نام اسود عنسی در منابع عَیهله[۹] یا عَبْهله[۱۰] بن کعب بن عوف عنسی مذحجی مطرح شده است. "اَسْود"، مشهورترین لقب اوست که بیشتر با همان نیز خوانده میشود. در واقع، سیاهی چهره او سبب شده است که وی را به این لقب بخوانند[۱۱]. "ذوالحِمار"، یکی دیگر از القاب اوست. بلاذری مینویسد: "اسود، الاغ تعلیم دیدهای داشت که وقتی به او میگفت پروردگارت را سجده کن، الاغ سجده میکرد و وقتی میگفت بنشین، مینشست. از اینرو، به او ذوالحِمار میگفتند"[۱۲]. برخی گفتهاند که لقب او "ذوالخمار" بود[۱۳]؛ زیرا او همیشه دستاری بر سر داشت و با دامن عمامه خود دهانش را میپوشاند[۱۴]. اسود، خود را "رحمان الیمن" نامیده بود [۱۵][۱۶].
همانگونه که بیان شد اسود عنسی در صنعا ادعای پیامبری کرد[۱۷]. آغاز کار او از محلی به نام غار "خبّان" بوده است[۱۸]. یاقوت حموی مینویسد: "خَبّان بر وزن فعلان، نام دهی در یمن است که در درهای به همین نام واقع شده است. این محل در نزدیکی نجران است. این ده، متعلق به اسود کذاب بود"[۱۹][۲۰].
نکتهای که باید در اینجا به آن اشاره کرد این است که پیش از ورود مأموران پیامبر به یمن، اول کسی که با اسود درگیر شد و البته در این راه، جان خود را از دست داد، "شهر بن باذان" بوده است. شهر بن باذان یا شهر بن باذام، پس از پدرش، یکی از عاملان پیامبر در یمن بود[۳۳].
پیامبر اکرم (ص) افزون بر اعزام دو نفر به این منطقه برای پایان دادن به غائله اسود عَنْسی، نامهای نیز برای پارسیان یمن نوشت. پیامبر (ص) در این نامه به فیروز و گشنسب و سایر پارسیان یمن نوشت که بر دین خود (اسلام) باقی بمانید و در برابر اسود به پاخیزید تا او را چه ناگهان و چه با جنگ رویاروی از پای درآورید[۳۵]. جشیش بن دیلمی میگوید: نامهپیامبر آمد که به ما دستور میداد برای دفاع از دین خویش قیام کنیم و برای جنگ با اسود آماده شویم و بکوشیم که وی را به غافلگیری یا به جنگ بکشیم"[۳۶][۳۷].
بیشتر منابع، فیروز را قاتل معرفی کردهاند[۴۵]. از عبدالله بن عمرنقل شده است: همان شبی که اسود عنسی کشته شده بود، پیامبر از راه وحی از این امر آگاه شد و به ما بشارت داد و فرمود: "دیشب اسود عنسی کشته شد. مردی مبارک، از خاندانمبارک، او را کشت". گفتیم: "او که بود؟" فرمود: "فیروز! موفق باد فیروز!"[۴۶] بنا به نقلی، فیروز بن دیلمی، اسود را کشت. قیس، کار را به پایان رساند و سر او را برید[۴۷]. سپس قاتلان سر او را از بدن جدا کردند و روز بعد با صدای بلند اعلام کردند: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه و ان عبهله کذاب[۴۸]. بلاذری مینویسد: "قیس، صبح روز بعد سر اسود را بالای دیوار شهر قرار داد و فریاد زد: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه و ان الاسود كذاب عدوالله. یاران اسود جمع شدند. قیس، سر اسود را نزد آنان انداخت. طرفداران اسود پراکنده شدند. عده کمی نیز مقاومت کردند و به قتل رسیدند[۴۹].
↑محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۳۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۶؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۰۳.
↑ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۳۰۷؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۸۵.
↑تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۴، ص۵۲۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۰۹.
↑محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۸۵؛ عبدالرحمن سهیلی، الاروض الانف فی شرح السیرة النبویه، ج۷، ص۴۴۶؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۰۹.
↑محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۸۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۳۴۰.
↑محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۸۵؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۶.
↑عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۶-۳۳۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۸۵؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۴، ص۲۲۵.
↑امسكوا علينا ما اخذتم من ارضنا؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۴، ص۵۲۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۳۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۲۹.
↑باذان در این زمان از دنیا رفته بود. او عامل رسول خدا (ص) در یمن بود. عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۱۸۰.
↑ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۶.
↑ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۶، عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۱۰.
↑بیشتر منابع نام همسر اسود را در این زمان آزاد ذکر کردهاند. آزاد همسر شهر بن باذان بود که اسود پس از قتل شوهرش با او ازدواج کرد. شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۲، ص۱۵۶.
↑ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۶، عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۱۰.
↑اسود شوهر او و بسیاری از ابناء را به قتل رسانده بود.
↑شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۲، ص۱۵۷؛ عزالدین ابن اثیر، البدایة و النهایه، ج۶، ص۳۱۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ج۵، ص۳۳۶؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۸: محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۴۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۱۰.
↑شیخ حسین دیار بکری، تاریخ خمیس فی احوال انفس النفیس، ج۲، ص۱۵۷؛ عزالدین ابن اثیر، البدایة و النهایه، ج۶، ص۳۱۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ج۵، ص۳۳۶؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۳۸: محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۴۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۱۰.
↑عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۴۱؛ عزالدین ابن اثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۳۱۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۳۶ بلاذری مینویسد: "پیامبر (ص) در حالت بیماری گفت: خداوند اسود عنسی را کشت، وی را مرد صالح فیروز بن دیلمی مقتول ساخت". احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۱۱.
↑احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۱۰؛ ابن سعد مینویسد: "قیس بن مکشوح سالار قبیله مراد بوده است. او به حضور پیامبر (ص) رسید و اسلام آورد. او اسود عنسی مدعی پیامبری را در یمن کشت". این اسعد، الطبقات الکبری، ج۶ ص۵۸.
↑عزالدین ابن اثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۳۱۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۳۵؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۰؛ ابوعلی مسکویه، تجارت الامی، ج۱، ص۲۷۳.
↑محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۳۵؛ ابوعلی مسکویه، تجارت الامم، ج۱، ص۲۷۳.
↑احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۱۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۳۶ و در عبارت طبری آمده است: "اسود چند روز قبل از رحلت پیامبر به قتل رسید".