اگر امام علی برای امامت نصب شده و دیگر خلفا از دید او نامشروع‌اند پس چرا سه فرزند خود را به نام‌های خلفا نام‌گذاری کرد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
اگر امام علی برای امامت نصب شده و دیگر خلفا از دید او نامشروع‌اند پس چرا سه فرزند خود را به نام‌های خلفا نام‌گذاری کرد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیامامت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

اگر امام علی (ع) برای امامت نصب شده و دیگر خلفا از دید او نامشروع‌اند پس چرا سه فرزند خود را به نام‌های خلفا نام‌گذاری کرد؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «تعیین امام» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ

محمد حسن قدردان قراملکی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«در تحلیل و بررسی این شبه نکات ذیل قابل تأمل است:

  1. عدم دلالت بر مدعا و ساده‌انگاری مسئله اولین نکته اینکه شاهد یا دلیل فوق یک دلیل سطحی و به تعبیری عوامانه است. در جامعه صدر اسلام اشخاص زیادی چه در دوره جاهلیت یا اسلام بودند که به نام‌های ابوبکر، عمر و عثمان نامیده ‌می‌شدند. صرف اینکه اسامی فرزندان حضرت مشابه اسامی خلفا و دیگران بودند،‌ بر رابطه صمیمی یا مشروعیت اعمال‌،رفتار و حکومت آنان دلالت نمی‌کند. در واقع طراحان شاهد فوق مسئله مشروعیت حکومت و خلافت را بیش از اندازه سطحی و ساده انگاشتند و خواستند از یک امر شخصی و خانوادگی یک دلیل و مبنایی برای فلسفه سیاسی و مشروعیت حکومتی استنتاج و تولید کنند که چنین امری فاقد مبنای علمی و عقلی و عقلایی است.
  2. شایع بودن نام‌گذاری به اسامی مخالفان:نکته دیگری که بر عدم رابطه بین نام‌گذاری و تأیید اعمال و رفتار مشروعیت مخالفان دلالت می‌کند، شیوع نام‌گذاری به اسامی مخالفان در میان امامان و شیعیان است، اینجا به برخی اشاره می‌شود: اسم معاویه: دشمنی و جنگ حضرت علی (ع) با معاویة بن ابوسفیان برای احدی قابل شک نیست،‌ با این وجود بعضی شیعیان و محبان حضرت فرزندان خود را به اسم معاویه نام‌گذاری می‌کردند یا آنان که اسم معاویه را قبلاً داشتند،‌ تغییر ندادند، مانند: معاویة بن جعفر: جعفر داماد حضرت علی (ع) و همسرش زینب کبری فرزندشان را معاویه خواندند. در آن نام‌گذاری یا تغییر آن هیچ واکنشی از سوی امام علی (ع) و حضرت زینب و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) صورت نگرفت. معاویة بن حارث: از شیعیان و اصحاب حضرت علی (ع)؛ معاویة بن صعصعه: از شیعیان و اصحاب حضرت علی (ع)؛ معاویة بن عمار: از شیعیان و اصحاب امام باقر (ع)؛ معاویة بن سعید،‌ معاویة بن سلمه، معاویة بن سواده،‌‌ معاویة بن صالح،‌ معاویة بن طریف، معاویة بن عبدالله، معاویة بن العطاء، معاویة بن کلیب، معاویة بن مسیره، همگی از شیعیان و اصحاب امام صادق (ع) و غیره. اسم یزید: یزید نزد اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان با شهادت بسط پیامبر (ع) امام حسین (ع) مرتکب بزرگ‌ترین جرم تاریخ شده است. با این وجود بعض شیعیان از بودن اسم خود به نام یزید مشکلی نداشتند،‌ مانند: یزید بن معاویه بن عبدالله بن جعفر "مادر یزید دختر امام حسین‌(ع) فاطمه است"؛ یزید بن حاتم: از شیعیان امام سجاد (ع)؛ یزید بن الکناسی، یزید النبراز، یزید بن خیثم، یزید بن زیاد و تعداد دیگر از شیعیان امام باقر (ع)، یزید بن اسباط، یزید الأعور و غیره از شیعیان امام صادق (ع). بنابراین نمی‌توان از صرف هم‌نام بودن رابطه صمیمی و مودت آمیز و بالاتر از آن مشروعیت حکومتی را اثبات کرد. چراکه در دو وسه سده اولیه تاریخ اسلام نام‌گذاری به اسامی مخالفان هیچ بار مثبت یا منفی مترتب نمی‌شد. آری در عصر حاضر چنین رسم وجوی غالب شده که مردمان هر منطقه‌ای اسامی فرزندان خود را به اسامی اسوه‌ها و الگوهای مثبت جامعه خودشان نام‌گذاری می‌کنند و به ندرت اتفاق می‌افتاد که اسامی خود با فرزندانشان را به اسامی مخالفان خود نام‌گذاری کنند، لکن این نوع نگاه نکته‌ای است که در جوامع امروزه و اخیر به چشم می‌خورد. مستمسکان به بهانه فوق در واقع مرتکب مغالطه اشتراک لفظی شدند، آنان نگاه و احکامی که در جوامع امروزه به وضع اسم مترتب است را بر سده‌های اولیه صدر اسلام سرایت دادند که در آن جوامع چنان‌که ذکر شد، چنین برداشت و قرائتی از نام‌گذاری وجود نداشت. از این‌جا روشن می‌شود که چرا متکلمان متقدم اهل سنت جهت اثبات مدعای خود و تضعیف دیدگاه شیعه به دلیل فوق تمسک نکرده‌اند؛ چراکه آنان به دلیل نزدیکی به صدر اسلام متفطن سستی دلیل مزبور بوده و از این‌رو در آثار خود بدان بپرداختند. اما متأسفانه معاصران اهل سنت دلیل فوق را به زعم خود دلیل ابتکاری گمان کرده و به اصلاح به کشف آن دست یازیدند؟ ! غافل از این‌که مستمسک فوق فاقد مبنای علمی و عقلی است.
  3. تحمیل نام‌گذاری: عمر درباره‌ی اسامی حساسیّت خاصی داشت، وی اسم اشخاصی که به‌نام پیامبران پیشین بوده است را تغییر می‌داد، مثلاً اسم ابراهیم را که با سرپرستی وی تربیت یافته بود و نیز اسم ابومسروق اجدع را به عبدالرحمن تغییر داد[۲]. از آن‌جا که وی خلیفه مسلمین به حساب می‌آمد و قطع‌نظر از آن دارای روحیه خشونت‌آمیز بود، کسی نمی‌توانست مخالفت کند. درباره فرزند حضرت علی (ع) نیز چنین شد، عمر اسم خود را بر نوزاد حضرت انتخاب نمود[۳]. و از آن‌جا که - چنان که ذکر شد - اشتراک اسم‌ها در آن عصر برتأیید یا رد امری دلالت نمی‌کرد، حضرت علی (ع) نیز لازم ندید که در یک مسئله ساده به مخالفت با خلیفه بپردازد یا دایره اختلاف خود را تشدید کند که این امر به وحدت جامعه اسلامی آسیب وارد می‌کرد. پس اصل دلیل فوق که حضرت اسم فرزند خود را به نام خلیفه دوم گذاشت، ادعایی است که با تاریخ نمی-سازد و تعبیر درست آن است که خلیفه دوم اسم خود را بر فرزند حضرت تحمیل کرد و بنابر نکته-ای که ذکر شد حضرت مخالفت ننمود.
  4. عثمان نام برادر حضرت:معاصران اهل سنت برای تأیید مدعای خودشان که به هر وسیله‌ای تمسک می‌کردند با یافتن نام فرزند حضرت علی (ع) به اسم عثمان مدعی شدند حضرت از عثمان، خلیفه سوم را اراده کرده و آن دلیل بر حسن روابط آن دو می‌باشد. غافل از آنکه خود حضرت - که نام‌گذار اسم فرزند خود فرزند خود است - تصریح می‌کند که من اسم عثمان برای فرزندم را به دلیل اسم برادرم "عثمان بن مظعون" نام‌گذاری نموده‌ام [۴].
  5. قصد توریه:عموم مسلمانان صدر اسلام برای خلفا به عنوان جانشین مسند پیامبر (ص) احترام خاصی قائل بودند و از دیگر صحابه از جمله حضرت علی (ع) نیز چنین انتظار داشتند، در آن عصر جمع زیادی از لشکر حضرت و بیعت کنندگان با وی همان پیروان و محبان سه خلیفه اول پیشین بودند که از حضرت توقع داشتند به پاس خدمات آن سه خلیفه احترام آنان را نگه داشته و چه بسا به تعریف و ستایش آنان نیز بپردازد. اگر حضرت کوچک‌ترین اسائه ادبی در حق خلفا انجام می‌داد وحدت لشکر خویش را از بین می‌برد و لذا حضرت در انظار عمومی به مسائل اختلافی دامن نمی‌زد. با این فرض و پیش دانسته نسبت به روحیّات مردم زمانه حضرت، متوجه مشکلات و محذورات آن حضرت می‌شویم که آن حضرت نه تنها نباید از حق غصب شده خود به مدت بیست و پنج سال در منظر عمومی انتقادی نکند، بلکه باید برای حفظ وحدت صفوف مسلمانان نیز گاه‌بی‌گاهی به تعریف آنان نیز بپردازد. در حالی‌که چنین امری یعنی تعریف و ستایش از غاصبان حق خویش مصداق کذب خواهد بود که شأن و منزلت حضرت بالاتر از آن است. پس در فرض اول حضرت دو راه بیشتر نداشت. یا به ستایش و تمجیدخلفای پیشین اقدام می‌کرد که از این طریق وحدت و انسجام لشکر خود را حفظ می‌نمود که لازمه‌اش نوعی کذب است، یا این‌که برای دوری از ارتکاب کذب ستایش و تمجید از خلفا را ترک می‌کرد که لازمه آن از دست دادن لشکر و حامیان خود است که به تضعیف موقعیت و حکومت حضرت در برابر معاویه و دیگر مخالفان منجر می‌شد. امّا حضرت را و گزینه سومی پیدا کرد و آن این بود که سه فرزند خود را به نام خلفا اسم‌گذاری نماید و اگر به ستایش ابوبکر، عمر و عثمان می‌پردازد مقصودش نه خلفا بلکه سه فرزند خود می‌باشد که در دامن خویش بزرگ و تربیت یافته و واقعاً نیز اهل و لیاقت ستایش را داشتند. بدین‌سان حضرت با این راهکار "ستایش به ظاهر خلفا و قصد فرزندان خویش که در اصطلاح فقهی توریه نامیده می‌شود" هم به حفظ و انسجام حامیان خود دست یافت و هم از ارتکاب شائبه کذب خود را مصون نگه داشت. حضرت این نکته را به برخی از شیعیان نزدیک خویش اطلاع داده بود. ولی بعضی از آنان این جریان را به گوش معاویه رسانده بودند، چنان‌که معاویه در نامه خود به حضرت از فاش آن خبر می‌دهد [۵]»[۶].

پرسش‌های مصداقی همطراز

  1. چرا نام امام علی در قرآن نیامده است؟ (پرسش)
  2. آیا نصب امام در روایات نبوی آمده است؟ (پرسش)
  3. آیا نصب امام عامل تفرقه بین مسلمانان است؟ (پرسش)
  4. اگر نصب امام اتفاق افتاده است پس چرا شهرت ندارد؟ (پرسش)
  5. آیا بیعت صحابه و مردم با ابوبکر در سقیفه برای اثبات امامت او کافی نیست؟ (پرسش)
  6. اگر نصب امام علی اتفاق افتاد پس چرا او به این انتصاب احتجاج نکرد؟ (پرسش)
  7. اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا برای تصدی حکومت اقدام نکرد؟ (پرسش)
  8. اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا سال‌ها سکوت کرد؟ (پرسش)
  9. اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا بیعت ابوبکر پذیرفت؟ (پرسش)
  10. اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا در شورای تعیین خلیفه سوم شرکت کرد؟ (پرسش)
  11. اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا حکومت را پس از قتل خلیفه سوم نپذیرفت؟ (پرسش)
  12. اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا با خلفای وقت خود همکاری کرد؟ (پرسش)
  13. اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا به نماز خلفا اقتدا کرد؟ (پرسش)
  14. اگر امام علی برای امامت نصب شده و خلیفه دوم از دید او نامشروع است پس چرا رابطه فامیلی با او برقرار کرد؟ (پرسش)
  15. اگر امام علی برای امامت نصب شده و دیگر خلفا از دید او نامشروع‌اند پس چرا سه فرزند خود را به نام‌های خلفا نام‌گذاری کرد؟ (پرسش)
  16. اگر امام علی برای امامت نصب شده و دیگر خلفا از دید او نامشروع‌اند پس چرا از خلفا ستایش و تمجید کرد؟ (پرسش)
  17. آیا نصوص نصب و خلافت امام علی تعارض ندارند؟ (پرسش)
  18. نظریه انتخاب در تعیین امام چیست؟ (پرسش)

پرسش‌های وابسته

  1. امامت چیست؟ (پرسش)
  2. امامت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
  3. امامت در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
  4. قرآن در مورد امامت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  5. چه احادیثی در مورد امامت وجود دارد؟ (پرسش)
  6. امام کیست؟ (پرسش)
  7. امام در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
  8. امام در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
  9. قرآن در مورد امام چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  10. چه احادیثی در مورد امام وجود دارد؟ (پرسش)
  11. امامت چه کاربردهایی دارد؟ (پرسش)
  12. بحث از امامت چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
  13. دیدگاه‌های مذاهب اسلامی در باره امامت چیست؟ (پرسش)
  14. موارد اختلافی امامیه و اهل سنت در مورد امامت چیست؟ (پرسش)
  15. نظر امامیه در مورد تعیین تکلیف بر خداوند بر وجوب امامت چیست؟ (پرسش)
  16. آیا وجوب تعیین امام بدعت‌آمیز است؟ (پرسش)
  17. آیا کلامی‌انگاری امامت بدعت‌آمیز است؟ (پرسش)
  18. آیا مخالفان امامت کافراند؟ (پرسش)
  19. آیا امامت موروثی است؟ (پرسش)
  20. آیا امامت از دوران کودکی امکان‌پذیر است؟ (پرسش)
  21. آیا مقام امامت بر مقام نبوت برتری دارد؟ (پرسش)
  22. آیا امامان شیعه بر دیگر پیامبران برتری دارند؟ (پرسش)
  23. آیا می‌توان به مقام امامت بدون مقام نبوت رسید؟ (پرسش)
  24. آیا امامت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)
  25. آیا غیبت امام با فلسفه ضرورت امامت ناسازگار است؟ (پرسش)
  26. آیا مهدویت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)
  27. آیا امامت با اصل خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)

پانویس

  1. عبدالعزیز نعمانی،‌ مقاله «حضرت فاطمه زهرا از ولادت تا افسانه شهادت!» ماهنامه ندای اسلام، ش ۳،‌حوزه علمیه سنّت زاهدان ونیز، همان،‌ش ۹، بهار ۸۱، ص ۷۱، سخنان امام جمعه اهل سنت زاهدان جناب عبدالحمید مولوی؛ سید احمد موثقی، استراتژی وحدت، ج ۱، ص ۱۳۵.
  2. ر.ک: اسدالغابة، ج ۱، ص۲۸۴؛ الطبقات الکبری، ج۶، ص۷۶.
  3. ر.ک: شمس الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص ۱۳۴؛ جمال الدین مزی، تهذیب الکمال، ج ۲۱، ص ۴۶۷؛ ابن حجر عقلانی، تهذیب التهذیب، ج ۷، ص ۴۱۱؛ احمد بلاذری، انساب الأشراف، ج ۲، ص ۹۲.
  4. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ترجمه رسول محلاتی، ص ۸۰؛ سید علی حسینی میلانی، امامت بلافصل، ص ۲۳۵؛ علی لباف، معمای نام.
  5. اسرار آل محمد، ترجمه محمد اسماعیل انصاری رنجانی، ص ۴۳۵.
  6. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۳۴۰ - ۳۴۵.