بحث:تبع در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

تبع در قرآن مجید

از قوم تبع دو بار در قرآن مجید یاد شده است: یکی در سوره دخان یعنی سورۀ ۴۴ آیه ۳۶ و دیگر در سوره ق یعنی سورۀ پنجاهم آیه ۱۳.

در مورد اول نحوه تذکر چنین است که عده‌ای از قریش منکر معادند و می‌گویند که با مرگ دفتر ایشان بسته می‌شود و دیگر به جهان باز نمی‌گردند. اگر معاد و نشر و زنده شدن اموات راست است پدران ما را بیاورید. مقابل، قرآن به عنوان تذکر می‌‌پرسد: آیا اینان بهترند یا قوم تبع که گناهکار بودند؟

در سوره ق نام قوم تبع پس از فرعون و اخوان لوط و اصحاب «ایکه» مذکور است و درباره همه آنان قرآن مجید چنین داوری می‌کند: جمعی فرستادگان را تکذیب کردند ما ایشان را هلاک ساختیم و وعید و تهدید نسبت به آنان تحقق یافت.

بعضی از مفسرین گفته‌اند که تبع خود مؤمن بوده ولی قوم او بت پرست و مشرک بوده‌اند.

در تفسیر صافی روایتی است که به موجب آن تبع منصب رسالت و نبوت بر قوم خود داشته است. [۱]

تبع درقصص

ارباب قصص می‌نویسند که تبع یکی از پادشاهان جهانگشای یمن بوده که تا هند لشکر کشی کرده و تمام ممالک را تا هند در حیطه تصرف خویش آورده است. ضمن لشکر کشی وارد مکه شده و قصد داشته است که کعبه را ویران کند، لکن دچار زکام شدید شده به قسمی که اطباء از درمان اوعاجز ماندند.

در میان ملازمین وی چندین حکیم ملتزم بودند و ریاست آنان را حکیمی به نام «شامول» بر عهده داشت. وی تشخیص داد که زکام اثر سوء قصد به خانه کعبه است و اگر تبع از قصد خود پشیمان شود و استغفار کند، درد بی‌درمان او معالجه خواهد شد به این ترتیب، تبع از قصد خویش بازگشت و نذر کرد که خانه کعبه را محترم دارد و برای آن پوشش و پیراهنی از حصیر ترتیب دهد. در خواب دید که به او گفتند خانه ما را پوشش بوریائی نشاید. از این رو تبع تصمیم گرفت که کعبه را بردیمانی بپوشد. باز در خواب دید که به او گفتند خانه‌ ما را بردیمانی نشاید؛ لذا تبع بر آن شد که خانه کعبه را قصب پوش کند و اولین بار پیراهن کعبه را او تهیه کرد. این رسم هنوز ادامه دارد و هر سال مصریان برای کعبه پیراهنی می‌‌آورند و کعبه را با آن می‌پوشاند. (در مقاله کعبه به وصف پیراهن و تشریفات آن توجه خواهد شد).

باز گویند که تبع از مکه به مدینه آمد و چون شامول می‌دانست شهر مدینه مرکز دین اسلام و مسکن پیغمبر خاتم خواهد شد، از تبع خواست که وی را رخصت دهد تا در آنجا ساکن گردد. تبع با درخواست او موافقت کرد و نامه‌ای به حضرت محمد نوشت و از پیش به آیین وی اقرار آورده این نامه در خانواده شامول باقی بود و دست به دست می‌گشت تا به ‌وسیله «ابو ایوب انصاری» به پیغمبر عرضه شد و حضرت پیغمبر تبع را برادر خویش خواند و برای او درخواست رحمت و آمرزش کرد. [۲]

تبع از نظر تاریخی

داستان تبع از جهت تاریخی روشن نیست. همین قدر معلوم است که در اواخر قرن دوم مسیحی حبشیان بر مملکت سبا و حمیر و معین تسلط یافتند و مسیحیت را در یمن رواج دادند و در شهر ظفار یا «ریدان» کلیسای مجللی بر پا کردند که شرح آن در کتیبه‌ها و نقوش حضرموت دیده می‌شود.

از سال ۳۷۵ میلادی حکومت به بومیان یمن رسید و تا سال ۵۲۳ این حکومت دوام داشت، لکن حکام بومی از حبشه تبعیت می‌کردند و شاید به این مناسبت بوده که هر یک از ایشان تبع و مجموع افراد این خانواده تبابعه نامیده شده‌اند. قدرت و نفوذ تبابعه در قرن پنجم میلادی بوده و بدون شک مسیحیان حبشه و یمن با کعبه معارضه داشته‌اند و می‌خواسته‌اند که همه قبایل عرب را به کلیسای ریدان متوجه کنند. مسافرت یکی از تبابعة به حجاز و ورود یا اقامت موقت او در مکه شاید مسلم باشد زیرا در شهر مکه محلی است که دارالتبابعه نامیده می‌شود و داستان پیراهن کعبه هم به حد تواتر رسیده است؛ لذا باید گفت که لشکر کشی یکی از تبابعه به مکه و داستان پیراهن کعبه در قرن پنجم میلادی اتفاق افتاده و این لشکر کشی مقدمةلشکر کشی ابرهه به مکه بوده است. [۳]

پانویس

منابع