آثار شناخت و اعتقاد به امام مهدی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

شناخت و اعتقاد به امام زمان (ع) دارای آثاری است که ضرورت آن را نشان می‌دهد. از جمله این آثار عبارت است از: ۱. محبت و دوستی امام‌: شناخت به هر میزان بیشتر باشد، محبت فزون‌تر می‌شود. ۲. نجات از مرگ جاهلی‌: در روایت آمده است: "هرکس از دنیا برود و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است".

مقدمه

  1. محبت و دوستی امام‌: یکی از وظایف مهم شیعیان، محبت و دوستی امام است و حتی از برجسته‌ترین آثار معرفت او، محبت به آن وجود مقدس است. این شناخت به هر میزان بیشتر باشد، محبت آنان فزون‌تر می‌شود و هرقدر محبت بیشتر شد، نشان از وجود سنخیت با آن انوار مقدس است. این هم سنخی نیز هر قدر افزایش یابد، نشان از تقرب به خداوند است و این والاترین کمال است. از آنجایی که خود پیشوایان معصوم (ع) به مقام والای امام و امامت شناختی کامل دارند؛ وقتی سخن از یک امام پیش می‌آید، در نهایت بزرگداشت از او یاد می‌کنند. رسول اکرم (ص) آن‌گاه که سخن از آخرین وصی خود به میان می‌آورد، در نهایت احترام از زیباترین واژگان محبت بهره برده، می‌فرماید: «بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ جُيُوبُ اَلنُّورِ...»[۱]؛ "پدر و مادرم فدایش باد که او هم‌نام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است که بر او نورهایی احاطه دارد...". امام علی بن ابی‌طالب (ع) نیز می‌فرماید: «فَانْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنِ اِسْتَنْصَرُوكُمْ فَانْصُرُوهُمْ فَلَيُفَرِّجَنَّ اَللَّهُ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ بِأَبِي اِبْنُ خِيَرَةِ اَلْإِمَاءِ»[۲]؛ "شما همواره به اهل بیت پیامبرتان نگاه کنید؛ اگر آنان ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز سکوت کرده، به زمین بچسبید و اگر از شما یاری طلبیدند، به یاری آنان بشتابید. خدای متعال به دست مردی از ما اهل بیت، ناگهان فرج عنایت خواهد کرد. پدرم فدای او باد که فرزند بهترین کنیزان است". حضرت حسین بن علی (ع) نقل کرده است: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف مهدی (ع) پرسید. ایشان وقتی صفات او را ذکر کرد، با حالتی سرشار از عشق و شیدایی، به سینه خود اشاره کرده، آهی کشید و از شدت اشتیاق به ایشان، به سینه خود اشاره فرمود (و أومأ بیده إلی صدره شوقا إلی رؤیته)[۳]. ابو حمزه ثمالی می‌گوید: "روزی نزد امام باقر (ع) بودم که فرمود: "ای ابا حمزه! یکی از امور یقینی ـ که خداوند آن را حتمی ساخته است ـ قیام قائم ما اهل بیت است و اگر کسی در آنچه که می‌گویم تردید کند، خداوند را در حالی ملاقات خواهد کرد که به او کافر شده و انکار کننده او است. سپس فرمود: پدر و مادرم فدای او که هم‌نام من و هم‌کنیه من است و هفتمین فرد پس از من است"[۴]. خلاد بن صفار می‌گوید: از امام صادق (ع) سؤال شد: آیا قائم به دنیا آمده است؟ حضرت فرمود: «لا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي»[۵]؛ "خیر! اگر او را درک کردم، در ایام زندگانی‌ام خدمت‌گزار او خواهم بود". آن حضرت در روایتی دیگر فرموده است: «... أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَأَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ»[۶]؛ "به درستی اگر من آن روز را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگه می‌داشتم". امام علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: « بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيُّ جَدِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَيْهِ جُيُوبُ اَلنُّورِ تَتَوَقَّدُ بِشُعَاعِ ضِيَاءِ اَلْقُدْسِ...»[۷]؛ "پدر و مادرم فدای تو که هم‌نام جدم و شبیه من و شبیه موسی بن عمرانی..."[۸].
  2. نجات از مرگ جاهلی‌: در روایات فراوانی وارد شده است: "هرکس از دنیا برود و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است". این روایت در مورد شناخت و معرفت تمامی ائمه (ع) صادق است؛ ولی در خصوص حضرت مهدی (ع) نیز روایاتی وارد شده است. معاویة بن وهب گوید: "شنیدم از امام صادق (ع) می‌فرماید که رسول خدا (ص) فرمود: «مَنْ مَاتَ لاَ يَعْرِفُ إِمَامَهُ، مَاتَ مِيتَةَ جَاهِلِيَّةِ»[۹]؛ "هرکس بمیرد در حالی‌که امام خودش را نمی‌شناسد، به مرگ جاهلی مرده است". محمد بن عثمان عمری گوید: از پدرم شنیدم که می‌گفت: من در حضور ابو محمد حسن بن علی (ع) بودم. از آن حضرت درباره این خبر ـ که زمین تا روز قیامت از حجت خداوند بر خلقش خالی نیست و هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است ـ پرسیده شد؛ فرمود: «إِنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ اَلنَّهَارَ حَقٌّ »؛ "به راستی این درست است؛ چنان‌که روز درست است". به او عرض شد: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام بعد از شما کیست؟ فرمود: «اِبْنِي مُحَمَّدٌ وَ هُوَ اَلْإِمَامُ وَ اَلْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا اَلْجَاهِلُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا اَلْمُبْطِلُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا اَلْوَقَّاتُونَ ثُمَّ يَخْرُجُ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى اَلْأَعْلاَمِ اَلْبِيضِ تَخْفِقُ فَوْقَ رَأْسِهِ بِنَجَفِ اَلْكُوفَةِ»[۱۰]؛ "پسرم محمد؛ او امام و حجت بعد از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. آگاه باشید برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان می‌شوند و اهل باطل در آن هلاک می‌گردند و کسانی که برای آن، وقت معین کنند، دروغ می‌گویند. سپس خروج می‌کند و گویا به پرچم‌های سپیدی می‌نگرم که بر بالای سر او در نجف کوفه در اهتزاز است". مرگ جاهلی؛ یعنی، مردن بدون شناخت خدا و رسول او (ص). کسی که امام زمان خود را نشناسد، در واقع از گمراهی زمان جاهلیت ـ که خدا و پیغمبر (ص) را نمی‌شناختند ـ خارج نشده است. بنابراین، اگر معرفت خدا و رسول او، به معرفت امام زمان (ع) منتهی نشود، فایده‌ای برای انسان نخواهد داشت و او را دین‌دار نمی‌کند. شخصی از امام صادق (ع) پرسید: منظور از جاهلیت، جهل مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختن امام است؟ آن حضرت فرمود: "جاهلیة کفر و نفاق و ضلال"[۱۱]؛ "منظور، جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است". پس نتیجه عدم شناخت امام زمان (ع)، کفر و نفاق و گمراهی است. البته ممکن است نشناختن، در اثر عدم معرفی امام زمان (ع) از سوی خدا باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت "ضلال" نامیده می‌شود و مرادف با "استضعاف" است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی به‌هرحال از هدایت الهی و دین‌داری محروم گشته است. حالت کفر و نفاق مربوط به شخصی است که برایش معرفی الهی صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این دو حالت دارد: یا انکار و عدم تسلیم خود را به صراحت ابراز می‌دارد که کفر نامیده می‌شود و یا آن را مخفی می‌دارد که "نفاق" است. در هر سه صورت، شخص از مسیر عبودیت خداوند، دور افتاده و عاقبت به خیر نیست. پس شناخت و پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، نه از باب تعبد؛ بلکه به حکم عقل انسان است. چرا که انسان خداشناس راهی به سوی خدا ندارد؛ مگر از طریقی که خود خداوند قرار داده است. جز از این راه، نمی‌تواند از رضا و خشم الهی آگاه شود. مراجعه مردم به ائمه اطهار (ع)، از باب مراجعه نادان به دانا است. این یک حکم عقلی است؛ همچنان‌که عاقل در امور مادی و دنیوی خود، به دانا و متخصص آن مراجعه می‌کند، در امور معنوی و غیرمادی نیز عقل همین گونه حکم می‌کند[۱۲][۱۳]

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۱۵۶.
  2. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۴، ص ۱۱۸ و ج ۴۱، ص ۳۵۳ و ج ۵۱، ص ۱۲۱.
  3. نعمانی، الغیبة، ص ۲۱۲، ح ۱.
  4. نعمانی، الغیبة، ص ۸۶.
  5. نعمانی، الغیبة، ص ۲۴۵، ح ۲۳.
  6. نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۳، ح ۵۰.
  7. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷، باب ۳۵، ح ۳.
  8. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۳.
  9. الغیبة، ص ۱۲۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.
  10. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۸۱، ح ۸.
  11. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ۱، ص ۳۷۷.
  12. سید محمد بنی هاشمی، معرفت امام عصر (ع)، ص ۱۱۱.
  13. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص ۱۲۳، ۱۲۴.