غدیر خم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از خم)
نگاره «غدیر خم» اثر استاد محمود فرشچیان که در موزه آستان مقدس رضوی نگهداری می‌شود.

غدیر خم نام محلّی است که پیامبر اسلام (ص) در بازگشت از حجة‌الوداع در سال دهم هجری، در روز ۱۸ ذی حجّه، امیر المؤمنین (ع) را که بارها به خلافت و امامت نصب کرده بود، به دستور الهی و نص آیات قرآن، اعلام همگانی کرد.

آغاز حجة الوداع

پیامبر خدا (ص) زمانی که اطلاع پیدا کرد وفات او نزدیک شده است، تصمیم گرفت به سفر حج برود و در آنجا با عموم مسلمانان دیدار کند و رهنمودهای کلّی را دربارۀ خط صحیح دین و انجام حج و پیشگیری از انحرافات ارائه دهد. آخرین حج پیامبر که در سال دهم هجری اتفاق افتاد، حجة الوداع نام گرفت. حضرت اعلام کرده بود این آخرین دیدار عمومی وی با مسلمانان است. جمع بسیاری از مدینه و مناطق دیگر آن سال به حج رفتند. پیامبر، بارها در مواقع گوناگون با آنان سخن گفت، از جمله در کنار چاه زمزم خطبه‌ای خواند.

نزول آیه ابلاغ

رسول خدا (ص) در بازگشت به سوی مدینه، زمانی که به منطقۀ غدیر خم در نزدیکی جحفه رسید، جایی که کاروان‌ها از هم جدا می‌شدند و راه مدینه، عراق و یمن از هم جدا می‌شد، جبرئیل امین پیام مهمّی از سوی خدا آورد، تا رسول خدا (ص) آن را به مردم ابلاغ کند، پیامی آن‌چنان حسّاس و حیاتی که اگر آن را نرساند، رسالت خدا را به انجام نرسانده است و آن نصب علی (ع) به عنوان جانشین خود بود. آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۱] حامل همین پیام بود.

لحن آیه نشان می‌دهد پیامبر (ص) موظف است بی ‌درنگ پیام الهی را به مردم ابلاغ کند؛ پیامی که احساس می‌کرد ممکن است با مخالفت شماری از مردم روبه‌رو شود. خداوند در این آیه فرموده است اگر پیام آیه را ابلاغ نکند، گویی رسالت خویش را ادا نکرده است. همچنین فرموده، پیامبر خویش را از گزند مردم حفظ خواهد کرد[۲].

این آیه آنقدر مهم است که رسول خدا (ص) در میان بیان خطبه آن را مطرح و درباره نزول این آیه و تأکید خدا در ابلاغ ولایت در غدیر خم، با مردم سخن می‌گوید و در بخش زیادی از خطبه به بیان مسائل مربوط به این آیه می‌پردازد و می‌فرماید: "هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده‌ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می‌کنم؛ همانا جبرئیل سه مرتبه از سوی سلام، پروردگارم ـ که تنها او سلام است ـ بر من فرود آمد و فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب، برادر، وصی و جانشین من در میان امت و امام پس از من است. جایگاه او نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی است، لکن پیامبری پس از من نخواهد بود. او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است". به سبب اهمیت این آیه، مخالفان ولایت اهل بیت (ع) نیز بسیار تلاش کرده‌اند تا در دلالت آن بر ولایت امیرمؤمنان خدشه وارد کنند و به این منظور، شبهات فراوانی را مطرح کردند. در منابع و مصادر معتبر اهل سنت به این حقیقت، اعتراف شده که آیه ابلاغ نیز در روز غدیر نازل شد. اسامی تعدادی از علمای اهل سنت که این مطلب را یادآور شده‌اند:

  1. ابن أبی حاتم عبدالرحمن بن محمد بن ادریس رازی؛
  2. احمد بن موسی بن مردویه؛
  3. احمد بن محمد ثعلبی؛
  4. ابو نعیم أحمد بن عبدالله اصفهانی؛
  5. ابو الحسن علی بن أحمد واحدی؛
  6. مسعود بن ناصر سجستانی؛
  7. عبدالله بن عبیدالله حسکانی؛
  8. ابن عساکر علی بن حسن دمشقی؛
  9. فخرالدین محمد بن عمر رازی؛
  10. محمد بن طلحه نصیبی شافعی.

ابن ابی حاتم رازی، ابن مردویه و ابن عساکر از ابوسعید خدری روایت کرده‌اند که آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ... در غدیر خم و درباره شأن علی بن ابی طالب (ع) بر رسول خدا (ص) نازل شده است[۳]. همچنین ابن مردویه از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که در زمان رسول خدا ما این آیه را این‌گونه قرائت می‌کردیم: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ أَنَّ عَلِيّاً مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۴].

اجتماع مردم و حدیث غدیر

در راه بازگشت از حج وقتی رسول خدا (ص) دستور داد تا مردم یک‌جا بایستند، ابتدای کاروان به جحفه رسیده بود که آن حضرت دستور داد تا آنها بازگردند و افراد در همان جا منتظر ماندند تا دنباله کاروان از راه برسد، جمعیّت حاضر در وادی غدیر خم را تا ۱۲۰ هزار هم نقل کرده‌اند. به دستور جبرئیل آن حضرت کمی به سمت راست مسیر حرکت کرد. در آن منطقه درختچه‌های زیادی بود که رسول خدا (ص) دستور داد تا زیر این درختچه‌ها را تمیز کنند و با سنگ مکان بلندی ساخته شود تا ایشان روی آن بایستد. از همان ابتدا که پیامبر (ص) بر روی بلندی ایستاد، علی (ع) هم کمی پایین‌تر از ایشان ایستاده بود تا اینکه آن حضرت دست خود را بر بازوی علی (ع) زد و علی (ع) دست خود را به سوی رسول خدا (ص) دراز کرد. آن حضرت دست علی (ع) را گرفت و بالا کشید به طوری که هم‌ردیف رسول خدا (ص) شد[۵].

حضرت رسول (ص) از زحماتی که در راه هدایت آنان و تبلیغ دین خدا کشیده بود با آنان سخن گفت، توصیه‌های فراوانی کرد، نسبت به مراعات حقوق ثقلین (قرآن و عترت) تأکید نمود. از آنان اقرار گرفت که طبق آیۀ قرآن برآنان ولایت دارد و از خودشان نسبت به آنان اولی است: «آیا من بر سرپرستی شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟» مردم گفتند: «آری یا رسول‌الله!» این پرسش پیامبر (ص) اشاره ای هست به آنچه در قرآن آمده و خداوند می‌فرماید: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ[۶]. سپس دست علی (ع) را گرفت و بالا برد تا آنکه همه او را دیدند و شناختند و با صدای بلند و رسا فرمود: «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه...». ایشان به فرمان الهی برای علی (ع) همان مقام ولایت را برگزید که خدا برای خود آن حضرت برگزیده بود.

در روایتی از امام صادق (ع) روایت شده است: "رسول خدا (ص) به مردم فرمود: "به علی برای امیرالمؤمنین شدن او درود بفرستید"[۷]. سپس اصحاب رسول خدا (ص) نزد امیرالمؤمنین (ع) آمدند و ولایتش را به او تبریک گفتند و اولین کسی که به ایشان تبریک گفت، عمر بن خطاب بود که گفت: مبارک باد بر تو ای علی، مولای من، و مولای هر مرد و زن مؤمنی شدی"[۸].

امام باقر (ع) در این باره چنین روایت کرده‌اند که رسول خدا (ص) فرمود: "ای مردم، شما بیشتر از آن هستید که همگی بخواهید در یک زمان با دست با من بیعت کنید. برای همین خدای متعال به من دستور داده است که از زبان‌های شما برای ولایت علی و امامانی که بعد از او می‌آیند و از من و او هستند، اقرار بگیرم؛ چنانکه به شما اعلام کردم که ذریه من از صلب او هستند. پس همگی بگویید: ما شنیدیم و فرمانبردار و راضی هستیم و در مقابل آنچه از پروردگار درباره جانشینی علی و اولادش ابلاغ کردی، تسلیم هستیم. ما بر این امر، با قلب‌ها و جان‌ها و زبان‌ها و دست‌هایمان با تو بیعت می‌کنیم و بر همین بیعت زندگی می‌کنیم و می‌میریم و دوباره مبعوث می‌شویم. ما درباره آن هیچ تغییر و تبدیل و شکی روا نمی‌داریم و پیمان‌شکنی نمی‌کنیم و از خدا و تو و امیرالمؤمنین و فرزندانش که از ذریه تو و از صلب علی هستند و از حسن و حسین می‌آیند، اطاعت می‌کنیم؛ زیرا جایگاه و منزلت آنها را نزد خدا و خودم به شما اعلام کردم. هر آینه آنچه را که بر عهده داشتم به جای آوردم و بدانید که حسن و حسین (ع) جوانان اهل بهشت‌اند و بعد از و پدرشان علی، امام هستند و قبل از علی من پدر آنها هستم. بگویید: با قلب‌ها و جان‌ها و زبان‌ها و دست‌هایمان با خدا و شما و علی و حسن و حسین و امامانی که یاد کردی پیمان می‌بندیم و آن را تبدیل نمی‌کنیم.

ما آنچه را که به ما ابلاغ کردی به بزرگ و کوچک فرزندان و اهل خود می‌رسانیم و خدا را بر عمل خود شاهد می‌گیریم که او کافی است و تو و ملائکه بر ما شاهد هستید و خداوند بزرگ‌ترین شاهد است. ای مردم، چه می‌گویید؟ هر آینه خداوند هر صدای آشکار و پنهانی را می‌داند و "هر کسی هدایت شود، به نفع خود هدایت شده است و هر کسی گمراه شود، علیه خود گمراه شده است" و هر کس بیعت کند، در واقع با خداوند بیعت کرده است، چرا که "دست خدا بالای دست‌های آنها است". ای مردم، تقوای الهی پیشه و با علی بیعت کنید. ای مردم، آنچه را که به شما گفتم، بگویید و به علی برای ولایت یافتن او بر مؤمنین تبریک بگویید. ای مردم، کسانی که برای بیعت با وی و پذیرش ولایتش سبقت بگیرند، از رستگاران در بهشت‌های جاودان هستند. ای مردم، سخنی را بگویید که خداوند به سبب آن از شما راضی باشد.

مردم در جواب پیامبر اکرم (ص) فریاد زدند: "شنیدیم و امر خدا و رسولش را با قلب‌ها و زبان‌ها و دست‌هایمان اطاعت کردیم". سپس به طرف علی (ع) رفته و با او بیعت کردند. این بیعت‌گیری سه روز ادامه پیدا کرد و هرگاه قومی با علی (ع) بیعت می‌کردند، رسول خدا می‌فرمود: "حمد و سپاس خدایی را که ما را بر تمام جهانیان برتری داده است"[۹].

ابن عباس در ادامه بیان داستان معراج پیامبر اکرم (ص) از زبان آن حضرت، به بیان واقعه غدیر می‌پردازد و می‌گوید: سپس رسول خدا دو دست علی بن ابی طالب (ع) را گرفت و ایشان را از زمین بلند کرد... سپس فرمود: "ای مردم! خداوند ـ تبارک و تعالی ـ مولا و سرپرست من است و من سرپرست و مولای مؤمنان هستم؛ هر فردی که من مولایش هستم پس علی مولای اوست؛ خداوندا! هر کسی علی را دوست دارد، او را دوست بدار و هر کسی که با علی دشمنی می‌کند دشمن بدار و یاری‌کننده او را یاری کن و کسی که در پی خواری اوست خوار گردان". ابن عباس در ادامه می‌گوید: "منافقان و مریض دلان و کسانی که در فرمایش پیامبر اکرم (ص) شک داشتند، گفتند: "ما از درگاه خدا از این گفتار او که واقع نخواهد شد بیزاری می‌جوئیم و هیچ گاه راضی نخواهیم شد که علی، وزیر و یاورجانشین) او شود؛ پیامبر (ص) علی (ع) را به سبب تعصب فامیلی انتخاب کرد". سلمان و ابوذر و مقداد و عمار بن یاسر گفتند: "به خدا قسم، ما از آنجا حرکت نکرده بودیم که آیه (اکمال دین) نازل شد، و رسول خدا (ص) سه بار آیه را تکرار کرده سپس فرمود: "همانا اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت پروردگارم به رسالت من و جانشینی علی بن ابی طالب تعلق گرفت (و در حقیقت، کامل شدن دین به ولایت امیرالمؤمنین (ع) است)[۱۰].[۱۱]

تواتر حدیث غدیر در قرن‌های متمادی

این رویداد، بی هیچ گونه شک و تردید و ابهامی در کتب روایی و تاریخی مسلمانان آمده است و بیش از صد صحابی (ص) آن را روایت کرده‌اند. همچنین از قرن دوم تا قرن چهاردهم هجری، بیش از سیصد و شصت عالِم مسلمان به گونه‌ای این رویداد را گزارش کرده‌اند.

در همان صحنه، حسّان بن ثابت از پیامبر اجازه خواست تا این واقعه را به شعر بسراید و قصیدۀ معروف خود را ینادیهم یوم الغدیر نبیّهم... خواند و پیامبر دعایش کرد. کاروان‌ها هرکدام به سوی مقصد خویش حرکت کردند. امّا آیا آن پیمان‌ها و بیعت‌ها استوار ماند؟ و آیا به فرمان خدا و رسول در مورد جانشینی حضرت امیر عمل شد و وصیت پیامبر مورد توجّه قرار گرفت؟ حوادث پس از رحلت پیامبر خدا (ص) نشان داد که بسیاری پیمان شکستند و به بیعت وفادار نماندند و حادثۀ غدیر را انکار کردند و در سقیفه، خلافت را به دیگران سپردند و اهل بیت و علی بن ابی طالب (ع) را خانه‌نشین و منزوی ساختند[۱۲].[۱۳]

موقعیت جغرافیایی سرزمین غدیر

غدیر خم، هم به عنوان یک منطقۀ جغرافیایی و هم به عنوان یک روز مهمّ و تاریخی در اسلام و در فرهنگ شیعه قابل ذکر است. از نظر جغرافیایی، منطقۀ غدیر خم در ۲۰۰ کیلومتری مکّه، نزدیکی شهر "رابغ" و کنار روستای جحفه، میقات حجّاج قرار گرفته است و امروز هم به نام "غدیر" شناخته می‌شود[۱۴].

امروزه راه رسیدن به وادی "غدیر" از دو طریق است:

  1. راه جحفه: از کنار فرودگاه رابغ تا اوّل روستای جحفه، سپس ۴۵ کیلومتر به سمت شمال در ریگزار تا قصر علیا، سپس ۲ کیلومتر در سمت راست جاده با عبور از تپه‌های شنی، سپس بیابانی کوتاه به سمت راست جادۀ وادی "غدیر" که فاصله‌اش تا میقات جحفه از سمت طلوع آفتاب ۸ کیلومتر است.
  2. راه رابغ: از تقاطع جادۀ مکّه ـ رابغ به سمت مکّه در طرف چپ جاده ۱۰ کیلومتر سپس به سمت راست، جادۀ فرعی به طرف "غدیر" که فاصلۀ آن از جنوب شرقی تا رابغ ۲۶ کیلومتر است[۱۵].

به نوشتۀ یکی دیگر از محقّقان: در آن منطقه، ارتفاعات کوهستانی وجود دارد و راهی را که به یک دشت گسترده منتهی می‌شود مشخّص ساخته است، جایی که راه‌ها از آنجا جدا می‌شود، از آنجا می‌توان به سمت "غربه" روی آورد که به سبب پخش شدن توده‌های شن، راه یافتن به آن منطقه دشوار است ولی منطقۀ "غدیر" نزدیکی‌‌های حرّه است، سرزمینی پر از سنگ‌های سیاه و غیرقابل کشت. در انتهای حرّه، دشت گسترده‌ای باز می‌شود که چشمه‌های "غدیر" آنجاست. در همین سرزمین بود که پیامبر خدا (ص) توقّف کرد تا آخرین پیام‌های آسمانی را به کاروان‌های حجّاج و امت اسلامی برساند[۱۶].[۱۷]

اسامی غدیر خم

روز تاریخی غدیر به نام‌های دیگری نیز شناخته می‌شود از جمله: یوم الغدیر؛ یوم البلاغ؛ یوم التّمام؛ یوم التتویج و...[۱۸].[۱۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  2. امینی، الغدیر، ج ۱، ص۱۴ـ ۱۵؛ المراجعات‌، نامۀ ۵۷؛ اضواء علی عقائد الشیعة الامامیة و تاریخهم‌، ص ۱۳۳.
  3. اسباب نزول الآیات، واحدی نیشابوری، ص۱۳۵؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج۱، ص۲۵۰؛ الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸؛ تفسیر آلوسی، ج۶، ص۱۹۳.
  4. الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۲۹۸.
  5. الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۷۶-۷۰.
  6. «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
  7. اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۲۹۲؛ مناقب آل ابی طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۲۵۲.
  8. الامالی، شیخ صدوق، ص۵۰؛ الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۷۷.
  9. الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۸۲-۸۴. استاد یوسفی غروی نیز می‌نویسد: ابن طاووس از کتاب النشر و الطیّ از حذیفة بن یمان نقل می‌کند: هنگامی که علی (ع) از یمن آمد و در مکه با پیامبر (ص) ملاقات کرد؛ ما در آنجا حاضر بودیم. روزی علی (ع) رو به کعبه نماز میخواند که به هنگام رکوع سائلی به وی مراجعه کرد و او در همان حالت رکوع، حلقه انگشترش را به وی صدقه داد. در همین زمان، رسول خدا (ص) که در جای دیگر بود تکبیر گفت و آیه‌ای را که خداوند درباره این عمل علی (ع) نازل کرده بود قرائت کرد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵. پس از قرائت آیه، آن حضرت فرمود: برخیزید تا صاحب این صفات که خدا او را توصیف کرده است، بیابیم. به دنبال آن هنگامی که رسول خدا (ص) وارد مسجد می‌شد، با سائلی مواجه شد. آن حضرت از او پرسید: از کجا میآیی؟ جواب داد: از پیش آن نمازگزار که در حال رکوع این حلقه انگشتر را به من داد. پس رسول خدا (ص) تکبیر گفت و به سوی علی (ع) رفت. آن‌گاه از او پرسید: ای علی، امروز چه کار خیری انجام داده‌ای؟ علی (ع) جریان را برای آن حضرت بازگو کرد و پیامبر اکرم (ص) برای سومین بار تکبیر گفت. حلبی مینویسد: روایت شده است که وقتی آیه: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... نازل شد، پیامبر (ص) دستور داد که ولایت علی (ع) اعلام شود و از این امر نگران بود. بحرانی در البرهان از زید بن ارقم روایت کرده است: رسول خدا (ص) عده‌ای را نزد خود فراخواند که من هم از جمله آنها بودم. او به ما فرمود که روح الامین، جبرئیل موضوع ولایت علی بن ابی طالب (ع) را بر او نازل کرده است و با ما مشورت کرد تا این مطلب را در ایام موسم حج اعلام کند. ما نمی‌دانستیم که چه بگوییم و از نزد وی پراکنده شدیم تا اینکه در جحفه فرود آمدیم و مشغول برپا کردن چادرهای خود بودیم که ناگهان شنیدیم رسول خدا (ص) با صدای بلند اعلام می‌کند: ای مردم! من فرستاده خدا هستم، پس دعوت کسی که شما را به سوی خدا فرا میخواند، اجابت کنید. در آن هنگام که هوا به شدت گرم بود به سوی او رفتیم. آن حضرت فرمود: ای مردم! بعد از ظهر عرفه چیزی بر من نازل شد که قلب مرا در فشار قرار داده است، زیرا خوف آن را دارم که اهل إفک آن را تکذیب کنند. تا اینکه در اینجا خداوند این آیه را نازل فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
  10. الامالی، شیخ صدوق، ص۴۳۵.
  11. عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابی‌طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۶.
  12. واقعۀ غدیر را به طور تفصیل در کتب تاریخ ذکر کرده‌اند، نیازی به ذکر منبع نیست. ر. ک: «الغدير»، ج ۱، «بحارالأنوار»، ج ۳۷ ص ۱۰۸ تا ۲۵۳. «موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب» ج ۲ ص ۲۵۱ و «حسّاس‌ترین فراز تاریخ»
  13. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۸۹؛ فرهنگ شیعه، ص ۳۵۰ـ۳۵۱.
  14. «عاتق بن غیث بلادی، «علی طریق الهجره»، «معجم معالم الحجاز»؛ شیخ عبد الهادی فضلی، مقالۀ تراثنا، ش ۲۱.
  15. چهارده قرن با غدیر، ص ۲۱۹.
  16. کمال السیّد، «الطریق الی غدیر خم».
  17. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۳۴؛ تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۷۱۲.
  18. ماهنامۀ کوثر، ش ۲، ص ۲۹.
  19. عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابی‌طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۶.