اشراط الساعة در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

اشراط جمع "شَرَط" به معنای نشانه[۱] یا ابتدای شی‌ء است [۲] و ساعت به جزئی از اجزای شبانه روز گفته می‌شود[۳] و مقصود از آن در اینجا قیامت است،[۴] بنابراین، مراد از اشراط الساعه نشانه‌هایی است که پیش از قیامت یا در آستانه ظهور قیامت، واقع می‌شود. برخی گفته‌اند: ساعت به معنای زمان محدود، و منظور از "الساعه" در آیات قرآن، زمان مرگ است ـ که قیامت شخصی افراد است ـ و مراد از اشراط الساعه نشانه‌های زمان مرگ و ظهور آثار ضعف و سستی در بدن و قوای آن است. [۵] واژه اشراط در قرآن فقط یک بار و به‌صورت اضافه به ضمیر قیامت به کار رفته است: فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ[۶] و طبق دیدگاه بسیاری از مفسران به استناد روایتی از رسول اکرم (ص) که بعثت خود و قیامت را مانند دو انگشت شهادت و میانی دانسته، یکی از اشراط، بعثت پیامبر (ص) است. [۷] مفسران، برخی از تحولات اجتماعی و همچنین فروپاشی نظام طبیعت و درهم پیچده شدن و تبدیل آسمان و زمین پیش از ظهور قیامت را که در آیات گوناگونی به آنها اشاره شده، از نشانه‌های قیامت دانسته‌اند. [۸] در روایات نیز بر تحولات اجتماعی و دگرگونی‌های کیهانی که پیش از قیامت واقع می‌شود عنوان اشراط‌الساعه اطلاق شده است[۹]. بر این اساس می‌توانیم اشراط الساعه را سلسله‌ای از حوادث اجتماعی و طبیعی بدانیم که از زمان بعثت رسول اکرم (ص) آغاز، و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه می‌یابد و همه آنها را می‌توان نشانه‌هایی از ظهور قیامت دانست.

در سایر ادیان آسمانی نیز به نشانه‌های ظهور قیامت اشاره شده است، چنان که در دین نصارا از آشوبهای اجتماعی با خروج دجّال،[۱۰] فرود آمدن عیسی (ع) از آسمان [۱۱] و نیز از دمیدن اسرافیل در صور [۱۲] و خاموش شدن خورشید و ماه [۱۳] و فرو افتادن ستارگان [۱۴] و زلزله زمین [۱۵] و به لرزه درآمدن ارکان آسمان [۱۶]سخن به میان آمده است. دستاوردهای دانش بشری نیز از پایان پذیرفتن انرژی خورشید [۱۷] و عمر منظومه شمسی، تبخیر اقیانوسها، نرم شدن صخره‌ها و سرانجام به سردی‌گراییدن نظام کنونی دنیا[۱۸] خبر می‌دهد.

درباره تقسیم‌بندی اشراط الساعه میان صاحب‌نظران اختلاف است؛ آلوسی آنها را به نشانه‌های موسّع که دنیا پس از ظهور آنها مدتی طولانی ادامه دارد، مانند افزایش تبهکاران، و نشانه‌های مضیّق که دنیا پس از ظهور آنها عمری کوتاه دارد، مانند ظهور مهدی و فرود آمدن عیسی (ع) تقسیم کرده است. [۱۹] برخی این نشانه‌ها را به سه دسته تقسیم کرده‌اند:

  1. نشانه‌هایی که ظاهر شده و از بین رفته است؛ مانند بعثت رسول‌اکرم (ص).
  2. نشانه‌هایی که ظاهر شده و همچنان ادامه دارد؛ مانند رباخواری.
  3. نشانه‌هایی که تاکنون ظاهر نشده است؛ مانند خروج دجّال. [۲۰]

بعضی هم معتقدند اشراط‌الساعه به سه دسته از رخدادها اطلاق می‌گردد:

  1. حوادث مهم پیش از پایان جهان؛ مانند بعثت پیامبر (ص).
  2. حوادث هولناک در آستانه پایان جهان؛ مانند فروپاشیدن کوه‌ها.
  3. حوادث تکان دهنده در آغاز رستاخیز و نشانه‌های شروع قیامت؛ مانند تبدیل زمین و آسمان. [۲۱]

چنین به نظر می‌رسد که می‌توان مجموعه اشراط الساعه را به دو بخش اساسی تقسیم ‌کرد:

  1. تحولات اجتماعی که در حلقه پایانی حیات دنیا رخ می‌دهد.
  2. دگرگونی‌های کیهانی که به فروپاشی نظام دنیا و ظهور قیامت می‌انجامد.

از طرفی در بسیاری از روایات و تفاسیر از برخی حوادث اجتماعی و طبیعی که پیش از وقوع قیامت رخ می‌دهد و بعضی از آنها در قرآن نیز آمده است به عنوان حوادث آخرالزمان یاد شده که آن حوادث از اشراط الساعه نیز هست، بنابراین، برخی از مصادیق اشراط‌الساعه و حوادث آخرالزمان یکی است. مقاله آخرالزمان به "تحولات اجتماعی" که پیش از ظهور قیامت واقع می‌شود اختصاص یافته و در مقاله اشراط‌الساعه فقط از "رخدادهای طبیعی" و دگرگونیهای کیهانی، مانند طلوع خورشید از مغرب،[۲۲] ظهور دود در آسمان،[۲۳] دمیده شدن در صور،[۲۴] تاریک شدن خورشید، ماه و ستارگان،[۲۵] شکافتن آسمان،[۲۶] زلزله ویرانگر زمین،[۲۷] فرو پاشیدن کوهها و [۲۸] دگرگونی دریاها [۲۹] بحث می‌شود[۳۰].

نشانه‌های ظهور قیامت

طلوع خورشید از مغرب

بیشتر مفسران ظهور نشانه مورد اشاره در آیه: هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ[۳۱] را به استناد روایاتی که در ذیل آن رسیده [۳۲] طلوع خورشید از مغرب دانسته‌اند. [۳۳] برخی جمع شدن خورشید و ماه در آیه وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ[۳۴] را نیز ناظر به این پدیده دانسته‌اند. [۳۵] در گذشته طلوع خورشید از مغرب از نگاه دانشمندان هیئت و نجوم، امری محال تلقی می‌شد؛ ولی مفسران گفته‌اند: چنین رویدادی محال عادی است؛ اما عقلاً محال نیست، از این‌رو می‌تواند متعلق قدرت الهی قرار گیرد. [۳۶] امروزه نظرات علمی تبدیل حرکت زمین به حرکتی مخالف حرکت کنونی یا عوض شدن جای قطب شمال و قطب جنوب را ممکن می‌داند؛ خواه به‌صورت تدریجی باشد، چنان که بررسی‌های فلکی نشان می‌دهد، یا به‌صورت ناگهانی که وقوع حادثه‌ای جوّی موجب آن گردد. البتّه همه این مباحث در صورتی است که تعبیر طلوع خورشید از مغرب رمز و اشاره به سرّی از اسرار حقایق نباشد. [۳۷] درباره مدت این طلوع اختلاف است؛ برخی آن را سه شبانه روز دانسته‌اند. [۳۸] آلوسی معتقد است طبق عقیده مشهور، خورشید تنها یک روز از مغرب طلوع می‌کند. [۳۹] برخی گفته‌اند: با این رخداد، بساط تکلیف برچیده شده، زمان توبه پایان می‌پذیرد: هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ[۴۰][۴۱] در برخی منابع به نقل از رسول‌خدا (ص) آمده است: پس از این رخداد مردم ۱۲۰ سال به زندگی خود ادامه می‌دهند[۴۲].[۴۳]

ظهور دود در آسمان

یکی از نشانه‌های قیامت، ظهور دود در آسمان دانسته شده است: فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ[۴۴] برخی از مفسران این آیه را ناظر به یکی از اشراط الساعه دانسته [۴۵] و گفته‌اند: منظور از دُخَانٍ مُبِينٍ}} همان دود غلیظی است که در پایان جهان و در آستانه قیامت، صفحه آسمان را می‌پوشاند و سرآغاز عذاب دردناک الهی برای ستمگران است. [۴۶] در حدیثی از رسول خدا (ص) در مورد آیه فوق آمده است: این دود میان مشرق و مغرب را پر می‌کند و ۴۰ شبانه روز می‌ماند و بر اثر آن حالتی شبیه زُکام به مؤمن دست می‌دهد؛ ولی کافر شبیه مست شده و دود از بینی و گوشها و پشت او بیرون می‌آید. [۴۷] برخی دیگر از مفسران آیه فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ[۴۸] را مربوط به عذاب مشرکان در زمان رسول اکرم (ص) دانسته و گفته‌اند: پیامبر (ص) قوم خود را نفرین کرد و آنان به قحطسالی و گرسنگی مبتلا شدند و بر اثر گرسنگی شدید بین خود و آسمان، چیزی شبیه دود می‌دیدند [۴۹].[۵۰]

دمیده شدن در صور

یکی از اشراط الساعه، نفخه مرگ است که با وقوع آن جانداران آسمانها و زمین می‌میرند: وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ[۵۱] از ظاهر آیه فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ[۵۲]، وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً[۵۳] چنین برمی‌آید که دمیده شدن در صور پیش از درهم کوبیده شدن زمین و کوه‌هاست. برخی آیه وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ[۵۴] را نیز در مورد نفخه مرگ [۵۵] یا اعم از آن و زنده ساختن [۵۶] دانسته‌اند[۵۷].

تاریک شدن خورشید، ماه و ستارگان

قرآن از تاریک شدن خورشید به "تکویر" (جمع شدن و پیچیده شدن مانند پیچیده شدن عمامه بر سر) یاد کرده است: إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ[۵۸][۵۹] در آیه‌ای دیگر به جمع شدن خورشید و ماه و به هم پیوستن آن دو که به گفته برخی به معنای تاریک شدن آنهاست اشاره شده است: وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ[۶۰][۶۱]؛ همچنین از تاریک شدن ستارگان با واژه‌هایی همچون "انکدار" (تاریکی": وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ[۶۲]، "طمس" (ناپدیدشدن): فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ[۶۳] و "انتثار" (پراکنده شدن و فرو ریختن): وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ[۶۴] سخن به میان آورده است. دستاوردهای دانش بشری از تعیین زمان تاریک شدن ستارگان ناتوان است؛ اما تأیید می‌کند که باگذشت زمان و در هر لحظه، از انرژی آنها کاسته شده و سرانجام به خاموشی خواهد‌گرایید. [۶۵] پس از آنکه خورشید و ماه و ستارگان تاریک گشتند، زمین با نور پروردگار روشن می‌شود: وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۶۶] برخی گفته‌اند: بعید نیست مراد از روشن شدن زمین به نور پروردگار، کنار رفتن پرده و حجاب و ظهور حقیقت اشیا و آشکار شدن کارهای خیر و شرّ برای ناظران باشد[۶۷].[۶۸]

شکافتن کرات آسمانی

در شماری از آیات، از شکافتن آسمان پیش از قیامت سخن به میان آمده است. مراد از آسمان در این آیات، کرات آسمانی است. [۶۹] قرآن مجید از دگرگون شدن نظام کواکب و شکافته شدن کرات آسمانی با تعبیرهایی گوناگون یاد کرده است:

  1. حرکت شدید و دورانی: يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا[۷۰] "مور" گاه به معنای حرکت شدید و گاه به معنای حرکت دورانی است،[۷۱] ازاین‌رو به گرد و غباری که با حرکت باد به هر سوی پراکنده می‌گردد "مُور" گفته می‌شود. [۷۲] آوردن واژه مَوْرًا به‌صورت مصدر، تأکیدی بر شدت این حرکت و گردش است.
  2. گداخته شدن:يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْمُهْلِ[۷۳] تولید انرژی و گرما بر اثر حرکت اشیا از دستاوردهای علمی است، بنابراین، شاید گداخته شدن آسمان نتیجه حرکت و چرخش شدید آن باشد.
  3. سستی و پراکندگی: وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِیَ یَوْمَئِذٍ وَاهِیَةٌ[۷۴] در آن هنگام آسمانها از هم شکافته و سست گردیده و فرو می‌ریزد. وَاهِیَةٌ به معنای سستی و از هم وارفتگی است[۷۵].
  4. شکافته شدن: این رخداد با واژه‌هایی همچون "انشقاق": إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ[۷۶]، تَشَقَّقُ: وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنْزِيلًا[۷۷] "انفطار": إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ[۷۸]، "فرج": وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ[۷۹]، "فتح": وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا[۸۰][۸۱] و "کشط": وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ[۸۲][۸۳] آمده است. برخی گفته‌اند: بعید نیست این‌گونه آیات کنایه از آن باشد که ابر جهل کنار می‌رود و عالم آسمان که عالمی غیبی است آشکار می‌شود و ساکنان آن (فرشتگان) ظاهر گشته، به زمین که جایگاه انسان است نازل می‌شوند. [۸۴] از دیگر رخدادهایی که قرآن به آن تصریح می‌کند انشقاق و دو پاره شدن ماه است: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ[۸۵] بخش نخست آیه به نزدیک شدن قیامت اشاره دارد و به نظر برخی بخش دوم آیه انْشَقَّ الْقَمَرُ به دلیل عطف آن بر اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ[۸۶] به یکی از اشراط الساعه و نشانه‌های نزدیک شدن قیامت اشاره دارد. [۸۷] از نظر این گروه، این حادثه هنوز واقع نشده است؛ لکن چون تحقق آن در آینده قطعی است قرآن با لفظ ماضی از آن یاد کرده است؛[۸۸] امّا به اتفاق مسلمانان بر پایه شأن نزول و روایات وارد درباره آیه مورد بحث، این رویداد حادثه‌ای تاریخی و از معجزاتی است که در پی درخواست مشرکان و با فرمان رسول‌خدا (ص) به وقوع پیوسته است. آیه بعد که برخورد مشرکان با این پدیده را بیان کرده و می‌گوید: آنها انشقاق قمر را سحر پنداشته‌اند: وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ[۸۹] نظر پیشین را ردّ و تحقق این حادثه در گذشته را تأیید می‌کند. [۹۰] برخی در وجه ارتباط دو بخش آیه اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ[۹۱] گفته‌اند: شکافته شدن ماه از نشانه‌های نبوت پیامبر (ص) و بعثت آن حضرت نیز یکی از اشراط الساعه است[۹۲].
  5. درهم پیچیدن:يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ[۹۳] تعبیر كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ به این معناست که هرگاه صفحه‌ای پیچیده شود الفاظ موجود در آن نیز پیچیده می‌شود [۹۴] و از تشبیه مذکور در آیه درهم پیچیده شدن کامل نظام آسمان استفاده می‌شود. برخی گفته‌اند: مراد از این آیه آن است که آسمان از غیر خدا غایب گشته، از آن عین و اثری ظاهر نمی‌شود و از آنجا که آسمان مانند دیگر اشیا از مفاتح و خزاین غیب نازل شده وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ[۹۵] مراد از پیچیده شدن آسمان، بازگشتن آن به همان خزاین است[۹۶].[۹۷]

زلزله شدید

پیش از وقوع قیامت زلزله‌ای سخت سراسر زمین را فرا می‌گیرد، به‌گونه‌ای که همه محتویات خود از جمله اجساد مردگان را به بیرون می‌افکند: إِذَا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزَالَهَا وَأَخْرَجَتِ الأَرْضُ أَثْقَالَهَا [۹۸] و چنان از هم شکافته می‌شود که اجساد به سرعت از آن جدا شوند: يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ[۹۹] قرآن این زلزله را "عظیم" وصف کرده و بیان داشته که با وقوع آن، هر شیردهنده‌ای از فرزند شیرخوارش غافل می‌شود و هر آبستنی بار خود را فرو می‌نهد و همه مردم چون مستان به نظر می‌آیند: يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ[۱۰۰]، يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ[۱۰۱] از زلزله زمین در آیاتی دیگر با واژه‌های "رَجْف" و "رَجّ" به معنای لرزش ‌و حرکت شدید یاد شده است: يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ[۱۰۲]، تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ[۱۰۳]، يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَهِيلًا[۱۰۴]، إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا[۱۰۵][۱۰۶]

فرو پاشیدن کوه‌ها

فرو پاشیدن کوه‌ها که به‌طور طبیعی بر اثر زلزله شدید زمین حاصل می‌شود، خود طیّ مراحلی انجام می‌پذیرد: [۱۰۷]

  1. کوهها به لرزه در می‌آید: يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَهِيلًا[۱۰۸]
  2. از جابرکنده می‌شود: وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً[۱۰۹] برخی مراد از حمل زمین و کوه‌ها را احاطه قدرت بر آنها دانسته‌اند [۱۱۰] که در قیامت ظهور می‌یابد.
  3. به حرکت در می‌آید: وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا[۱۱۱]، چنان‌که برخی از مفسران "بسّ" در آیه وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا[۱۱۲] را نیز به معنای به حرکت درآمدن آنها دانسته‌اند. [۱۱۳]
  4. درهم کوبیده می‌شود: وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً[۱۱۴]
  5. به‌صورت توده‌ای از شن‌های متراکم در می‌آید: يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَهِيلًا[۱۱۵]
  6. پس از متراکم شدن، به ذرات کوچک‌تری بدل شده، به‌صورت گرد و غباری پراکنده می‌شود: وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا[۱۱۶]، فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا[۱۱۷] گفته شده: هَبَاءً غباری است که در ستونی از نور خورشید که از منفذی تابیده شود قابل رؤیت است. [۱۱۸] این امر نشان نهایت خرد شدن و ریز شدن سنگهای عظیم کوه‌هاست. برخی گفته‌اند: کوه‌ها در اصل اجزایی متفرق مانند ذرات منتشر در هوا بود که برخی از فرشتگان الهی آنها را جمع کرده، و به‌صورت کوه در آوردند و با وقوع قیامت دوباره به‌صورت اصلی خویش باز می‌گردد، زیرا در قیامت هر چیزی به اصل خویش باز می‌گردد. [۱۱۹]
  7. غبارهای پراکنده به شکل پشم‌های حلاّجی شده که با تندباد حرکت کند و تنها رنگی از آنها در آسمان دیده شود در می‌آید: وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ[۱۲۰]
  8. سرانجام از کوه‌ها شبح یک سراب در بیابان خشک می‌ماند: وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا[۱۲۱] و با از بین رفتن کامل کوه‌ها ناهمواری‌های زمین از میان می‌رود: فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا[۱۲۲]، لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا[۱۲۳] برخی گفته‌اند: مراد از بدل شدن کوه‌ها به سراب، انعدام کوه‌ها و باطل شدن حقیقت آنهاست. به این ترتیب آن کوههای استوار که حقایقی دارای جِرمی بس بزرگ و نیرومند بود و طوفانها نمی‌توانست آنها را حرکت دهد به سرابی باطل تبدیل می‌شود که هیچ حقیقتی ندارد[۱۲۴].[۱۲۵]

دگرگونی دریاها

دگرگونی دریاها در قرآن با دو واژه "تسجیر": (برافروخته شدن) وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ[۱۲۶] و "تفجیر" (منفجر شدن): وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ[۱۲۷] بیان شده است. در معنای این دو واژه نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ مانند: به هم پیوستن آبهای زمین و پر شدن و یکی شدن دریاها، [۱۲۸] خشک شدن دریاها و برافروخته شدن و آتش گرفتن دریاها. [۱۲۹] برخی گفته‌اند: دریاها با متلاشی شدن کوهها در میان آنها پر می‌شود و آب سراسر خشکی را فرا می‌گیرد. [۱۳۰] برخی دیگر احتمال داده‌اند که بر اثر زمین لرزه و آتشفشانها آب دریاها با مواد مذاب زمین که در حال جوشش است برخورد کرده، دچار برافروختگی شود یا به واسطه سقوط پاره‌های ستارگان آسمان که هنوز خاموش نشده و افتادن آنها، دریاها به حالت جوشش درآید [۱۳۱]. برخی مفسران بر افروختن و سوختن آب دریاها را به سبب تجزیه شدن دو عنصر آب، یعنی اکسیژن و هیدروژن و سوختن آنها دانسته [۱۳۲] و با این دیدگاه به دنبال ارائه تفسیری علمی از این رخداد برآمده‌اند.

بدین ترتیب با فروپاشی کامل نظام طبیعی، آسمان و زمین ساختاری نو می‌یابد: يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ[۱۳۳] گفته شده: با تدبّر کافی در آیات مربوط به تبدیل زمین و آسمان می‌توان فهمید که مراد از این "تبدیل" آن معنایی که معمولاً به ذهن می‌رسد (مانند تبدیل خاک زمین به نقره یا نان [۱۳۴] و... نیست، بلکه مراد این است که نظام دنیا کاملاً از بین رفته، و نظامی دیگر با شئونی دیگر غیر از آنچه ما تصور می‌کنیم پدید می‌آید. [۱۳۵] برخی در توضیح چگونگی تبدیل آسمانها و زمین گفته‌اند: اهل بصیرت پیش از وقوع قیامت، امور و احوال آخرت را با چشم اخروی می‌بینند و برای مشاهده روز قیامت، به مرگ طبیعی نیازی ندارند، زیرا با تبدیل نشئه دنیوی آنها به نشئه اخروی و تبدیل گوشها و چشمها و حواس آنها به گوش‌ها و چشم‌ها و حواس اخروی، همه موجودات آسمان و زمین نیز نزد آنان تبدیل می‌گردند، زیرا هریک از موجودات طبیعی دارای دو نشئه است که نشئه دنیوی آنها با حواس دنیوی و نشئه اخروی آنها با بدل شدن این حواس به حواسی اخروی قابل مشاهده است و آیه يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ[۱۳۶] به این تبدیل اشاره دارد [۱۳۷] و بیشتر اهل بهشت هم اکنون در بهشت‌اند، چنان‌که بیشتر اهل جهنّم نیز هم اکنون در جهنّم‌اند؛ ولی به سبب نداشتن حواس اخروی آن را ادراک نمی‌کنند [۱۳۸] و آخرت با از بین رفتن حجابها و ظهور حقایق و زوال تعیّنات و تمیّز حق از باطل، حاصل می‌شود. [۱۳۹] از آیه لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ[۱۴۰] نیز استفاده می‌شود که هر چه انسان در قیامت مشاهده می‌کند، در دنیا موجود بوده و برای وی مهیّا شده است؛ ولی او از آنها غافل است و ویژگی روز قیامت آن است که در آن‌روز پرده کنار رفته و آنچه پشت آن است دیده می‌شود،[۱۴۱] پس حقیقت معاد ظهور حقیقت اشیا پس از خفای آن است [۱۴۲] و بیشترین صفاتی که در قرآن برای قیامت ذکر شده به آن روز اختصاص ندارد، بلکه این صفات در روز قیامت کاملاً آشکار می‌شود[۱۴۳].[۱۴۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. النهایه، ج ۲، ص ۴۶۰؛ لسان‌العرب، ج ۷، ص ۸۲؛ مفردات، ص۴۵۰، "شرط".
  2. تاج العروس، ج ۱۰، ص ۳۰۶، "شرط".
  3. لسان‌العرب، ج ۶، ص ۴۳۱، "سعی".
  4. التبیان، ج ۹، ص ۲۹۹؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۱۵۴.
  5. التحقیق، ج۵، ص۲۶۲ ـ ۲۶۴؛ ج۶، ص۴۰، "سعی".
  6. «پس آیا جز چشم به راه رستخیزند که ناگهان بر آنان فرا می‌رسد؟ و به راستی نشانه‌های آن در رسیده است و چون به سراغشان بیاید یادکردشان، آنان را چگونه سود خواهد داشت؟» سوره محمد، آیه ۱۸.
  7. روح‌المعانی، مج ۱۴، ج ۲۶، ص ۸۰ ـ ۸۱؛ التحریر و التنویر، ج ۲۶، ص ۱۰۹.
  8. المیزان، ج ۲۰، ص ۱۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۲۱۹ ـ ۲۲۰.
  9. بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۹۵ ـ ۳۱۶.
  10. قاموس کتاب مقدس، ص ۳۷۵.
  11. قاموس کتاب مقدس، ص ۸۰۶.
  12. تحقیقی در دین مسیح، ص ۳۵۳؛ قاموس الکتاب المقدس، ص ۱۹۵.
  13. کتاب مقدس، متی ۲۴؛ مرقس ۱۳.
  14. الیوم الآخر، ص ۱۳۷.
  15. الیوم الآخر، ص ۱۳۷.
  16. کتاب مقدس، متی ۲۴.
  17. ساختمان خورشید، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۲.
  18. از کهکشان تا انسان، ص ۳۴۷ ـ ۳۴۸.
  19. روح‌المعانی، مج ۱۴، ج ۲۵، ص ۸۱.
  20. السنن الواردة فی الفتن، ص ۲۲۰.
  21. پیام قرآن، ج ۶، ص ۲۱.
  22. تفسیر ابن‌کثیر، ج ۲، ص ۲۰۱.
  23. جوامع الجامع، ج ۴، ص ۸۲.
  24. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۸.
  25. المیزان، ج ۲۰، ص ۱۰۵، ۲۱۳.
  26. التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۷۶.
  27. تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۱۳۲؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۴۲.
  28. پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۰.
  29. التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۷۶.
  30. نصیری، علی، مقاله «اشراط الساعه»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص۳۴۵-۳۴۷.
  31. «آیا چشمداشتی جز این دارند که فرشتگان نزد آنان بیایند یا پروردگارت آید یا برخی از نشانه‌های عذاب پروردگارت آید؟ روزی که برخی نشانه‌های پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد؛» سوره انعام، آیه ۱۵۸.
  32. بحارالانوار، ج ۶، ص ۳۱۳؛ المعجم الصغیر، ج ۱، ص ۶۴.
  33. جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۲۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۹۴؛ کشف‌الاسرار، ج ۳، ص ۵۲۹.
  34. «و خورشید و ماه، به هم برآیند» سوره قیامه، آیه ۹.
  35. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۱۹۴.
  36. روح‌المعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴.
  37. المیزان، ج ۷، ص ۳۹۱.
  38. روح‌المعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴.
  39. روح‌المعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴.
  40. «آیا چشمداشتی جز این دارند که فرشتگان نزد آنان بیایند یا پروردگارت آید یا برخی از نشانه‌های عذاب پروردگارت آید؟ روزی که برخی نشانه‌های پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد؛» سوره انعام، آیه ۱۵۸.
  41. مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۵۹۹؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۸.
  42. روح‌المعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۹۴.
  43. نصیری، علی، مقاله «اشراط الساعه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۳۴۷-۳۴۸.
  44. «پس به روزی چشم بدوز که آسمان دودی آشکار برمی‌آورد» سوره دخان، آیه ۱۰.
  45. جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۴۶؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۹۴.
  46. نمونه، ج ۲۱، ص ۱۶۳.
  47. الدرالمنثور، ج ۷، ص ۴۰۸.
  48. «پس به روزی چشم بدوز که آسمان دودی آشکار برمی‌آورد» سوره دخان، آیه ۱۰.
  49. جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۴۳، ۱۴۸؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۹۴.
  50. نصیری، علی، مقاله «اشراط الساعه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۳۴۸-۳۴۹.
  51. «و در صور دمیده می‌شود آنگاه هر کس در آسمان‌ها و در زمین است بیهوش می‌گردد- جز آن کس که خدا بخواهد- سپس بار دیگر در آن می‌دمند که ناگاه آنان برمی‌خیزند، به انتظار می‌مانند» سوره زمر، آیه ۶۸.
  52. «پس چون یک بار در صور دمیده شود» سوره حاقه، آیه ۱۳.
  53. «و زمین و کوه‌ها را فرا بردارند و یکباره در هم کوبند» سوره حاقه، آیه ۱۴.
  54. «و روزی که در صور دمند، هر کس در آسمان‌ها و هر کس در زمین است می‌هراسد، جز کسی که خداوند بخواهد و همگان نزد او با فروتنی می‌آیند» سوره نمل، آیه ۸۷.
  55. نمونه، ج ۱۵، ص ۵۶۶.
  56. المیزان، ج ۱۵، ص ۴۰۰.
  57. نصیری، علی، مقاله «اشراط الساعه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۳۴۹.
  58. «آنگاه که خورشید فرو پیچانده (و خاموش) گردد،» سوره تکویر، آیه ۱.
  59. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۷۳.
  60. «و خورشید و ماه، به هم برآیند» سوره قیامه، آیه ۹.
  61. تفسیر غریب القرآن، ص ۳۶۰.
  62. «و آنگاه که ستارگان به تیرگی گرایند،» سوره تکویر، آیه ۲.
  63. «پس آنگاه که ستارگان فرو میرند،» سوره مرسلات، آیه ۸.
  64. «و هنگامی که ستارگان بپراکنند،» سوره انفطار، آیه ۲.
  65. از کهکشان تا انسان، ص ۳۴۸، ۳۵۰؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۴.
  66. «و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد و کارنامه (ها) برنهاده می‌شود و پیامبران و گواهان را می‌آورند و میان آنان به حقّ داوری می‌کنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.
  67. المیزان، ج ۱۷، ص ۲۹۵.
  68. نصیری، علی، مقاله «اشراط الساعه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۳۴۹.
  69. پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۶.
  70. «روزی که آسمان، سخت به جنب و جوش افتد» سوره طور، آیه ۹.
  71. التبیان، ج ۹، ص ۴۰۲؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۷۱.
  72. مفردات، ص ۷۸۳؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۹.
  73. «روزی که آسمان چون فلزّ گداخته است» سوره معارج، آیه ۸.
  74. «و آسمان از هم می‌شکافد و در آن روز، گسسته‌وار خواهد بود» سوره حاقه، آیه ۱۶.
  75. التبیان، ج۱۰، ص۱۰۰؛ مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۵۲۰.
  76. «هنگامی که آسمان شکاف بردارد،» سوره انشقاق، آیه ۱.
  77. «و (از) روزی (یاد کن) که آسمان با ابر بشکافد و فرشتگان با فرو فرستادنی ویژه، فرو فرستاده شوند» سوره فرقان، آیه ۲۵.
  78. «هنگامی که آسمان بشکافد،» سوره انفطار، آیه ۱.
  79. «و آنگاه که آسمان را برشکافند» سوره مرسلات، آیه ۹.
  80. «و آسمان گشوده گردد و به گونه دروازه‌هایی درآید،» سوره نبأ، آیه ۱۹.
  81. روح‌المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۲۱.
  82. «و آنگاه که آسمان برکنده گردد،» سوره تکویر، آیه ۱۱.
  83. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۷۴.
  84. المیزان، ج ۱۵، ص ۲۰۲؛ ج ۱۹، ص ۳۹۸؛ ج ۲۰، ص ۱۶۶، ۲۲۳.
  85. «رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.
  86. پیام قرآن، ج ۶، ص ۲۴؛ التحریروالتنویر، ج ۲۷، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۹.
  87. التحریروالتنویر، ج ۲، ص۱۶۸؛ دایرة المعارف تشیع، ج ۲، ص ۱۸۹.
  88. التحریر والتنویر، ج ۲۴، ص ۶۴.
  89. «و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.
  90. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۸۲؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۶۰ ـ ۶۱.
  91. «رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.
  92. مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۸۲.
  93. «روزی که آسمان‌ها را چون در هم پیچیدن طومار نوشته‌ها درهم پیچیم، همان‌گونه که آفرینش نخستین را آغاز کردیم آن را باز می‌گردانیم، بنابر وعده‌ای که (برآوردنش) بر عهده ماست؛ به راستی ما کننده (ی این کار) ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۴.
  94. المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۸.
  95. «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
  96. المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۸ ـ ۳۲۹.
  97. نصیری، علی، مقاله «اشراط الساعه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۳۴۹-۳۵۱.
  98. «هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد، و زمین بارهای سنگین خود را، برون افکند» سوره زلزال، آیه ۱-۲.
  99. «روزی که زمین از آنان که شتابانند، بشکافد؛ این گردآوردنی است که بر ما آسان است» سوره ق، آیه ۴۴.
  100. «ای مردم! از پروردگارتان پروا کنید، که لرزه رستخیز چیزی سترگ است» سوره حج، آیه ۱.
  101. «روزی که آن را می‌بینید، هر زنی که شیر می‌دهد، نوزاد شیری‌اش را از یاد می‌برد و هر آبستنی بار خود فرو می‌نهد و مردم را مست می‌بینی و مست نیستند اما عذاب خداوند سخت است» سوره حج، آیه ۲.
  102. «روزی که آن بانگ لرزه‌افکن، به لرزه درآید،» سوره نازعات، آیه ۶.
  103. «بانگی دیگر، از پی آن می‌آید،» سوره نازعات، آیه ۷.
  104. «روزی که زمین و کوه‌ها به لرزه درآیند و کوه‌ها توده‌ای از ریگ روان باشند» سوره مزمل، آیه ۱۴.
  105. «آن هنگام که زمین را سخت بجنبانند،» سوره واقعه، آیه ۴.
  106. نصیری، علی، مقاله «اشراط الساعه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۳۵۱.
  107. پیام قرآن، ج ۶، ص ۲۹.
  108. «روزی که زمین و کوه‌ها به لرزه درآیند و کوه‌ها توده‌ای از ریگ روان باشند» سوره مزمل، آیه ۱۴.
  109. «و زمین و کوه‌ها را فرا بردارند و یکباره در هم کوبند» سوره حاقه، آیه ۱۴.
  110. المیزان، ج ۱۹، ص ۳۹۷.
  111. «و کوه‌ها، سخت روانه گردند» سوره طور، آیه ۱۰.
  112. «و کوه‌ها ریزریز شوند،» سوره واقعه، آیه ۵.
  113. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۱۶.
  114. «و زمین و کوه‌ها را فرا بردارند و یکباره در هم کوبند» سوره حاقه، آیه ۱۴.
  115. «روزی که زمین و کوه‌ها به لرزه درآیند و کوه‌ها توده‌ای از ریگ روان باشند» سوره مزمل، آیه ۱۴.
  116. «و کوه‌ها ریزریز شوند،» سوره واقعه، آیه ۵.
  117. «چون غباری پراکنده» سوره واقعه، آیه ۶.
  118. مفردات، ص ۸۳۲، "هباء".
  119. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۱۸.
  120. «و کوه‌ها چون پشم رنگارنگ زده‌اند،» سوره قارعة، آیه ۵.
  121. «و کوه‌ها را روانه گردانند و چون سراب باشند» سوره نبأ، آیه ۲۰.
  122. «آنگاه آن را چون هامونی هموار وا می‌گذارد؛» سوره طه، آیه ۱۰۶.
  123. «که در آن هیچ پستی و بلندی نمی‌بینی» سوره طه، آیه ۱۰۷.
  124. المیزان، ج ۲۰، ص ۱۶۶ ـ ۱۶۷.
  125. نصیری، علی، مقاله «اشراط الساعه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۳۵۱-۳۵۲.
  126. «و آنگاه که دریاها برجوشند» سوره تکویر، آیه ۶.
  127. «و هنگامی که دریاها روان گردند و به هم پیوندند،» سوره انفطار، آیه ۳.
  128. مجمع‌ البیان، ج ۱۰، ص۶۷۴، ۶۸۱؛ التحریر والتنویر، ج ۳۰، ص ۱۴۳، ۱۷۱ ـ ۱۷۲.
  129. جامع‌البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۸۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۶۸؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۱.
  130. پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۱.
  131. به سوی جهان ابدی، ص ۳۴۴.
  132. فی ظلال القرآن، ج ۶، ص ۳۸۴۶.
  133. «روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمان‌ها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.
  134. جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۳۳۰.
  135. المیزان، ج ۱۲، ص ۸۸ ـ ۸۹.
  136. «روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمان‌ها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.
  137. اسفار، ج ۹، ص ۲۸۲.
  138. اسفار، ج ۹، ص ۳۳۵.
  139. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۱۹.
  140. «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.
  141. المیزان، ج ۱۸، ص ۳۵۰.
  142. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۰۷.
  143. المیزان، ص ۸۸.
  144. نصیری، علی، مقاله «اشراط الساعه»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۳۵۲-۳۵۴.