عدل خداوند

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدل خداوند (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عدل خداوند از اصول مذهب تشیع، عقیدۀ به عدل دربارۀ خداوند است، یعنی خداوند به هیچ کس ظلم نمی‌کند و آنچه که از نظر عقلی زشت و قبیح باشد از او صادر نمی‌شود. مبنای این اعتقاد شیعی اوّلا پذیرفتن "حسن و قبح عقلی" است، ثانیا نفی عقیده به جبر[۱].

مقدمه

  • اشاعره (پیرامون ابو الحسن اشعری از فرقه‌های اهل سنت) معتقدند که عقل ما قادر به درک خوب و بد نیست و برای حسن و قبح، منشأ ذاتی که با عقل درک شود قائل نیستند و می‌گویند هرچه را خدا انجام دهد (مثلا مؤمنان صالح را به دوزخ ببرد و گنهکاران فاسد را به بهشت) این عین عدالت و خوبی است. امّا در مقابل آنان، "عدلیّه" (شیعه و جمعی از اهل تسنّن به نام معتزله که پیروان "واصل بن عطایند"، به درک عقلی نسبت به حسن و قبح قائلند و معتقدند محال است خداوند کار قبیح انجام دهد یا ظلمی در حق بندگان کند و کاری برخلاف "حکمت" انجام دهد. از اینجاست که عقیده به عدل دربارۀ خداوند، از معتقدات خاصّ شیعه محسوب می‌شود. اشاعره نیز گرچه منکر عدالت خدا نیستند، وقتی می‌گویند هرکاری را خداوند انجام دهد عین عدالت است و مبنایی برای حسن و قبح و عدل و ظلم قائل نیستند، نتیجۀ حرفشان به انکار عدل الهی می‌انجامد. بحث جبر و اختیار و نظریۀ ائمه شیعه که نه جبر است نه تفویض، بلکه "امر بین الأمرین" است به این نکته برمی‌گردد.[۲] از امام صادق(ع) دربارۀ توحید و عدل پرسیدند، دربارۀ عدل الهی فرمود: "و أمّا العدل فأن لا تنسب إلی خالقک ما لامک علیه"[۳] عدل آن است که به آفریدگار خود چیزی را نسبت ندهی که تو را بر همان چیز، سرزنش کرده است (که فقدان عدل هم یکی از آنهاست) . امام علی(ع) هم دربارۀ حقیقت صفت عدل دربارۀ خداوند می‌فرماید: ألعدل أن لا تتّهمه[۴] عدالت آن است که خدا را مورد تهمت قرار ندهی. و چه تهمتی بالاتر از نفی صفت عدل از خداوند؟ بحث از عدل خداوند و نزاع معتزله و اشاعره، از مباحث کلامی دیرینی است که از اوایل قرن دوم آغاز شد و هنوز هم در بحث‌های کلامی جای خود را دارد[۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۸۶.
  2. دربارۀ این بحث ر. ک: «اصل الشیعة و اصولها» ، کاشف الغطاء، «خدا را چگونه بشناسیم» ، ناصر مکارم، «عدل الهی» شهید مطهری
  3. توحید، صدوق، ص ۹۶ ح ۱
  4. نهج البلاغه، حکمت ۴۰۷
  5. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۸۶.