با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیاتی که مخالفان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسش‌های مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

آیه مورد اشاره پرسش

قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ.

«بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد».

پاسخ نخست

امین لاری

آیت‌الله علی اکبر بن محمد امین لاری در مقاله «فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم» در این‌باره گفته‌ است:

«آیه شریفه قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ [۱] است که حصر علم غیب داشتن به خدا را می‌رساند. گوییم: چنان که از سابق اشاره شد از اینکه علم غیب و غیر غیب «حتّی علم السّماء فوقَنا و الأرض تحتنا، ابتدائاً و بالذّات و مستقلاً‏‏‏» نزد خداوند است. بعد از آن، به قابل بودن طرف مقابل، به قدر قابلیت عطا می‌فرماید از آن علم غیب، پس ایشان (ع) نمی‌دانند از این علوم لایتناهی مگر به تعلیم الله در هر جزئیاتی. پس بنابراین، جمع میانه قولین شد: هرگاه بگویند که آل‌محمد (ع) علم غیب نمی‌دانند، یعنی بالذّات و مستقلاً نمی‌دانند، صحیح است؛ و هرگاه بگویند: می‌دانند به تعلیم خدا و رسول، هم صحیح است؛ و هرگاه گفته شود که خداوند اسم اعظم خود تعلیم ایشان نمود و عطا فرمود خداوند به برکت این اسم اعظم به ایشان از علوم لایتناهی که مطلع نمی‌شود بر این علوم غیر ایشان، هم حق است؛ و اگر بگویند که خلّاق عالَم مسخَّر کرد از برای آل‌محمد جمیع فِرَقِ ملائکه و جنّ در هر چه بخواهند و اراده نمایند و برسانند به ایشان علومی که غایب است از ایشان و غیر مشاهَد، هم حق است؛ و اگر بگویند که به تحقیق نوشته شده است از برای ایشان در قرآن و مُصحف فاطمه و در جامعه و در جفر و در غابر و در مزبور، بلکه در جمیع افراد اشیاء در عالم آفاقی و انفسی آنچه بخواهند از علوم، هم حق است، چنان که حدیث صحیح از کافی در سابق ذکر شده، این علوم غایبه که عرض شد همان مستثنایی است که استثنا شده است از آیه شریفه: وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء [۲]»[۳].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. علامه طباطبایی؛
علامه طباطبایی در کتاب «المیزان» در این باره گفته است:
  • «برهان این است که خدایان آنان علمی به غیب و به قیامت ندارند و نمی‏‌دانند که در چه زمانی مبعوث می‌‏شوند، درست است که هیچ کس از موجودات زمینی و آسمانی علمی بدان ندارد ولی شأن معبود این است که امر پرستندگان خود را تدبیر کند و یکی از امور خلق همانا مسأله جزاء در روز بعث است، که باید آن را نیز تدبیر کند و در نتیجه روز و تاریخ آن را بداند و حال آنکه آلهه ایشان چه ملائکه و چه جن و چه قدیسین از بشر، هیچ یک از روز بعث اطلاعی ندارند، پس إله و معبود نیستند. با این بیان روشن مى شود که جمله لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ برهان مستقلى است بر ابطال الوهیت آلهه مشرکین ، و اختصاص الوهیت به خداى تعالى به تنهایى و اینکه جمله وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ از قبیل عطف روشن‌‏ترین فرد غیب است بر آن، چون مهم‏‌ترین چیزی که معبود باید علم به آن داشته باشد و آن را تدبیر کند مسأله جزا در روز بعث است»[۷].
۲. آیت‌الله مظفر؛
آیت‌الله محمد حسین مظفر در دو کتاب «علم الإمام» و «پژوهشی در باب علم امام» در این‌باره گفته‌ است: «این آیه صراحت دارد در انحصار آگاهی از غیب به خداوند سبحان؛ و اگر علم ائمه (ع) نزدشان حاضر بود در این صفت شریک او بودند؛ بلکه خود پیامبر (ص) بنابر حکایت قرآن کریم معترف است که از علم غیب آگاه نیست؛ در آیۀ ۱۸۸ از سورۀ اعراف می‌فرماید: وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ [۸] آیا با توجه به این دو آیه، تردیدی در اختصاص آگاهی از غیب به خداوند و اینک علم آنها نزدشان حاضر نیست، باقی می‌ماند»[۹]
۳. آیت‌الله نمازی شاهرودی؛
آیت‌الله علی نمازی شاهرودی در کتاب «علم غیب» در این‌باره گفته‌ است:

«خداوند می‌فرماید: قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ.[۱۰] (...) به سه دلیل، این آیه با آیاتی که علم غیب پیغمبر و ائمه (ع) را اثبات می‌کند مخالف نیست:

  1. مراد از این غیب، که کسی جز خدا نمی‌داند قیام رستاخیز است؛ چنان که امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه فرموده است: «یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ وَإِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ وَإِنَّمَا عِلْمُ الْغَیْبِ عِلْمُ السَّاعَهِ وَمَا عَدَّدَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ: فإِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ.[۱۱]...».[۱۲] و آخر آیه هم این موضوع را تأکید می کند.
  2. این آیه علم ذاتی را نفی می‌کند؛ یعنی کسی بذاته علم غیب ندارد مگر پروردگار که عین علم و قدرت است. پیغمبر (ص) و ائمه هدی (ع) نیز علم ذاتی ندارند، هرچه دارند به تعلیم و بخشش خداوند تبارک و تعالی است.
  3. ممکن است مراد از این آیه نفی علم مخلوق، نسبت به علم خالق باشد؛ یعنی علم خالق ذاتی است و حد و نهایت ندارد و علم مخلوق محدود و بخشش خالق است. در بین مردم هم متعارف است که اگر کسی مقداری علم و هنر داشته باشد و در مقابل شخصی که هزاران برابر او علم و هنر دارد قرار گیرد، ابداً او را به حساب نمی‌آورند؛ تا چه رسد به این که صحبت از علم ذاتی خالق باشد که همچون ذات مقدس او اصلاً با علم مخلوق سنخیت ندارد و قابل قیاس نیست.

شیخ طبرسی در تفسیر این آیه فرموده است: غیب را نمی‌داند مگر خدای یگانه و کسی که خداوند او را تعلیم فرماید[۱۳].

از ابن حجر که از علمای اهل سنت است نقل شده که گفت: بین آیه شریفه: قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ و عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ و بین علم انبیاء و اولیاء به غیب‌های جزئی تنافی نیست؛ برای آن که علم انبیاء و اولیاء به تعلیم و احسان خدایی است و این غیر علم ذاتی حق است و این علم ذاتی ازلی و ابدی مخصوص حق متعال می‌باشد و هیچ کس در این علم ذاتی شریک خدا نیست. اما غیر پروردگار علم ذاتی ازلی و ابدی ندارد و هرچه دارد مجعول و حادث و به تعلیم خداوند است و این که تعلیم پروردگار غیب را به انبیا و اولیا ممکن است و محال لازم نمی‌آید.

پس انکار وقوع تعلیم خدا غیب را به انبیا و اولیا عناد است. اما بدیهی است که آنان شریک علم خدا نمی‌شوند، چون علم خدا ذاتی است و هیچ کس علم ذاتی ندارد اگر کسی برای فردی علم ذاتی ادعا کرد، شریکی برای علم خدا قرار داده است. پس علم مخلوق حادث و مجعول و محدود است و علم خالق ذاتی و قدیم ازلی سرمدی و غیر محدود است و هیچ کس در این علم با خدا شرکت ندارد[۱۴]»[۱۵].
۴. آیت‌الله مکارم شیرازی؛
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در دو کتاب «پیام قرآن» و «تفسیر نمونه» در این‌باره گفته‌ است:

با دقت در آیات مختلف قرآن به خوبی روشن می‌‏شود که دو دسته آیه در زمینه علم غیب وجود دارد:

اصولاً وحی آسمانی که بر پیامبران نازل می‏شود نوعی غیب است که در اختیار آنان قرار می‌‏گیرد، چگونه می‏‌توان گفت آنها آگاهی از غیب ندارند در حالی که وحی بر آنان نازل می‏‌شود. از همه اینها گذشته، روایات زیادی داریم که نشان می‏‌دهد پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) اجمالاً آگاهی از غیب داشتند، و گاه از آن خبر می‏‌دادند. مثلاً در داستان فتح مکه و ماجرای حاطب بن ابی بلتعه که نامه‏ای به مردم مکه نوشت و به دست زنی بنام ساره داد، تا به مشرکان مکه برساند، و آنها را از حمله قریب الوقوع لشکر اسلام آگاه سازد، و آن زن نامه را در میان گیسوان خود پنهان کرد، و به سوی مکه حرکت نمود، پیامبر (ص) علی (ع) و بعضی دیگر از مسلمانان را به سراغ او فرستاد، و فرمود: در منزلگاهی که نامش روضه خاخ است به چنین زنی برخورد می‏‌کنید که نامه‏ای از حاطب به مشرکان مکه دارد، نامه را از او بگیرید، و آنها آمدند و او را یافتند، او در آغاز شدیدا انکار کرد، ولی سرانجام اعتراف نمود و نامه را از او گرفتند. و مانند خبر دادن از ماجرای جنگ موته و شهادت جعفر، و بعضی دیگر از فرماندهان اسلام که در همان لحظه وقوع، پیامبر (ص) در مدینه مسلمانان را آگاه کرد و مانند آن در زندگی پیامبر (ص) کم نیست. در نهج البلاغه نیز پیشگویی‌های بسیاری از حوادث آینده به چشم می‏‌خورد که نشان می‏‌دهد علی (ع)این اسرار غیب را می‏‌دانست[۲۸].
۵. آیت‎الله مصباح یزدی؛
آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب «انسان‌شناسی» در این‌باره گفته‌ است: «گاهى علم غيب به علمى گفته مى‌شود كه اكتسابى نيست، اين ويژه‌ خداست؛ بشر خود به خود به آنها دست نمى‌يابد. اگر هم كسى بخواهد به آنها نائل شود بايد تعليم الهى باشد ماوراءِ بُرْدِ ادراكات ما، غيب است. پس منظور آیه (...) اين‌گونه علم به غيب است كه از آنِ خودِ عالم است و اكتسابى نيست»[۲۹].
۶. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد نجفی یزدی در کتاب «پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌» در این‌باره گفته‌ است: «این آیه و آیاتی نظیر آن معنایش این است که منبع غیب خداوند است و کسی جز از طریق او نمی‌تواند بر آن آگاهی یابد، بنابراین هیچ منافاتی ندارد که غیب‌ها در نزد حضرت حق باشد و او برخی از اولیاء خود را از آن مطلع گرداند. آری عالم به غیب در حقیقت خداوند متعال است که علم او ذاتی و از دیگری گرفته نشده است و اما علوم سایر انبیاء و اولیاء اکتسابی و برگرفته از آن کانون غیب است»[۳۰].
۷. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
حجت الاسلام و المسلمین موسوی، در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در این‌باره گفته‌ است:

«این آیه اولاً؛ پاسخ از مشرکانی است که بارها از پیامبر اکرم (ص) سؤال می‌کردند و می‌گفتند قیامت کی برپا می‌شود، و خداوند به پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: "ای محمد به آنها بگو: احدی از افرادی که در آسمان و زمین هستند از غیب آگاه نیستند، و نمی‌دانند کی برانگیخته می‌شوند". و بدون شک آگاهی از تاریخ وقوع قیامت از غیوبی است که مختص مقام ربوبی است و خداوند احدی از بندگان خود را بر آن مطلع نساخته است و احدی از اهل آسمان و زمین نمی‌دانند، چه موقع از قبورشان برای روز قیامت به پا می‌خیزند[۳۱]. و آیاتی در قرآن کریم است که به روشنی ثابت می‌نمایند که آگاهی از وقت قیامت مختص اقدس الهی است مانند اين آيه: يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي لاَ يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ [۳۲] و آیات دیگر[۳۳]. اما از این که تاریخ وقوع قیامت از غیوبی که مخصوص خداست، نمی‌توان گفت که علم غیب اختصاص به خداوند دارد و دیگران از آن اطلاع ندارند اثبات شی نفی ماعدا نمی‌کند.

ثانیاً؛ منظور از غیب در آیه نمی‌تواند، نفی کلی غیب از دیگران باشد، چون در قرآن آیات دیگر مثل «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلاَ يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ» و غیر آن صریحاً علم غیب را برای دیگران اثبات می‌کنند. ابن حجر هیتمی می‌گوید: بین آیات قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ [۳۴]. و عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا[۳۵]. و بين علم انبیا و اولیا به پاره‌ای از غیب، هیچ گونه منافاتی نیست، زیرا علم آنان به اعلان از جانب خداوند متعال است و این غیر از آن علمی است که از صفات ازلی و ابدی خداوند که از تغییر و تحول منزّه است[۳۶] و آلوسی در ذیل آیه شریفه مورد بحث گفته است: حق این است که علم غیبی که از دیگران نفی شده علمی است، که برای ذات خداوند و بدون واسطه باشد و اما آن چه که برای بعض از خواص به وقوع پیوسته از این سنخ نیست، بلکه جزء عنایات و افاضات الهی است که خداوند آن را بر عده‌ای از بندگان خود افاضه می‌کند[۳۷] و ابن تیمیه گفته است: آیه قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ علم غیب را از اهل علم و معرفت نفی کرده و آگاهی آن را برای خداوند منحصر کرده است، مراد غیب مطلق است، اما مراد از آیه فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا غیب مقید است که بعضی از آفریده‌هایی از ملائکه و جن و انس دانای آن هستند و آن را مشاهده نمودند و این غیب است برای کسی که این غیب بر او پنهان و مخفی است اما کسی که آن را مشاهده کرده است برای او غیب نخواهد بود[۳۸].

بنابراین، علم غیب بالذات و استقلالاً و به صورت نامحدود مخصوص خداوند است، و دیگران آن‌چه می‌دانند از ناحیه اوست، ولی به هر حال مسأله تاریخ وقوع قیامت از این امر مستثنی است و هیچ کس بر آن آگاه نیست»[۳۹].
۸. حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان؛
حجج الاسلام و المسلمین مطهری و کاردان در کتاب «ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن‌» در این‌باره گفته‌اند: «پاسخ خاصی که می‌توان در رفع اشکال علم غیب یادآور شد این است که این آیه مبارکه به قرینه ذیل آن وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ[۴۰] و آیات قبل در مقام مقایسه خدای راستین با بت‌هایی است که به عنوان خدا و معبود خود اتخاذ کرده‌اند و در این مقایسه علمی که مورد نفی و مورد اثبات قرار می‌گیرد علمی است که باید معبود در ذات خود دارای آن باشد و از خود استقلال داشته باشد نه علمی که از دیگری گرفته شده و متکی به غیر باشد، در این صورت اگر حصر حقیقی هم باشد با آیاتی که علم غیب را برای پیامبران از ناحیه تعلیم الهی اثبات می‌کند منافاتی ندارد و پس از تأمل معلوم می‌شود این‌گونه آیات قبل از آنکه در کنار آیات اثبات علم غیب قرار گیرد محتوی و مفهوم اصطکاک‌ناپذیری با آیات مثبته دارد»[۴۱].
۹. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی اصفهانی در کتاب «تفسیر قرآن مهر» در این‌باره گفته‌ است:

«قرآن کریم درآیه شصت و پنجم سوره نمل به انحصار علم غیب در خدا و ناآگاهی دیگران از آن اشاره می‌کند و می‌فرماید: ای پیامبر (ص)! بگو: کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند نهان را نمی‌دانند جز خدا، و با درک حسی متوجه نمی‌شوند که چه زمانی برانگیخته خواهند شد.

در آیات قرآن راجع به علم غیب دو مطلب اساسی وجود دارد:

  1. علم غیب در اختیار خداست و غیر او از آن اطلاعی ندارند، همان طور که درآیه فوق بیان شده است.
  2. اگر خدا بخواهد و صلاح ببیند، قسمتی از علم غیب را به دیگران می‌دهد.
یعنی علم غیب نامحدود و استقلالی مخصوص خداست، ولی علم غیب محدود و بالعرض در اختیار برخی افراد گذاشته می‌شود. دانش مربوط به زمان رستاخیز مخصوص خداست و از جمله علوم غیبی است که در اختیار دیگران گذاشته نمی‌شود، همان طور که در آیه فوق بدان اشاره شده است. در نتیجه: الف): علم غیب نزد خداست و زمان رستاخیز را کسی جز او نمی‌داند. ب): علم خود را کامل ندانید که برخی مطالب را جز خدا کسی نمی‌داند»[۴۲].
۱۰. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة).
آقای محمد نظیر عرفانی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین» در این‌باره گفته‌ است:
  1. شیخ طوسی در تفسیر آیه می‌آورد: آنچه از مخلوقات پنهان است آن را هیچ کس نمی‌داند جز خدا و کسانی که خداوند به آنها علم داده.
  2. مؤلف تفسیر مجمع البیان این آیه را دلیل بر قدرت خداوند می‌داند.
  3. سلطان محمد گنابادی ابتدا در ذیل آیه می‌گوید: هیچ کس در آسمان‌ها و زمین جز خدا غیب نمی‌‏داند، سپس وی به بحث علم ائمه (ع) پرداخته و بیان می‌کند: از آیه‏ فوق نمی‏‌توان این نتیجه را گرفت و اشکال کرد که پس چگونه ائمه (ع) علم آنچه را که واقع شد و آنچه را که واقع خواهد شد تا روز قیامت می‌‏دانستند، امام علی (ع) و اصحابش علم تأویل خواب‌ها، بلاها و انساب را می‏‌دانستند وارد نیست، زیرا ائمه (ع) غیر از کسانی هستند که در آسمان‌ها و زمین هستند، چون آنها محدود به حدود آسمان و زمین نیستند، زیرا آنها به مقام اطلاق رسیده‏‌اند که همان مقام مشیت است، در این مقام فرقی بین آنها و حبیبشان نیست، پس علم آنها در آن مقام علم خداست و امّا در مورد سایر مقامات که مقید و محدود به حدود آسمانها و زمین است علمشان به واسطه‏ی تعلیم خداست، یعنی به واسطه تعلیم، مقام مطلق آنها که فرقی با آن ندارد. بدان معنا که ایشان در این مقام از انسانیت خود فانی و به وجود خدا باقی هستند، نه به وجود خودشان، پس به سبب علم خدا و با علم خدا عالم به غیب آسمان‌ها و زمین هستند و با تعلیم خدا سایر مقام‌های نازلشان را که محدود به خود مقام‌های نازل است تعلیم می‏‌دهند.
  4. محمد بن جریر طبری در تفسیر آیه می‌نویسد: خداوند به فرستاده‌اش محمد (ص) می‌گوید که بگو ای محمد به آن افراد از مشرکین که در مورد وقت برپایی قیامت از تو سؤال می‌کنند که خداوند آن را از مخلوقاتش پنهان نموده است و هیچ کس از مخلوقاتش نمی‌دانند که چه هنگام از قبورشان در قیامت برخواهند خواست. سپس وی روایتی را از عائشه نقل می‌کند که گفت هر کس گمان کند که رسول خدا از آنچه که در آینده واقع می‌شود، خبر می‌دهد به تحقیق بهتان بزرگی به خداوند زده است زیرا که خدا می‌فرماید: قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ
  5. فخر رازی در تفسیر مفاتیح الغیب در ذیل آیه می‌گوید: خداوند بعد از آن که بیان کرد او صاحب قدرت واقعی است همچنین بیان کرد که علم غیب مختص به او است که با اثبات این امر ثابت می‌شود او معبود است زیرا که معبود کسی است که مجازات و اجر اهل ثواب و عقاب به دست او می‌باشد و نباید در این دو امر اشتباه کند.
  6. قرطبی در ذیل آیه چنین گفته: خداوند غیب خود را از خلق پنهان نمود برای اینکه کسی نتواند با اطلاع از آن خود را ایمن بدارد.
  7. ابن کثیر در تفسیر آیه بیان می‌کند: احدی از اهل آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و "إِلَّا اللَّهُ" استثناء منقطع می‌باشد، یعنی نمی‌داند آن را احدی مگر خداوند و او در این امر منفرد است و شریکی ندارد.
  8. آلوسی در تفسیر آیه چنین می‌نویسد: شاید بتوان گفت حق این است که علم غیبی که از غیر خدا نفی می‌شود علم ذاتی است، یعنی بدون واسطه، ثبوت داشته باشد و این امر برای احدی در آسمان و زمین معقول نیست، چون همه آنها ذاتاً و صفتاً ممکن الوجود هستند، اما علم غیب و احاطه علمی که برای خواص انبیا و اولیا هست، از این قبیل نیست، زیرا افاضه الهی بر آنان است ذاتی آنها نیست.

از نظر دیدگاه مفسران شیعه آیه دلالت دارد بر اینکه:

  1. غیب را فقط خدا و کسانی که وی به آنها علم داده می‌دانند؛
  2. آیه برهانی به ابطال الوهیت آله مشرکین است زیرا علم به غیب و قیامت ندارند؛
  3. ائمه (ع) محدود به حدود آسمان و زمین نیستند و به مقام اطلاق رسیده‌اند، و در مقامی که مقید و محدود به حدود آسمان و زمین است علمشان به واسطه تعلیم الهی است؛
  4. علم غیب بالذات و استقلالی مخصوص خداست. و دیگران از ناحیه او علم دریافت می‌کنند.

با دقت در نظرات مفسران اهل‌سنت نکات ذیل به‌دست می‌آید:

  1. وقت قیامت را خداوند از مخلوقاتش پنهان نموده است؛
  2. رسول خدا (ص) از آنچه در آینده واقع می‌شود خبر نداده؛
  3. علم غیب مختص به خداوند است؛
  4. علم غیبی که از غیر خدا نفی می‌شود علم ذاتی است و علم انبیاء و اولیاء افاضه الهی می‌باشد.
  5. در بررسی آیه فوق می‌توان ذکر نمود که این آیه به قرینه وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ و آیات قبل در مقام مقایسه خداوند متعال با بت‌هایی است که به عنوان معبود برخی برای خود اتخاذ کرده‌اند و در این مقایسه، علمی که مورد نفی یا اثبات قرار می‌گیرد، آن علمی است که معبود باید در ذات خود دارای آن باشد و از خود استقلال داشته باشد نه علمی که از دیگری گرفته شده و متکی به غیر باشد، در این صورت اگر حصر، حصر حقیقی هم باشد با آیاتی که علم غیب را برای معصومان (ع) از ناحیه تعلیم الهی اثبات می‌کند منافاتی ندارد»[۴۳].

پرسش‌های مصداقی همطراز

  1. آیا آیه ۱۰۱ سوره برائت به صراحت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  2. با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  3. با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  4. با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)
  5. با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  6. با توجه به آیه ۳۱ سوره هود چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  7. آیا آیه ۶۳ سوره احزاب علم غیب را از پیامبر خاتم نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  8. با توجه به آیه ۱۰۹ سوره مائده آیا علم غیب از پیامبران نفی شده است؟ (پرسش)
  9. با توجه به آیه ۱۸۷ سوره اعراف آیا پیامبر خاتم به زمان قیامت علم دارد؟ (پرسش)
  10. آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  11. آیا آیه ۷۷ سوره نحل نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  12. آیا آیه ۳۳ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  13. آیا آیه ۳۸ سوره فاطر نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  14. آیا آیه ۴۶ سوره هود نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  15. آیا آیه ۹ سوره احقاف علم غیب پیامبران را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  16. آیا آیه ۶۹ سوره ص علم غیب پیامبران را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  17. آیا آیه ۶۹ سوره هود علم غیب پیامبران را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  18. آیا آیه ۲۶ سوره کهف نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  19. آیا آیه ۱۲۳ سوره هود علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  20. آیا آیه ۲۳ سوره احقاف علم غیب پیامبران را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  21. آیا آیه ۲۶ سوره ملک علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  22. آیا آیه ۱۱۶ سوره مائده علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  23. آیا آیه ۱۱۱ سوره انبیا نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  24. آیا آیه ۴۷ سوره هود علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  25. آیا آیه ۱۱۲ سوره شعرا نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  26. آیا آیه ۳ سوره عبس نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  27. آیا آیه ۸ سوره مطففین نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  28. آیا آیه ۱۹ سوره مطففین نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  29. آیا آیه ۳۶ سوره اسرا علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  30. آیا آیه ۴۷ سوره فصلت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  31. آیا آیه ۸۵ سوره زخرف علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  32. آیا آیه ۳۱ سوره مدثر علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  33. آیا آیه ۹ سوره ابراهیم نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)
  34. آیا آیه ۸ سوره رعد علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  35. آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)
  36. آیا آیه ۹۹ سوره مائده علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)

پرسش‌های وابسته

  1. آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)
  2. آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در حدیث موجود است؟ (پرسش)
  3. آیاتی که مخالفان علم غیب غیر خدا به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  4. با وجود آیاتی که علم غیب غیر خدا را نفی می‌کنند چگونه این علم اثبات می‌شود؟ (پرسش)
  5. چگونه آیات نافی علم غیب از غیر خدا با آیات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  6. آیاتی که مخالفان علم غیب پیامبر خاتم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  7. آیا روایاتی وجود دارند که علم غیب غیر خدا را نفی می‌کنند؟ (پرسش)
  8. چگونه روایات نافی علم غیب از غیر خدا با روایات مثبت علم غیب برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  9. دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
  10. دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
  11. دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
  12. شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
  13. آیا پیامبران اخبارات غیبی داشته‌اند؟ (پرسش)
  14. بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  15. دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
  16. دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
  17. دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)
  18. شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)
  19. آیا امامان اخبارات غیبی داشته‌اند؟ (پرسش)
  20. چرا امامان علم غیب خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش)
  21. نشانه وجود علم غیب نزد معصوم چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.
  2. سوره بقره، آیه: ۲۵۵.
  3. فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم، ص ۲۵۶.
  4. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.
  5. «و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت...». سوره آل عمران، آیه ۴۹.
  6. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏ ۱۵، ص ۵۶۳
  7. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏ ۱۵، ص ۵۵۲
  8. و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸
  9. پژوهشی در باب علم امام، ص ۷۵.
  10. به چز خدا، کسانی که در آسمان‌ها و زمین می‌باشند غیب را نمی‌دانند و نمی‌فهمند که در چه وقت برانگیخته می‌شوند؛ سوره نمل: ۶۵.
  11. سوره لقمان: ۳۴.
  12. ای مرد کلبی این علم غیب نیست. بلکه چیزی است که از صاحب علمی آموخته شده. علم غیب علم به زمان قیامت است و آنچه خدا در این آیه برشمرده: خداست که علم زمان قیامت در نزد اوست. اوست که می داند، که در رحمهای زنان چگونه فرزندی است . . . نهج البلاغه، خطبه۱۲۸، ص۱۸۵ (و من کلام له (ع) فیما یخبر به عن الملاحم بالبصره منه...)
  13. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۵۹.
  14. کلام ابن حجر در فتح الباری، ج۱۳، ص۳۰۶ - ۳۱۰ (کتاب التوحید)؛ مقتل الحسین للمقرّم، ص۳۰.
  15. علم غیب، ص۱۵۹.
  16. پیام قرآن ج۷، ص ۲۲۰.
  17. عالم به غیب او است و هیچ کس را از غیب خود آگاه نمی‌کند مگر رسولی که مورد رضایت او است و برای نبوت برگزیده است.
  18. تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۵۵۷.
  19. بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.
  20. بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام، آیه:۵۰.
  21. اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.
  22. بگو که غیب، تنها از آن خداوند است؛ سوره یونس، آیه: ۲۰.
  23. چنان نبود که خدا شما را از علم غیب آگاه کند ولی خداوند از میان رسولان خود هر کس را بخواهد برمی‏گزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.
  24. شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.
  25. رومیان شکست خوردند در نزدیک‌ترین سرزمین و آنان پس از شکستشان به زودی پیروز می‌گردند در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد می‌شوند؛ سوره روم، آیه: ۲ - ۴.
  26. بی‌گمان آن کس که قرآن را بر تو واجب کرده است تو را به بازگشتگاهی باز می‌گرداند؛ سوره قصص، آیه: ۸۵.
  27. بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید؛ سوره فتح، آیه: ۲۷.
  28. تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۱۴۳.
  29. انسان‌شناسی، ص۴۰۰.
  30. پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌
  31. جامع البیان فی تفسیر القرآن ابی جعفر محمد طبری، ج۲۰، ص ۵.
  32. از تو از برپا شدن رستخیز می‌پرسند که چه هنگام است؟ بگو: دانش آن، تنها نزد پروردگار من است؛ هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمی‌دارد؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۷.
  33. طه، آیه ۱۵، لقمان، آیه ۳۴، احزاب، آیه ۶۳، فصلت، آیه ۴۷، زخرف، آیه ۸۵.
  34. بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.
  35. او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند؛ سوره جن، آیه: ۲۶.
  36. الفتاوی الحدیثیه، احمد شهاب‌الدین ابن‌حجر هیتمی مکی، ص۲۲۲.
  37. روح المعانی، ج۱۰، ص۲۲۲.
  38. مجموع الفتاوی، تقی‌الدین ابوالعباس احمد بن تیمیه حرانی، ج۱۶، ص۱۱۰، دارالوفاء.
  39. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۱۵.
  40. و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد.
  41. ع‍ل‍م‌ پ‍ی‍ام‍ب‍ر و ام‍ام‌ در ق‍رآن‌، ص ۲۰ و ۲۱.
  42. تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۵، ص۲۲۳
  43. بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۵۴.