تفسیر انوار التنزیل و اسرار التاویل (کتاب)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
أنوار التنزیل و أسرار التأویل
زبانعربی
نویسندهعبدالله بن عمر بيضاوى
ناشرانتشارات دار احیاء التراث العربی
محل نشربیروت، لبنان
سال نشر۱۴۱۸ ق، ۱۳۷۷ ش
تعداد جلد۵
فهرست جلدهاجلد اول، جلد دوم، جلد سوم، جلد چهارم، جلد پنجم

أنوار التنزیل و أسرار التأویل کتابی است به زبان عربی که مشتمل بر تأویل و تفسیر قرآن کریم می‌‏باشد. این کتاب اثر عبدالله بن عمر بيضاوى است و انتشارات دار إحیاء التراث العربی انتشار آن را به عهده داشته‌ است.[۱]

درباره کتاب

"انوار التنزیل و أسرار التأویل" معروف به "تفسیر بیضاوی" به زبان عربی، تألیف ناصرالدین ابوالخیر عبدالله بن عمر بن علی بیضاوی شیرازی، قاضی القضات زمان خود در شیراز، فقیه، ادیب و مفسری آگاه به فنون تفسیر شافعی اشعری است که تاریخ دقیق تولد او نامعلوم (قرن هفتم) ذکر کرده‌اند، اما تاریخ وفات او را سال ۶۸۵ق و بعضی ۶۹۱ق در تبریز دانسته‌اند. او در شهر بیضا حدود هشت فرسخی شیراز چشم به جهان گشود و گفته‌اند حدود صد سال عمر کرده است. پدر و اجداد او همگی از بزرگان فقیهان شافعی مذهب زمان خود بوده‌اند. دوران زندگی بیضاوی مقارن با حکومت ایلخانان مغول در ایران بوده است. بنا به گزارش سُبکی، بیضاوی پس از شیراز به تبریز رفت[۲].

گویند: بیضاوی در کلام، بر مذهب اشعری بوده و در فقه، نیز به مذهب شافعی گرایش داشته است. او در تفسیرش عملاً نشان داده که عالمی محقّق و معتدل و به دور از افراط و تفریط است و در مقام نقد هم، ادب کلام و عفت قلم را مد نظر دارد و تا حدودی از تعصب بی‌جا به دور است و حتی آقا بزرگ تهرانی در الذریعه [۳] اشاره‌ای به گرایش و تمایل او به تشیع دارد؛ شاید مکاتبه او با علامه حلی که معاصر وی بوده، حاکی از این امر باشد. به هر حال، بیضاوی از عالمان معتبر و مفسران نامی قرن هفتم است و تفسیر او ارزش علمی و ادبی فراوانی دارد. منبع اصلی و عمده بیضاوی در این اثر تفسیر الکشاف زمخشری و تفسیر کبیر امام فخر رازی و همچنین تفسیر راغب اصفهانی بوده است.

"قلّت لفظ وكثرت معنى"، "نثر استوار و عبارت‌پردازی‌های ادیبانه و هنرمندانه" و "رسایی بیان و شیوایی عبارات" از ویژگی‌های این تفسیر فخیم و نفیس است. در ارزش و اعتبار این تفسیر همین بس که تاکنون پیش از پنجاه حاشیه و تعلیقه بر آن نگاشته شده است که از جمله آنها می‌توان به حاشیه عالمانه محمد بن قوجوی در هشت مجلد و حاشیه سیوطی و خطیب کازرونی و تعلیقات محمد بن فرامرز مشهور به ملاخسرو و ملا حسین خلخالی حسینی نام برد.

بیضاوی، ضمن تبیین آیات به ذکر اقوال صحابه و تابعان و سلف صالح به صورت فشرده اشاره می‌کند. شیوه معمول او در تفسیر، بر اساس بیان لغات، اشتقاق، ترکیب نحوی آیات، آرایه‌های ادبی همراه با تعقل و استمداد از روایات تفسیری و گاه بیان شأن نزول‌ها استوار است. او به بیان نام سوره و مکی و مدنی بودن آن و حتی به نقل احادیثی که فضیلت سوره را از جهت ثواب قرائت آن اشاره دارد، توجه می‌کند. نام‌های متعددی که برای سوره‌ها ذکر شده یادآوری می‌شود و به اختلاف شماره‌های آیات هر سوره نیز اشاره می‌کند. بیضاوی، تفسیر کوتاه هر آیه را در ذیل آن می‌آورد و در فهم آیات پر نظر اجتهادی خویش نیز سخت پایبند است. بیضاوی در بیان نقل روایات تفسیری، روایات را بدون ذکر سند و با عنوان "رُوی" به صیغه مجهول از پیامبر (ص) و صحابه نقل می‌کند.

او در فهم واژگان قرآن کریم، گاه به اشعار عرب نیز استشهاد نموده است. فشردگی این تفسیر و محتوای پر ارج آن سبب گردیده که این تفسیر در بسیاری از حوزه‌های علمیه به عنوان متن درسی تفسیر قرآن مورد تدریس واقع شود. عمده امتیاز آن هم مربوط به جامعیت و فشردگی و قلّت لفظ و کثرت معنای آن می‌باشد[۴][۵]

فهرست کتاب

در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.

دربارهٔ پدیدآورنده

عبدالله بن عمر بيضاوى
ناصرالدین‌ عبدالله‌ بن‌ عمر بن محمد بیضاوی شیرازی معروف به «بیضاوی» (متوفای ۶۹۱ یا ۶۹۵ - تبریز)، مکنّی به ابوالخیر و ابوسعید و ملقب به ناصرالدین، قاضی، فقیه شافعی، مفسر و متکلم اشعری در سده‌های ۷ و ۸ ق است، تحصیلات خود را در محضر اساتیدی همچون: «امام‌الدین عمر بن محمد بیضاوی» و «شرف‌الدین عمر بن‌ زکی بوشکانی» به اتمام رساند. او چندین جلد کتاب به رشته تحریر درآورده است. «طوالع‌الانوار»، «الغایة القصویٰ فی درایة الفتویٰ»، «منهاج الوصول الیٰ علم الاصول» و «تفسیر أنوار التنزیل و أسرار التأویل» برخی از این آثار است[۶]

پانویس

  1. کتابخانه مدرسه فقاهت
  2. طبقات الشافعیه الکبری، ج۸، ص۱۵۸.
  3. الذریعه، ص ۲۴، ۱۹۲.
  4. انوار التنزیل و اسرار التأویل، قاضی بیضاوی، به کوشش محمد عبدالرحمن المرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، مؤسسه التاریخ العربی، ۱۴۱۸ق.
  5. کوشا، محمد علی، مقاله «تفسیر ابی السعود»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  6. دانشنامه جهان اسلام ج۱، ص:۲۴۸۳

دریافت متن