امام مهدی چگونه و در چه وضعیتی متولد شد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
امام مهدی چگونه و در چه وضعیتی متولد شد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / ولادت امام مهدی
مدخل وابستهچگونگی ولادت امام مهدی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

امام مهدی چگونه و در چه وضعیتی متولد شد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

خدامراد سلیمیان

حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:

«حضرت مهدی (ع)، ولادت استثنایی داشته و این برای بسیاری سؤال‌انگیز بوده است. از این‌رو، ترسیم و تصویر مقدمات ولادت و برخورد مخالفان و دشمنان اهل بیت (ع)، در برابر این پدیده، ضروری می‌نماید. جریان امامت پیشوایان معصوم (ع)، پس از رسول خدا (ص) فراز و فرودهای فراوانی پیدا کرد. امامان معصوم (ع)، با حفظ استراتژی کلی و خطوط اساسی امامت، در رابطه با حفظ مکتب و ارزش‌های آن، روش‌های گوناگونی را در برابر ستمگران، در پیش گرفتند. این فراز و نشیب‌ها، تا زمان امامت علی بن موسی الرضا (ع)، استمرار داشت و ائمه (ع) تا آن زمان، هر یک به تناسب زمان و مکان و ارزیابی شرایط سیاسی و اجتماعی، موضعی خاص انتخاب می‌کردند. پس از امام رضا (ع)، جریان امامت شکل دیگری یافت. امام جواد، هادی و عسکری (ع)، در برابر دستگاه حاکم و خلفای عباسی موضعی یگانه برگزیدند[۱]. پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر (ص) سپری شد و امامت به آنان رسید، اندک اندک در میان حکومتگران مسلمین در مرکز خلافت، نگرانی‌هایی عمیق جان گرفت. این نگرانی‌ها مربوط به اخبار و احادیث بسیاری بود که در آنها آمده بود: از امام عسکری (ع) فرزندی تولد خواهد یافت که برهم زننده اساس حکومت‌ها است. این پیشگویی، هم در کتاب‌های پیشینیان آمده بود و به وسیله آگاهان در میان مسلمین نقل می‌شد و هم در اخبار اسلامی، به تواتر از پیامبر (ص) نقل شده بود. بر مبنای این بشارت‌ها، قرار بود از امام یازدهم فرزندی پدید آید که ویران‌کننده تخت‌ها و فروافکننده تاج‌ها و پایمال کننده قدرت‌های ستمگر باشد.... ازاین‌رو بر فشارها و سخت‌گیری‌ها نسبت به امام حسن عسکری (ع) افزوده شد تا شاید با نابودی ایشان، از تولد مهدی (ع) و تداوم امامت جلوگیری شود. اما برخلاف برنامه‌ریزی‌ها و پیشگیری‌های دقیق و پی‌درپی دشمنان، مقدمات ولادت حضرت مهدی (ع) آماده شد و توطئه‌های ستمگران، راه به جایی نبرد. بدین علت دورانی که آن حضرت در شکم مادر بزرگوار خود بود و سپس تولدش، همه و همه، از مردم پنهان بود و جز چند تن از نزدیکان، شاگردان و اصحاب خاص امام عسکری (ع)، کسی او را پس از ولادت نمی‌دید. آنان نیز مهدی (ع) را گاه‌گاه می‌دیدند؛ نه پیوسته و به صورت عادی[۲][۳].

درباره چگونگی ولادت ایشان مشهورترین نظر، سخنان ارزشمند بانوی بزرگوار، حضرت حکیمه (س) عمه امام عسکری (ع) است. شیخ صدوق، این حادثه بزرگ را از زبان او چنین آورده است: امام حسن عسکری (ع) مرا به نزد خود فراخواند و فرمود: ای عمه! امشب افطار نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خدای تعالی امشب حجت خود را- که حجت او در روی زمین است- ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدایت شوم! اثری از حمل در او نیست، فرمود: همین است که به تو می‌گویم. گوید: آمدم و چون سلام کردم و نشستم؛ نرجس آمد و کفش مرا برداشت و گفت: ای بانوی من و بانوی خاندانم! حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان من هستی، از کلام من ناخرسند شد و گفت: ای عمه جان! این چه فرمایشی است؟ بدو گفتم: ای دختر جان! خدای تعالی امشب به تو فرزندی عطا فرماید که در دنیا و آخرت آقا است. نرجس خجالت کشید و حیا نمود. چون از نماز عشا فارغ شدم، افطار کردم و در بستر خود خوابیدم. در دل شب برای ادای نماز برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی‌که نرجس خوابیده بود. برای تعقیبات نشستم و پس از آن نیز دراز کشیدم و هراسان بیدار شدم. او همچنان خواب بود، پس برخاست و نماز گزارد و خوابید. حکیمه گوید: بیرون آمدم و در جست‌وجوی فجر به آسمان نگریستم و دیدم فجر اول دمیده است و او در خواب است. شک بر دلم عارض گردید، ناگاه ابو محمد از محل خود فریاد زد: ای عمه! شتاب مکن که اینجا کار نزدیک شده است. گوید: نشستم و به قرائت سوره‌های "الم سجده" و "یس" پرداختم. در این میان او هراسان بیدار شد و من به نزد او پریدم و بدو گفتم: نام خدا بر تو باد، آیا چیزی احساس می‌کنی؟ گفت: ای عمه! آری. گفتم: خودت را جمع کن و دلت را استوار دار که همان است که با تو گفتم. حکیمه گوید: من و نرجس را ضعفی فرا گرفت و به ندای سرورم به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و ناگهان سرور خود (فرزند نرجس) را دیدم که در حال سجده بوده و مواضع سجودش بر زمین است. او را در آغوش گرفتم، دیدم پاک و نظیف است. ابو محمد فرمود: ای عمه! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وی بردم و او دو کف دستش را گشود و فرزند را در میان آن قرار داد و دو پای او را به سینه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وی کشید. سپس فرمود: ای فرزندم! سخن گوی. گفت: "أَشْهَدُ أَنّ لَّا إِلَٰهَ إِلَّإ الله وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وأَشْهَدُ ان محمداً رسول الله". سپس بر امیر مؤمنان و سایر امامان (ع) درود فرستاد تا آنکه بر پدرش رسید و زبان درکشید"[۴]»[۵].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

«* حکیمه خاتون می‌گوید: هرگاه خدمت امام عسکری (ع) می‌رسیدم، برای او دعا می‌کردم که خداوند فرزندی به او عطا کند؛ تا آنکه غروب روز پنج‌شنبه چهاردهم ماه شعبان سال ۲۵۵ ه‍‌. ق نزد امام عسکری (ع) رفتم و طبق روال گذشته دعا کردم که خدا به تو فرزندی عطا کند. وقتی شب فرارسید، به کنیزم گفتم جامه‌ام را بیاور تا به منزل بازگردیم، امام عسکری (ع) فرمودند: عمه جان، امشب نزد ما بمان، زیرا در این شب فرزند مبارکی متولد می‌شود که زمین مرده را حیات بخشیده زنده می‌کند. عرض کردم: این فرزند بابرکت از کدام کدبانو متولد خواهد شد؟ فرمود: از نرجس و فقط‍‌ از او متولد می‌شود. حکیمه می‌گوید: من به نزدیک نرجس رفتم و به دقت به او نگریستم، ولی هیچ اثری از حمل و داشتن فرزند در او مشاهده نکردم. نزد امام رفتم و ماجرا را به اطلاع امام رساندم.

امام لبخندی زدند و فرمودند: عمه‌جان! هنگام سپیده‌دم صبح اثر بارداری او ظاهر می‌شود، زیرا نرجس مانند مادر موسی است که نشانی از فرزند داشتن در او دیده نمی‌شد و تا هنگام تولد موسی هیچ‌کس از ولادتش خبر نداشت. فرعون ستمگر که می‌دانست اگر حضرت موسی متولد شود، با او مبارزه می‌کند و تخت و تاجش را نابود می‌سازد، با تمام نیرو می‌کوشید تا از ولادت موسی (ع) جلوگیری کند، لذا دستور داد تا زنان را از مردان جدا کنند؛ اما وقتی خدا بخواهد موسی به دنیا بیاید، تلاش صدها فرعون هم بی‌نتیجه خواهد بود. قبل از تولد حضرت موسی (ع) کسی باور نمی‌کرد که مادرش باردار است، نرجس نیز همچون مادر موسی تا آخرین لحظات ولادت امام زمان (ع) نشانی از بارداری در خود نداشت، زیرا آینده نرجس بسیار حساس و پراهمیت بود. جاسوس‌ها همه‌جا را کنترل می‌کردند و کارآگاهان حکومت هر حرکت مشکوکی را زیر نظر داشته و به شدت مراقب بودند که اگر فرزندی از امام یازدهم متولد شود، نابودش کنند.

حکیمه می‌گوید: شب از نیمه گذشته بود، هنوز نشانه‌ای از فرزند داشتن در نرجس دیده نمی‌شد. من زودتر از شب‌های قبل به نماز شب مشغول شدم. نرجس خاتون نیز از خواب پریده و از اطاق بیرون رفت، وضو گرفت و مشغول نماز شب شد. او آخرین رکعت نمازش را می‌خواند که من از اطاق بیرون رفتم و به آسمان نگاه کردم، دیدم که طلوع فجر است، اما هنوز اثری از فرزند نیست. همین‌که در دلم نسبت به وعده امام عسکری (ع) تردید پیدا شد، ناگهان امام صدا زد: عمه جان! شک نداشته باش. آن‌چه گفته‌ام آشکار می‌شود و به خواست خدا خواهی دید. در حالی که من از این تردید شرمنده بودم به طرف اطاق برگشتم. دیدم نرجس‌خاتون نمازش را تمام کرده و با حالتی غیرعادی و شتابزده بیرون می‌آید. به او گفتم پدر و مادرم به فدایت! آیا چیزی احساس می‌کنی‌؟ گفت: بله. عمه جان! چیزی را شدیدا در خود یافتم. گفتم به خواست خدا جای نگرانی نیست، سپس او را به درون اطاق بردم. هنگام طلوع فجر صادق، درد زایمان نرجس شروع شد. از درون خانه، امام عسکری صدا زد: عمه جان! سوره قدر را بر او بخوان! حکیمه می‌گوید مشغول خواندن سوره قدر شدم، در این هنگام طفل داخل رحم نرجس نیز همان‌گونه که من می‌خواندم، می‌خواند. در حال تعجب بودم که امام با صدای بلند فرمود: عمه از امر خدا تعجب مکن که خداوند زبان ما را در کودکی به حکمت باز کرده و در بزرگیحجت خود در زمین قرار می‌دهد[۶]. هنوز کلام امام تمام نشده بود که نرجس‌خاتون از نظرم ناپدید شده و گویا بین من و او پرده‌ای کشیده شد که دیگر او را ندیدم. وحشت‌زده و نگران، فریادکنان به طرف اطاق امام عسکری (ع) دویدم. در این لحظه امام فرمود: عمه برگرد، که او را در جای خود خواهی دید. با تعجب برگشتم. وقتی وارد اطاق شدم، دیدم نوری از نرجس می‌درخشد که چشم‌ها را خیره می‌کند، سپس دیدم نوزاد، طیب و طاهر، ناف‌بریده و ختنه‌کرده در حالی که در بازوی راستش نوشته است: ﴿جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا مواضع سجده را به زمین گذاشته، انگشتان سبابه را به طرف آسمان بالا گرفته و می‌گوید: "أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ أَنَّ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ"؛ شهادت می‌دهم که معبودی جز خدای یگانه نیست. او بی‌همتا است و شریکی ندارد، جدم محمد (ص) فرستاده خدا و پدرم علی امیر مؤمنان است." سپس نام یکایک ائمه را برشمرد تا به نام مبارک خود رسید، آن‌گاه به درگاه الهی عرضه داشت: "اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي وَعْدِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِي وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِي عَدْلًا وَ قِسْطاً"؛ پروردگارا، آن‌چه را به من وعده دادی برآورده ساز و کارم را به اتمام رسان. مخالفانم را نابود و مغلوب کرده، مرا بر دشمنانم پیروز فرما و زمین را به وسیله من سرشار از انصاف و عدالت گردان.

همچنان غرق تماشای مناجات دلنشین و کلمات معجزه‌آسای این نوزاد بودم که ناگهان صدای امام عسکری بلند شد که عمه جان، آن فرزند را در آغوش بگیر و به نزد من آر. من جلو رفتم، آن نوزاد را بغل کرده به طرف امام عسکری بردم. وقتی بچه در مقابل پدر قرار گرفت، هنوز روی دست من بود که بر پدرش سلام کرد. آن‌گاه حضرت فرزندش را از من گرفت و زبانش را در دهان آن طفل نهاد و کودک از (زبان علم و عصمت)آن حضرت، (دانش و معرفت و اسرار امامت) نوشید. بعد به من فرمود: این کودک را بگیر و به مادرش بسپار تا او را شیر دهد. وقتی نرجس به او شیر داد، بار دیگر فرزندم را نزد من بیاور. من نوزاد را به مادرش برگرداندم و پس از نوشیدن شیر دو مرتبه نزد حضرت آوردم. حضرت این‌بار نیز زبان به کام فرزندش فروبرد، سپس فرمود: ای فرزند! بخوان! طفل شروع به خواندن کرد، از صحف آدم و زبور داوود تا تورات و انجیل را به زبان عبرانی و سریانی خواند، سپس این آیه را تلاوت کرد: ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَ...[۷] آن‌گاه بر پیامبر اکرم (ص) و امیر المؤمنین (ع) و همه ائمه تا پدرش درود فرستاد[۸][۹].

پرسش‌های وابسته

  1. چرا اهل تسنن معتقدند امام مهدی هنوز به دنیا نیامده است؟ (پرسش)
  2. نظر اهل سنت درباره ولادت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  3. وضع سیاسی بعد از شهادت امام عسکری چگونه بوده است؟ (پرسش)
  4. وضعیت سیاسی در عصر امام عسکری‏ و ولادت امام مهدی‏ چگونه بوده است؟ (پرسش)
  5. چرا هیچ یک از امامان هویت شخصی امام مهدی‏ را بیان نکرده‌‏اند؟ (پرسش)
  6. با وجود ضعف دولت عباسی چگونه مسأله خوف بر جان امام مهدی‏ توجیه می‌‏شود؟ (پرسش)
  7. امام مهدی چه تدابیری برای اختفای خود از دشمنان داشته است؟ (پرسش)
  8. چه کسانی از تولد امام مهدی با خبر بوده‌اند؟ (پرسش)
  9. سن دقیق امام مهدی چقدر است؟ (پرسش)
  10. ویژگی‌های میلاد امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  11. دلایل فرزند داشتن امام حسن عسکری چیست؟ (پرسش)
  12. آیه‌‏ای که امام مهدی پس از تولد تلاوت کرده‏‌اند چیست و در کدام سوره است؟ (پرسش)
  13. آیا برخی از شیعیان بعد از شهادت امام عسکری‏ قائل به توقف شدند؟ (پرسش)
  14. آیا اعتقاد به ولادت امام مهدی‏ و وجود او تا این زمان از ضروریات ایمان است؟ (پرسش)
  15. چه ضرورت دارد انسانی در گذشته دور برای آینده‏‌ای دورتر به دنیا آمده باشد؟ (پرسش)
  16. آیا ممکن است با سری بودن ولادت امام مهدی ادعای تواتر و اجماع در موضوع ولادت نمود؟ (پرسش)
  17. آیا اختلاف در امر ولادت امام مهدی سبب وهن در آن می‏‌شود؟ (پرسش)
  18. امام مهدی در چه شهری به دنیا آمد؟ (پرسش)
  19. ذکر سجده امام مهدی بعد از تولد چه بود؟ (پرسش)
  20. چه کسانی بر جنازه امام حسن عسکری نماز خوانده‌اند؟ (پرسش)
  21. آیا بعد از وفات امام عسکری‏ عصر حیرت بوده است؟ (پرسش)
  22. دوران حیرت مومنین بعد از شهادت امام حسن عسکری به چه معناست؟ (پرسش)
  23. برای رفع حیرت از جامعه شیعی علما و اصحاب چه کارهایی انجام دادند؟ (پرسش)
  24. آیا در عصرهای مختلف در جهت رفع حیرت در امر ولادت و وجود امام مهدی کتاب تألیف شده است؟ (پرسش)
  25. چه کسی بر جنازه امام عسکری نماز اقامه کرد؟ (پرسش)
  26. هدف امام مهدی از اقامه نماز بر جنازه امام حسن عسکری چه بود؟ (پرسش)
  27. آیا پنهان بودن ولادت از نشانه‌های مهدی موعود است؟ (پرسش)
  28. آیا امام مهدی در روز وفات امام حسن عسکری حاضر بودند؟ (پرسش)
  29. چه کسانی قصد آسیب زدن به امام مهدی را داشتند؟ (پرسش)
  30. آیا امام عسکری‏ قبل از شهادت خود به مادرش وصیت کرده است؟ (پرسش)
  31. آیا بزرگان طایفه امامیه بعد از وفات امام عسکری‏ بر ولادت امام مهدی اتفاق داشتند؟ (پرسش)
  32. حکم کسی که ایمان به ولادت امام مهدی‏ ندارد چیست؟ (پرسش)
  33. چه کسانی در مدت پنج سال آخر حیات امام عسکری‏ امام مهدی را دیده‌‏اند؟ (پرسش)
  34. آیا علمای ‏انساب به ولادت فرزند امام ‏عسکری اعتراف نموده‏‌اند؟ (پرسش)
  35. آیا جعفر عموی امام مهدی‏ منکر ولادت ایشان بوده است؟ (پرسش)
  36. چرا جعفر به دروغگو معروف شده است؟ (پرسش)
  37. کارهای ناشایست جعفر چه بوده است؟ (پرسش)
  38. چرا امام مهدی عمویش جعفر را به برادران یوسف‏ تشبیه کرد؟ (پرسش)
  39. چرا فرزندان برخی از پیامبران یا امامان نااهل شدند؟ (پرسش)
  40. محل ولادت و زندگی امام مهدی در دوران کودکی کجا بوده است؟ (پرسش)
  41. آیا شیعیان بعد از شهادت امام عسکری‏ به جعفر تعزیت و تهنیت گفتند؟ (پرسش)
  42. محل ولادت و زندگی امام مهدی در دوران کودکی کجا و چگونه بوده است؟ (پرسش)
  43. آیه‏ای که امام مهدی پس از تولد تلاوت کرده‏اند چیست و در کدام سوره است؟ (پرسش)
  44. اکثر مذاهب و ادیان معتقدند که منجی آخر الزمان هنوز متولد نشده است در رد قول این گروه چه جوابهایی می‏توان ارایه کرد؟ (پرسش)
  45. امام مهدی چگونه و در چه شرایطی متولد شد؟ (پرسش)
  46. زمان و مکان ولادت امام مهدی کجاست؟ (پرسش)
  47. جعفر کذاب کیست؟ (پرسش)
    1. سرانجام کار جعفر کذاب چیست؟ (پرسش)
  48. چرا قرآن به طور رسمی به مسأله ولادت و وجود امام مهدی‏ اشاره نکرده است؟ (پرسش)
  49. امام حسن عسکری برای اعلام ولادت امام مهدی چه برنامه‌ای داشت؟ (پرسش)
  50. ماجرای سخن گفتن امام مهدی در آغاز تولد چیست؟ (پرسش)
  51. اهل بیت چه پیشگویی درباره ولادت امام مهدی داشته‌اند؟ (پرسش)
  52. آیا کسی امام مهدی را در دوران کودکی‌‏اش دیده است؟ (پرسش)
  53. آیا به نظر اهل سنت امام مهدی متولد شده ‏است؟ (پرسش)
  54. چه کسانی در خلافت عباسی قصد از میان برداشتن امام مهدی را داشتند؟ (پرسش)
  55. چرا امام عسکری فرزندش را از مردم پنهان کرد؟ (پرسش)
  56. مسئولیت امام عسکری پس از تولد امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  57. نقش امام حسن عسکری در اعلام ولادت امام مهدی چه بود؟ (پرسش)
  58. فضائل نیمه شعبان چیست؟ (پرسش)

پانویس

  1. جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی (ع)، ص ۳۱۸.
  2. محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، صص ۲۱- ۲۲.(با تصرف)
  3. خدامراد سلیمیان، درسنامه مهدویت، ج‌۱، ص۱۸۲.
  4. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱؛ همچنین ر.ک: کتاب الغیبة، ص ۲۳۸؛ کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۴۹.
  5. خدامراد سلیمیان، درسنامه مهدویت، ج‌۱، ص۱۸۳، ۱۸۴.
  6. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳.
  7. قصص، آیه ۵.
  8. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲؛ کمال الدین، دوجلدی، ص ۴۲۴.
  9. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۵۹.