بحث:اولو الامر در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

منظور از کلمه امر

منظور از واژه "امر" در عنوان اولی‌الامر، شأن و کارهایی است که با دین مؤمنین مخاطب به این خطاب، و یا به دنیای آنان ارتباط دارد، و مستقیم و غیر مستقیم به آن باز می‌گردد، مؤید اینکه منظور از امر چنین شأنی است وسیع، دو آیه زیر است، که کلمه "امر" در هر دو به معنای امور دنیایی است، در یکی می‌فرماید: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ[۱] و در دیگری در مدح مردم با تقوا می‌فرماید: ﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ[۲] و هرچند ممکن است به وجهی منظور از کلمه "امر" فرمان باشد، که در مقابل نهی است، این احتمال بعید است.

با توجه به مطالب مطرح شده در تفسیر این آیه، روشن می‌گردد که علامه طباطبائی ولای زعامت را بعد از نبی مکرّم اسلام، فقط از آنِ امامان معصوم (ع) می‌داند.

نکته مهم در مراتب ولایت این است که قوانین اجتماعی اسلام در حقیقت مقدمه است برای تکالیف عبادی، و خود آنها مقصود اصلی نیستند، و تکالیف عبادی هم مقصود بالاَصل نیست، بلکه آن نیز مقدمه معرفت خدا و آیات اوست. در نتیجه کمترین اخلال یا تحریف یا تغییر در احکام اجتماعی اسلام باعث فساد احکام، و عبودیت آن، و فساد نام‌برده نیز باعث اختلال معرفت خواهد بود[۳]. پس بالاترین درجه ولایت رسیدن به ولایت، تکوینی است که معرفة‌الله را به دنبال دارد و انسان برای رسیدن به این مرتبه از ولایت، ناگزیر از مراحلِ قبل نیست[۴].

مصادیق اولی‌الامر

درباره مصداق‌های اولی‌الامر اقوال گوناگونی است، با توجه به اینکه این کلمه جمع است، پس:

  1. منظور گروهی هستند که هر دسته‌ای به عنوان اهل حل و عقد در هر عصری امور مسلمانان را اداره می‌کنند. در این باره هم بعضی اولی‌الامر را خلفای چهارگانه می‌دانند و برخی امرای لشکر و برخی علمای اسلام و برخی نیز هیئت حاکمه‌ای که معصومند[۵].
  2. و یا منظور، فرد فرد معصومان‌اند که یکی پس از دیگری زمام امور مسلمانان را به دست می‌گیرند.

از نظر اندیشمندان شیعی احتمال دوم درست است[۶]؛ یعنی منظور فرد فرد معصومین‌اند که اطاعتشان بر خلق واجب شده و یکی پس از دیگری زمام امور را به دست گرفتند و وجوب اطاعتشان بر مردم را تنها از نظر لفظ جمع آنان نسبت داده، در حقیقت معنای جامعی از معصومین در نظر گرفته و لفظ "اولی‌الامر" را در آن استعمال کرده، همان‌طور که خود ما نیز در گفت‌وگوهای خود می‌گوییم: "نمازهایت را بخوان" با اینکه هر وقت انسان نماز بخواند، یک نماز می‌خواند، نه همه نمازها را[۷].[۸]

اولو الامر در تفسیر

اقوال مفسّران اهل‌تسنّن درباره اولو الامر، گوناگون است: امیران در زمان حضرت رسول(ص)؛ امر به معروف‌کنندگان؛ فقیهان و دین‌داران مطیع خدا[۹]. هیچ‌یک از این اقوال با اطلاق آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ سازگار نیست؛ زیرا پیروی از آنها در‌صورت ارتکاب گناه، لازم نیست؛ در صورتی که آیه، اطاعت اولو الامر را به‌ طور مطلق و بدون قید و شرط، همانند اطاعت پیامبر(ص) لازم شمرده است؛ پس باید اولو الامر کسانی باشند که مقام عصمت، آنان را از هرگونه خطا و اشتباه حفظ کند؛ چنان‌که بعضی از مفسّران اهل‌تسنّن بدان اعتراف کرده‌اند[۱۰]. بر همین اساس و بر مبنای احادیث معتبر که در منابع شیعه[۱۱] و اهل سنت[۱۲]. نقل شده، مفسّران شیعه اتّفاق نظر دارند که منظور از اولی‌الامر، امامان معصوم(ع) هستند[۱۳][۱۴].

مفسران اهل سنت اولو الامر را به امیران و زمامداران جامعه، صاحب منصبان حکومتی "اهل‌ حلّ و عقدفرماندهان لشکر، خلفا و جانشینان چهارگانه پیامبر اکرم(ص)، آگاهان و صاحبان بصیرت از صحابه پیامبر(ص) و دانشمندان دینی تفسیر و تطبیق کرده‌اند[۱۵][۱۶].

استنباط اولو الامر

ضرورت بهره‌مند‌ بودن اولو الامر از قدرت استنباط و تحلیل اخبار امنیّتی و نظامی: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً[۱۷][۱۸].

حجیّت استنباط اولو الامر

حجّت‌ بودن استنباط اولو الامر در تبیین موضوعات برای متحیّران: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً[۱۹][۲۰][۲۱].

اطاعت از اولو الامر

وجوب اطاعت مؤمنان از اوامر اولو الامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً[۲۲][۲۳].

آثار اطاعت از اولو الامر

اطاعت از اولو الامر، در پی دارنده سعادت دنیا و آخرت: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً[۲۴][۲۵][۲۶].

اطاعت از اولو الامر، دارای بهترین فرجام: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً[۲۷][۲۸][۲۹].

تعیین اولو الامر

لزوم مراجعه به خدا و رسول(ص) در تعیین اولو الامر و اختلاف‌های مربوط به آن: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً[۳۰][۳۱][۳۲].

رجوع به اولو الامر

لزوم مراجعه به اولو الامر برای ارائه اخبار امنیّتی به آنان: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً[۳۳][۳۴].

لزوم توقّف هنگام تحیّر در‌ برابر موضوعات ناشناخته و پی‌جویی پاسخ آن از پیامبر(ص) و اولو الامر: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً[۳۵][۳۶].

عصمت اولو الامر

معصوم‌ بودن اولو الامر از گناه و خطا: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً[۳۷][۳۸][۳۹].

فضایل اولو الامر

اولو الامر، جلوه فضل و رحمت خدا: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً[۴۰][۴۱].

نقش اولو الامر

نقش مؤثّر اولو الامر در جلوگیری از انحرافات و پیروی از شیطان: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً[۴۲][۴۳].

وظایف اولو الامر

کنترل اخبار امنیّتی و تشخیص درست آنها، از وظایف اولو الامر: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً[۴۴][۴۵][۴۶].

تحلیل و انتشار اخبار جنگ، از وظایف اولو الامر: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً[۴۷][۴۸][۴۹].

جلوگیری از پخش اخبار گمراه‌کننده و شایعات، از وظایف اولو الامر: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً[۵۰][۵۱][۵۲].

کتاب عصمت در قرآن

اولوالامر یعنی صاحبان امر و «فرمانداران» و «فرماندهان». این در صورتی است که امر به معنای دستور و فرمان تلقّی شود که جمع آن «اوامر» می‌شود. امر به این معنی در قرآن استعمال شده است؛ چنان که می‌فرماید: ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ[۵۳].

امّا دست کم واژه «امر» به دو مفهوم دیگر نیز در قرآن استعمال شده است یکی به معنی کار که جمع آن «امور» است مانند کلام خدای تعالی که فرمود: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ[۵۴] و مفهوم سوم «امر» به معنی موجود مجرد و غیر مقید به زمان و غیره و موجودی ابداعی در مقابل «خلق» یعنی موجود مادی و مقید به زمان و سایر محدودیت‌های مادی است. قرآن می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۵۵].

و در آیه دیگری می‌فرماید: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا[۵۶]. اما در آیه اولوالامر مفهوم اول و دوم از امر به نظر مناسب‌تر می‌رسد. «اولوالامر» یعنی کسانی که کارها و امور و شئون جامعه در دست آنهاست و یا یعنی کسانی که صاحب امر و فرمان هستند و از جایگاه برتری در نظام برخوردارند و می‌توانند به دیگران دستور و فرمان بدهند و دیگران باید از آنان اطاعت کنند. هرچند بعید نیست که مراد آیه معنای سوم نیز باشد که در این صورت اولی الامر یعنی کسانی که «هدایت به امر» می‌کنند[۵۷].

در روایات اولوالامر به ائمه اهل‌بیت (ع) تفسیر شده است. از جمله کافی از ابوبصیر نقل کرده است که گفت: از امام صادق (ع) درباره سخن خدای عزوجل ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۵۸] پرسیدم: «فَقَالَ نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (ع) فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ فَمَا لَهُ لَمْ يُسَمِّ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ (ع) فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَقَالَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ‏ لَهُمْ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) هُوَ الَّذِي‏ فَسَّرَ ذَلِكَ‏ لَهُمْ‏ وَ نَزَلَتْ‏ عَلَيْهِ‏ الزَّكَاةُ وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صهُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَ الْحَجُّ فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ‏ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏ وَ نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي عَلِيٍّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»[۵۹].

یعنی (امام (ع) در پاسخ پرسش مذکور) فرمود: این آیه درباره علی بن ابی طالب و حسن و حسین (ع) نازل شده است. به او گفتم: مردم می‌گویند: چرا نام علی و اهل بیتش (ع) در کتاب خدای عزوجل نیامده است؟ امام (ع) فرمود: به آنان بگویید: نماز بر پیامبر (ص) نازل شد، امّا خداوند نامی از این که سه رکعتی باشد یا چهار رکعتی به میان نیاورده است. تا آن‌که پیامبر تنها کسی بود که کلام خدای تعالی (درباره نماز) را تفسیر کرد. هم‌چنین زکوة بر پیامبر (ص) نازل شد؛ امّا نامی از نصاب آن‌که از هر چهل درهم یک درهم باید پرداخت شود نیامده است، تا آنکه پیامبر (ص) آن را شرح و تفسیر فرمود، و حج نازل شد، ولی به آنها (خداوند) نفرمود هفت شوط طواف کنید تا آنکه پیامبر (ص) آن را تفسیر کرده و روشن فرمود. و آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ نازل شد و (پیامبر تفسیر فرمود که) درباره علی و حسن و حسین (ع) نازل شده است و پیامبر (ص) درباره علی (ع) فرمود: هر که من مولای او بودم، پس این علی مولای او است.

شرح کامل‌ترین مطلب و معنای واژه «اولوالامر» در حدیثی که از جابر ابن عبدالله انصاری نقل شده است بیان شده که در آن آمده است: پیامبر (ص) دوازده امام (ع) را معنی این واژه معرّفی فرمودند که برای رعایت اختصار از نقل آن خودداری می‌شود[۶۰]

مصداق اولوالامر

قریب به اتفاق مفسران شیعه بر این باورند که منظور از اولو الامر در آیه یاد شده، امامان(ع) هستند؛ زیرا اوّلا اطاعت از آنان قرین اطاعت از خدا و رسول شده و ثانیاً هیچ‌گونه قید و شرطی برای اطاعت از آنان، ذکر نشده است و آیه به طور مطلق، مردم را به سر سپردن در برابر آنان فرمان داده است و این همه نشان آن است که اولو الامر باید از خطا و اشتباه مصون باشند تا از جانب خداوند، امر به اطاعت از اهل معصیت و گناه صورت نگیرد[۶۱]. روایاتی که ذیل این دو آیه اولو الامر را به امامان(ع) تفسیر و تأویل کرده بسیار فراوان است[۶۲].

شیعه مصداق آن را امامان معصوم و آنان که از سوی آنان ولایت دارند می‌دانند و با استناد به این آیۀ "اولی الامر" که خداوند اطاعت اولی الامر از اهل بیت (ع) را واجب ساخته است، با مخالفان احتجاج می‌کردند. امام باقر (ع) دربارۀ آیه اولی الامر می‌فرماید: «هِیَ فِی عَلِیٍّ وَ فِی الْأَئِمَّةِ جَعَلَهُمُ اللَّهُ مَوَاضِعَ الْأَنْبِیَاءِ»[۶۳]. امام صادق (ع) نیز فرموده است: «أُولُو الْأَمْرِ هُمُ الْأَئِمَّةُ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ»[۶۴]. آمران و صاحب‌فرمانانی که اطاعتشان واجب است و پیروی از آنان، افراد را در مسیر اطاعت خدا و رسول قرار می‌دهد، اینانند که بندۀ خالص خدا و از هر خطا و گناه معصوم‌اند[۶۵].

اوصافی که برای اولو الامر در این مجموعه روایات ذکر شده یا وظایف و اختیاراتی که بر عهده آنان گذاشته شده به جز امامان(ع) نمی‌تواند مصداق دیگری داشته باشد و هیچ‌یک از مصادیقی که از مفسران اهل سنت نقل شده صلاحیت احراز این مقام را ندارد. در روایات عامه نیز آمده که مقصود از اولو الامر اهل‌ بیت(ع) است[۶۶]، گرچه این سخن در اقوال اهل‌ سنت دیده نمی‌شود.

بنابراین، مراد از "اولوالامر" کسانی‌اند که خداوند برای زمامداری مسلمانان برگزیده و اطاعت از آنها را واجب ساخته است. احکام اسلامی به همه شئون مادی و معنوی و فردی و اجتماعی زندگی انسان نظر دارند و نیازمندِ ضامن اجرا و مجری‌اند؛ یعنی کسانی که از همه احکام و معارف شریعت آگاه‌اند و هیچ گاه به خطا و اشتباه و گناه نمی‌افتند[۶۷]. خداوند، این کسان را به عنوان "اولوالامر" و زمامداران جامعه معرفی کرده و اطاعتشان را واجب ساخته است[۶۸].

البته برخی از مفسران شیعه امامان(ع) را مصداق بارز و روشن اولو الامر می‌دانند و در عصر غیبت فقیهان جامع شرایط را نیز از مصادیق اولو الامر می‌شمارند[۶۹]. به نظر برخی از اندیشمندان معاصر، اولو الامر بنا بر مذهب حق در عصر حضور، ائمه(ع)؛ امّا نیاز به حاکم و والی چیزی نیست که محدود به زمان خاص باشد و لزوم تشکیل حکومت و ضرورت حاکم، همیشگی است، از این‌رو ایشان با استدلال به ادله فراوان و از جمله آیه ۵۹ سوره نساء فقیهان دارای شرایط لازم را در عصر غیبت به عنوان اولو الامر می‌شناسد[۷۰].

برخی دیگر از مفسران شیعه با همین نگاه وسیع به آیه گفته‌اند: اگر روایات، مصداق آن را فقط امامان{{عم]] شمرده است احتمال می‌رود این تعبیر، نوعی حصر اضافی باشد؛ یعنی در مقایسه با حکام جور و ستم پیشه‌ای که حکومت را به دست می‌گیرند امامان معصوم سزاوارند و به عبارت دیگر ائمه(ع) قدر متیقن از آیه هستند؛ ولی التزام به آن، حکم را از دیگران سلب نمی‌کند. البتّه اطاعت از این گونه افراد، محدود و مقید به عدم معصیت حق است[۷۱].

برخی از مفسران اهل سنت عصمت را شرط لازم برای اولو الامر دانسته‌اند؛ زیرا خداوند اطاعت از آنان را به طور قطعی و جزمی واجب کرده، پس باید این افراد از گناه و خطا معصوم باشند، گرچه گوینده این سخن در تعیین مصداق اولو الامر به خطا رفته، آن را عبارت از اهل حل و عقد شمرده و چنین پنداشته که شناخت امامان(ع) برای ما میسّر نیست[۷۲]، حال آنکه با توجه به آیات و روایات فراوان در این زمینه، شناخت آنان دشوار نیست. شگفت‌تر آنکه گفته است: نمی‌توان مصداق اولو الامر را امام معصوم دانست؛ زیرا اولو الامر جمع است و هیچ‌گاه دو یا چند امام در یک زمان نبوده و اطلاق جمع بر مفرد خلاف ظاهر است[۷۳]، در حالی که این اطلاق از قبیل انحلال یک حکم به احکام متعدد و به لحاظ زمان‌های گوناگون است[۷۴] و نظایر آن در آیات فراوانی از قرآن به چشم می‌خورد: ﴿فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ[۷۵]، ﴿وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ[۷۶]، ﴿فَلا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا[۷۷]، ﴿وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا[۷۸].

برخی دیگر که نخواسته‌اند ویژگی عصمت را بپذیرند شرط دیگری را افزوده و گفته‌اند: مراد از اولو الامر، فرمانروایان و حاکمانی هستند که در مسیر حق و مصلحت مسلمانان حرکت کنند و فرمان آنان با حق مخالف نباشد[۷۹]. روشن است که افزودن چنین شرطی خلاف ظاهر و اطلاق آیه شریفه است و اگر چنین قیدی لازم می‌بود آن هم در امری که اساس شریعت و دین است به‌طور قطع ذکر می‌شد، چنان‌که در آیه ۸ سوره عنکبوت که سخن از احسان به پدر و مادر و اطاعت از آنان به میان می‌آید آن را مقید می‌سازد[۸۰]، بنابراین با دقت و تأمل در دو آیه مورد بحث "۵۹ و ۸۳ سوره نساء" چنین استفاده می‌شود که نه تنها ویژگی عصمت بلکه ایمان، آگاهی و علم، مدبریت و داشتن قدرت تشخیص، از جمله اموری است که اولو الامر باید واجد آنها باشند و هیچ‌یک از مصادیقی که برای اولو الامر ذکر شده جز امامان‌(ع) نمی‌توانند واجد همه این ویژگی‌ها و حتی برخی از آنها باشند[۸۱].

پانویس

  1. «و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  2. «و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.
  3. المیزان، ج۳، ص۵۷.
  4. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۲۲۷-۲۲۸.
  5. فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۱۰، ص۱۴۴ - ۱۵۰.
  6. ر.ک: المیزان، ج۴، ص۳۹۴.
  7. المیزان، ج۴، ص۳۹۴.
  8. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۲۲۶-۲۲۷.
  9. التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۱۱۳.
  10. التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۱۱۳.
  11. تفسیر نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷.
  12. البحر‌المحیط، ج‌۳، ص‌۲۷۸؛ ینابیع‌المودّة، ص‌۱۱۶؛ احقاق‌الحق، ج‌۳، ص‌۴۲۵.
  13. تفسیر نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷.
  14. فرهنگ قرآن، ج۵.
  15. تفسیر ماوردی، ج‌۱، ص‌۴۹۹ـ۵۱۱‌؛ التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴؛ تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۱۶۸.
  16. حجتیان، محمد، مقاله «اولواالامر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۶۶ -۶۹.
  17. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه۸۳.
  18. فرهنگ قرآن، ج۵.
  19. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه۸۳.
  20. در "الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ" دو احتمال است: یکی آنکه صفت اولی‌الامر باشد و دیگری صفت مراجعه‌کنندگان به اولی‌الامر. بنابر احتمال اوّل، از ترغیب خداوند برای رجوع مسائل به اولی‌الامر، استفاده حجّیّت استنباط آنها می‌شود؛ المیزان، ذیل‌آیه
  21. فرهنگ قرآن، ج۵.
  22. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه۵۹.
  23. فرهنگ قرآن، ج۵.
  24. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه۵۹.
  25. برداشت بدان احتمال است که "ذَلِكَ خَيْرٌ" مربوط به دنیا و جمله "أَحْسَنُ تَأْوِيلاً" مربوط به آخرت، و مشارٌالیه "ذَلِكَ" مجموع جمله "أَطِيعُواْ اللَّهَ..." باشد؛ مجمع‌البیان، ذیل‌ آیه.
  26. فرهنگ قرآن، ج۵.
  27. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه۵۹.
  28. مشارٌالیه "ذَلِكَ" مجموع مفاد امر "أَطِيعُواْ" یا "رُدُّوهُ" است؛ مجمع‌البیان، ذیل‌ آیه.
  29. فرهنگ قرآن، ج۵.
  30. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه۵۹.
  31. با توجّه به این‌ که «أُولِي الأَمْرِ» در آیه، مرجع حلّ اختلاف قرار نگرفته، می‌توان گفت که از مصادیق مهم و مورد نظر "تَنَازَعْ" و اختلاف‌ها، خود اولو الامر و تعیین آنان است.
  32. فرهنگ قرآن، ج۵.
  33. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه ۸۳.
  34. فرهنگ قرآن، ج۵.
  35. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه ۸۳.
  36. فرهنگ قرآن، ج۵.
  37. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.
  38. از این‌ که مؤمنان، به صورت مطلق موظّف به اطاعت از اولو الامر شده‌اند و اطاعت از آنان در ردیف اطاعت از خدا و پیامبر(ص) قرار گرفته، برداشت مزبور، قابل استفاده است؛ و گرنه میان صدر و ذیل‌آیه، تنافی پیش می‌آید؛ زیرا فرض گناه و خطای اولو الامر و لزوم اطاعت از آنان در هر حال، با اطاعت از خدا ناسازگار است؛ المیزان، ذیل‌آیه.
  39. فرهنگ قرآن، ج۵.
  40. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه۸۳.
  41. فرهنگ قرآن، ج۵.
  42. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه۸۳.
  43. فرهنگ قرآن، ج۵.
  44. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه۸۳.
  45. در صورتی که مقصود از "الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ"، "أُولِي الأَمْرِ" و "مِنْهُمْ" بیان "الَّذِينَ" باشد و با توجّه به لزوم ارائه اخبار امنیّتی به آنان و سرزنش افشاکننده آن، مطلب یاد شده قابل استفاده است.
  46. فرهنگ قرآن، ج۵.
  47. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه۸۳.
  48. در صورتی که مقصود از "الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ"، "أُولِي الأَمْرِ" و "مِنْهُمْ" بیان "الَّذِينَ" باشد و با توجّه به لزوم ارائه اخبار امنیّتی به آنان و سرزنش افشاکننده آن، مطلب یاد شده قابل استفاده است.
  49. فرهنگ قرآن، ج۵.
  50. و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه۸۳.
  51. در صورتی که مقصود از "الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ"، "أُولِي الأَمْرِ" و "مِنْهُمْ" بیان "الَّذِينَ" باشد و با توجّه به لزوم ارائه اخبار امنیّتی به آنان و سرزنش افشاکننده آن، مطلب یاد شده قابل استفاده است.
  52. فرهنگ قرآن، ج۵.
  53. «داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید» سوره یوسف، آیه ۴۰.
  54. «بلکه، حقّ را چون نزدشان آمد دروغ انگاشتند پس، در کاری پیچ در پیچ افتادند» سوره ق، آیه ۵.
  55. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  56. «از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.
  57. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۵۲.
  58. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  59. اصول کافی، باب ما نص الله و رسوله علی ائمة، حدیث ۱.
  60. محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص ۵۲.
  61. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ زبدة‌البیان، ص‌۶۸۷؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۹ - ۳۹۱.
  62. الکافی، ج۱، ص۱۸۷، ۲۷۶، ۲۸۶؛ ج۲، ص‌۴۱۵، ۵۱۳‌ـ‌۵۱۴‌؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۴۷، ۲۵۱‌ـ‌۲۵۴، ۲۶۰؛ علل‌الشرایع، ج‌۱، ص‌۳۹۵.
  63. موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۷۱ به نقل از تفسیر عیاشی.
  64. مناقب، ج ۳ ص ۱۵
  65. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۸.
  66. ینابیع الموده، ج‌۱، ص‌۷۴، ۱۳۴، ۱۴۴، ۳۴۱، ۳۵۰‌ـ‌۳۵۱؛ شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۱۸۹، ۱۹۱.
  67. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۴۰-۱۴۱.
  68. سورۀ نساء، آیۀ ۵۹.
  69. الفرقان، ج‌۵‌، ص‌۱۴۴.
  70. امام خمینی، کتاب‌البیع، ج‌۲، ص۶۲۰‌، ۶۲۲‌، ۶۳۹‌؛ ولایت فقیه، ص‌۳۱، ۸۹‌ـ‌۹۰.
  71. دراسات فی ولایة الفقیه، ج‌۱، ص‌۶۴‌ـ‌۶۹‌.
  72. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴.
  73. التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۶.
  74. المیزان، ج‌۴، ص‌۳۹۲؛ الفرقان، ج‌۵‌ـ‌۶‌، ص‌۱۴۰؛ تفسیر آیات الاحکام، ج‌۵‌، ص‌۱۰۱.
  75. پس، از دروغ‌انگاران پیروی مکن!؛ سوره قلم، آیه ۸.
  76. و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید؛ سوره شعراء، آیه۱۵۱.
  77. پس، از کافران فرمان نبر و به (حکم) آن (قرآن) با آنان به جهادی بزرگ برخیز؛ سوره فرقان، آیه ۵۲.
  78. و می‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند؛ سوره احزاب، آیه۶۷.
  79. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵‌، ص‌۲۰۷؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۵۲۴‌؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۱، ص‌۵۳۰‌ـ‌۵۳۱‌.
  80. المیزان، ج‌۴، ص‌۳۹۱؛ مواهب الرحمن، ج‌۸‌، ص‌۳۱۳.
  81. حجتیان، محمد، مقاله «اولواالامر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۶۶ -۶۹.