ائمه که با منبع وحی و خزانه الهی مرتبط بودند چه نیازی به جمع‌آوری وجوهات توسط نواب داشتند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ائمه که با منبع وحی و خزانه الهی مرتبط بودند چه نیازی به جمع‌آوری وجوهات توسط نواب داشتند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / وظایف نواب اربعه در عصر غیبت صغری
مدخل اصلینایب خاص امام مهدی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

ائمه که با منبع وحی و خزانه الهی مرتبط بودند چه نیازی به جمع‌آوری وجوهات توسط نواب داشتند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

رحیم لطیفی

حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی، در کتاب «پرسمان نیابت» در این‌باره گفته است:

«بی شک انبیاء و اولیاء الهی از ذخایر مادی و معنوی به اذن خدا آگاهی داشتند، امام صادق (ع) می‌فرماید: کسی که گمان کند امام به دارایی‌های مردم نیازمند است، به کفر گراییده[۱]. امام هشتم (ع) در برابر خواهش ابراهیم بن موسی که سوگند یاد کرد چیزی در بساط ندارد، مقداری زمین را شگافت و شمش طلایی برای او بیرون آورد و فرمود از این گنج بهره گیر و آنچه دیده‌ای پنهان بدار[۲]. مطرفی از اهالی مدینه نقل می‌کند: هنگامی که امام رضا (ع) درگذشت چهارهزار درهم بر او طلب داشتم، با خود گفتم، مالم به باد رفت! فردای آن روز امام جواد (ع) کسی را دنبالم فرستاد، وقتی خدمت حضرت رسیدم، سجاده خویش را کنار زد و ناگهان زیر آن دینارهای پدیدار شد و آنها را به من داد[۳].

حال که روشن شد ائمه نیازی به وجوهات مردمی نداشتند، جان پاسخ در این نکته نهفته است، که انگیزه اصلی نهاد وکالت از دریافت اموال چه بوده است؟ پاسخ اجمالی از این پرسش در اهداف نهاد و وظایف وکلاء گذشت و اینجا طی مراحل زیر به تکمیل آن پرداخته می‌شود.

  1. بهره‌گیری انبیاء و ائمه از علم و خزائن غیبی، تنها در موارد و شرایط استثنائی تجویز شده است، تا موجب اختلال در نظام عادی جهان نشود، خواست خداوند این است که امور جهان بر اساس اسباب و علل طبیعی عادی پیش رود، لذا پیامبر اکرم (ص) برای تداوم جهاد و دستگیری از بینوایان به دریافت زکات و دیگر وجوهات مالی اقدام می‌کرد.
  2. یکی از اهداف شرع مقدس از دریافت زکات و خمس و تشویق به انفاق، زنده کردن روحیه ایثار و تقویت معنویت در انسان‌ها می‌باشد، قرآن کریم راجع به فلسفه و هدف قربانی کردن در حج می‌فرماید: هرگز گوشت‌ها و خون‌های (حیوانات قربانی شده) به خدا نمی‌رسد ولی این تقوای شما است که به او می‌رسد[۴]. به تعبیر امام صادق (ع) این مردم هستند که نیازمند آنند که امام برای تطهیر و تزکیه‌شان اموال آنها را می‌پذیرند[۵]. لذا ائمه از پذیرش اموال حرام، شبهه‌ناک، تقلبی و مربوط به دیگران خودداری می‌فرمودند. امام صادق (ع) از میان سیصد دیناری که شعیب عقرقوفی داشت، یک مشت برداشت و بقیه را به او برگردانید و فرمود اینها را سرجایش برگردان، ابوبصیر از شعیب دراین باره پرسید، شعیب گفت صد دینار از اموال برادرم بدون اطلاع او برداشته‌ام و دینارهای که حضرت برگشت داده همین مقدار است[۶]. فردی از مناطق جبال مقدار گوشتی خدمت امام صادق (ع) فرستاد، حضرت دستور داد آن را خوراک سگان سازند و روشن شد که حیوان ذبح شرعی نشده بود[۷]. یکی از شیعیان عراق خدمت امام عصر اموالی فرستاد ولی مورد پذیرش امام (ع) واقع نشد و به آن فرد گفته شد که چهارصد درهم سهم پسرعمویت را جداکن مرد عراقی وقتی محاسبه اموال پسرعمویش را کرد دید سهم او همین مقدار است[۸]. یکی از یاران وقتی اموالی را خدمت امام صادق (ع) می‌برد، احساس کرد کمک بزرگی به امام (ع) می‌کند وقتی بر امام وارد شد امام (ع) به غلامش دستور داد طشتی آورد که از درون آن آنقدر دینار فوران کرد که میان او و غلام حایل شد امام (ع) فرمود: به شما نیازمند نیستیم بلکه اگر چیزی از شما می‌گیریم به خاطر این است که شما تطهیر شوید[۹].
  3. دریافت وجوهات مالی به انگیزه نهادینه ساختن کمک به بی‌نوایان و تقویت مذهب شیعه انجام می‌شد لذا بیشتر اموال دریافتی توسط نهاد در موارد زیر به مصرف می‌رسید.

فقراء سادات که سهم عمده در اموال نهاد وکالت داشتند، حتی در سخت‌ترین شرایط از نظر رهبری دور نمی‌ماندند، محمد بن علی یکی از نواده‌های امام کاظم (ع) می‌گوید: در روزگار تنگ دستی با پدرم روانه منزل امام عسکری (ع) شدیم، پدرم آرزو داشت امام (ع) پانصددرهم به او دهد دویست درهم برای لباس، دویست درهم برای بدیهی و صددرهم برای مخارج، من نیز با خود می‌گفتم کاش امام (ع) برایم سه صددرهم، دهد، صد درهم برای خرید مرکب، صد درهم برای لباس و صد درهم مخارج، پس از عرض حال و بیرون شدن از منزل حضرت، غلام او دنبال ما آمد همان مبلغ را با ذکر موارد مصرفش به ما داد[۱۴].

آغاز غیبت صغری با مشکلاتی از جانب دستگاه عباسی و تحرکات جعفر فرزند امام هادی (ع) بر ضد بیت امام (ع) و شیعیان همراه بود، تا آنجا که به گفته سفیر اول کسی جرأت شناسایی آنها و یا دادن مالی را به آنها نداشت[۱۵]. در چنین وضعی امام عصر (ع) از محل اموال نهاد، سهم سادات را می‌پرداخت[۱۶].

پیشتر گفته شد که، اولیاء الهی مانند انسان‌های عادی زندگی می‌کنند و برای گذران زندگی به اموال و مخارج نیازمند‌اند به ویژه امامانی که عمری را در زندان سپری کرده‌اند و یا تمام وقت در خدمت انسان‌ها بوده‌اند.بنابراین قسمتی از وجوهات دریافتی به مصرف نیازمندی‌های بیت امامت می‌رسید، البته گاهی ارتباط امام با امت به کلی بریده می‌شد مانند عصر امام علی (ع) و به ناچار امام (ع) به جای انسان، روی زمین کار می‌کرد و دسترنج خود را در اختیار امت اسلامی می‌گذاشت، همین طور امام صادق (ع) که از فضای باز بهره گرفت و در کنار کار مهم انسان‌سازی فعالیت تجارتی نیز می‌کرد[۲۲] که در این‌گونه موارد امام (ع) به مردم کمک مالی می‌کرد[۲۳]. به هر حال مواردی وجود دارد که نشان می‌دهد بخشی از اموال در امور بیت امامت که همواره میزبان شیعیان و درماندگان بوده است به مصرف می‌رسیده است.

امام جواد (ع) طی نامه‌ای به وکیل قم می‌نویسد مال‌های که بابت وجوهات جمع کرده‌ای برایم بفرست که به آنها نیازمند هستم[۲۴]»[۲۵].

پانویس

  1. کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۳۷،۱، باب صلة‌الامام، ح۱.
  2. کلینی، الاصول من‌الکافی، ۴۸۸،۱، باب مولد ابی‌الحسن الرضا، ح۶.
  3. کلینی، الاصول من‌الکافی، ۴۹۷،۱، باب مولد ابی‌جعفر محمد بن‌علی (ع)، ح۱۱.
  4. حج، ۳۷: لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلا دِمَاؤُهَا وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ.
  5. "قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْإِمَامَ يَحْتَاجُ إِلَى مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ فَهُوَ كَافِرٌ إِنَّمَا النَّاسُ يَحْتَاجُونَ أَنْ يَقْبَلَ مِنْهُمُ الْإِمَامُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها" (کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۳۷،۱، باب صلة‌الامام، ح۱).
  6. راوندی، الخرایج و الجرایح، ۶۳۲،۲ تا ۶۳۳.
  7. راوندی، الخرایج و الجرایح، ۶۳۲،۲ تا ۶۳۳.
  8. کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۱۹،۱، باب مولد الصاحب (ع)، ح۸.
  9. مجلسی، بحارالانوار، ۱۰۱،۴۷ تاریخ الامام الصادق، باب ۲۷، ح۱۲۲.
  10. رجال العلامه الحلی، ص ۲۳۷ الباب‌الثانی عبدالله، ح۷.
  11. راوندی، الخرایج و الجرایح، ۶۸۸،۲، ح۱۱.
  12. مامقانی، تنقیح المقال، ۱۶۷،۳ رقم ۱۱۲۱۱.
  13. "عَنِ الْمُطَرِّفِيِّ قَالَ: مَضَى أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) وَ لِيَ عَلَيْهِ أَرْبَعَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي ذَهَبَ مَالِي فَأَرْسَلَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) إِذَا كَانَ غَداً فَأْتِنِي وَ لْيَكُنْ مَعَكَ مِيزَانٌ وَ أَوْزَانٌ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فَقَالَ لِي مَضَى أَبُو الْحَسَنِ وَ لَكَ عَلَيْهِ أَرْبَعَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ فَقُلْتُ نَعَمْ فَرَفَعَ الْمُصَلَّى الَّذِي كَانَ تَحْتَهُ فَإِذَا تَحْتَهُ دَنَانِيرُ فَدَفَعَهَا إِلَيَّ" (کلینی، الاصول من‌الکافی، ۴۹۷،۱، باب مولد ابی‌جعفر (ع)، ح۱۱).
  14. کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۰۶،۱، باب مولد ابی‌محمدالحسن‌بن‌علی (ع)، ح۳.
  15. جباری، سازمان وکالت، ۳۰۲.
  16. کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۱۸،۱، باب مولدالصاحب (ع)، ح۷.
  17. ر.ک: سفینة‌البحار، شیخ عباس قمی و نیز جباری، سازمان وکالت، ۲۹۸، ۲۹۶.
  18. راوندی، الخرایج و الجرایح، ۷۶۸،۲، الدلالات علی صحة‌امامة‌الاثنی عشر، ح۸۸، ۸۹.
  19. راوندی، الخرایج و الجرایح، ۷۶۸،۲، الدلالات علی صحة‌امامة‌الاثنی عشر، ح۸۸، ۸۹.
  20. کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۰۹،۱، باب مولد ابی محمدالحسن‌بن علی (ع)، ح۱۴.
  21. کلینی، الاصول من‌الکافی، ۵۱۷،۱، باب مولدالصاحب (ع)، ح۳.
  22. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۹۶،۳.
  23. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۹۶،۳.
  24. راوندی، الخرایج و الجرایح، ۷۷۷،۲، ح۱۰۱.
  25. لطیفی ، رحیم، پرسمان نیابت، ص۱۹۵-۲۰۲.