بهشت حضرت آدم در تاریخ اسلامی
آدم و حوّا در بهشت
آدم و حوّا با دستوری که از طرف پروردگار صادر شد در بهشت مسکن گرفتند و از انواع نعمتها و لذاید بهشتی بهرهمند شدند و بدون هیج رنج و زحمتی روزگار خود را به سر میبردند، نه به فکر گرسنگی بودند و نه از برهنه ماندن ترس داشتند، نه تشنه میشدند و نه از سرما و گرما واهمه داشتند؛ زیرا خدا به آدم فرموده بود: «تو را در بهشت این نعمت هست که نه گرسنه میشوی و نه برهنه، نه تشنه خواهی شد و نه آفتاب زده»[۱].
شیطان که همه بدبختیهای خود و رانده شدن از درگاه الهی را از آدم میدانست، چنانکه گفتیم کینه او را به سختی در دل گرفته بود و در صدد بود تا به هر ترتیبی موجبات گمراهی آدم و فرزندانش را فراهم سازد و حتّی به خدا سوگند یاد کرده بود که به هر نحو و از هر سویی که بتواند آدمیان را گمراه نموده و مانند خود بدبخت و جهنّمی خواهد کرد، در چنین موقعیّتی چگونه میتواند آسوده بنشیند و آدم را در آن لذتهای بیپایان مادی و معنوی غوطهور ببیند و نصیب وی فقط حسرت و پشیمانی باشد، و شاید اگر فکر انتقام هم در سر او نبود، همان حسد و تکبّری که داشت او را آسوده نمیگذاشت و در صدد از بین بردن نعمتهای بیحدّ الهی از آدم و حوّا بر میآمد. مگر نه این که او به سبب تکبری که به انسان ورزید و خود را برتر از او دانست حاضر نشد در برابرش سجده کند و از فرمان پروردگار خود سرپیچی کرد و آن همه عبادتها و زحمات چند هزار ساله خود را تباه ساخت، و به سبب رشک و حسدی که به مقام آدم برد برای همیشه خود را مورد لعنت و رانده شده درگاه خدای خویش گردانید.
حالا چه نقشههایی برای فریب آدم و حوّا طرح کرد؟ و در چه لباسهایی در آمد؟ و به چه ترتیبی به بهشت راه پیدا کرد و خود را به آدم و حوا رسانید؟ و یا از خارج بهشت با آنها سخن گفت و آن دو را وسوسه کرد و با همان وسوسهها سبب اخراج آن دو از بهشت گردید... درست معلوم نیست.
در قرآن کریم و احادیث معتبر صریحاً چیزی در این باره نرسیده است. در بعضی روایات غیر معتبر آمده است که در کالبد طاووس یا مار درآمد و وارد بهشت شد[۲]، که بر فرض صحّت، بعید نیست کنایه از فریبا بودن، زیبایی لباسی بوده که با آن جامه نزد آدم و حوّا در آمد و بدین وسیله آن دو را فریب داد.
اما طریقه فریب و راهی را که بدین منظور انتخاب کرد و سخنانی که به آدم و حوّا گفت، در قرآن و احادیث به تفصیل نقل شده است. و چنین استفاده میشود که گویا شیطان در فکر بوده تا نقطه ضعفی در انسان پیدا کند و از آن راه پیش آید. از طرز پیشنهادی که در مورد خوردن میوه آن درخت به آدم و حوّا یا به آدم تنها نمود، میتوان حدس زد که از کدام یک از غرایز انسانی استفاده کرد.
شیطان برای پیشبرد این هدف، به صورت خیرخواهی دل سوز در آمده و به آدم گفت: «میخواهی تا تو را به درخت ابدیّت و ملک جاودانی راهنمایی کنم؟»[۳] یا هر دوی آنها را مخاطب ساخته چنین گفت: «پروردگارتان از نزدیک شدن به این درخت نهیتان نکرد مگر از بیم آنکه دو فرشته مجرّد شوید یا زندگی جاودانه یابید»[۴] اگر از این درخت بخورید به صورت فرشتگان در آمده و برای همیشه در بهشت جاویدان میمانید، و به دنبال این گفتار و برای اینکه سخنش در دل آن دو کارگر افتد و وسوسهاش اثر کند، به دروغ سوگندی هم برای ایشان یاد کرد که من در این گفتار نظری جز خیر خواهی و دل سوزی شما ندارم.
در حدیث دیگری آمده است که ابتدا نزد حضرت آدم آمد و هر چه خواست آدم را فریب دهد، وسوسهاش کارگر نشد از این رو به سراغ حوّا رفت و او را با سخنان فریبندهای که گفت با خود همراه کرد و با هم نزد آدم آمدند و از طریق حوّا او را فریب داد[۵]. از این رو در روایات آمده است که «زنان دام شیطاناند»[۶] و هر گاه شیطان دستش از همه جا کوتاه شود به سراغ آنها میرود.
در حدیث است که چون آدم به زمین هبوط کرد، جبرئیل نزد وی آمد و پرسید: «ای آدم مگر خدا تو را به دست قدرت خویش نیافرید و از روح خویش در تو ندمید و فرشتگان را به سجده بر تو مأمور نکرد؟ پس چرا با این فضیلت و مقامی که به تو داد نافرمانیش کردی؟» در پاسخ گفت: «ای جبرئیل شیطان برای من قسم خورد که خیرخواه من است و آن سخن را از روی دلسوزی میگوید و من باور نمیکردم که کسی بتواند به خدا قسم دروغ بخورد»[۷].
در حدیث دیگری است که رسول خدا(ص) در شب معراج، شاهد مناظره موسی و آدم(ع) بود. موسی گفت: «ای آدم تو نبودی که خداوند به دست قدرت خویش تو را آفرید و از روح خود در تو دمید، فرشتگان را به سجدهات مأمور و بهشتش را بر تو مباح کرد، در جوار رحمت خود جایت داد و رو در رو با تو سخن گفت؟ آنگاه تو را از یک درخت نهی کرد، ولی تو نتوانستی خودداری کنی تا سبب هبوط خود به زمین گشتی و خود را نگاه نداشته و فریب ابلیس را خوردی و بدین وسیله ما را از بهشت بیرون آوردی؟» آدم گفت: «فرزندم با پدر خود در این مورد به آرامی سخن گوی که دشمن از راه فریب و خُدعه پیش آمد و برای من قسم خورد که در گفتارش خیرخواه و دل سوز است، نزد من آمد و گفت: «ای آدم من برای تو غمگینم!» گفتم: «چرا؟» گفت: «برای آنکه من با تو مأنوس گشته و از نزدیک بودن با تو بهرهمندم، اما میدانم که تو از این جا میروی و وضع ناخوشایندی پیدا میکنی!» گفتم: «چاره چیست؟» گفت: «چاره به دست توست. میخواهی تو را به آن درختی که سبب جاویدان ماندن و فرمان روایی بیزوال میگردد راهنمایی کنم. تو با همسرت از آن بخورید تا همیشه با من در بهشت باشید؟» و به دنبال آن قسم دروغ خورد که این سخن را از روی خیر خواهی میگوید. ای موسی، من گمان نمیکردم که کسی بتواند قسم دروغ به خدا بخورد...»[۸].
به هر صورت آدم را وادار کرد که به آن درخت نزدیک شود و یا بدان دست زند. و در این که آیا آدم با این عمل، خلافی انجام داد یا اصلاً خلافی نبود و بهتر آن بود که آن کار را نمیکرد، و این که خداوند از خوردن آن نهی فرمود، برای تذکر و ارشاد به این حقیقت بود که اگر بدان دست زند، از نعمتهای بهشتی محروم میگردد و چنان که خدا فرمود: «از ستمکاران گردند» یا «به بدبختی گرایند» و به اصطلاح نھی ارشادی بود بحثی است و ظاهر همین است که مرتکب خلاف و گناهی نشد و بهتر بود که انجام ندهد. در هر حال همین عمل سبب شد تا از نعمتهای بهشتی و سکونت در آن محروم گردد و به دنبال آن، خطاب شد: ﴿قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى * وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾[۹]، ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾[۱۰] و در این که آن بهشت در کجا بود، در زمین بود یا در آسمان؟ و اساساً همان بهشت موعود بوده یا غیر آن؟ و آن درختی که از خوردن آن نهی شده بودند درخت مادّی بود یا معنوی؟ درست معلوم نیست؟
برخی گفتهاند: آن بهشت در هر کجا که بود بهشت موعود نبود، به دلیل آنکه اگر بهشت موعود و جنَّةُ الخُلد بود، شیطان در آن راه نداشت، و همچنین تکلیف به خوردن و نخوردن آنجا نیست و هر که در آن جای گرفت، دیگر بیرون نخواهد رفت. در مقابل اینان، دستهای هم معتقدند که همان بهشت موعود بود؛ زیرا هر کجا نامی از بهشت آمده، منظور همان بهشت است و این که گفتهاند هر که در آنجا درآید بیرون نخواهد رفت، مربوط به زمان پس از حساب و قیامت است که اهل ثواب داخل آن میشوند نه پیش از آن.
درباره آن درخت نیز اختلاف نظر فراوان است. برخی آن را خوشه گندم و برخی درخت انگور یا انجیر ذکر کردهاند. شیخ طوسی در کتاب تبیان آن را درخت کافور نوشته و جمعی هم درخت عناب گفتهاند. در بعضی روایات نیز آن را درخت حسد یا شجره علم دانستهاند، والله أعلم[۱۱].
به هر حال هر چه بود، سبب زوال نعمتهای بهشتی از آن دو گردید و آنان را از جای امن و آسودگی، به این جهان پر از بلا و گرفتاری در آورد. شیطان نیز بدین وسیله توانست بزرگترین ضربه انتقامی خود را به آدم زده و عداوت خود را با آن دو به ظهور برساند. خدای تعالی نیز در یکی از جاهایی که داستان آدم را نقل کرده پس از بیان آن داستان این هشدار و تذکر را به فرزندان آدم نیز میدهد: ﴿يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ﴾[۱۲].
باری آدم و حوّا به زمین هبوط کردند و چنان که طبری و دیگران گفتهاند، آدم(ع) در کوه «سراندیب» قرار گرفت و حوّا در «جدّه». و سپس حضرت آمدم به دنبال حوّا آمد تا او را در سرزمین مکه دیدار کرد، و زندگی خود را شروع کردند[۱۳].
منابع
پانویس
- ↑ ﴿إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى * وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى﴾ «بیگمان برای تو (مقرّر) است که در آنجا گرسنه نشوی و برهنه نمانی * و اینکه در آنجا تشنه نشوی و آفتابزده نگردی» سوره طه، آیه ۱۱۸-۱۱۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۹۳.
- ↑ ﴿فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى﴾ «اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! میخواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمیشود راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۲۰.
- ↑ ﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ﴾ «پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاههایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید» سوره اعراف، آیه ۲۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۱؛ ابن کثیر، قصص الانبیاء، ج۱، ص۵۱.
- ↑ مجمع البحرین، ماده «حبل».
- ↑ تفسیر علی بن ابراهیم، ص۲۱۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۸۸.
- ↑ «فرمود: هر دو با هم از آن (بهشت فرازین) فرود آیید- (که) برخی دشمن برخی دیگر (خواهید بود)- آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه میگردد و نه در رنج میافتد * و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۳-۱۲۴.
- ↑ «و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۴۳، ۱۶۱ و۱۶۵.
- ↑ «ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند» سوره اعراف، آیه ۲۷.
- ↑ رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۳۵.