عدل علی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدل علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عدل علی عدالت و برخورد یکسان با مردم از سوی دستگاه حکومتی و مراعات حقوق انسان‌ها و پرهیز از ستم و تبعیض از نشانه‌های عادلانه بودن یک حکومت است. عدل علی در دورۀ خلافتش از بارزترین ویژگی‌های ارزشمند حکومت علوی بود که در همۀ ادوار تاریخ ضرب‌المثل و الگو گشته است[۱].

مقدمه

  • این عدالت، در زمینۀ محاکمه و داوری، کیفر مجرمان، تقسیم بیت‌المال، اجرای حدود الهی و تأمین رفاه برای مردم مشهود بود. سخنان آن حضرت و سیرۀ حکومتی وی، ترسیم‌کنندۀ این عدالت است. در عهدنامۀ مالک اشتر، حاکمیت عدل را مایۀ چشم‌روشنی والیان و حاکمان می‌شمارد: (انّ أفضل قرّة عین الولاة إستقامة العدل فی البلاد...) و به رفع زمینه‌های سوءاستفادۀ نزدیکان و خلوت‌نشینان فرمان می‌دهد: (ثمّ إنّ للوالی خاصّة...) و به مراعات حال و رعایت حقوق طبقات مستضعف و محروم و درماندۀ جامعه توصیه می‌کند (اللّه اللّه فی الطّبقة السّفلی...).[۲] در اولین سخنرانی خویش پس از بیعت مردم با وی، بر مساوات همگان در برابر حق و اجرای عدالت تأکید دارد و إنّما أنا رجل منکم...[۳] و اعلام می‌کند که همۀ ثروت‌های به ناحق گرفته شده را به بیت‌المال باز خواهد گرداند الا و انّ کلّ قطیعة اقطعها عثمان...[۴] و از تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها و غارت بیت‌المال در دورۀ حکومت عثمان بشدّت انتقاد می‌کند.[۵] و اعلام می‌کند که حکم خدا را بدون تفاوت بین خویش و بیگانه و دور و نزدیک، اجرا خواهد کرد، هرچند مجرم، فرزندان خودش باشند: و اللّه لو انّ الحسن و الحسین...[۶] وی، بی‌تفاوت نبودن در برابر طبقاتی بودن جامعه را عهدی می‌داند که خداوند از آگاهان گرفته است: و ما أخذ اللّه علی العلماء...[۷] و در طول زمامداری هم با تلاش و قاطعیّت برای ایجاد توازن و تعادل در سطح معیشت افراد و تأمین رفاه نسبی برای همگان می‌کوشد و این را از نتایج عدل علوی می‌شمارد. در توصیف جامعۀ علوی در کوفه می‌فرماید: در کوفه کسی نیست مگر آنکه خانه و سرپناهی دارد و آب و خوراکش تأمین است و از سطح مطلوب معیشت برخوردار است: ما أصبح بالکوفة أحد إلاّ ناعما...[۸]. اینکه حضرت به افزون‌خواهی برادرش عقیل توجّهی نمی‌کند،[۹] و به عبد اللّه بن زمعه که به امید سود نزد آن حضرت رفته بود، پاسخ منفی می‌دهد و بیت‌المال را متعلّق به عموم می‌داند: انّ هذا المال لیس لی و لا لک...[۱۰] و خود را در سطح معیشت مردم، بلکه پایین‌تر قرار داده و در سختی‌های زندگی با آنان شریک می‌سازد: أ أقنع من نفسی بأن یقال أمیر المؤمنین و لا اشارکهم فی مکاره الدّهر...[۱۱] نشانۀ عدل علی(ع) است، نتیجه‌اش هم تحمّل‌ناپذیری چنین روشی برای دنیاطلبان و امتیازخواهان و پیوستن آنان به کیسه‌های زر و سفره‌های چرب معاویه‌هاست. خود امام می‌فرماید: آنان وقتی عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و فهمیدند و دانستند که مردم در برابر حق، پیش من یکسانند، به جایی گریختند که بتوانند به امتیازها و برخورداری‌ها برسند: و قد عرفوا العدل و رأوه و سمعوه...[۱۲] در تاریخ آمده است که رأی‌دهندگان به عثمان در شورای شش‌نفرۀ خلافت، وقتی سخنان روشن و دلایل منطقی علی(ع) را شنیدند، باهم به رایزنی و مشورت و اشاره پرداختند و گفتند: ما فضل و دانش علی(ع) را می‌دانیم و به شایسته‌تر بودن او به خلافت آگاهیم، ولی او کسی است که شخصی را بر دیگری ترجیح نمی‌دهد. اگر او را به حکومت برسانید، شما و همۀ مردم را یکسان قرار خواهد داد. ولی اگر عثمان را بر سر کار آورید، او متمایل و هواخواه کسانی است که مورد علاقه و دلخواه شماست.[۱۳] علی(ع) در دوران حکومتش همانگونه عمل کرد که پیش‌بینی می‌کردند، گرچه عدل علوی عده‌ای را رنجاند و زمینه‌ساز برخی معارضه‌ها و دشمنی‌ها و گسستن‌ها گشت، ولی معیار روشنی برای حکومت اسلامی ارائه کرد و نکاتی همچون: تبعیض‌زدایی، مصادرۀ اموال حیف و میل شده، جلوگیری از پیدایش ثروتمندان نامشروع و ثروت‌های بادآورده، توسعه و آبادانی و عمران کشور، تأمین عدالت اجتماعی، مساوات حقوق شهروندان، مراعات صلاحیت و تقوا در گزینش مسؤولان و... رهاورد چنین سیاستی بود.[۱۴] عدالت آن حضرت چنان جاذبه‌ای داشته که جرج جرداق مسیحی در کتابی که پیرامون شخصیّت آن حضرت نوشته، آن را در عنوان کتاب آورده و نامش را "الإمام علیّ، صوت العدالة الإنسانیّة" گذاشته است[۱۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۸۸.
  2. نهج البلاغه، نامۀ ۵۳
  3. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۷ ص ۳۶
  4. نهج البلاغه، خطبه ۱۵
  5. نهج البلاغه، خطبه ۳
  6. نهج البلاغه، نامه ۴۱
  7. نهج البلاغه، خطبه ۳
  8. بحار الأنوار، ج ۴۰ ص ۳۲۷
  9. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴
  10. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۲
  11. نهج البلاغه، نامه ۴۵
  12. نهج البلاغه، نامه ۷۰
  13. احتجاج طبرسی، ج ۱ ص ۳۲۰
  14. در این زمینه، از جمله ر. ک: «ویژه‌نامۀ حکومت علوی» (فصلنامه حکومت اسلامی) دفتر دوّم، مقالۀ عدالت اجتماعی در حکومت علوی و مقالات دیگر این مجموعه، فصلنامۀ «فرهنگ جهاد» ، شمارۀ ۲۱ و ۲۲ ص ۱۰۹ مقالۀ عدالت علوی. نیز کتاب «سیاست‌نامۀ امام علی» که ترجمۀ جلد پنجم از کتاب «موسوعة الامام علی بن ابی طالب» از محمّدی ری‌شهری است
  15. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۸۸.