تمسک به قرآن در کلام اسلامی
مقدمه
قرآن، حجّت مستقل الهی و مرجع سایر امور است و همه احکام عملی و نظری شرع مقدس و نیازهای امّت اسلام تا روز قیامت در آن موجود است: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾[۱]؛ و نیز: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُون﴾[۲]. امّا این کتاب ارجمند، به دلایل زیر نمیتواند به تنهایی و بدون مبیّن، حافظ شریعت از تحریف و نیز مبیّن آن باشد؛ زیرا:
- کلیّات امور در آن ذکر شده، ولی تفاصیل احکام دین در آن نیست. قرآن از این جهت مانند قانون اساسی است که بر اساس آن، میباید در قوه مقنّنه احکام جزئیات مطرح گردد. لذا هرچند قرآن تبیان همه امور است، ولی به این شرط که مبیّنی الهی و معصوم در کنار آن قرار گیرد و از گنجهای آن، گوهرهای ناب استخراج کند؛ وگرنه قرآن کتاب صامتی است که هرکس میتواند در جهت اغراض خود از آن سوء استفاده کند.
- هرچند قرآن قطعی الصّدور است، ولی چون دردلالت بر مطالب خود، احتمالات گوناگون از آن استنباط میشود و مانند اخبار صادره از رسول خدا (ص) ظنّی الدّلاله است، هر اشکالی در دلالت بر سنّت وارد گردد، عیناً به استنباط از قرآن نیز وارد است.
- چون قرآن حجّت صامت است، خود نیز مانند سایر حجّتهای صامت، در معرض تحریف و تدسیس قرار دارد. اصولاً تحریف هر آیین آسمانی، با تحریف درکتاب دینی آن آغاز شد و سپس به همه ارکان دین سرایت کرد[۳].