خزانه الهی در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث خزانه الهی است. "خزانه الهی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خزانه الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

  • "خِزانه" به معنای مکان نگهداری و حفظ اشیا است[۱]. و جمع این واژه "خزائن" است. اصل در آن، جمع و ضبط اشیا در مکان خاصّ است، اعمّ از اینکه مخزون، مادّی باشد یا معنوی و مخزن، جسمانی باشد یا روحانی مال باشد یا علوم و صفات[۲]. مقصود از خزائن خدا، جمیع ذخایر و کنوز غیبیه‌ای است که مخلوقات از آنها روزی داده می‌شوند و در اصلِ پیدایش و استمرار بقاء و رفع نقائص خویش از آنها بهره می‌برند[۳][۴].
  • *"خزائن" جمع "خزانه" و خزانه در لغت به معنای مکانی است که هر چیزی[۵] یا اموال گرانبها[۶] را در آن نگهداری می‌کنند. خزائن خدا، مرتبه‌ای از هستی است که در آن مرتبه، اشیاء در ظرف علم به صورت غیر مقدَّر موجودند و هنوز تقديرات و حدود مرحله قَدَر بر آنها عارض نشده‌اند.[۷][۸].

مقدمه

  • به خزائن الهی در سه آیه تصریح شده﴿ قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ[۹]، ﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ[۱۰]، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ [۱۱] و در دو آیه سخن از خزائن رحمت پروردگار به میان آمده﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا[۱۲]؛ ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ[۱۳] و در یک آیه خزائن آسمان‌ها و زمین برای خدا دانسته شده است﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ[۱۴] و بر اساس آیه‌ای که می‌توان آن را محوری‌ترین در این موضوع دانست، هر چیزی دارای خزائنی نزد خداست﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ [۱۵] به خزائن خدا در احادیث[۱۶] و ادعیه[۱۷] نیز اشاره شده است. حکیمان و عارفان نیز مباحث گوناگونی را درباره خزائن الهی یاد کرده‌اند؛ مانند تبیین حقیقت خزائن[۱۸]، اقسام و مصادیق آنها[۱۹]، سنجش خزائن با یکدیگر[۲۰]، ارتباط خزائن با انسان کامل[۲۱] و ذکر کلید خزائن.[۲۲][۲۳].

خزائن خدا و مراتب آن

  • همه اشیای عالم طبیعت، جز وجود طبیعی، دو مرتبه دیگر نیز دارند: مرتبه خزائن الهی؛ مرتبه قَدَر[۲۴]﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ [۲۵] از جمله پایانی آیه برداشت می‌شود که خدا به هر چیزی با همه حدود و تقدیراتش، پیش از آنکه وجود خارجی یابد، علم دارد که این همان قَدَر اشیاست. آیات دیگری نیز بر این مطلب دلالت دارند؛ مانند ﴿وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ[۲۶] و ﴿قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا[۲۷]. بنابراین قَدَر هر چیزی به حسب علم و مشیت بر وجود آن چیز، نوعی تقدّم دارد، گرچه در وجود با آن مقارن است و از آن جدا نیست.[۲۸] از این مرتبه در آیات دیگری با عناوینی همچون کتاب مبین﴿ وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ [۲۹]، ام الكتاب ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۳۰]،
  • لوح محفوظ﴿فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ[۳۱] و کتاب حفیظ﴿قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ[۳۲] یاد شده است[۳۳]؛ همچنین نک: ﴿إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ[۳۴]؛ ﴿الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا[۳۵]؛ ﴿وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى[۳۶]؛ ﴿مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ[۳۷]؛ ﴿مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۳۸] [۳۹][۴۰].
  • از مجموع آیه ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ [۴۱] چنین برداشت می‌شود که هر چیزی پیش از نازل شدن به مرتبه قَدَر، دارای خزائنی است که مقدّر و محدود به حدود مرتبه قَدَر نیست. جمع بودن این خزائن به حسب عدد نیست، زیرا عدد، خود بر شیء محدود عارض می‌شود، بلکه جمع بودن خزائن به اختلاف مراتب آن باز می‌گردد و بدین معناست که هرچیزی پیش از مرحله قَدَر دارای مراتبی است که بر یکدیگر مترتب‌اند، به گونه‌ای که هر مرتبه‌ای از آن مراتب، محدود به حد مرتبه پایین‌تر نیست و مجموع آنها نیز به حدّی که شیء در نشئه طبیعی دارد محدود نیستند، بنابراین بالاترین خزانه هر چیزی که مطلق از هرگونه تقدیر و اندازه‌ای است، شروع به فرود آمدن می‌کند و در هر مرتبه‌ای که نازل می‌شود، امر جدیدی از قَدَر بر آن عارض می‌گردد که پیش‌تر وجود نداشت، تا آنکه در مرحله نهایی، قدر از هر سو بر آن احاطه می‌یابد.[۴۲] از آيه نخست سوره انسان چنین فهمیده می‌شود که انسان در مرتبه‌ای از مراتب دهر "پیش از وارد شدن به مرحله قدر" نوعی ثبوت داشت؛ ولی به گونه‌ای نبود که از آن یاد شود: ﴿هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا [۴۳][۴۴]، ازاین‌رو بر پایه آموزه‌های قرآن کریم، آفرینش موجودات به معنای نازل کردن آنها از خزائن غیب و ظاهر کردنشان از غیب به شهادت است [۴۵][۴۶].
  • از خزائن الهی به "مفاتح غیب" یاد شده است:﴿ وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ [۴۷] اگر ﴿ مَفَاتِحُ جمع "مَفتح" باشد[۴۸]؛ ولی برخی احتمال داده‌اند که جمع "مِفتح" به معنای کلید باشد، پس مفاتح غیب به معنای کلیدهای خزائن الهی است نه خود خزائن[۴۹] از این آیه برمی‌آید که خزائن الهی از قبیل علم است[۵۰]؛ یعنی همه موجودات در این مرتبه با علمی غیر مقدّر معلوم‌اند و به دیگر سخن، در ظرف علم به صورت غیر مقدّر موجودند[۵۱]؛ لکن این علم از سنخ علم معمولی نیست که نزد بشر شناخته شده است؛ یعنی دانشی نیست که از اشیاء پس از وجود خارجی آنها اخذ می‌شود، بلکه مراد علم به اشیاء پیش از وجود خارجی آنهاست؛ یعنی این علم نامتناهی است و هیچ‌گونه انفعالی از معلوم نمی‌پذیرد[۵۲] به تعبير برخی، خزائن الهی همان غیوب خداست که به جهت غموض و پوشیدگی به آن خزائن گفته شده است.[۵۳][۵۴].
  • نیز با تعبیرات دیگری، مانند اسماء[۵۵]﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ [۵۶]، عرش[۵۷]﴿فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ[۵۸]، کلمه کُن[۵۹]﴿إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ[۶۰]، مقاليد آسمان‌ها و زمین[۶۱]﴿لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۶۲]، ملکوت اشیاء[۶۳]﴿قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ[۶۴]، نزد خدا بودن[۶۵]﴿مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ[۶۶] و امر حکیم[۶۷]﴿فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ [۶۸] به مرتبه خزائن الهی اشاره شده است[۶۹].
  • گرچه آیات پیش گفته با صراحت می‌رسانند که تمام اشیاء از نزد خدا نازل شده‌اند، آیاتی به نزول برخی اشیاء خاص، مانند چارپایان﴿خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِّنْ الأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ[۷۰]، آهن﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ[۷۱]، لباس﴿يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ[۷۲] و روزی﴿وَفِي السَّمَاء رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ[۷۳] از پیش خدا تصريح دارند[۷۴][۷۵].
  • به گفته برخی، خزائن الهی، مرتبه قضاء به معنای وجود اجمالی همه موجودات در عالم عقلی به صورت ابداع است و مراد از نازل کردن خزائن، مرتبه قَدَر به معنای وجود تفصیلی اشیاء، یکی پس از دیگری در مواد خارجی آنهاست[۷۶]، بنابراین نازل کردن به معنای ایجاد اشیاء در عالم شهادت با شکل، زمان و مکان خاصی است که مقتضای استعداد آنهاست[۷۷][۷۸].
  • برخی، خزائن الهی را همان ام الکتاب﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۷۹] دانسته‌اند که عبارت است از آنچه قلم اعلا به صورت کلی بر لوح قضاء که از هرگونه تبدیلی محفوظ است، می‌نگارد و نازل کردن آن عبارت است از آنچه به صورت جزئی بر لوح قَدَر جاری می‌شود که تبدیل، محو و اثبات‌پذیر است و سپس از لوح قدر فرود آمده و در عالم شهادت ظاهر می‌شود[۸۰]. در برابر گفته‌های یاد شده که رتبه خزائن الهی را بالاتر از عالم طبیعت دانسته‌اند، بعضی مصداق آن را اموری طبیعی به شمار آورده‌اند، چنان که گفته شده است: خزائن الهی اشاره به عناصر اصلی عالم طبیعت است که از ترکیب خاصی میان آنها، نعمت‌های گوناگون خدا به دست می‌آید؛ برای نمونه خزائن اصلی آب، ذرات هیدروژن و اکسیژن هستند که آب از آنها شکل یافته است[۸۱][۸۲].
  • همچنین بیشتر مفسران متقدم از اهل سنت در آیه ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ [۸۳] خزائن را آب باران دانسته‌اند که سبب پیدایی روزی‌های بندگان است[۸۴] بر این اساس، معنای فرو فرستادن خزائن با تقدیر مشخص که در ادامه آیه به آن اشاره شده است نیز تفاوت خواهد کرد. در همین جهت، نقل شده است که باران هیچ سالی کمتر از سال دیگر نیست و تنها مکان باریدن آن عوض می‌شود[۸۵] برخی این نظریّه را مخالف عمومیت آیه[۸۶] و مصداق تخصیص اکثر[۸۷] دانسته و بعضی این معنا را تفسير ظاهری آیه به شمار آورده[۸۸] و برخی نیز مساوی بودن باران هر سال را نپذیرفته‌اند[۸۹][۹۰].
  • خزائن خدا بر پایه آیاتی دیگر﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ[۹۱] خزائن روزی بندگان[۹۲]، اموال[۹۳] و نعمت‌های الهی دانسته شده است[۹۴][۹۵].
  • عده‌ای نیز خزائن را نه امری طبیعی و نه ماوراء طبیعی، امری تمثیلی[۹۶] و کنایه از قدرت الهی[۹۷] یا مقدورات خدا[۹۸] دانسته و گفته‌اند: خدا بر هر چیزی توانا است؛ ولی تنها چیزهایی را می‌آفریند که در آنها مصلحتی باشد[۹۹]. برخی این نظریّه را به شدت ردّ کرده‌اند[۱۰۰] در روایتی، خزائن الهی بر اهل بیت(ع) تطبیق شده است[۱۰۱] و بعضی آن را بر آیات قرآن[۱۰۲] یا قلب‌های عارفان[۱۰۳] تطبیق کرده‌اند[۱۰۴].

اوصاف خزائن خدا

  • خزائن الهی دارای سه ویژگی مهم‌اند[۱۰۵].
  1. اختصاص به خدا: خزائن آسمان‌ها و زمین از آنِ خداست، گرچه منافقان این مطلب را نمی‌فهمند: ﴿وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ (منافقون/۶۳، ۷)؛ نیز قدرت تصرف در خزائن الهی از غیر خدا نفی شده است: ﴿وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ@الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۵؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۷.& (حجر/۱۵، ۲۲)؛ ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ[۱۰۶]؛ نیز ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ[۱۰۷]، چنان که پیامبر اکرم(ص) و حضرت نوح(ع) نیز آنچه را نداشتند ادّعا نکرده و خزائن خدا را نزد خود نمی‌دانستند[۱۰۸]﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ[۱۰۹]. اعتقاد به اینکه خزائن عالم تنها نزد خداست، انسان را به حقیقت توکل فرا خوانده، در نتیجه وی طمع از جز خدا بریده و برای رفع نیازهایش تنها به خدا روی می‌آورد[۱۱۰][۱۱۱].
  2. ثبوت و تجرّد: خزائن الهی، اموری ثابت و نامتغيرند، زیرا خدا این خزائن را نزد خود دانسته﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ [۱۱۲] و آنچه نزد خداست، ثابت و نابود نشدنی است: ﴿مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ[۱۱۳][۱۱۴]و از آنجا که موجودات عالم طبیعت همگی متغیر و فانی هستند: ﴿كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ[۱۱۵]، خزائن الهی فوق عالم طبیعت هستند[۱۱۶][۱۱۷].
  3. کم نشدن با بخشش: از آنجا که خزائن الهی نامحدود و نامقدّرند، با بخشش چیزی از آنها کم نمی‌شود و این امر به خدا اختصاص دارد، زیرا جز خدا هرکه باشد، محدود و آنچه نزد وی است مقدّر است و هر مقدار که ببخشد، به همان اندازه از آن کم می‌شود[۱۱۸] کم نشدن خزائن الهی را از اسم﴿وَاسِعٌ خدا ﴿وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ [۱۱۹]. نیز می‌توان برداشت کرد[۱۲۰] گرچه خزائن الهی کاستی ناپذیرند، بر فرض که کافران مالک آن باشند، باز هم از ترس فقر بر اثر بخل‌شان از انفاق آن خودداری می‌کنند: ﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا[۱۲۱][۱۲۲][۱۲۳].

خزائن رحمت الهی

  • در آیات ﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا [۱۲۴] و ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ[۱۲۵] از خزائن رحمت الهی یاد شده که مراد همان منبع فیض الهی است که هستی و آثارش را به هر چیزی افاضه می‌کند. از آیه ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۲۶] برداشت می‌شود که مصدر آن کلمه ﴿كُنْ است که از مقام عظمت و کبریا صادر می‌گردد و چه بسا مراد از خزائن الله در آیاتی مانند ﴿لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ[۱۲۷] نیز همین خزائن رحمت باشد[۱۲۸] که همه فیوضات الهی را در بر دارد و مراتب وجود و عوالم هستی، همگی از تجلیات و مظاهر رحمت الهی به شمار می‌آیند و به جهت تنوع و فراوانی این مظاهر با وجود مفرد بودن رحمت، در آیات یاد شده از آن با لفظ جمع (خزائن) یاد شده است[۱۲۹] به نظری، خزائن رحمت، قدرتی است که با آن نعمت به دیگران عطا می‌شود[۱۳۰]. در آیه ﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۱۳۱] بهره‌مند ساختن از رحمت را با تعبیر ﴿مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ بیان فرمود، زیرا تعبیر ﴿فْتَحِ با خزائن مناسب‌تر است. با اینکه دادن نعمت مراد است و باید از آن به ارسال رحمت تعبیر می‌کرد - چنان که در جمله دوم فرمود ﴿فَلا مُرْسِلَ - تعبیر یاد شده نشان می‌دهد رحمتی که خدا آدمیان را از آن برخوردار می‌کند، در خزائنی است که مردم را در بر گرفته و بهره‌مند شدن آنان از آن فقط در گرو آن است که این خزائن گشوده گردند[۱۳۲]. گفتنی است بر اساس آیه یاد شده، گشودن و امساک رحمت و افاضه نعمت و خودداری از آن، فقط کار خدای متعال است و در آیه پیش از آن، همراه یادآوری نعمت‌های بزرگ آسمانی و زمینی و تدبیر متقن همه جهان به‌ویژه انسان‌ها به واسطه‌هایی اشاره می‌کند که رحمت و نعمت را از خدا گرفته و به خلق می‌رسانند و آنان ملائکه هستند، که واسطه‌های میان خدا و خلق‌اند﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [۱۳۳][۱۳۴]. ولیّ بودن ملائکه نسبت به مؤمنان نیز که آیه ﴿نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ[۱۳۵] آن را می‌رساند، به این معناست که آنان وسائط رحمت الهی هستند[۱۳۶][۱۳۷].

باران و خزائن خدا

  • نزول باران به اندازه معین، از خزانه الهی:﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ[۱۳۸][۱۳۹].

خزائن خدا و انسانها

  • دسترسی نداشتن انسانها، به خزائن پروردگار:﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ[۱۴۰][۱۴۱]، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ[۱۴۲][۱۴۳].
  • خودداری انسانهای بخیل از انفاق، حتی با مالک شدن خزائن رحمت پروردگار:﴿قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا[۱۴۴][۱۴۵].

خزائن خدا و مظاهر وجود

  • مظاهر وجود و نعمتهای هستی، دارای خزائن و منابعی نزد پروردگار:﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ[۱۴۶]، ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ[۱۴۷]، ﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ[۱۴۸]، ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ [۱۴۹]، ﴿لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱۵۰]، ﴿أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ [۱۵۱]، ﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ[۱۵۲][۱۵۳].

خزائن خدا و نبوت

درک خزائن خدا

  • ناتوانی منافقان، از درک انحصار مالکیت خداوند، بر خزائن آسمانها و زمین:﴿هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لا يَفْقَهُونَ[۱۵۸][۱۵۹].

روزی از خزائن خدا

  • عطای روزی انسانها، از خزانه الهی:﴿لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱۶۰][۱۶۱].

محمد(ص) و خزائن خدا

  • اقرار پیامبر(ص) به عدم دسترسی بر خزائن خدا:﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ[۱۶۲][۱۶۳].

نزول از خزائن خدا

  • نزول هر چیزی از خزانه خداوند، بر اساس تقدیر:﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ [۱۶۴][۱۶۵].

حضرت نوح(ع) و خزائن خدا

  • اقرار حضرت نوح(ع)، به عدم دسترسی بر خزائن خداوند:﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ[۱۶۶][۱۶۷][۱۶۸].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. لسان العرب، ج ۴، ص ۸۷ ، «خزن»؛ المصباح، ج ۱ - ۲، ص ۱۶۸، «خزنت»؛ مجمع البیان، ج ۳ - ۴، ص ۴۷۰.
  2. التّحقیق، ج ۳، ص ۴۷، «خزن».
  3. المیزان، ج ۱۰، ص ۲۰۹.
  4. فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
  5. العین، ج ۴، ص۲۰۹؛ لسان العرب، ج ۴، ص ۸۷؛ تاج العروس، ج۹، ص۱۹۱، «خزن».
  6. روح المعانی، ج ۱۴، ص ۴۴.
  7. الميزان، ج ۲، ص ۳۳۹؛ ج ۱۲، ص ۱۴۴ - ۱۴۵.
  8. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  9. بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟؛ سوره انعام، آیه:۵۰.
  10. و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه:۳۱.
  11. یا مگر گنجینه‌های پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیره‌اند؟؛ سوره طور، آیه:۳۷.
  12. بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است؛ سوره اسراء، آیه: ۱۰۰.
  13. یا گنجینه‌های بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه:۹.
  14. آنان همان کسانند که می‌گویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمی‌یابند؛ سوره منافقون، آیه:۷.
  15. و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم؛ سوره حجر، آیه:۲۱.
  16. مسند ابی یعلی، ج۱۳، ص ۵۲۱؛ بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۴۷؛ ج ۷۰، ص ۱۶۹.
  17. دلائل الامامه، ص ۵۴۴؛ صحیفه سجادیه، دعاء ۸، ۷۷؛ اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۱۳۹.
  18. اسفار، ج ۸، ص ۱۲۶- ۱۲۷.
  19. شرح فصوص الحکم، ص ۴۸۶-۴۸۷؛ الانسان الكامل، ص ۲۰۸، ۳۴۵-۳۴۸.
  20. الفتوحات المكيه، ج ۱۱، ص ۱۵۶-۱۵۹.
  21. شرح فصوص الحکم، ص ۳۵۸-۳۶۳.
  22. الانسان الكامل، ص ۱۰۴، ۲۰۸ - ۲۰۹.
  23. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  24. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۴۴ - ۱۴۵، ج ۱، ص ۲۹۱؛ ج۷، ص ۱۲۷ - ۱۲۸.
  25. و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم؛ سوره حجر، آیه:۲۱.
  26. و هر چیز نزد او اندازه‌ای دارد؛ سوره رعد، آیه:۸.
  27. و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است؛ سوره طلاق، آیه:۳.
  28. الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۴.
  29. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه:۵۹.
  30. خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹.
  31. در لوحی نگهداشته؛ سوره بروج، آیه:۲۲.
  32. همانا ما می‌دانیم که زمین از آنان چه خواهد کاست و نزد ما کتابی نگهدارنده (ی همه چیز) است؛ سوره ق، آیه:۴.
  33. الميزان، ج ۷، ص ۱۲۶- ۱۲۸.
  34. ما هر چیزی را به اندازه‌ای آفریده‌ایم؛ سوره قمر، آیه:۴۹.
  35. همان که فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد؛ سوره فرقان، آیه:۲.
  36. و آنکه اندازه کرد و راه نمود؛ سوره اعلی، آیه:۳.
  37. هیچ گزندی در زمین و به جان‌هایتان نمی‌رسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه:۲۲.
  38. هیچ بلایی (به کسی) نمی‌رسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی می‌کند و خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره تغابن، آیه:۱۱.
  39. الميزان، ج ۱، ص ۷۷ - ۷۸.
  40. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  41. و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم؛ سوره حجر، آیه:۲۱.
  42. الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۴ - ۱۴۵.
  43. آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟؛ سوره انسان، آیه:۱.
  44. المیزان، ج۱۲، ص ۱۴۵.
  45. المیزان، ج ۱۵، ص۳۱۶؛ ج۱۷، ص۲۳۸؛ ج۱۹، ص ۱۷۲.
  46. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  47. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه:۵۹.
  48. غريب القرآن، ص ۱۷۲؛ تفسیر جلالین، ص ۱۷۱؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۲۵.
  49. التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۸؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۲۵.
  50. الميزان، ج ۷، ص ۱۲۴، ۱۲۹.
  51. الميزان، ج ۲، ص ۳۳۹.
  52. المیزان، ج ۷، ص ۱۲۹.
  53. غريب القرآن، ص ۵۳۸؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص:۶۴۳، «خزن»؛ زادالمسیر، ج ۴، ص ۸۱.
  54. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  55. الميزان، ج ۱، ص ۱۱۷ - ۱۱۸.
  56. و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید؛ سوره بقره، آیه:۳۱.
  57. المیزان، ج ۲، ص ۳۳۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۴ - ۱۵.
  58. پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ سوره توبه، آیه:۱۲۹.
  59. الدر المنثور، ج ۴، ص ۹۵؛ الصافی، ج ۲، ص ۱۲۲؛ الميزان، ج ۷، ص ۹۵.
  60. سخن ما برای (پدید آمدن) چیزی چون آن را اراده کنیم تنها این است که بدان می‌گوییم: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره نحل، آیه:۴۰.
  61. المیزان، ج ۱۷، ص ۲۸۹.
  62. کلیدهای آسمان‌ها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند؛ سوره زمر، آیه:۶۳.
  63. التبیان، ج ۷، ص ۳۸۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۸۳.
  64. بگو: اگر می‌دانید، کیست که گستره (فرمانفرمایی) هر چیز در کف اوست و او پناه می‌دهد و در برابر (خواست) وی (به کسی) پناه داده نمی‌شود؟؛ سوره مؤمنون، آیه:۸۸.
  65. مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۸۲.
  66. که (هر یک) نزد پروردگارت نشان داشت و آن (عذاب) از ستمگران دور نیست؛ سوره هود، آیه:۸۳.
  67. الميزان، ج ۱۸، ص ۱۳۲.
  68. در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا می‌کنند (و تفصیل می‌دهند)؛ سوره دخان، آیه:۴.
  69. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  70. شما را از تنی یگانه آفرید سپس از او همسرش را پدید آورد و از چارپایان هشت تا (نر و ماده) آفرید؛ شما را در شکم مادرانتان با آفرینشی از پس آفرینشی دیگر در تاریکی‌هایی سه‌گانه می‌آفریند؛ این خداوند پروردگار شماست که فرمانفرمایی از آن اوست؛ هیچ خدایی جز او نیست پس چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوید؟؛ سوره زمر، آیه:۶.
  71. ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه:۲۵.
  72. ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است؛ این از آیات خداوند است باشد که آنان در یاد گیرند؛ سوره اعراف، آیه:۲۶.
  73. و روزی شما و آنچه به شما نوید می‌دهند در آسمان است؛ سوره ذاریات، آیه:۲۲.
  74. المیزان، ج ۱، ص ۲۹۱؛ ج ۱۵، ص۳۱۶؛ ج ۱۸، ص ۳۷۵.
  75. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  76. شرح مئة كلمه، ص ۱۸۰؛ اسفار، ج ۷، ص ۷۵؛ المظاهر الالهيه، ص ۴۸ - ۴۹.
  77. روح المعانی، ج ۱۴، ص ۸۰.
  78. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  79. خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹.
  80. الصافی، ج ۳، ص ۱۰۵.
  81. فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۱۳۴.
  82. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  83. و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم؛ سوره حجر، آیه:۲۱.
  84. التفسير الكبیر، ج ۱۹، ص ۱۷۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۶.
  85. جامع البیان، ج ۱۴، ص ۲۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۴؛ الدر المنثور، ج ۴، ص۹۶.
  86. زادالمسیر، ج ۴، ص ۲۸۷ - ۲۸۸؛ التفسير الكبير، ج۱۹، ص ۱۷۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۶.
  87. الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۱.
  88. الصافی، ج ۳، ص ۱۰۵.
  89. التفسير الكبير، ج ۱۹، ص ۱۷۴.
  90. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  91. آنان همان کسانند که می‌گویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمی‌یابند؛ سوره منافقون، آیه:۷.
  92. معانی القرآن، ج ۲، ص ۴۲۸؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۴۹۴؛ روح المعانی، ج ۲۷، ص ۵۸؛ ج ۲۸، ص ۱۶۹.
  93. التبیان، ج ۵، ص ۴۷۶.
  94. التبیان، ج 6، ص ۵۲۵؛ زادالمسیر، ج ۵، ص ۶۴- ۶۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۳۳۵.
  95. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  96. الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۴؛ التفسير الكبير، ج ۱۹، ص ۱۷۴؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۲۶.
  97. مفردات، ص ۱۴۶، «خزن»؛ الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۴؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۱۱۸.
  98. مجمع البیان، ج ۶، ص ۱۱۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۴۳۰؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص ۶۴۳، «خزن».
  99. التبیان، ج 6، ص ۳۲۷؛ الكشاف، ج ۲، ص ۵۷۴.
  100. الصافی، ج ۳، ص ۱۰۴؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۴۱.
  101. نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۴۰.
  102. زادالمسیر، ج ۴، ص ۸۱.
  103. کشف الاسرار، ج ۵، ص ۳۱۰؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۸۰.
  104. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  105. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  106. یا مگر گنجینه‌های پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیره‌اند؟؛ سوره طور، آیه:۳۷.
  107. یا گنجینه‌های بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه:۹.
  108. التبیان، ج ۵، ص ۴۷۶؛ مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۲۶-۲۷.
  109. و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه:۳۱.
  110. روح المعانی، ج ۱۴، ص ۸۰.
  111. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  112. و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم؛ سوره حجر، آیه:۲۱.
  113. آنچه نزد شماست پایان می‌یابد و آنچه نزد خداوند است پایاست و البته ما پاداش شکیبایان را نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند خواهیم داد؛ سوره نحل، آیه:۹۶.
  114. الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۵.
  115. هر که روی آن (زمین) است از میان رفتنی است؛ سوره الرحمن، آیه:۲۶.
  116. الميزان، ج ۱۲، ص ۱۴۵.
  117. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  118. الميزان، ج ۷، ص ۹۵.
  119. خداوند نعمت‌گستری داناست؛ سوره بقره، آیه:۲۶۸.
  120. مجمع البیان، ج ۲، ص ۱۹۳.
  121. بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۰.
  122. زادالمسیر، ج ۵، ص ۶۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۳۳۵؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۷۰.
  123. جمالی، احمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص:۸۸- ۹۳.
  124. بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۰.
  125. تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت؛ سوره ص، آیه:۹.
  126. فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲.
  127. من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ سوره انعام، آیه:۵۰.
  128. المیزان، ج ۷، ص ۹۵.
  129. التحقیق، ج ۳، ص ۴۷ - ۴۸، «خزن».
  130. التبیان، ج ۸، ص ۵۴۶.
  131. خداوند در هر بخشایشی را بر مردم بگشاید کس را یارای بستن آن نیست و چون فرو بندد پس از او گشاینده‌ای ندارد و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره فاطر، آیه:۲.
  132. المیزان، ج ۱۷، ص ۱۵.
  133. سپاس خداوند را، آفریننده آسمان‌ها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیام‌رسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد می‌افزاید، بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره فاطر، آیه:۱.
  134. المیزان، ج ۱۷، ص ۵.
  135. ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم و در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید؛ سوره فصلت، آیه:۳۱.
  136. المیزان، ج ۱۷، ص۳۹۰.
  137. صالحی‌منش، محمد صادق، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص:۵۴۴- ۵۸۰.
  138. و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم.و بادها را بارورکننده فرستادیم آنگاه از آسمان آبی فرو فشاندیم و شما را از آن سیراب کردیم و شما گنجور آن نیستید؛ سوره حجر، آیه: ۲۱ - ۲۲.
  139. فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
  140. یا گنجینه‌های بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟؛ سوره ص، آیه:۹.
  141. استفهام در آیه، برای انکار است؛تفسیر التحریر و التنویر، ج ۱۱، جزء ۲۳، ص ۲۱۵.
  142. یا مگر گنجینه‌های پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیره‌اند؟سوره طور، آیه:۳۷.
  143. فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
  144. بگو: اگر شما گنجینه‌های بخشایش پروردگارم را می‌داشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگ‌چشمی پیشه می‌کردید و آدمی تنگ‌چشم است؛ سوره اسراء، آیه:۱۰۰.
  145. فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
  146. بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟؛ سوره انعام، آیه:۵۰.
  147. و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه:۵۹.
  148. و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه:۳۱.
  149. و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم؛ سوره حجر، آیه:۲۱.
  150. کلیدهای آسمان‌ها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند؛ سوره زمر، آیه:۶۳.
  151. یا مگر گنجینه‌های پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیره‌اند؟؛ سوره طور، آیه:۳۷.
  152. آنان همان کسانند که می‌گویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمی‌یابند؛ سوره منافقون، آیه:۷.
  153. فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
  154. بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه؛ سوره طور، آیه:۲۹.
  155. یا مگر گنجینه‌های پروردگار تو نزد ایشان است یا آنان چیره‌اند؟؛ سوره طور، آیه:۳۷.
  156. در معنای "أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ" گفته شده است: آیا نزد آنان خزینه‌های رزق است تا نبوت را به هر که بخواهند بدهند؟؛ الکشّاف، ج ۴، ص ۴۱۴.
  157. فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
  158. آنان همان کسانند که می‌گویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمی‌یابند؛ سوره منافقون، آیه:۷.
  159. فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
  160. کلیدهای آسمان‌ها و زمین از آن اوست، روزی را برای هر کس که بخواهد فراخ یا تنگ می‌دارد که او به هر چیزی داناست؛ سوره شوری، آیه:۱۲.
  161. فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
  162. بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟؛ سوره انعام، آیه:۵۰.
  163. فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
  164. و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم؛ سوره حجر، آیه:۲۱.
  165. فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.
  166. و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود؛ سوره هود، آیه:۳۱.
  167. این کلام حضرت نوح(ع) در مقابل قوم خویش است که می‌گفتند: تو که ادّعای نبوت و رسالت می‌کنی، بر ما هیچ برتری نداری و مثل ما بشری و هیچ قدرت فوق العاده‌ای نداری. حضرت نوح(ع) هم در جواب آنها گفت: من چنین ادّعایی نکرده‌ام که خزائن و مقدورات خداوند پیش من است و به هر چیزی قدرت دارم؛ مجمع البیان، ج ۵ ـ ۶ ، ص ۲۳۷.
  168. فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۵۱۶ - ۵۱۸.