در نامه امام مهدی به شیخ مفید به چه مطالبی اشاره شده است؟ (پرسش)
در نامه امام مهدی به شیخ مفید به چه مطالبی اشاره شده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
در نامه امام مهدی (ع) به شیخ مفید به چه مطالبی اشاره شده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیت الله سید منذر حکیم در کتاب «پیشوایان هدایت» در این باره گفته است:
«خداوند شما دو تن را بر طاعت خود موفق دارد و بر دینش پایدار ساخته با رضایتش سعادتمندتان گرداند، آنچه در باره مختار و مناظرات و احتجاجهایش با افراد مبنی بر اینکه تنها جعفر بن علی جانشین پدر من است از قول میثمی نقل کردید، خبرش از پیش به ما رسیده است و تمام چیزهاییرا که در رابطه با سخنان اصحابتان در باره او نوشته بودید، دانستم، من از کوری بعد از بینایی، گمراهی پس از هدایت، اعمال نکوهیده و فتنههای نابود کننده به خدا پناه میبرم؛ که خود فرموده است "الف، لام، میم، آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟"[۱] چگونه در فتنه فروافتاده، در سرگردانی به سر برده، راه چپ و راست در پیش میگیرند؟ آیا از دین خود فاصله گرفتهاند؟
شک کردهاند، یا راه دشمنی با حق را در پیش گرفتهاند؟ آیا آنچه را که اخبار صحیحه و روایات درست بیان کردهاند نمیدانند؟ یا میدانند و خود را به فراموشی زدهاند؟ آیا نمیدانند که زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نخواهد بود چه آشکار و چه پنهان.
آیا نظم و ترتیب پیشوایان را پس از پیامبرشان یکی پس از دیگری نمیدانند تا اینکه به فرمان خداوند عز و جل امر پیشوایی به امام پیشین یعنی حضرت حسن بن علی (ع) رسید و وی جانشین پدران خود - که درود خداوند بر آنان باد - شد و به سوی حق و راه راست هدایت کرد؛ آنان که نوری پرفروغ، ستارهای تابناک و ماهی درخشنده بودند. خداوند آنچه داشت برای او خواست و او نیز مو به مو به راه پدران خویش را پیمود و مطابق پیمانی که خداوند با وی بسته بود جانشینی را به وصایت خود برگزید که خداوند عز و جل به امر خود تا وقت معینی پنهانش داشته و بر اساس قضا و قدرِ از پیش تعیین شده و نافذ خویش مکانش را مخفی داشته است.
و چنین است که محل امامت و پیشوایی در میان خاندان ما و فضیلت این امر از آن ما میباشد. و اگر خداوند متعال وی را به آنچه از آن منع نموده فرمان دهد و حکمی را که برایش مقرر داشته از وی زایل گرداند، حق را با بهترین زیور و روششترین دلالت و واضحترین علامت به آنان نشان داده و خود را آشکار نموده به حجت خود قیام خواهد کرد. اما قضا و قدر الهی خدشهناپذیر و ارادهاش بیبازگشت است و از توفیق او نتوان پیشی گرفت. پس باید که پیروی از هواهای نفسانی را وا نهند و بر اصلی که بر آن بودند پایبند بمانند و درباره آنچه از ایشان پوشیده شده کنجکاوی نکنند که به گناه میافتند، و به آشکار کردن سر خداوند مبادرت نورزند که پشیمان خواهند شد، و بدانند که حق، همواره با ما و در میان ما است و کسی غیر از ما چنین نمیگوید مگر دروغگوی دروغ پرداز و جز ما کسی ادعای چنین مقامی را نکند مگر گمراهِ گمراه کننده، مردم باید به همین گفته ما اکتفا کرده و به دنبال شرح و تفسیر نباشند و به اشارات ما قانع شده در طلب تصریحات برنیایند ان شاءالله[۲].
در نامه دوم آن حضرت (ع) به شیخ مفید که از نامههایی است که در غیبت کبری از آن حضرت صادر شده، آمده است: باید که تو - که خداوند با چشم بیدار خویش نگاهت دارد - به جهت نعمتی که خداوند به تو عنایت کرده با فتنهای که جان آنان را که بذر باطل کاشتهاند تهدید میکند به مقابله برخیزی، و با این کار باطل پویان را به هراس انداخته و مؤمنان را از نابودی آن فتنه شادمان، و مجرمان را غمگین نمایی. نشانه حرکت ما از این پلیدی حادثهای است که در حرم معظم، به دست منافقی نکوهیده اتفاق میافتد که حرمت ریختن خونها را میشکند و با مکر خود اهل ایمان را هدف حمله قرار میدهد؛ اما وی در این عرصه به هدف خود که ستم روا داشتن بر اهل ایمان است نخواهد رسید چرا که ما با دعاهایی که هرگز از خداوندگار آسمان و زمین پوشیده نخواهد ماند آنان را پشتیبانی میکنیم. پس باید که دل اولیای ما به این کار آرام گیرد و به آن اطمینان داشته باشند اگر چه حوادث ناگوار آنان را به وحشت اندازد؛ زیرا تا آنگاه که از ارتکاب گناهانی که از آن نهی شدهاند خودداری کنند، به مدد کارهای زیبای خداوند سبحان عاقبت کار برای آنان پسندیده خواهد بود.
و ما با تو ای دوست مخلص که در راه ما با ستمگران به مبارزه برخاستهای و خدایت چنان که پیشینیانت را یاری نموده مؤیدت بدارد، پیمان میبندیم؛ هرکس از برادران دینی تو پرهیزگاری پیشه کرده و حقوق واجبی که بر گردن او است به مستحقانش برساند، از فتنه اهل باطل و محنتهای تاریک و گمراه کننده آن در امان بوده و هر کس از دادن نعمتهایی که خداوند به او عنایت فرموده به کسانی که خداوند به رعایت حال آنان فرمان داده است بخل ورزد، با این عمل در دنیا و آخرت از زیانکاران خواهد بود. و اگر شیعیان ما - که خداوند به طاعت خود موفقشان دارد - در وفا کردن به پیمانیرا که بر عهده دارند یکدل میشدند سعادت دیدار ما از آنان به تأخیر نمیافتاد ...[۳]»[۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. نویسندگان کتاب آفتاب مهر؛ |
---|
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در اینباره گفتهاند:
«نامههای حضرت به شیخ مفید که در منابع شیعی نقل شده، سه مورد است که یکی در صفر ۴۱۰ق و دیگری در شوال ۴۱۲ق و توقیع سوم، در ذیحجه ۴۱۲ق صادر شده است. در توقیع سوم آمده است: "اما بعد، سلام بر تو ای دوست با اخلاص در دین که در اعتقاد به ما از روی علم و یقین امتیاز داری! در منظر تو، خداوندی را که جز او خدایی نیست، سپاس گزارده و از سوی او بر آقا و مولا و پیامبرمان حضرت محمد (ص) و نیز خاندان پاکش درود و رحمت فرستادیم. تو را _ که برای یاری حق، کار میکنی خداوند توفیقت را دوام بخشد و پاداشت را به سبب سخنانی که با صداقت از جانب ما میگویی، افزون گرداند _ آگاه میکنیم که به ما اجازه داده شده که تو را به شرافت مکاتبه مفتخر سازیم و موظف کنیم که آنچه به تو مینویسیم به دوستان ما که نزدت هستند، برسانی. تا خداوند به اطاعت از خود گرامیشان بدارد و با حراست و عنایت خود، امورشان را کفایت نموده، مشکلات شان را برطرف سازد. پس تو _ که خداوند با یارانش در برابر دشمنان که از دینش خارج شدهاند، تأییدت نماید _ به آنچه که یادآور و متذکر میشوم، متوجه باش و در رساندن و ابلاغ آن به کسانی که به آنها اعتماد داری، طبق آنچه که برای تو _ اگر خدا بخواهد _ ترسیم و تعیین میکنیم، عمل نما. ما اگرچه هم اکنون در مکانی دور از جایگاه ستمگران، سکنی گزیده ایم که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمان ما را مادامیکه حکومت دنیا به دست تبهکاران است، در این کار به ما ارائه فرموده است؛ در همه حال بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیزی از اوضاع شما برای ما پنهان و مخفی نیست. از لغزشهایی که از برخی شیعیان سر میزند از وقتی که بسیاری از آنان میل به بعضی از کارهای ناشایسته نمودهاند که نیکان گذشته از آن احتراز مینمودند و پیمانی را که از آنان برای توجه به خداوند و دوری از زشتیها گرفته شده است را پشت سر انداختهاند، اطلاع داریم. گویی آنان نمیدانند که ما شما را رها نکرده و یادتان را از خاطر نبردهایم که اگر جز این بود، بلاها و مصیبتها بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ریشه کن میکردند؛ پس تقوای الهی را پیشه کنید و ما را یاری دهید تا از فتنههایی که به شما روی آورده، نجاتتان دهیم؛ فتنه و آشوبی که هر کس مرگش فرا رسیده باشد، از آن دور نماند و هر آنکه به آرزوی خود رسیده باشد، از ورطه آن به سلامت میرود و آن فتنه، نشانه نزدیکی حرکت و جنبش ما و آگاه کردن شما به امر و نهی ما است. خداوند نور خود را تمام خواهد کرد، گرچه مشرکان را خوش نیاید. به تقیه چنگ زنید؛ چرا که هر آتشی که جاهلیت را برافروزد، گروههای اموی آن را شعله ور ساخته و با آن، گروه هدایت شده را بیمناک سازند. من عهده دار نجات کسی هستم که در آن فتنه برای خود مقام و جایگاهی نجوید و در عیب جویی از آن، به راهی پسندیده گام گذارد. از حادثهای که هنگام فرا رسیدن جمادی الاولی در همین سال روی خواهد داد، عبرت گیرید و از خوابی که شما را فرا گرفته است، برای حوادث بعدی آماده و بیدار شوید. به زودی از آسمان، نشانه روشن و آشکار و از زمین نیز علامتی همانند آن برای شما پدیدار میشود. در مشرق زمین حوادثی غمبار و نابسامان، روی خواهد داد و بعد از آن، گروههایی که از اسلام روی گردانیده، خروج کردهاند، بر عراق سلطه خواهند یافت و بر اثر بدکاری و سوء اعمال آنان، اهل عراق، دچار سختی معیشت میگردند. پس از مدتی، با هلاکت و نابودی فرمانروایی بدکار، ناراحتیها برطرف میشود و سپس پرهیزکاران نیکوکار از هلاکت و نابودی او شاد میگردند. کسانی که از گوشه و کنار دنیا به حج میروند، به همه آرزوها و اهداف خود میرسند و هرچه میخواهند در دسترس آنها وجود خواهد داشت. ما نیز در آن وقت برای آسان کردن حج آنان بر طبق دلخواهشان، برنامه داریم که با انسجام و نظم ظاهر میشود. بنابراین، هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک نماید و از آنچه خوشایند ما نیست و باعث کراهت و خشم ما است، دوری گزیند؛ زیرا امر ما ناگهان فرا میرسد؛ هنگامیکه توبه و بازگشت برای کسی سودی ندارد و پشیمانی او از گناه، وی را از کیفر ما نجات نمیبخشد. خداوند، راه رشد و هدایت را به شما نشان دهد و به لطف و رحمت خود، وسایل توفیق را برایتان فراهم فرماید![۵]»[۶]. |
پانویس
- ↑ عنکبوت، ۱- ۲.
- ↑ کمال الدین، ۵۱۰، بحار الانوار ۵۳، ۱۹۰، معجم احادیث الامام المهدی ۴، ۲۸۷.
- ↑ احتجاج طبرسی ۲، ۴۹۸.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ص ۳۱۰.
- ↑ احتجاج، ج۲، ص۵۹۶.
- ↑ آفتاب مهر، ج۲، ص ۱۳۱ - ۱۳۴.