بدعتهای معاویه
سیاست ترویج بدعتها
موارد مختلفی در تاریخ نقل شده که به برخی از آنها اشاره میشود:
- معاویه اولین کسی است که ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱] را از نماز حذف کرد[۲]؛
- امام صادق (ع) درباره آیه شریفه ﴿سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ﴾[۳]. فرمود: "در مکه خانهها نباید در داشته باشد" و معاویه اولین کسی بود که برای خانههای مکه در گذاشت[۴]؛
- جعل احادیث بر ضد علی (ع) و منسوب کردن روایات به رسول خدا (ص)[۵]؛
- تحریم تلبیه در مراسم حج[۶]؛
- خطابه بر منبر رسول خدا (ص) بدعت است[۷]؛
- قرار دادن اذان و اقامه برای نمازهای عیدین[۸]؛
- انجام رمی به طور سواره[۹]؛
- قرار دادن پانزده پله برای منبر رسول خدا (ص)[۱۰] و فرستادن بت به سرزمین هندوستان[۱۱]؛
- او اولین کسی است که داخل محراب، اتاقکی بنا کرد که به آن داخل میشد و برای مردم نماز میخواند[۱۲].[۱۳]
- از بدعتهای معاویه، بیعت گرفتن اجباری از مردم و شخصیتها برای ولایتعهدی فرزند شرابخوار و نالایقش "یزید" بود. قویترین گروه مخالف با آن بیعت، بنیهاشم و در رأس آنان حسین بن علی (ع) بود که مخالفت خویش را آشکارا اعلام کرد. اغلب چهرههای سرشناس یا با تهدید یا با تطمیع، پذیرفته بودند ولی امام حسین (ع) حتی در برابر معاویه که به ستایش یزید پرداخت، به بیان زشتیهای یزید اشاره کرد و از کار معاویه نکوهش نمود و رسوایش ساخت[۱۴].[۱۵]
دستاندازی به احکام دین
معاویه برای پیشبرد اهداف خویش و تحکیم پایههای مقام و موقعیت خود، که سخت به آن علاقه داشت، به احکام اسلامی نیز دستاندازی کرد و بدعتهایی را در دین پدید آورد که از مهمترین آنها انحراف خلافت اسلامی از مسیر صحیح خود و تبدیل آن به سلطنت استبدادی و موروثی، مخصوصاً انتخاب فرزند آلوده و ناصالحش برای ولایتعهدی بود. این خطر به قدری جدی و مهم بود که امام حسین(ع) در جمع عده زیادی از صحابه و انصار و فرزندان آنها در منی، با آنکه جاسوسان معاویه همه جا مراقب اوضاع بودند، در این باره فرمود: «فَإِنِّي أَخَافُ أَنْ يَنْدَرِسَ هَذَا الْحَقُّ وَ يَذْهَبَ»؛ «من بیم آن دارم که (در اثر اعمال معاویه) دین اسلام فرسوده گشته و به طور کامل ریشهکن گردد»[۱۶]. معاویه خود تصریح میکرد که خلافت را نه با محبت و دوستی مردم و نه رضایت آنها از حکومت او، بلکه با شمشیر به دست آورده است[۱۷]. بنابراین، دلیلی ندارد که خواستههای ملت مسلمان را رعایت کند.
«جاحظ» میگوید: «معاویه آن سال را که به قدرت رسید «عام الجماعة» نامید، در حالی که آن سال «عام الفرقة و القهر و الغلبة» بود، سالی که امام به سلطنت و نظام کسرایی تبدیل شد و خلافت پیامبر(ص) غصب شد و قیصری گردید»[۱۸]. معاویه خود را اولین «ملک» (شاه) میخواند[۱۹]. «سعید بن مسیب» میگفت: معاویه اولین کسی بود که خلافت را به سلطنت تبدیل کرد[۲۰]. «ابوالاعلی مودودی» در کتاب «خلافت و ملوکیت» چند ویژگی برای تفاوت نظام سلطنتی معاویه با خلافت پیش از وی برشمرده است.
- دگرگونی روش تعیین خلیفه. خلفای پیشین، خود برای کسب خلافت قیام نمیکردند، ولی معاویه در پی آن بود با هر وسیلهای که شده بر مسند خلافت تکیه زند.
- دگرگونی در روش زندگی خلفا و استفاده از روش پادشاهی روم و ایران.
- چگونگی مصرف بیت المال؛ زیرا در دوران معاویه بیت المال به صورت ثروت شخصی او و دودمان او درآمد و کسی نمیتوانست درباره حساب و کتاب بیت المال از حکومت وی بازخواست کند.
- پایان آزادی ابراز عقیده و امر به معروف و نهی از منکر. این روش از عهد معاویه با کشتن «حجر بن عدی» آغاز شد.
- پایان آزادی دستگاه قضایی اسلام.
- خاتمه یافتن حکومت شورایی.
- ظهور تعصبات نژادی و قومی.
- نابودی برتری قانون، بر خواستههای شخصی[۲۱].
«ابن ابی الحدید» پس از نقل سخنانی در مورد خلافکاریها و بدعتهای معاویه، میگوید: «اعمال خلاف و آشکارای «معاویه» از قبیل: پوشیدن حریر، استعمال ظروف طلا و نقره، جمعآوری غنایم برای خود، اجرا نکردن حدود الهی و مقررات اسلام درباره اطرافیان و کسانی که مورد علاقهاش بودند، ملحق کردن «زیاد» به خود و او را برادر خود خواندن، با این که پیغمبر اکرم(ص) فرموده بود: «أَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ الْحَجَرُ»؛ «فرزند به همسر ملحق میشود و سهم زناکار سنگسار شدن است». کشتن «حُجربن عدی» و یاران پاک او، توهین به ابوذر و او را سوار بر شتر برهنه کردن و فرستادنش به مدینه، ناسزا گفتن به «امیرمؤمنان علی(ع)» و «امام حسن(ع)» و «ابن عباس» بر روی منابر، ولیعهد قراردادن «یزید» شرابخوار و قمارباز و... همه و همه دلیل بر کفر و الحاد او است»[۲۲]. معاویه در بدعتگزاری هیچ حد و مرزی قائل نبود و به اعتراض دیگران نیز وقعی نمینهاد.
«ابودرداء» میگوید: «به معاویه گفتم از پیغمبر(ص) شنیدم هر کسی از ظروف طلا و نقره بیاشامد آتش جهنم درونش را فرا خواهد گرفت». معاویه گفت: أَمَّا أَنَا فَلَا أَرَی بِذَلِکَ بَأْساً؛ «اما من برای آن ایرادی نمیبینم!!». «ابودرداء» پاسخ داد: عجبا! من از پیامبر(ص) نقل میکنم تو رأی شخصی خود را اظهار میکنی! من دیگر در سرزمینی که تو هستی نخواهم ماند!»[۲۳]. مرحوم علامه امینی در کتاب نفیس «الغدیر» با ذکر اسناد و مدارک روشن بدعتها و فجایعی را که شخص معاویه انجام داده جمعآوری کرده است؛ در این جا فهرست آن از نظر خوانندگان عزیز میگذرد و شرح و تفصیل منابع آن را میتوانند در «الغدیر» جلد یازدهم مطالعه کنند.
این مرد محقق مینویسد: «نخستین کسی که آشکارا به شرب خمر و خریدن آن اقدام کرد، معاویه بود. نخستین کسی که در محیط اسلام فحشا را اشاعه داد، معاویه بود. نخستین کسی که ربا را حلال شمرد، معاویه بود. نخستین کسی که ازدواج با دو خواهر را در یک زمان اجازه داد، معاویه بود. نخستین کسی که سنت پیامبر(ص) را در باب دیات تغییر داد، معاویه بود. نخستین کسی که لبیک را (در مراسم زیارت خانه خدا) ترک کرد، معاویه بود. نخستین کسی که از اجرای حدود الهی سرباز زد، معاویه بود.
نخستین کسی که اموالی را برای جعل حدیث اختصاص داد، معاویه بود. نخستین کسی که به هنگام بیعت با مردم بیزاری از علی(ع) را شرط میکرد، معاویه بود. نخستین کسی که سرِ یکی از اصحاب پیامبر اکرم(ص) (عمرو بن حَمِق) را جدا کرده و در شهرها گردش داد، معاویه بود. نخستین کسی که خلافت پیامبر(ص) را به سلطنت مبدل ساخت، معاویه بود.
نخستین کسی که به دین خدا اهانت کرد و فرزند فاجرش را به خلافت برگزید، معاویه بود. نخستین کسی که دستور داد مدینه پیامبر(ص) را غارت کنند، معاویه بود. نخستین کسی که سبّ و ناسزاگویی به علی(ع) را رواج داد، معاویه بود. نخستین کسی که خطبه نماز عید را (بر خلاف دستور پیامبر(ص)) بر نماز عید مقدم داشت، تا بتواند قبل از متفرق شدن مردم، ضمن خطبه خود، علی(ع) را سبّ کند، معاویه بود»[۲۴]. این تنها بخشی از فجایع معاویه در زمینه تغییر احکام الهی و نقض سنت پیامبر(ص) و زیر پا نهادن دستورات خدا بود و اگر کسی تمام تاریخ زندگانی او و سایر بنیامیه را بررسی کند، باز هم به نمونههای بیشتری دست مییابد و به راستی اگر حکومت این ظالمان بیگانه از اسلام ادامه مییافت، به یقین چیزی از اسلام باقی نمیماند و این سخن با مدارک گستردهای که در دست است، جای انکار ندارد! و ما تعجب میکنیم چرا بعضی اصرار دارند چشم بر هم نهند و با این همه فجایع، باز معاویه و بنیامیه را بستایند؛ به راستی شگفتآور است! انصاف کجاست؟![۲۵].[۲۶].
منابع
پانویس
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ کتاب الام، شافعی، ج۱، ص۱۳۰؛ المسند، شافعی، ص۳۷؛ نیل الاوطار، شوکانی، ج۲، ص۲۱۷؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۲،ص۵۰.
- ↑ «آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم» سوره حج، آیه ۲۵.
- ↑ الجامع للشرایع، ابن سعید، ص۲۲۹.
- ↑ رسائل الکرکی، محقق کرکی، ج۲، ص۲۲۵.
- ↑ واقع التقیة عند المذاهب و الفرق الاسلامیة من غیر الشیعة الامامیه، عمیدی، ص۱۱۴.
- ↑ مغنی المحتاج، شربینی، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ المجموع، نووی، ج۳، ص۷۷.
- ↑ الموطأ، مالک، ج۱، ص۴۰۷.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۴۲۰؛ امتاع الاسماع، مقریزی، ج۱۲، ص۱۱۲.
- ↑ امتاع الاسماع، مقریزی، ج۵، ص۱۳۰.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۱۰، ص۳۳۳.
- ↑ روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص ۳۴۸-۳۴۹.
- ↑ مع الحسین فی نهضته، ص۵۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۴۶۰.
- ↑ احتجاج طبرسی، ج۲، ص۸۷؛ الغدیر، ج۱۱، ص۲۸.
- ↑ عقد الفرید، ج۴، ص۸۱- ۸۲.
- ↑ رسالة الجاحظ فی بنیامیة، ص۱۲۴، به نقل از تاریخ سیاسی اسلام، ج۲، ص۳۹۶. مراجعه شود به: پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ج۳، ص۲۵۰؛ الغدیر، ج۱۰، ص۲۲۷.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۲. مراجعه شود به: تاریخ الخلفاء، ص۲۲۳.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۲.
- ↑ خلافت و ملوکیت، ص۱۸۸- ۲۰۷؛ به نقل از تاریخ سیاسی اسلام، ج۲، ص۴۰۷- ۴۰۸. (رجوع شود به: پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ج۳، ص۲۵۰- ۲۵۱).
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۵، ص۱۳۰- ۱۳۱.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۵، ص۱۳۰. مراجعه شود به: پیام امام، ج۳، ص۲۰ و ۲۱.
- ↑ برای توضیح بیشتر به کتاب نفیس الغدیر، ج۱۱، ص۷۱ به بعد مراجعه شود که تمام مدارک مطالب فوق را از کتب برادران اهل سنت با ذکر جلد و صفحه آورده است.
- ↑ رجوع کنید به: پیام امام امیرالمؤمنین(ع)، ج۴، ص۳۲۹- ۳۳۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها ص ۱۹۷.