بحث:آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

افزایش پذیری علم امامان(علیهم السلام و چیستی آن

  • از روایات متعددی استفاده می شود، علم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) به منبعی اتصال دارد که پیوسته در حال ازدیاد است،[۱] علوم الهی به‌ تدریج در طول زندگی‌شان به آنان عطا می‌شده است، بنابراین علوم آنان را می‌توان افزایش‌پذیر دانست، زیرا اگر علوم آنان تام و بی‌نقص می‌بود، فراگیری دانش به شیوه‌های مختلف مثل الهام، شهود و ... معنایی نداشت و تکرار علوم پیشین می‌بود؛ درحالی‌ که این موارد شیوه‌های انتقال علوم الهی به آنان است.[۲] این افزایش پذیری به اندازه‌ای مهم است که امامان(علیهم السلام) به اصحابشان فرموده‌اند، اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان می‌یابد.[۳] این دانش که از جانب خداوند به آن بزرگواران افاضه می‌شود، اوّل به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و سپس به امیرالمؤمنین(علیهم السلام) و همچنین به امام مجتبی(علیهم السلام) و امام بعد از او تا امام زمان(علیهم السلام) می‌رسد.[۴] حال این افزایش علم گاهی در شب های جمعه است،[۵] گاهی در شب قدر و یا در طول ایام سال.[۶] البته باید دانست علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد یعنی علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد.[۷] علامۀ مجلسی در کتاب مرآة العقول دربارۀ افزایش علم امامان(علیهم السلام) می نویسد:[۸] "آنچه از اخبار زیاد به دست می‌آید این است که ائمه(علیهم السلام) در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدن¬های مقدس¬شان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص می‌نموده‌اند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بی‌شماری است، بنابراین آنچه امام در اوائل امامت خود از امام سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمی‌کند و در آن مرتبه نمی‌ماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل می‌شود. چگونه به این صورت نباشد در حالی که این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد، قابلیت بیشتری دارند".[۹]

رابطۀ افزایش پذیری علم امام با شأنی بودن آن

  • باید دانست افزایش پذیر دانستن علم امام با اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد، زیرا معنای افزایش‌پذیری این است که امام، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمان‌های مختلف بر علوم او افزوده می‌شود. این معنا در شأنی بودن علم امام نیز لحاظ شده است؛ یعنی امام، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت ‌کند. بنابراین، کسی که علم امام را افزایش‌پذیر می‌داند، به شأنی بودن و عدم فعلیت بخشی از علم امام نیز اعتراف کرده است.[۱۰]

رابطۀ علم تام امامان و افزایش پذیری علم ایشان

  • در برخی از روایات آمده است، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) همه چیز و همه شرایع و احکام را می‌دانست و همه را به امیرالمؤمنین(علیه السلام) آموخت، او همه را به امام حسن(علیه السلام) و همچنین هر امامی به امام بعدی آموخته است، لذا اگر ایشان همه چیز را می‌دانستند چه چیز می‌ماند که در هر شب و هر روز و هر ساعت برای آن‌ها پدیدار شود؟
  • در این زمینه گفته شده است: خدا به ائمه، تفصیلات علومی را افاضه می‌کند که آن را به طور اجمال و کلی از امام قبلی آموخته‌اند و یا اینکه گفته شده این افاضات جدید براساس بداست و معلومات گذشته آن‌ها بر اثر بدا تجدید می‌شود و تغییر می‌کند و ... .[۱۱] به عبارتی دیگر افزوده شدن بر علم امامان(علیهم السلام)، به معنای آگاهی ایشان از تقدیرات و خلق جدید خداوند، محو و اثبات در کتاب و نیز اطلاع از بدائیات است. و چون خدای تعالی هر روز، در کار جدیدی است، امور فوق در هر زمانی ممکن است رخ دهد و علم آن در هر زمان به امام همان عصر می‌رسد.[۱۲]

روایات افزایش علم

  • اما در مورد روایاتی که اشاره به افزایش پذیری علم امام دارند باید گفت: در کتاب کافی بابی تحت عنوان: «لولا أنّ الائمه(علیهم السلام) یزدادون لفقد ما عندهم» وجود داردکه روایات آن اشاره به افزایش علم امامان دارد،[۱۳] برخی از این روایات عبارتند از:
  1. امام صادق(علیه السلام) در روایتی می فرمایند:[۱۴] «علم آن است که شب و روز زیاد می‌گردد و از جانب خداوند به ما افاضه می‌شود.»[۱۵]
  2. زراره می‌‏گوید از امام باقر(علیه السلام) شنیدم می‌‏فرمودند:[۱۶] «اگر بر علوم ما اضافه نمی‌‏شد تمام می‌‏گشت.» زراره گفت: "بر علوم شما چیزی‌ اضافه می‌‏شود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آن را نمی‌‏دانسته؟" فرمودند: «اگر بخواهد چیز تازه‌‏ای‌ بر علوم ما اضافه شود، اولاً بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عرضه می‌‏شود، سپس بر امامان(علیهم السلام) یکی‌ پس از دیگری‌، تا به ما منتهی‌ شود.»[۱۷]
  3. امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید:[۱۸] «هیچ شب جمعه‌ای نیست مگر این‌که برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه می‌شود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) عرش را درک می‌کنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علمِ استفاده شده برنمی‌گردم و اگر این‌طور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام می‌شد.[۱۹]
  4. امام صادق(علیه السلام) به ابی یحیی صنعانی فرمود:[۲۰] «ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آن‌ها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود.»[۲۱] و روایات دیگر[۲۲]

نتیجه گیری

در مجموع آنچه از برخی روایات در باب افزایش علوم امامان(علیهم السلام) بر می آید، باید گفت:

  1. علوم امامان(علیهم السلام) و حتی خود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، ذاتی و مطلق نیست؛ بلکه به اذن الهی و از خزاین غیب به آنها افاضه می‌گردد و علم ذاتی مطلق، اختصاص به خداوند دارد.
  2. افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانۀ تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونه‌ای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش می‌یابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است.
  3. از آن جا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایان‌ناپذیر و بی‌نهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بی‌نهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، می‌تواند پیوسته در حال تکامل و درک بیشتر از حقایق الهی باشد.
  • لذا افزایش علم ائمه نه تنها کاستی محسوب نمی‌شود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است.[۲۳]

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142؛ خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان، ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، ش 248، صفحه؟؟؟؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص 339؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، وبگاه خبرگزاری فارس؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟
  2. ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ماهیت و قلمرو علم الاسماء، ص 109
  3. ر.ک. نادم، محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61
  4. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142
  5. ر.ک. منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟
  6. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65
  7. ر.ک. طباطبایی، سیدمحمد حسین، در محضر علامۀ طباطبایی، ص 201
  8. مجلسی، محمد باقر، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۹
  9. ر.ک. عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟
  10. ر.ک. هاشمی، سیدعلی، ویژگی های علوم ائمه از دیدگاه علمی امامیه، صفحه؟؟؟
  11. ر.ک. رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65
  12. ر.ک. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟
  13. ر.ک. خاتمی، سیداحمد، در آستان امامان، ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، ش 248، صفحه؟؟؟؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61
  14. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۳۸، ح ۱
  15. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 140 ـ 142
  16. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج ۱، ص ۲۵۵
  17. ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آزمایش عقاید، ص 339
  18. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۵۴، ح ۳
  19. ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوه های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۹؛ منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65
  20. مجلسی، محمدباقر، بحار‌الأنوار، ج ‌۲۶، ص ۸۸
  21. ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص 287؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ص 47 ـ 49
  22. ر.ک. تحریری، محمدباقر، جلوه های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۹؛ منصوری رامسری، خلیل، بی کرانگی علم امام معصوم، صفحه؟؟؟؛ هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، وبگاه خبرگزاری فارس؛ نادم؛ محمدحسن، افتخاری، سیدابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص 61؛ زرین جویی، عین الله، مسألۀ علم امام از دیدگاه دانشمندان معاصر شیعی، ص 61؛ مولوی، محمد، نیاز جهان به امام زمان، ص 19؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ص 47 ـ 49؛ بیابانی اسکویی، محمد، امامت، صفحه؟؟؟؛ عسکری امام خان، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم، صفحه؟؟؟؛ رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 62 ـ 65؛ وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام(تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)، صفحه؟؟؟
  23. ر.ک. هاشمی، سیدعلی، مکاتبۀ اختصاصی دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی



فعلا در بحث بماند

[[]]

آقای [[]] در پایان‌نامه کارشناسی خود با عنوان علم غیب در روایات در پاسخ به این پرسش آورده است:

«نقد و تحلیل احادیثی که دلالت بر فزونی علم ائمه(ع) بر انبیاء دارد: این روایات دو دسته‌اند، دسته اول روایاتی اند که دلالت دارد افزایش و فزونی علمی در ائمه(ع) هست و در انبیاء نیست که به دو نمونه از آن اشاره می‌کنم. روایت اول را ثمالی از امام زین العابدین نقل می‌کند و می‌گوید از علی ابن الحسین(ع) پرسیدم آیا ائمه آنچه را که پنهان است می‌داند حضرت در پاسخ می‌فرماید: به خدا سوگند آنچه را که پیامبران و رسولان می‌دانند ائمه نیز میدانند، سپس فرمود بیشتر برایت بگویم به ما افزوده می‌شود آنچه را که بر انبیاء افزوده نمی‌شد.[۱] در حدیثی دیگر باز هم ثمالی از امام زین العابدین نقل می‌کند که به حضرت گفتم فدایت شوم آیا همه آنچه که نزد پیامبر خدا بود به امیرالمؤمنین و سپس به امام حسن و امام حسین و بعد از او به هر امامی تا روز قیامت داد؟ حضرت فرمود بلی همراه با افزایش که در هر سال و در هر ماه و به خدا سوگند در هر ساعت رخ می‌دهد.[۲]
دسته دوم روایاتی‌اند که علم ائمه(ع) را مأخوذ از پیامبر می‌دانند و آنان را در واقع دانش‌آموخته‌گان پیامبر معرفی می‌دارد که روایت دیلمی از امام صادق(ع) و روایت زراره از امام باقر(ع) و همچنین روایاتی که در بخش افزایش علم ائمه ع ذکر شد و روایاتی که ائمه را وارثان پیامبر در علم معرفی می‌کنند از این دسته‌اند، این روایات تصریح دارد که ابتدا پیامبر از چیزی آگاه می‌شود سپس ائمه(ع)؛ و در روایتی که امام علی(ع) را افضل بر انبیاء می‌داند مراد انبیاء دیگر غیر از پیامبر اسلام است و همچنین در روایت امام صادق(ع) در مورد موسی و خضر همه و همه نشانگر برتری علمی امام بر سایر انبیاء است نه پیامبر اسلام و این مسئله مورد اتفاق همه است و در آن اختلافی نیست. اما آنچه دقت و تامل بیشتر را می‌طلبد اعتقاد به فزونی علم ائمه برانبیاء سلف و پیامبر خاتم (ص) است بنا براین اگر احادیث دسته اول را چنین تفسیر نمائیم که مراد از انبیاء در آنها پیامبران گذشته و غیر از رسول اکرم (ص) است چنین چیزی با ظاهر احادیث مطابقت ندارد اگر چه می‌تواند تفسیر مورد قبول و پذیرش باشد. اما تفسیر دیگر این می‌تواند باشد که بگوییم این احادیث شامل پیامبر خاتم(ص) نیز می‌شود و در این صورت باید گفت که بلی پیامبر اسلام(ص) تمام علوم از جمله حلال و حرام را به ائمه(ع) داده است که روایات فراوانی هم این مطلب را بیان می‌دارد، اما موارد افزایش شامل اتفاقات و حوادث جزئی خاص زمان هر امام می‌شود که در زمان حضرت رسول(ص) اتفاق نیافتاده است، و ائمه(ع) از طریق سماع و الهام از آنها مطلع می‌شوند و نه تنها عدم آگاهی بر این موارد باعث کسر شأن و تنزل مقام پیامبر(ص) نمی‌شود بلکه لزومی هم ندارد پیامبر براین موارد آگاهی داشته باشد. به نظر می‌رسد راه حل بهتر آن است که بگوییم همیشه روایات عام با روایات خاص تخصیص می‌خورد، به این معنا که از روایاتی که می‌فرماید ما وارث علم پیامبر خاتم(ص) هستیم و اول او مطلع می‌شود سپس ما، به روشنی فهمیده می‌شود که در سایر روایات هم مراد پیامبر اسلام نیست بلکه سایر پیامبران است».[۳]
  1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۵۵، ح۱۱۴.
  2. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۹۱، ح۱۴. باب انهم یزدادون ارواحهم.
  3. علم غیب در روایات، ص۷۵ و ۷۶.