توکل در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

عالمان اخلاق ماهیت توکل را اعتماد قلبی انسان به خداوند در همه امور و بیزاری از هر قدرتی غیر از او دانسته‌اند. تحقق این حالت در صورتی است که انسان ایمان و یقین داشته باشد که هیچ قدرتی جز خداوند در کار عالم و آدم اثرگذار نیست و همه علل و اسباب مقهور قدرت الهی‌اند که خود مرتبه‌ای از مراتب توحید است[۱]. انسان رشید هنگامی که اراده کاری را کرد و اسباب آن را نیز فراهم نمود، می‌داند که خداوند تنها سبب مستقل در تدبیر امور است و هیچ‌گونه اصالت و استقلالی برای خود و اسباب و عللی که به کار می‌گیرد، قائل نیست[۲]. امام علی (ع) در این باره فرمود: «توکل می‌کنم به خدا، توکل کردن کسی که به سوی او بازگشته است. او مرا بسنده است که بهترین کارگزار است»[۳]. و در بیان جایگاه و حقیقت آن می‌فرماید: «ایمان بنده راست نباشد، جز آن‌گاه که اعتماد او به آنچه در دست خدا است، بیش‌تر باشد از اعتماد او به آن‌چه در دست خود او است»[۴].[۵]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: فیض کاشانی، محسن، المحجة البیضاء، ج۷، ص۳۷۷.
  2. ر. ک: علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۲۱۶-۲۱۷.
  3. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳ و ۱۶۱ و حکمت ۳۱۰.
  4. ر. ک: نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۳، ص۲۳۳؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۷، ص۱۴۴-۱۴۶.
  5. دیلمی، احمد، مقاله «مبانی و نظام اخلاق»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۱۴۵.