اگر معصومان علم غیب داشتند چرا به برخی از یارانشان درمان بیماری‌های صعب‌العلاج را نگفته‌اند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
اگر معصومان علم غیب داشتند چرا به برخی از یارانشان درمان بیماری‌های صعب‌العلاج را نگفته‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

اگر معصومان (ع) علم غیب داشتند چرا به برخی از یارانشان درمان بیماری‌های صعب‌العلاج را نگفته‌اند؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا معصوم از علم غیب خود بهره می‌برد؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسش‌های مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

صافی

آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی در کتاب «معارف دین» در این‌باره گفته‌است:

«این عالم و نظام آن بر این اساس است که حوادث و امور مادّی، جز در مواردی که اعجاز و مصالحی اقتضا کند، بر مجرای علوم عادّی و مادّی نوع بشر جریان می‌یابد. مثلًا با زحمت و کوشش، داروهای انواع بیماری‌ها را کشف و بر قوای طبیعی مسلّط می‌شوند، یا با قدرت و نیروی بدنی و اسلحه و استقامت و شجاعت جهاد می‌نمایند، و دشمن را مغلوب می‌سازند. بنابراین خداوند و کسانی که مجریان مشیّت الهیّه هستند، و از حوادث آینده و امور نهانی و پنهانی به اذن و اعلام خدا اطّلاع دارند، این علوم را در اختیار عامّه نمی‌گذارند، و نوعاً و اکثراً از آن استفاده نمی‌نمایند؛ زیرا نظام این عالم، اختلال پیدا می‌کند. هر چند افرادی از برگزیدگان، استعداد تلقّی علوم غیبیّه، و قدرت تصرّف در عالم تکوین را دارند، امّا این قدرت و علم را در زمینه تغییر و تبدیل جریان عالم ماده وارد نساخته و احیاناً و به ندرت از آن استفاده فرموده‌اند. چنان که در مورد حضرت موسی مشاهده می‌شود و در جنگ بدر و نزول ملایکه و در ولادت حضرت عیسی و اسحاق و موارد دیگر، این معنی مشهود شده است؛ امّا این موارد به قدری نیست که نظام این عالم را برهم بزند؛ بلکه این موارد هم برای مصالح دیگر مثل این که دانسته شود دست غیب و قدرت الهی در کار است و آنچه می‌شود مجرّد تأثیر و تأثّر علل و معلولات طبیعی نیست لازم شده است. حاصل بحث این که: جریان امور عادّی و اختیاری مردم به طور نوع و غالب باید بر اساس علوم عادّی باشد. بنابراین انبیا و ائمه (ع) هم این علوم را وارد میدان نمی‌کنند؛ زیرا وضع دگرگون می‌شود. شاید یکی از علل آن که علم نجوم و بعضی تشبثّات برای آگاهی از آینده در شرع ممنوع شده، همین باشد که در مواردی که این وسایل اصابه کند، مخالف نظام عادّی حیات است و تعادل موجود را بر هم می‌زند»[۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی نويسنده کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در پاسخ به این پرسش گفته‌ است:

«برای پاسخ به این پرسش، نخست باید دانسته شود که هدف اصلی معصوم (ع) یا پیغمبر (ص) چیست؟ به‌ طور کلی، هدف اصلی انبیا (ع) هدایت بشر است. باید توجه داشت که موضوع هدایت بشر بسیار گسترده است؛ اما آن چیزی که به بندگی بنده ارتباط دارد، مشخص کردن راه صحیح و همچنین رسیدن به کمالات الهی است. خداوند متعال برخی از امور دنیوی را به انسان‌ها واگذار کرده است تا با استفاده از دانش، تجربه، توان و... به آنها دست پیدا کنند؛ برای مثال، هدف معصوم (ع) آموزش نجاری یا امور اینچنینی به مردم نیست؛ زیرا بشر بدون پیغمبر (ص) نیز می‌تواند به آنها دست پیدا کند؛ چیزی که بشر به آن نیاز دارد و خودش به تنهایی نمی‌تواند کسب کند، مباحث کلان معنوی و هدایتی است. به تعبیر دیگر، معصوم (ع) مسیر به کمال رسیدن انسان را بیان و مشخص می‌کند. بنابراین، اختراع رایانه یا برق، بنیان‌گذاری دانش تجربی و امثال ذلک از وظیفه‌های معصوم (ع) نیست؛ البته تاریخ و روایات گواه بر این هستند که اگر مردم در این مسائل از امام معصوم (ع) سؤالی داشتند، امام (ع) با استفاده از دانش خود پاسخگوی آنان بوده است. شواهد فراوانی در روایات اهل بیت (ع) وجود دارد که آنان در مسائل پزشکی، نجوم و ریاضی ورود کرده‌اند و برخی از این موارد نیز در کتاب‌هایی چون موسوعة الإمام علی بن أبی طالب و موسوعه‌های دیگر ائمه (ع) بیان شده است؛ بدین ترتیب دانسته شد هدف معصوم (ع) ورود جدی در این مسائل نیست، بلکه رسالت اصلی‌شان راهنمایی و راهبری در جهت هدایت بشر بوده و اینگونه امور به عقل و تجربه بشر واگذار شده است.

بنابراین، ائمه معصومین (ع) با اینکه دانشش را داشتند، اما هدف و رسالت اصلی‌شان پرداختن به این امور نبود؛ اما اگر فردی در این زمینه‌ها سؤالی داشت، حضرات معصومین (ع) پاسخگو بودند، مثلاً درمان‌های پزشکی آنان در منابع روایی آمده است»[۲].
۲. پژوهشگران وبگاه پرسمان.
پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
  • «این سؤال از چندین زاوایه قابل پاسخ دهی است که جدا جدا به آنها پرداخته می‌شود:
  1. شأن امام، شأن هدایت‌گری است نه شأن درمان‌گری و مهندسی و صنعت‌گری و... اگر امام برای این است که به امور صرفاً دنیایی بپردازد در آن صورت چرا فقط به علم طبّ بپردازد بلکه باید همه علوم را بیان کند. در آن صورت امام تمام عمرش را باید صرف همین علوم دنیوی کند در حالی که اساسا او برای امر برتری آمده است. علوم دنیوی را خود بشر به مرور زمان و متناسب با نیاز خود به دست می‌آورد اما علوم خاص الهی که انبیا و اهل بیت (ع) برای بشر به ارمغان آورده‌اند جز از راه معصوم قابل دست‌یابی نیستند. ضمن اینکه ائمه (ع) کلیاتی پیرامون بیماری‌ها و درمان آنها بیان نموده‌اند، که تفصیل آنها را خود ما باید با تلاش و کوشش به‌دست بیاوریم.
  2. گرچه شأن ویژه امام هدایت‌گری به سوی سعادت حقیقی است امّا چنین نیست که ائمه (ع) از علوم دنیوی چیزی برای بشر نگفته باشند. بنیان‌گذار علم شیمی نوین جابر بن حیّان شاگرد امام صادق (ع) است که امروزه به نام پدر علم شیمی شناخته می‌شود. و علم شیمی بزرگترین نقش را در رشد علم زیست‌شناسی و علم پزشکی داشته است. همچنین هزاران آموزه از مطالب طبّی از ائمه به یادگار مانده که هر جمله از آنها قابلیّت این را دارند که موضوعات تحقیق علمی شوند. پیامبر خاتم (ص) هنگام ساخت مسجد النبی در مدینه دستوری محاسباتی به سازندگان داد که در قرن چهارم ریاضیدان بزرگ اسلامی، ابوالوفای بوزجانی با استفاده از آن دستور العمل نبوی، قانون تانژانت را در علم مثلثات کشف نمود. ابوالأسود دوئلی شاگر امام علی (ع) اوّلین کسی است که به تعلیم امیر المومنین (ع) علم دستور زبان (صرف و نحو) را در زبان عربی ابداع نمود. آنگاه غیر عرب‌ها نیز این شیوه را در زبان خود به کار بستند. آیات و روایات پر هستند از حقایقی در باب آسمان‌ها و زمین و طبیعت که چند جلد از کتاب بحارالانوار را به خود اختصاص داده‌اند. برای نمونه به چند روایت اشاره می‌شود. جابر گوید از امام باقر (ع) سؤال کردم در مورد قول خداوند متعال که می‌فرماید: أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ ۚ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ[۳] پس فرمودند: ای جابر تأویل آیه این است که چون خدا این خلق و این عالم را فانی ساخت و اهل بهشت را در بهشت و اهل جهنّم را در جهنّم ساکن کرد، دوباره عالم و خلق دیگری خلق خواهد نمود بدون هیچ نر و ماده‌ای که او را عبادت کنند و یگانه‌اش شمرند. و برای آنها زمینی خلق می‌کند غیر از این زمین تا آنها را حمل نماید و آسمانی خلق می‌کند غیر از این آسمان تا بر آن سایه افکند. گویی تو خیال نموده‌ای که خدا تنها همین عالم را آفریده است. و گویی چنین پنداری که خدا بشری غیر از شما خلق نکرده است. آری به خدا سوگند که خداوند تبارک و تعالی هزار هزار عالم و هزار هزار گونه آدم آفریده است که تو در آخر این عالم‌ها و آدم‌ها قرار داری

[۴]؛ جابر گوید شنیدم از امام باقر (ع) که می‌فرمود: همانا در پس خورشید شما چهل چشمه خورشید که بین خورشیدی تا خورشید دیگر چهل سال فاصله است. در آن مخلوقات زیادی هستند که خبر ندارند که آیا خدا آدمی خلق کرده یا نه. و همانا در پس ماه شما چهل ماه است که از قمری تا قمر دیگر به اندازه سال فاصله است. در آن مخلوقات زیادی هستند که خبر ندارند که آیا خدا آدمی خلق کرده یا نه.[۵] احادیثی از این دست، که اسراری علمی و فلسفی را در بر دارند در منابع روائی شیعه به فراوانی یافت می‌شوند که می‌توان از متن آنها فرضیّه‌ها و نظریّه‌های علمی را بیرون کشید؛ همانگونه که ابوالوفای بوزجانی از حدیث پیامبر تانژانت را کشف نمود.

  1. اهل بیت (ع) افراد قابلی برای این گونه علوم نداشتند تا آنها را برایشان بیان کنند. امیر المومنین (ع) در جمع عمومی فرمودند: ای مردم قبل از آنکه مرا از دست بدهید از من بپرسید چرا که من راه‌های آسمان را بهتر از راه‌های زمین می‌شناسم. یکی از حاضران پرسید‌: ای علی! تعداد موهای سر من چند است؟ آری، اهل بیت (ع) مبتلا به چنین افرادی بودند که به جای پرسیدن از اسرار طبیعت و کنه حقیقت از عدد موی سر خود می‌پرسیدند. امام باقر فرمودند: جدّم امیرالمومنین حاملی برای علم خود نمی‌یافت؛ لذا مثل کسانی که نفس تنگی دارند نفس می‌کشید، و بر بالای منبر می‌گفت از من بپرسید قبل از آنکه مرا از دست بدهید؛ همانا درون سینه من علم فراوانی انباشته است. آگاه باشید که حمل کننده‌ای برای آن نمی‌یابم؛ آگاه باشید که من حجّت بالغه خدا بر شما هستم. (یعنی با وجود من حجّت بر شما تمام است). همچنین حضرتش به کمیل ابن زیاد نخعی فرمود: بدان که در اینجا علم فراوانی است (اشاره فرمودند به سینه خود) کاش حاملی برای آن می‌یافتم. آری افراد باهوشی را می‌یابم که بر علم امین نیستند و دین را وسیله دنیا خواهی قرار می‌دهند و با نعمت‌های الهی برای بندگانش اظهار فضل می‌کنند. و با حجّت‌های خدا بر اولیایش فخر می‌فروشند. برخی نیز افراد فرمانبردار و امینی برای حاملان حقیقت هستند ولی بینایی و ژرف اندیشی لازم را در شناخت حقیقت ندارند، که با اوّلین شبهه‌ای شک و تردید در دلشان ریشه می‌زند؛ پس نه آنها و نه اینها، سزاوار آموختن دانش‌های فراوان من نمی‌باشند. یا فرد دیگری که سخت در پی لذّت بوده و اختیار خود را به شهوت داده است؛ یا آن که در ثروت اندوزی حرص می‌ورزد؛ هیچ کدام از آنان نمی‌توانند از دین پاسداری کنند، و بیشتر به چهارپایان چرنده شباهت دارند؛ و چنین است که دانش با مرگ دارندگان دانش می‌میرد.[۶]
  2. علوم تجربی در بسترهای خاصّی رشد می‌کنند و بتدریج رو به کمال می‌روند؛ گویی تدریج کشف در بطن آنها نهفته است. اگر امام می‌خواست نظریّه درست در مورد فیزیک را بدهند یقیناً هیچکدام از نظرات کشف شده امروزی را نمی‌دادند. چون همه این نظرات ناقص بوده در حال تکاملند. زمانی فیزیک نیوتنی بر جهان علم حاکم بود و الآن نسبیّت عامّ و خاصّ اینشتین و مکانیک کوانتوم. فردا نیز یقیناً نظریّه‌ای کامل‌تر از جای اینها را خواهد گرفت. کما اینکه هم اکنون نیز فیزیکدان‌ها در پی نظریّه جایگزین می‌گردند؛ و از هم اکنون نام نظریّه احتمالی را گمانه وحدت گذاشته‌اند. امام می‌خواست همین نظریات فیزیک کنونی رابیاموزاند آیا کسی وجود داشت که بتواند آنها را بیاموزد؟ باهوشترین انسان‌های امروزی با اینهمه سابقه تاریخ علم، برای درک این علوم، حدود بیست سال زمان صرف می‌کنند، حال امام چگونه باید اینگونه مطالب را به افرادی می‌گفتند که اجدادشان تازه دست از دخترکشی برداشته بودند. جابر بن حیّان که باهوش‌ترین شاگرد امام در امور علمی بود یک هزارم علوم جدید را هم نمی‌توانست بفهمد کجا رسد کلّ آن را و بلکه بالاتر از آن را. لذا امام این علوم را تا آنجا که مردم ظرفیّت داشتند بیان نموده‌اند؛ بلکه آنچه بیان نموده‌اند بیش از فهم آنها و بیش از فهم ماهاست. آیا ما انسان‌های امروزی توانسته‌ایم پرده از اسراری که در دو روایت پیش گفته آمده است برداریم. بلی مقداری از اسرار فلسفی این دو روایت، در حکمت متعالیه ملاصدرا راز گشایی شده ولی جنبه‌های علمی آن هنوز نامکشوف مانده است. پس مشکل در علم امام نیست بلکه مشکل از اطرافیان بود که قابلیّت لازم برای دریافت فیض را نداشتند. و مشکل از ماست که فرمایشات گوهربار آن بزرگان را موضوع تحقیقات خود قرار نمی‌دهیم تا پرده‌ها از اسرار عالم برای ما آشکار شود. مشکل از خودباختگی اندیشمندان علوم تجربی ما در مقابل غرب است که مانع از پرداختن به منابع خودی شده است»[۷].
  • عمل بر اساس علم غیب، در برخی از موارد با حکمت بعثت پیامبران و نصب امامان (ع) منافات دارد؛ زیرا در این صورت، جنبه اسوه و الگو بودن خود را از دست خواهند داد و سایر افراد بشر، از وظایف فردی و اصلاحات اجتماعی به بهانه برخوردار بودن ائمه (ع) از علم غیب و عمل بر اساس علم خدادادی سر بازخواهند زد. عمل دائمی بر اساس علم غیر عادی، موجب اختلال در امور است؛ زیرا مشیت و اراده غالب خداوند به جریان امور، بر اساس نظام اسباب و مسببات طبیعی و علم عادی نوع بشر تعلق گرفته است. به همین جهت پیامبر (ص) و ائمه‏(ع) برای شفای بیماری خود و اطرافیانشان، از علم غیب استفاده نمی‏‌کردند»[۸].

پرسش‌های مصداقی

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. معارف دین، ج۱، ص۹۲.
  2. مکاتبه اختصاصى دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
  3. «آیا ما در آفرینش نخستین عاجز ماندیم؟! ولی آنها باز در آفرینش جدید تردید دارند». سوره ق ۱۵.
  4. عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ‏ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ فَقَالَ یَا جَابِرُ تَأْوِیلُ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَی هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ أَسْکَنَ أَهْلَ الْجَنَّهِ الْجَنَّهَ وَ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَیْرَ هَذَا الْعَالَمِ وَ جَدَّدَ خلق [عَالَماً] مِنْ غَیْرِ فُحُولَهٍ وَ لَا إِنَاثٍ یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ وَ خَلَقَ لَهُمْ أَرْضاً غَیْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَیْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ لَعَلَّکَ تَرَی أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ وَ تَرَی أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَخْلُقْ بَشَراً غَیْرَکُمْ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِکَ الْآدَمِیِّینَ : .»(بحارالأنوار ،ج۸ ،ص۳۷۴).
  5. عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ مِنْ وَرَاءِ شَمْسِکُمْ هَذِهِ أَرْبَعِینَ عَیْنَ شَمْسٍ مَا بَیْنَ شَمْسٍ إِلَی شَمْسٍ أَرْبَعُونَ عَاماً فِیهَا خَلْقٌ کَثِیرٌ مَا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ أَوْ لَمْ یَخْلُقْهُ وَ إِنَّ مِنْ وَرَاءِ قَمَرِکُمْ هَذَا أَرْبَعِینَ قَمَراً مَا بَیْنَ قَمَرٍ إِلَی قَمَرٍ مَسِیرَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً فِیهَا خَلْقٌ کَثِیرٌ مَا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ أَوْ لَمْ یَخْلُقْهُ ... : .»(بحارالأنوار ج ۲۷ ص ۴۵).
  6. هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً ــ‌ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ ــ‌ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَهً بَلَی أَصَبْتُ لَقِناً غَیْرَ مَأْمُونٍ عَلَیْهِ مُسْتَعْمِلًا آلَهَ الدِّینِ لِلدُّنْیَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَی عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَی أَوْلِیَائِهِ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَهِ الْحَقِّ لَا بَصِیرَهَ لَهُ فِی أَحْنَائِهِ یَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِی قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَهٍ أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاکَ أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّهِ سَلِسَ الْقِیَادِ لِلشَّهْوَهِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ لَیْسَا مِنْ رُعَاهِ الدِّینِ فِی شَیْ‏ءٍ أَقْرَبُ شَیْ‏ءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَهُ کَذَلِکَ یَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِیهِ (خطبه ۱۴۷ نهج البلاغه).
  7. وبگاه پرسمان.
  8. وبگاه پرسمان.