلثی فرض کنیم که رأس مثلث در جزایر برمودا و قاعده آن در جزایر پورتوریکو و شبه جزیره فلوریدا قرار بگیرد. سرگردانی دانشمندان در مورد رویدادهای مثلث برمودا، تنها به حوادث اسرارآمیزی که کشتی‌ها و هواپیماها را در کام خود فرومی‌برد، منحصر نیست. بلکه حوادث دیگری نیز در این منطقه روی می‌دهد که شگفتی آن کمتر از حوادث کشتی‌ها و هواپیماها نمی‌باشد، که تاکنون بیش از هزار نفر از خلبانان و ملوانان و دیگر مسافران دریایی و هوایی، به هنگام عبور از این منطقه اسرارآمیز جان خود را از دست داده‌اند. از حوادث شگفت‌انگیز مثلث برمودا، این است که مسافران به هنگام نزدیک شدن به این منطقه، یک مرتبه متوجه می‌شوند که ساعت‌های آن‌ها دچار اختلال شده، و عقربه‌ها موازنه خود را از دست داده‌اند. خلبان‌ها و ملوان‌ها نیز متوجه می‌شوند که همه بی‌سیم‌ها و دیگر وسایل ارتباطی از کار افتاده‌اند[۱۲].
  • دانشمندان تصریح کرده‌اند که آن‌چه در این منطقه از اقیانوس اطلس می‌گذرد، در هاله‌ای از ابهام پوشیده است و کسی نتوانسته توجیه علمی آن را پیدا کند[۱۳]. حوادثی که در ۱۵۰ سال اخیر در برمودا روی داده و دانشمندان را دچار سردرگمی کرده است، بسیار جالب و در عین حال پیچیده است. سرگذشت کشتی "ماری سیلست"، سرگذشت "اتلانتا" ناو جنگی انگلستان، سرگذشت پنج هواپیمای ناپدیدشده آمریکایی، سرگذشت ۲۴۰ کشتی اکتشافی، سرگذشت جت‌های سوخت‌رسان، سرگذشت ناو جنگی "اوچکرافت"، حوادث سال ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ از حوادث برمودا است.
  • بیش از یکصد حادثه مهم هوایی-دریایی در سی سال گذشته در آمار رسمی کشورها ثبت شده است که از ناپدید شدن بیش از یکصد هواپیما و کشتی در این منطقه اسرارآمیز حکایت می‌کند. همه این حوادث به صورت مرموزی در مثلث برمودا و در منطقه‌ای بین جزیره‌های برمودا و جزیره‌های پاناما به وقوع پیوسته است و سرنخی از این حوادث به دست پژوهش‌گران نیفتاده است. رویدادهای مثلث برمودا به‌عنوان یک سلسله حوادث پیچیده فضایی، به دانشمندان متخصص این فن عرضه شد که شاید بتوانند راه‌حلی برای تکرار نشدن این حوادث پیدا کنند. زیرا این حوادث یکی از زیان‌بارترین حوادث دریایی و هوایی است که از این رهگذر به زندگی هزاران خلبان، ملوان، خدمه و مسافر خاتمه داده شده و صدها کشتی، هواپیما، زیردریایی، ناوگان و ناوشکن در این حوادث ناپدید شده‌اند. نتیجه پژوهش هزاران پژوهشگر این شد که تعدادی فرضیه یا تئوری غیرقابل‌اعتماد که احیانا با یکدیگر نیز تضاد داشتند، عرضه شد که این تئوری‌ها هرگز مشکلی را حل نکرد. برخی از پژوهش‌گران میان حوادث مثلث برمودا و بشقاب‌های پرنده، ارتباطی قائل شده‌اند.
  • بعضی دیگر شکل مثلث را در پدید آمدن این حوادث، مؤثر دانسته‌اند. برخی دیگر این حوادث را مربوط‍‌ به اشعه‌هایی می‌دانند که از شهر خیالی "اطلنطید"[۱۴] برمی‌خیزد و موجب بروز این حوادث می‌شود. و برخی دیگر، آن‌ها را معلول هرم‌هایی می‌دانند که چون اهرام مصر در زیر آب وجود دارد و موجب این رویدادها می‌شوند. برخی ادعا کرده‌اند، مثلث برمودا همان جزیره خضرا است[۱۵][۱۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. البته دربارة نقد این داستان، در سال‏های اخیر آثار ارزشمندی از طرف دانشوران شیعه در دسترس قرار گرفته که هریک در نوع خود قابل استفاده و ستایش است. از جمله این تلاش‏ها می‏توان به مقاله‏های استاد کلباسی اشاره کرد که مبنای تدوین این مدخل نیز بوده است. ر.ک:مجتبی کلباسی، « بررسی افسانه جزیره خضراء»، فصلنامه انتظار، ش ۱، ۲، ۳، ۴،
  2. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۹
  3. میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت ۳۷.با این وجود این که وی حکایت را از بحار الانوار نقل کرده است، تفاوت‏های فراوانی با نقل علامه مجلسی دارد
  4. سیّد جعفر مرتضی، جزیره خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص ۱۸۶
  5. جزیره خضرا افسانه یا واقعیت؟، ص ۲۲۲، به نقل از: محمد تقی شوشتری، الاخبار الدخیلة، ج ۲، ص ۷۲
  6. ر. ک: ناجی نجار، جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا، ترجمه: علی اکبر مهدی پور
  7. ر. ک: غلامرضا نظری، جزیره خضرا تحریفی در تاریخ شیعه، بخش ۱۴ و ۱۵
  8. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص:۱۴۳ - ۱۴۸.
  9. جزیره خضراء، افسانه یا واقعیت، ابوالفضل طریقه‌دار، ص ۲۱۱.
  10. همان، ص ۱۳.
  11. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۲۴۳.
  12. مجله الف باء، ۳۱ ماه مه ۱۹۷۸، شماره ۵۰۶.
  13. مجله هفتگی طب و علوم، ضمیمه روزنامه جمهوریت، ۳۰ مارس ۱۹۷۸، شماره ۵۰.
  14. از نظر میتولوژی، اطلنطید اسم جزیره‌ای بوده در دنیای باستان، در اقیانوس اطلس، در غرب جبل الطارق که در هزاران سال پیش به زیر آب رفته است.
  15. برگرفته از "جزیره خضراء، افسانه یا واقعیت" ، طریقه‌دار، ص ۶۸.
  16. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص:۶۱۱.