آیا علم معصوم به غیب بر مقام و فضیلت یا برتری او میافزاید؟ (پرسش)
آیا علم معصوم به غیب بر مقام و فضیلت یا برتری او میافزاید؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
آیا علم معصوم (ع) به غیب بر مقام و فضیلت یا برتری او میافزاید؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «کارکردهای علم غیب در فضایل معصومان چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیتالله محمد هادی معرفت در کتاب «تفسیر و مفسران» در اینباره گفته است:
«آیاتی که برای اثبات وجودی دیگر برای قرآن نزد خداوند بدان تمسک شده، مطلبی را غیر از آنچه آنان قصد کردهاند میرساند. مقصود از کتاب مکنون، همان علم غیب الهی است که از آن به لوح محفوظ تعبیر میشود. همچنین تعبیر به امالکتاب کنایه از علم ذاتی ازلی خداوند به تمامی موجودات، برای همیشه است. علامه طباطبایی در این خصوص، در تفسیر سوره رعد حدیثی نقل کرده که امام صادق میفرماید: هر امری را که خداوند اراده میکند (قبل از ایجاد آن) در علمش موجود است. هیچ چیزی وجود پیدا نمیکند جز اینکه قبل از آن در علم الهی موجود بوده است. بنابراین، معنای آیه مبارکه وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ[۱] این است که خداوند در علم ازلی و قطعی خویش مقدر داشته که قرآن در مسیر جاودانهاش در جایگاهی والا و مستقر قرار گرفته باشد؛ جایگاهی که دست بی خردان از رسیدن بدان کوتاه است؛ پایههای آن استوار و همواره در بستر زمان بی هیچ دشواری در حرکت و پویایی است. همچنین آیه بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ[۲] یعنی مجد و عظمت قرآن پیوسته در علم ازلی الهی مقدر شده است. مرحوم طبرسی و دیگران در تفسیر آیه إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ في كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ[۳] گفتهاند که این آیه بر مقام والای قرآن نزد خداوند دلالت میکند و در علم الهی مقرر شده که قرآن از دسترسی دشمنان در امان باشد».[۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله جوادی آملی؛ |
---|
آیتالله جوادی آملی، در درس «تفسیر» در اینباره گفته است:
«بعد از اینکه بالاجمال فرمود: از بین انسانها و از بین فرشتگان، خدا افرادی را انتخاب میکند، بعد از اینکه خاندانی را به عنوان مصطفی معرّفی کرده است، آدم و نوح و آلابراهیم و آلعمران را بر دیگران مزیّتی داده است یعنی در اینها مزیّتی یافت و اینها را به آن مقام رساند، آنگاه نمونههای خاصّی را هم ذکر میکند، گاهی به عنوان اجتباء، گاهی به عنوان اصطفاء. در سورهٔ مبارکهٔ آلعمران آیه ١٧٩ میفرماید مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۵] به اینکه وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ اینچنین نیست که خدای سبحان همهٔ شما را به غیب عالم کند که شما عالم غیب بشوید. هر انسانی شایسته باشد که علم غیب داشته باشد. بلکه وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء؛ خدا اجتباء میکند، جبایه میکند، یعنی جمعآوری میکند، یعنی در بین انسانها برچین میکند آنها که مجتبایند یعنی برچین شدهاند، آنها را از علم غیب آگاه میکند. شما وقتی خواستید بهترین میوه را از یک طبق میوه انتخاب کنید، یک ظرفی تهیّه میکنید که آن بهترین آن را در آن ظرف بریزید، این کار را میگویند: جبایه اجتبی یعنی برچین کرد. در بین هر ده میوه، یک میوه را انتخاب میکنید. این حالت را میگویند: اجتباء خدای سبحان در بین انسانها افراد شایسته را برچین میکند بعد به آنها علم غیب میدهد. اینچنین نیست که هر کسی توان آن را داشته باشد که از غیب برخوردار باشد: وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ اینچنین نیست که خدای سبحان همهٔ شما را به غیب آگاه کند، وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء؛ پس این إجتباء و آن إصطفاء مخصوص به انسانهای نمونه است که نمونهها را یکی پس از دیگری قرآن کریم بازگو میکند. مثلاً به موسای کلیم طبق نقل سورهٔ اعراف آیهٔ ۱۴۴ اینچنین میفرماید: قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ؛ فرمود: موسی، تو مصطفای مایی. تو برجسته شدهٔ مایی. تو را ما به رسالت و کلاممان اختصاص دادهایم؛ پس اگر چنانچه به طور عموم فرمود: خاندان ابراهیم و آلعمران را بر دیگران ترجیح دادیم، اینها مصطفای مایند، در موارد خاصّه اینها را هم نام میبرد. به موسای کلیم میفرماید: تو مصطفای منی، چه اینکه به مریم (ع) هم میفرماید که "انّ الله اصطفیک". پس اگر از آلابراهیم کسانی مصطفای خدایند، آنها را هم قرآن کریم مشخّص کرد بالخصوص دربارهٔ مریم، دربارهٔ موسی و مانند آن نام برد. و دربارهٔ خصوص ابراهیم خلیل هم از او به عنوان إجتباء یاد کرد، گذشته از إصطفاء، گذشته از اینکه فرمود: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ این آلابراهیم نه یعنی ابراهیم مستثنی است. وقتی گفتند: آلموسی یعنی این خاندان. وقتی گفتند: آلابراهیم یعنی این خاندان. او سر سلسلهٔ این خاندان است. آلابراهیم را خدا مصطفی قرار داد یعنی ابراهیم و ذریّهاش. اگر فرمود: آلموسی را ما نجات دادیم یعنی موسی و آلموسی را، فرزندان موسی را. پس دربارهٔ خصوص ابراهیم هم مسئلهٔ اصطفاء مطرح است، هم مسئلهٔ اجتباء که در آیهٔ ۱۲۰ و ١٢١ و ١٢٢ سورهٔ مبارکهٔ نحل مطرح است، فرمود: إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ* شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ* وَآتَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ».[۶]
|
۲. آیتالله رمضانی؛ |
---|
آیتالله حسن رمضانی در کتاب «دائرة المعارف قرآن کریم» در اینباره گفته است:
«سر از راز غیب درآوردن و بر امور غیبى مطلع شدن، نصیب كسى كه در كثرات منغمر است و تفرق و تعدد مظاهر گوناگون عالمِ كثرت، او را متفرق كرده و هر جزئى از اجزایش را به جانبى مىكشاند، نمىشود. اطلاع بر غیب، تمركز مىطلبد و تمركز، تجمع مىخواهد؛ از اینرو، خداوند در سوره آل عمران آیه ۱۷۹ مىفرماید: مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ یعنی: این گونه نیست كه خدا شما را از غیب آگاه سازد؛ بلكه او از میان پیامبران، عدهاى را به مقام اجتبا اختصاص داده؛ آنگاه آنان را بر امور غیبى آگاه مىسازد. و نیز به همین جهت، حق تعالى در آیه ۶ سوره یوسف مىفرماید: وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ[۷] علم به تأویل احادیث را كه خود نوعى از آگاهى بر غیب شمرده مىشود، پس از اجتباى حضرت یوسف (ع) مطرح مىكند».[۸]
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصطفی سلطانی در کتاب «امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه» در این باره گفته است:
«صاحب انوار الجلالیة ضمن بحث افضل بودن امام میگوید: "امام باید در تحصیل کمالات علمی و عملی افضل باشد". وی در دلیلی که ارائه میدهد، به لدنی بودن علم امام تصریح دارد. به گفته او: اگر کسی در کلام امام علی (ع)تأمل کند، حقیقت سخن ما برای او ظاهر میشود، مانند آنجا که حضرت در جواب سؤال کنندهای که میگوید: آیا به تو علم غیب داده شده، میفرماید: این علم غیب نیست همانا علمی است که خداوند به نبی خود آموخت و سپس رسول اکرم (ص) آن را به من آموخت. مراد خطبه ۱۲۸ نهج البلاغه است. توجه: عده زیادی از متکلمان امامی بحث علم امام را ذیل بحث افضل بودن امام آوردهاند[۹]»[۱۰]. |
۴. آقای رنجبر (پژوهشگر وبگاه راسخون). |
---|
آقای جواد رنجبر، در مقاله «کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام» در اینباره گفته است:
«این نکته لازم ذکر است که در هر جا که علم امام فضیلت نداشته باشد، امامت وی قابل اثبات نمیباشد؛ چون، لازم میآید که شخص امام در آن لحظه نسبت به آن مورد خاص علم کافی نداشته باشد؛ پس امام در آن مورد خاص، هیچ برتری بر دیگران ندارد تا بتواند امام و راهنمای آنها باشد؛ بنابراین لازمه قول به اینکه «هیچ زمانی خداوند هیچ امتی را بدون امام نگذاشته است؛ و همیشه و در همه زمانها، لحظه به لحظه و کمتر از آن متوجه آنهاست، و ایشان را به سوی راه راست هدایت میکند؛ این است که بگوئیم: امام باید همیشه نسبت به همه جیز علم داشته باشد تا بتواند امام مردم باشد، و این چیزی جز فعلیت علم ایشان نمیباشد. این جا فرض دیگری نیز قابل تصور است: علم به موضوعاتی که دارای احکامی متعلق به آن موضوعات باشد؛ زیرا، چنان چه علم فعلی به موضوعات آن وجود نداشته باشد، علم به احکام آن نیز فعلیت نخواهد داشت»[۱۱].
|
پرسشهای مصداقی همطراز
- آیا علم معصوم به غیب از افضلیت او بر دیگران نمیکاهد؟ (پرسش)
- اگر معصوم میداند چه سرنوشتی دارد آیا عملکرد او همانند ربات نخواهد بود؟ (پرسش)
- معصومی که میداند در یک حادثه آسیبی نخواهد دید حضور در آن چه فضیلتی خواهد داشت؟ (پرسش)
- آیا علم غیب امام علی به سالم بودنش در لیلة المبیت باعث انتفای فضیلت این عمل میشود؟ (پرسش)
پرسشهای وابسته
پانویس
- ↑ «و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است»؛ سوره زخرف آیه۴.
- ↑ «بلکه قرآنی ارجمند است، در لوحی نگهداشته»؛ سوره بروج آیه۲۱ و ۲۲.
- ↑ «که این قرآنی ارجمند است. در نوشتهای فرو پوشیده. که جز پاکان را به آن دسترس نیست»؛ سوره واقعه آیه ۷۷، ۷۸ و ۷۹.
- ↑ تفسیر و مفسران، ص ۲۹۳
- ↑ .یعنی: این گونه نیست كه خدا شما را از غیب آگاه سازد؛ بلكه او از میان پیامبران، عدهاى را به مقام اجتبا اختصاص داده؛ آنگاه آنان را بر امور غیبى آگاه مىسازد
- ↑ بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء
- ↑ .و بدین گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری میآموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام میگرداند چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد دوم صفحه ۱۱۹
- ↑ حق الیقین، ص۱۴۱؛ قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۹؛ المنقذ من التقلید، ص۲۸۴ - ۲۸۶؛ المسلک فی اصول الدین، ص۲۵۰؛ انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۰۶؛ کشف المراد، ص۴۹۵؛ الارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۳۳۷.
- ↑ امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹
- ↑ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام.