بحث:اطاعت امام در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

قرآن کریم در کنار اطاعت خدا و پیامبر، به اطاعت از اولی الأمر (ائمه معصومین) فرمان می‌دهد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً [۱].

در کلام حضرت علی(ع)، اطاعت از امام، به عنوان یک فریضه و به خاطر بزرگداشت امامت شمرده شده است: «وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَة»[۲] در احادیث مربوط به اهل بیت و ائمه(ع)، وظایفی همچون لزوم اقتدا به آنان، تمسّک به آنان، اعتقاد به آنان، تبعیّت از فرمان ایشان، عقب نماندن و جلو نیفتادن از آنان، مقدّم داشتن ایشان،... مطرح است. امام علی(ع) می‌فرماید: « انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُم‏»[۳] به خاندان پیامبرتان بنگرید، همراه راه‌ و روش آنان باشید و درپی آنان روید. پیامبر خدا(ص) نیز فرموده است: «تمسّکوا بِطَاعَةِ أئمّتکم وَ لَا تُخَالِفُوهُمْ، فَإِنْ طَاعَتُهُمْ طَاعَةِ اللَّهِ»[۴] به فرمانبرداری از امامان خود تمسّک جویید و با آنان مخالفت نکنید، چرا که اطاعت آنان اطاعت خداست، در زیارت جامعۀ کبیره می‌خوانیم: «مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ‏ وَ مَنْ عَصَاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ » و اینگونه است که اطاعت از اهل بیت و امامان، با اطاعت الهی پیوند خورده است و معیار اطاعت الهی، پیروی از این خاندان است. این اطاعت، گاهی نیز با تعبیر عمل به سخنان و اخذ به قول بیان شده است، یا تسلیم امر بودن.

حضرت رضا(ع) در معرفی اوصاف شیعه فرمود: "شیعیان ما آنانند که تسلیم امر ما باشند، به گفتۀ ما عمل کنند، با دشمنانمان مخالف باشند، پس هر که چنین نباشد از ما نیست"[۵] در اینکه از اولی الأمر باید اطاعت کرد، سخنی نیست، لکن شیعه، اولی الأمر را ائمه معصومین(ع) می‌داند.

برخی از اهل سنت، آنان را اهل حلّ و عقد می‌دانند، یا هرکه را که امّت بر آن اتّفاق کنند لازم الإطاعه می‌شمارند. حق اطاعت، یکی از دو حق امام بر امت است، حق دیگر، یاری و نصرت است. اگر اطاعت از امام نباشد، امام هم نمی‌تواند مسؤولیت رهبری و هدایت را انجام دهد. اطاعت مردمی، پشتوانۀ قدرت اجتماعی و بسط ید امام در عمل به اسلام است. امیرالمؤمنین(ع) در خطبۀ جهادیّۀ خویش، ضمن شکایت از سستی و کوتاهی همراهانش در نبرد با دشمن و ردّ این اتّهام که می‌گفتند: علی مرد شجاعی است، لکن دانش جنگ ندارد، از سابقۀ بیش از چهل ساله خویش در حضور در میدان‌های رزم و جنگاوری یاد می‌کند و می‌فرماید: «وَ لَكِنْ لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاع‏»[۶] از کسی که اطاعت نکنند، رأیی ندارد، یعنی اشکال در فرماندهی و پیشوایی او نیست، بلکه در عدم فرمانبری و پیروی مردم است[۷]»[۸]

گروهی دیگر که در قرآن به اطاعت از آنان امر شده، اولی‌الامر هستند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ[۹] مفسّران عامه اولی‌الامر را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب‌ پیامبر، خلفای راشدین، اهل علم و فقه، فرماندهان جنگی، والیان و حاکمان و اهل حل‌و‌عقد تطبیق کرده‌اند[۱۰]؛ امّا بیشتر مفسران شیعه، بر‌اساس مطلق و بی‌قید و شرط بودن امر به اطاعت از اولی‌الامر، لزوم عصمت اولی‌الامر را استفاده کرده و آن را بر امامان دوازده‌گانه(ع) تطبیق داده‌اند. این مطلب در روایات فراوان منقول از اهل بیت(ع) نیز تأکید شده است، چون وجوب اطاعت مطلق مانند اطاعت از خدا و رسول در صورتی پذیرفتنی است که فرد از خطا مصون باشد و هرگز به‌کار خطا و زشت فرمان ندهد و چنین ویژگی را در امیران یا عالمان نمی‌توان یافت، بنابراین، اولی‌الامر به امامان دوازده‌گانه اختصاص خواهد داشت [۱۱].

البته کسانی هم که اولی‌الامر را خصوص معصوم نمی‌دانند، بر این معنا تأکید می‌ورزند که اطاعت از امیران و رهبران سیاسی جامعه اطاعت مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که فرمانروایی آنها بر اساس مصالح عمومی اجتماعی بوده و عصیان و تخطّی از اوامر الهی نباشد[۱۲] در روایات‌ نیز نقل شده که اطاعت، در معروف است و در فرمان به‌ معصیت روا نیست[۱۳] از امیرمؤمنان(ع) نقل شده است که امام حق باید بر اساس عدل حکمرانی کند و امانتدار باشد و در این صورت است که مردم باید از او فرمانبرداری کنند[۱۴]، پس نظام سیاسی حاکم بر جامعه در صورتی مشروعیت دارد و می‌تواند الزام سیاسی کند که در مقام اجرا و تنفیذ حکمِ نازل شده از سوی خداوند باشد و طبق قوانین شرعی حکم کند و چنانچه التزام سیاسی جامعه از نظام، موجب معصیت الهی باشد باید ترک گردد[۱۵]"کسی که از مخلوق در معصیت الهی پیروی کند، دین ندارد"[۱۶].[۱۷]

مقدمه

قرآن کریم در آیه اولی الامر خطاب به مؤمنان می‌‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۱۸] در این آیه کریمه اطاعت از اولی الامر در سیاق و ردیف اطاعت از خداوند تعالی و رسول(ص) قرار داده شده است و بدون تردید امتثال و فرمان برداری مطلق و بدون قید و شرط از دستورات خدا و رسول لازم و ضروری است بنابراین اطاعت از اولی الامر هم به صورت مطلق لازم و ضروری است[۱۹]. فخر رازی (م ۶۰۶) نیز ذیل آیه اولی الامر وجه ملازمه بین وجوب اطاعت مطلق و عصمت اولی الامر را تبیین می‌‌کند[۲۰]. و از آنجا که عصمت امر باطنی و مخفی است و راهی برای شناخت امام معصوم جز نصب الهی وجود ندارد، عدم نصب امام معصوم و عدم تنصیص و تعیین و ابلاغ، با وجوب اطاعت سازگار نیست زیرا در این صورت، وجوب اطاعت تکلیف بما لا یطلق خواهد بود که عقلاً محال است[۲۱].

اطاعت، پذیرشی برخاسته از میل و رغبت درونی و تمکین قلبی است، نه تحمیل بیرونی اطاعت از اهل بیت(ع) نیز به معنای عمل به دستورات آنها با میل و رغبت درونی است.

اطاعت از اولوالامر با اطاعت از خدا و رسولش همراه است و خدا به مؤمنان دستور داده تا از پیامبر(ص) و اولوالامر اطاعت کنند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۲۲].

این مهم به عنوان یک حق بر گردن هر انسانی است که از امام خود اطاعت کند. از امام باقر(ع) پرسیده شد، حقّ امام بر مردم چیست؟ فرمود: حقّ امام بر مردم آن است که به سخنان او گوش فرا دهند و از او اطاعت کنند[۲۳].[۲۴]

امیرمؤمنان(ع) می‌فرمایند: یکی از حقوق من بر گردن شما اطاعت از من است[۲۵] ازاین‌رو، باید بدانیم که سعادت ما در پرتو گوش دادن و اطاعت کردن از خدا و اهل بیت(ع) است: ﴿سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۲۶].

رسول خدا(ص) مصادیق اولی‌الامر را فرزندان علی و فاطمه(ع) برشمرده‌اند[۲۷].[۲۸]

اطاعت از اهل بیت واجب است. دلایل وجوب پیروی از اهل بیت اطلاق دارد و همه بایدها و نبایدهای مربوط به زندگی مسلمانان را شامل می‌شود و در این جهت تفاوتی میان مسایل عبادی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی وجود ندارد. به عنوان مثال در آیه اولی الأمر، اطاعت از اولی الأمر همان جایگاه و گستره‌ای را دارد که اطاعت از پیامبر(ص) دارد.

اولی الأمر چنانکه بیان گردید از ویژگی عصمت برخوردارند، و این ویژگی به اهل بیت پیامبر(ص) اختصاص دارد[۲۹].

حدیث ثقلین، دال بر وجوب پیروی از اهل بیت است، در این حدیث، نجات امت از گمراهی منوط به تمسک به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر(ص) گردیده است، تمسّک به معنای درآویختن است، درآویختن به قرآن به شناخت دستورات قرآن و پیروی از آنهاست، همین گونه است درآویختن به اهل بیت، یعنی نخست باید دستورهای آنان را شناخت، سپس آنها را به‌کار بست[۳۰].

امیرالمؤمنین(ع) می‌‌فرماید: "به خاندان پیامبرتان بنگرید و به آن‌سو روید که آنان می‌روند و پا جای پای آنان نهید، که هیچ‌گاه شما را از طریق هدایت منحرف نکنند و به هلاکت نسپارند. اگر نشستند، بنشینید و اگر برخاستند، برخیزید. بر آنان پیشی مگیرید که گمراه شوید و از آنان واپس نمانید که هلاک شوید"[۳۱][۳۲].

حدیث سفینه نوح نیز بر وجوب پیروی از اهل بیت دلالت می‌کند، زیرا در این حدیث پیامبر اکرم(ص) اهل بیت خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که هر کس داخل آن شد از طوفان نجات یافت و هر کس از داخل شدن در آن سرباز زد هلاک گردید، بنابراین، هر کس از اهل بیت پیامبر(ص) پیروی کند، از گمراهی نجات خواهد یافت و هر کس از پیروی از آنان سرباز زند، گمراه خواهد شد[۳۳].

بررسی نظرات مفسران بزرگ اسلامی نشان می‌دهد که امر به اطاعت از اولی الامر همانند امر به اطاعت از خدا و رسول می‌باشد که این خود گویای چند واقعیت است:

  1. اطاعت از اولی الامر همانند اطاعت از خدا و رسول بدون قید و شرط واجب است. بنابراین، اوامر او در همه شئون دینی، دنیوی، سیاسی، اجتماعی و غیر آن لازم‌الاجرا می‌باشد.
  2. همانگونه که پیامبر(ص) بر خلاف دین و فرامین الهی، به معصیت و گناه فرمان نمی‌دهد، اولی الامر نیز چنین فرمانی صادر نمی‌کند، و حکم او، حکم خدا و رسول او می‌باشد. پس اگر حاکمی بر خلاف دین فرمان دهد او به یقین مصداق حقیقی اولی الامر نخواهد بود، و در نتیجه اطاعتش واجب نیست.
  3. همین طور که پیامبر از همه گناهان و زشتی‌ها معصوم است، اولی الامر نیز چنین‌اند؛ زیرا خداوند به پیروی از اولی الامر به‌طور مطلق و بدون قید و شرط فرمان داده است، و هر کس که خداوند اینگونه امر به اطاعت از او کند ضرورت دارد که از هر گونه خطا و و زشتی معصوم باشد، و الا تناقض در صدر و ذیل آیه لازم میآید. پس ثابت می‌گردد که اولی الامر در آیه حتماً باید معصوم باشد[۳۴].
  4. همانگونه که رسول از جانب خدا تعیین و نصب می‌شود، اولی الامر نیز باید از جانب خدا تعیین و نصب گردد. لذا جایی برای طرح این ادعا که اولی الامر باید توسط گروهی به نام "اهل حل و عقد" تعیین و معرفی شود، نیست[۳۵].

بنابراین، روشن می‌شود امامت با ویژگی‌های ممتاز یاد شده، همچون نبوّت، اصلی از اصول دین شمرده می‌شود[۳۶]

اطاعت از اولی الامر

گروهی دیگر که در قرآن به اطاعت از آنان امر شده، اولی‌الامر هستند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ[۳۷] مفسّران عامه اولی‌الامر را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب‌ پیامبر، خلفای راشدین، اهل علم و فقه، فرماندهان جنگی، والیان و حاکمان و اهل حل‌و‌عقد تطبیق کرده‌اند[۳۸]؛ امّا بیشتر مفسران شیعه، بر‌اساس مطلق و بی‌قید و شرط بودن امر به اطاعت از اولی‌الامر، لزوم عصمت اولی‌الامر را استفاده کرده و آن را بر امامان دوازده‌گانه(ع) تطبیق داده‌اند. این مطلب در روایات فراوان منقول از اهل بیت(ع) نیز تأکید شده است، چون وجوب اطاعت مطلق مانند اطاعت از خدا و رسول در صورتی پذیرفتنی است که فرد از خطا مصون باشد و هرگز به‌کار خطا و زشت فرمان ندهد و چنین ویژگی را در امیران یا عالمان نمی‌توان یافت، بنابراین، اولی‌الامر به امامان دوازده‌گانه اختصاص خواهد داشت [۳۹]. البته کسانی هم که اولی‌الامر را خصوص معصوم نمی‌دانند، بر این معنا تأکید می‌ورزند که اطاعت از امیران و رهبران سیاسی جامعه اطاعت مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که فرمانروایی آنها بر اساس مصالح عمومی اجتماعی بوده و عصیان و تخطّی از اوامر الهی نباشد[۴۰] در روایات‌ نیز نقل شده که اطاعت، در معروف است و در فرمان به‌ معصیت روا نیست[۴۱] از امیرمؤمنان(ع) نقل شده است که امام حق باید بر اساس عدل حکمرانی کند و امانتدار باشد و در این صورت است که مردم باید از او فرمانبرداری کنند[۴۲]، پس نظام سیاسی حاکم بر جامعه در صورتی مشروعیت دارد و می‌تواند الزام سیاسی کند که در مقام اجرا و تنفیذ حکمِ نازل شده از سوی خداوند باشد و طبق قوانین شرعی حکم کند و چنانچه التزام سیاسی جامعه از نظام، موجب معصیت الهی باشد باید ترک گردد[۴۳]"کسی که از مخلوق در معصیت الهی پیروی کند، دین ندارد"[۴۴].[۴۵]

اطاعت امام در قرآن

  1. آیه شریفه ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ[۴۶]. این آیه شریفه خطاب به امامانِ جامعه است که امانت را به اهلش بسپارند. یکی از مصادیق «امانت»، «امامت» است[۴۷]. بر اساس این احتمال، پیامبر(ص) و ائمه معصوم(ع) مأمورند تا این امانت را به اهلش -که امام بعدی است - واگذار کنند. همان‌طور که التزام به حکم عادلانه قاضی بر طرفین دعوا لازم الاجراست، پیروی از احکامِ حاکمِ جامعه در عرصه‌های دیگر حکومتی نیز واجب است. اگر اطاعت از حاکم عادل واجب نباشد، اولاً نصب حاکم و ثانیاً مأموریت دادن به او مبنی بر حکمرانی عادلانه لغو و بیهوده است و خداوند از انجام کار لغو، مبرّاست.
  2. آیه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۴۸]. در این آیه شریفه اطاعت از أولی الأمر بدون تکرار کلمه «أَطِيعُوا» در کنار «الرَّسُولَ» قرار گرفته و مجموعاً بر «اطاعت از خداوند» عطف شده است. پیامبر(ص)، دارای شأن تبلیغ معارف، قضاوت و حکومت است[۴۹] و بیان احکامی چون ﴿أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ[۵۰] و... بیانِ اوامر الهی است؛ از این رو اطاعت از پیامبر در حقیقت، اطاعت از خداست. پیامبر هنگامی که به عنوان حاکم جامعه نیز امر و نهی می‌کند، اطاعت از امر و نهی او واجب است؛ چون در حقیقت، اطاعت از خداوند است: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ[۵۱] پس ﴿أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ اشاره به شأن حکومتی پیامبر و أولی الأمر است[۵۲]. عطف ﴿أُولِي الْأَمْر به ﴿الرَّسُول در این آیه که به جای عنوانی مانند «جانشینان پیامبر» عنوان «صاحبان امر» آورده شده، نشانه شأن حکومتی جانشینان آن حضرت است. شاهد دیگر این تفسیر آن است که در آیات نازل شده درباره بی‌اعتنایی و تثاقل منافقان در برابر دستور پیامبر(ص) برای جهاد در راه خدا[۵۳] - که از دستورات حکومتی است - و آیات نازل شده درباره مراجعه آنان به غیر پیامبر برای قضاوت[۵۴]، اطاعت از رسول خدا(ص) مورد تأکید قرار گرفته است. همچنین همین که افرادی به عنوان «أولی الأمر» معرفی می‌شوند، نشان می‌دهد که اطاعت از آنان، لازم است؛ زیرا پذیرش آن افراد، بدون التزام به اطاعت از آنان، معنا و مفهومی ندارد.
  3. آیه شریفه ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا[۵۵]. در این آیه مبارکه، اِعطای «کتاب و حکمت» و «ملک عظیم» به به آل ابراهیم، فضل الهی شمرده شده است که گروهی از مردم بدان حسادت می‌ورزند. «ملک عظیم» در روایتی از امام باقر(ع) به «الطَّاعَةَ الْمَفْرُوضَةَ» تفسیر شده است[۵۶]. در توضیح کلام حضرت، بیان کرده‌اند که منظور از طاعت مفروضه، امامت و خلافت پس از پیامبر است که اطاعت و تسلیم در برابر ایشان از ناحیه خداوند لازم شمرده شده است؛ چون ریاست آنان، در حقیقت، خلافت از جانب خدا و حکومت و سلطنت عظیمی است که هیچ‌یک از مراتب ملک و سلطنت به مرتبه آن نمی‌رسد[۵۷].[۵۸]

پانویس

  1. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.
  2. نهج البلاغه (صبحی صالح) حکمت ۲۵۲
  3. نهج البلاغه خطبه ۹۷
  4. اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۶۹
  5. «شِيعَتُنَا الْمُسَلِّمُونَ لِأَمْرِنَا الْآخِذُونَ بِقَوْلِنَا الْمُخَالِفُونَ لِأَعْدَائِنَا فَمَنْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَّا»؛ وسائل الشیعه، ج ۱۸ ص ۸۳
  6. نهج البلاغه، خطبۀ ۲۷
  7. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۸۲.
  8. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۸.
  9. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه۵۹.
  10. جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵.
  11. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷‌ـ‌۵۰۵؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۸‌ـ‌۳۹۸، ۴۰۸‌ـ‌۴۱۲.
  12. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۰۸.
  13. صحیح البخاری، ج‌۸، ص‌۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۲۵‌ـ‌۵۲۶.
  14. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۳؛ التحریر والتنویر، ج‌۵، ص‌۹۶.
  15. تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶‌ـ‌۲۷۷؛ ج‌۸، ص‌۳۰۸.
  16. " لَا دِينَ‏ لِمَنْ‏ دَانَ‏ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ‏ فِي‏ مَعْصِيَةِ الْخَالِق‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحارالانوار، ج‌۷۰، ص‌۳۹۲.
  17. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، اطاعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  18. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  19. ر.ک: تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۳۹۰.
  20. التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۱۳.
  21. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹
  22. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  23. «مَا حَقُّ الْإِمَامِ عَلَى النَّاسِ قَالَ حَقُّهُ عَلَيْهِمْ أَنْ يَسْمَعُوا لَهُ وَ يُطِيعُوا»؛ کافی، ج۱، ص۴۰۵.
  24. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۹۷.
  25. « وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ... وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُم‌»؛ بحارالأنوار، ج۳۴، ص۴۸.
  26. «شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند» سوره نور، آیه ۵۱.
  27. «قَالَ فِي قَوْلِ اللَّهِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قَالَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۸۶.
  28. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۹۸.
  29. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ج۱، ص۹۴.
  30. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ج۱، ص۹۴.
  31. نهج البلاغه، خطبه ۹۶
  32. ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۵۵.
  33. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ج۱، ص۹۴.
  34. اقتباس از تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۰، ص۱۴۳ - ۱۴۴؛ تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۴، ص۳۹۱-۳۹۳.
  35. ر.ک: المیزان، ج۴، ص۳۹۶ - ۴۰۰.
  36. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص:۸۱-۸۲.
  37. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه۵۹.
  38. جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵.
  39. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷‌ـ‌۵۰۵؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۸‌ـ‌۳۹۸، ۴۰۸‌ـ‌۴۱۲.
  40. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۰۸.
  41. صحیح البخاری، ج‌۸، ص‌۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۲۵‌ـ‌۵۲۶.
  42. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۳؛ التحریر والتنویر، ج‌۵، ص‌۹۶.
  43. تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶‌ـ‌۲۷۷؛ ج‌۸، ص‌۳۰۸.
  44. " لَا دِينَ‏ لِمَنْ‏ دَانَ‏ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ‏ فِي‏ مَعْصِيَةِ الْخَالِق‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحارالانوار، ج‌۷۰، ص‌۳۹۲.
  45. جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.
  46. «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد» سوره نساء، آیه ۵۸.
  47. قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۹۸.
  48. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  49. طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۸۸.
  50. «و نماز را برپا دارید و زکات بدهید» سوره بقره، آیه ۴۳.
  51. «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۶۴.
  52. المیزان، ج۴، ص٣٨٨.
  53. نور/ ۵۴.
  54. نساء/ ۶۰.
  55. «یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؟ بی‌گمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
  56. قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۰؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۶.
  57. مجلسی، مرآة العقول، ج۲، ص۳۲۵.
  58. نجفی، حافظ، مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»، موسوعه رد شبهات ج۲۱ ص ۱۱۲.