برهان معقولیت
مقدمه
یکی از راههای اثبات وجود خدا، معقولیت اعتقاد به او است؛ زیرا آدمی را یکی از این دو راه پیش رو است: اعتقاد به خدا؛ عدم اعتقاد به او، از سویی، هر یک از این دو لوازمی دارد. برای نمونه، کسی که به خداوند باور دارد، باید بپذیرد که چون خداوند حکیم است، انسان و جهان را بیهوده نیافریده است؛ بلکه از آفرینش آن دو، مقصودی دارد که همانا هدایت انسان و رساندن او به کمال نهایی خویش است؛ از این رو پیامبران را برای هدایت او فرستاده است. همچنین پس از این جهان، جهان دیگری وجود دارد که در آن انسانها کیفر و پاداش اعمال خود را میبینند. بدینسان اعتقاد به خدا با اعتقاد به نبوت و شریعت و معاد توأم میشود. در مقابل، عدم اعتقاد به خدا، لوازمی دیگر، غیر از آنچه گفته شد، دارد. حال اگر اعتقاد به خدا و لوازم آن را - که سعادت ابدی در پی دارد - در نظر بگیریم و آن را با ناباوری به خدا و لوازم آن بسنجیم، اعتقاد به خدا و لوازم آن را معقولتر خواهیم یافت؛ زیرا در صورت صحت اعتقاد به خدا، ما از منافع بسیاری برخورداریم و از شقاوت ابدی اجتناب ورزیدهایم؛ اما اگر معلوم گردد که چنین اعتقادی، خرافه و ناصواب است، نیز ضرر و زیانی نکردهایم. بنابراین معقول آن است که اعتقاد به خدا و لوازم آن را بپذیریم.
شبیه به این استدلال در کلمات امام علی(ع) آمده است؛ چنانکه میفرماید: «زَعَمَ الْمُنَجِّمُ وَ الطَّبِيبُ كِلَاهُمَا *** أَنْ لَا مَعَادَ فَقُلْتُ ذَاكَ إِلَيْكُمَا إِنْ صَحَّ قَوْلُكُمَا فَلَسْتُ بِخَاسِرٍ *** أَوْ صَحَّ قَوْلِي فَالْوَبَالُ عَلَيْكُمَا»[۱] در دیوانی که منسوب به امام علی(ع) است، میخوانیم: «قَالَ الْمُنَجِّمُ وَ الطَّبِيبُ كِلَاهُمَا *** لَمْ يُحْشَرِ الْأَمْوَاتُ قُلْتُ إِلَيْكُمَا إِنْ صَحَّ قَوْلُكُمَا فَلَسْتُ بِخَاسِرٍ *** إِنْ صَحَّ قَوْلِي فَالْخَسَارُ إِلَيْكُمَا»[۲] «منجم و طبیب هر دو میگویند که قیامتی وجود ندارد. به آنان میگویم: اگر قول و عقیده شما صحیح باشد، ما زیانی نکردهایم، و اگر قول و عقیده من صحیح باشد، شما از زیانکاران خواهید بود».
یکی از توابع اعتقاد به وجود خداوند، اعتقاد به قیامت است. اگر تصدیق به قیامت را با انکار آن بسنجیم، بدون شک تصدیق به قیامت را معقولتر خواهیم یافت؛ زیرا در صورت صحت اعتقاد به قیامت، شخص معتقد، زیانی نکرده است؛ ولی ناباوران گرفتار شقاوت ابدی خواهند شد. اما اگر چنین اعتقادی در واقع کاذب باشد، باز شخص معتقد، زیانی نکرده است، و البته منکر نیز. از خواندنیهای تاریخ، مناظره امام رضا(ع) با مردی زندیق است؛ نوشتهاند: یکی از زنادقه وارد مجلسی شد که امام رضا(ع) نیز در آن مجلس حضور داشت. امام بدو فرمود: «ای مرد، اگر اعتقاد شما صحیح باشد - که در واقع چنین نیست - آیا ما با شما مساوی نیستیم؛ [زیرا] نماز و روزه و زکات و اقرار و تصدیق، زیانی به ما نمیرساند». آن مرد ساکت شد. سپس امام ادامه داد: «و اگر اعتقاد ما بر حق باشد - که چنین است - آیا نصیب شما هلاکت، و بهره ما رستگاری نیست؟»[۳].[۴].
منابع
پانویس
- ↑ بحار الانوار، ج۷۸، ص۸۷، ح۹۲؛ ابن طلحه شافعی، محمد، مطالب السؤول، ص۶۲.
- ↑ دیوان منسوب به امام علی(ع)، ص۵۲۰.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۷۸، ح۳؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۳۱، ح۲۸.
- ↑ محمدرضایی، محمد، مقاله «برهانهای اثبات وجود خدا»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۱۳.