دومین سفیر و نایب خاص حضرت حجت چه کسی بود و چگونه به نیابت رسید؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دومین سفیر و نایب خاص حضرت حجت چه کسی بود و چگونه به نیابت رسید؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / نیابت خاصه (سفیران امام مهدی) / نایب دوم امام مهدی
مدخل اصلیدومین نایب خاص
تعداد پاسخ۸ پاسخ

دومین سفیر و نایب خاص حضرت حجت (ع) چه کسی بود و چگونه به نیابت رسید؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید محمد کاظم قزوینی

آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در این‌باره گفته است:

«اسم: محمد بن عثمان کنیه: ابوجعفر لقب: عمری، عسکری، زیّات.

از خوش اقبالی عثمان بن سعید عمری این بود که خداوند به او فرزندی عطا فرمود که صالح و شبیه پدر در شایستگی‌ها، مزایا و فضایل بود. همان گونه که در صفحات قبل بیان شد که امام عسکری (ع) او و پدرش را به نمایندگی منصوب نمود. سپس فرمود: "عمری و فرزندش، مورد اعتماد و وثوقند...". همچنین فرمود: "... فرزندش محمد، وکیل فرزندم مهدی (ع) است". امام زمان (ع)، او را انتخاب کرد تا جای پدرش را بگیرد و کارهای او را پیگیری نماید؛ امام (ع) نامه‌های متعددی را به بزرگان شیعه نوشت و آنها را با خبر نمود که محمد بن عثمان، نماینده ایشان است[۱]. از جمله آنها، نامه‌ای است که به محمد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی نوشته شده است و در آن آمده: "فرزند عثمان بن سعید! همچنان مسئولیت مهم خود را انجام می‌داد و جای خالی پدرش را در خدمت به حق، پُر می‌کند؛ او مانند پدرش به دستورات ما عمل می‌کند؛ خداوند، او را دوست بدارد"[۲]. محمد بن عثمان با دریافت نامه‌ای از امام زمان (ع)- که فوت پدرش را به او تسلیت می‌فرمود- شرفی بر شرافتش افزوده شد: "همه از خداییم و به سوی خدا باز می‌گردیم، تسلیم امر اوییم و راضی به قضای او هستیم؛ پدرت زندگی با سعادتی داشت و به شایستگی از جهان رخت بربست، رحمت خدا بر او باد! و او را به اولیای خود ملحق کند. او در انجام دستورات، تلاش می‌کرد و در آنچه او را به خداوند عزوجل نزدیک می‌نمود، تلاشگر بود، خداوند او را شاداب و چهره‌‌اش را درخشان نماید! خداوند ثوابت دهد و عزایت را به نیکویی تبدیل نماید، مصیبت تو، مصیبت ماست، غم تو در فراغ او، غم ماست و خداوند او را در بازگشتگاهش، خوشحال کند! کمال سعادت او این بود که خداوند، فرزندی مثل تو به او عطا فرموده، که بعد از او، جانشینش باشد و برای او طلب آمرزش کند. می گویم: خدا را شکر که، انفاس طیبه خود را در تو قرار داد، خداوند تو را یاری نماید و قوت ببخشد خداوند تو را موفق بدارد و حافظ و ولی تو باشد، راهنما و یاری رسان و کفایت کننده تو باد!"[۳]. همه جملات نامه، مشمول تعریف و تمجیدهای معطر، خوش، برتر و عالی است، اگر فردی به یکی از آنها برسد، حق اوست که سربلند و مفتخر شود و با کبر، غرور و افتخار، نسبت به دیگری باشد و بگوید: چه کسی مثل من است؟! چگونه می‌شود که تمام این خصلت‌ها که با ارزشتر از هر چیز ارزشمندی است در عثمان بن سعید و فرزندش محمد جمع گردد، این شرف دنیا و سعادت آخرت بر آن دو، گوارا باد! محمد بن عثمان، نماینده بین امام زمان (ع) و تمام شیعیان آن عصر بود، همان گونه که پدرش، چنین بود؛ جدای از ساکنین در عراق و شهر قم یا بلاد اسلامی دیگر؛ البته خود، ساکن بغداد بود، همان گونه که درباره پدرشان بیان شد. طبیعی است که وظایف واجب را در جوی از تقیه و کتمان اجرا می‌کرد و اموال و حقوق شرعیه را از شیعیان به صورت سری می‌گرفت و برای امام زمان (ع) می‌برد؛ اما چگونگی رساندن اموال به دست امام زمان (ع) مجهول، پوشیده و در پرده ابهام است. محمد بن عثمان به دفعات خبر داد که کسی که بعد از وفاتش، مقام او را می‌گیرد، حسین بن روح نوبختی است»[۴].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله امینی؛
آیت الله ابراهیم امینی، در کتاب «دادگستر جهان» در این‌باره گفته است:

«بعد از وفات عثمان بن سعید، فرزندش محمد بن عثمان به جای پدر نشست و به وکالت ناحیه مقدس منصوب شد. شیخ طوسی درباره‌اش می‌گوید: محمد بن عثمان و پدرش هردو وکیل حضرت‌ صاحب الزمان (ع) بوده و نزد آن‌جناب مقام بزرگی را واجد بودند[۵]. مامقانی نوشته است: جلالت و بزرگی محمد بن عثمان نزد امامیه ثابت است و محتاج به بیان و اقامه برهان نیست. شیعیان اجماع دارند که حتی در زمان حیات پدرش وکیل امام حسن عسکری (ع) بوده و سفارت حضرت حجت را نیز عهده‌دار بوده است‌[۶].

عثمان بن سعید تصریح کرد که: بعد از من فرزندم جانشین من و نائب امام می‌باشد[۷].

یعقوب بن اسحاق می‌گوید: به وسیله محمد بن عثمان نامه‌ای خدمت امام زمان فرستادم و از بعض مشکلات دینی سؤال نمودم، جواب نامه به خط مبارک امام واصل شد و در ضمن آن نوشته بود: محمد بن عثمان عمری موثق می‌باشد و نامه‌هایش نامه‌های من است‌[۸].

جعفر بن احمد بن متیل می‌گوید: محمد بن عثمان مرا احضار کرد چند پارچه و کیسه‌ایکه چند درهم در آن بود به من تسلیم نمود و فرمود: به "واسط" برو و اول کسی را که ملاقات نمودی کیسه را با پارچه تسلیمش کن. من به جانب واسط حرکت کردم، اول کسی را که ملاقات نمودم حسن بن محمد بن قطاة بود. پس خودم را به وی معرفی نمودم، مرا شناخت و باهم معانقه کردیم، باو گفتم. محمد بن عثمان سلامت رسانید و این امانت را برایت فرستاد. وقتی این مطلب را شنید خدای را سپاس گفت و فرمود: محمد بن عبد الله عامری وفات نموده. من اکنون برای تهیه کفنش از منزل خارج شده‌ام. وقتی امانت را باز نمودیم دیدیم تمام مایحتاج دفن مرده‌ای در آن موجود است. پول‌ها هم به مقدار مزد حمالان و قبرکن بود. پس جنازه را تشییع کرده دفن نمودیم‌[۱۰].

محمد بن علی بن الاسود قمی می‌گوید: محمد بن عثمان قبری برای خویش تهیه کرده علتش را پرسیدم، پاسخ داد: از جانب امام مأمورم که کارهایم را جمع و جور کنم. دو ماه بعد از این واقعه دار دنیا را وداع کرد[۱۱].

محمد بن عثمان در حدود پنجاه سال متصدی منصب نیابت بود و در سال "۳۰۴" درگذشت‌[۱۲]»[۱۳].
۲. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛
حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی، در کتاب «پرسمان نیابت» در این‌باره گفته است:

«دومین نایب خاص حضرت ولی عصر در عصر غیبت صغری، محمد بن عثمان بن سعید عمری است سال ولادت این امین امامت مانند پدر بزرگوارش روشن نیست، اما از آنجا که سال ولادت تقریبی پدرشان (۲۲۰ ق) است، دست‌کم سال ولادت محمد بن عثمان نمی‌تواند زودتر از (۲۳۷ ق) باشد و با توجه به اینکه محمد بن عثمان عصر امام هادی (ع) را درک کرده و با آن جناب محشور بوده است به ویژه بنابر نقل برخی منابع که مدت کوتاهی وکیل امام هادی (ع) نیز بوده[۱۴] پس ولادت او دیرتر از (۲۴۰ ق) نمی‌تواند باشد پس سال ولادت وی بین سالهای (۲۳۷ تا ۲۴۰ ق) است تا در عصر زندگی امام هادی (ع) شایسته ملاقات و دریافت مقام وکالت او را پیدا کرده باشند.

در باره اصالت خانوادگی و قبیله او در پاسخ پرسش پیشین گفته شد، شایان ذکر است که محمد بن عثمان از نوادگان شخصیت برجسته اسلام عمار یاسر است[۱۵]. اگر پدر بزرگوارش از آغاز نوجوانی شاخه نشین شجره طیبه امامت شد، وی در سایه سار بیت امامت (ع) به دنیا آمد و در دامان امین امام رشد کرد و تا آنجا رسید که مایه فخر و زینت اهل بیت (ع) شد.او آنقدر بیاد مرگ بود که قبری برای خویش می‌کند و در آن می‌خوابید[۱۶].

وی مانند پدرش حیاتی‌ترین رسالت خود (اتصال امت با امام) را در قالب روغن‌فروشی انجام می‌داد لذا لقب او نیز سمان و زیات بود چنان‌که در بیشتر کتب رجالی او را عمری و گاهی اسدی نیز گفته‌اند[۱۷]. وی تنها دارای یک کنیه (ابوجعفر) بوده، شاید فرزندی بنام جعفر داشته که در کودکی درگذشته است[۱۸].

تاریخ برای وی تنها یک فرزند دختر بنام ام کلثوم نقل کرده که بانوی پاکدامن، دانشمند و راوی حدیث بوده و ابونصر هبه الله بن احمد معروف به "ابن برنیه" نواده وی می‌باشد[۱۹]. محمد بن عثمان از انفاس قدسی امام هادی (ع) بهره‌ها گرفت و در سال (۲۵۴ ق) ناظر خاکسپاری مظلومانه امام هادی (ع) در خانه‌اش در شهر سامرا بود، جایگاه وی نزد یازدهمین معصوم تا آنجا رسید که در حق او فرمود: عمری (عثمان) و فرزندش (محمد) مورد اطمینان‌اند و[۲۰] … حضرت در گردهمایی باشکوه شیعیان یمن پیشاپیش از نیابت خاص وی خبر داد؛ آگاه باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من، و پسرش محمد وکیل پسرم مهدی شما است[۲۱]. محمد بن عثمان به چنان مقامی رسیده بود که امام عسکری (ع) امانت الهی و آخرین ذخیره عالم هستی را به او و جمعیتی مورد اطمینان نشان داد و هموست که حضرت را در اوج جوانی اش نیز دیده است و بارها با او تماس داشته است[۲۲].

اوج افتخار وی توقیع حضرت حجت (ع) است که طی آن ارتحال پدرش سعید بن عثمان را به او تسلیت داد و فرمود: … کمال سعادت او (عثمان بن سعید) این بود که خداوند پسری همچون تو را به او روزی کرد که جانشین او باشی و به امور او به جای او بپردازی و بر او رحمت فرستی[۲۳]. حضرت حجت (ع) فرمود: "وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ فَرَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ... فَإِنَّهُ ثِقَتِي وَ كِتَابُهُ كِتَابِي"[۲۴].

چون که تاریخ دقیق درگذشت سفیر اول (پدر گرامی‌شان) روشن نیست، آغاز سفارت وی نیز مجهول است برخی از دانشمندان مدت سفارت وی را ۵۰ سال و شماری دیگر ۴۰ سال گفته‌اند و این دو نظر قابل جمع است[۲۵] که مراد دسته نخست، تمام مدت وکالت و نیابت خاص است و مراد دسته دوم، خصوص زمان نیابت خاصه. شاید مهم‌ترین فعالیت و رسالت سفیر دوم رویارویی با مدعیان دروغین بابیت باشد که در عصر ایشان رو به فزونی بود، چون در آغاز غیبت صغری و سفارت اولین سفیر دستگاه عباسی به شدت مراقب اوضاع بود و نزدیک شدن به بیت امامت و انتساب به آن بس خطرآفرین بود، کسی جز عثمان بن سعید توان چنین جهادی را نداشت و نیز مسأله نیابت به شکل خاص آن تازه بود و امت اولین بار آن را تجربه می‌کردند از این روی کسانی مانند شریعی، ضیری، عبرتایی، بلالی، ابوبکر بغدادی و … که شرح حال آنها در پرسش از منحرفین و مدعیان دروغین گذشت.

محمد بن عثمان که زمان سفارت او از دیگر نایبان خاص طولانی‌تر بود، با سازماندهی دقیق توانست با سختی‌ها مقابله کند، وی با به‌کارگیری ده تن از وکلاء پرتلاش، به عنوان دستیار، امور نهاد را در بغداد و دیگر مناطق شیعه کنترل می‌کرد، برخی از این دستیاران، ابوعلی بن هام، ابوعبدالله کاتب، ابوعبدالله باقطانی، ابوسهل نوبختی، ابوعبدالله وجناء، جعفربن احمد بن متیل و … هستند، که در میان آن‌ها اسامی وکلاء سفیر اول نیز به چشم می‌خورد[۲۶].

در دوران معتضد عباسی، سفیر دوم، با وکلاء نواحی مناطق شیعه ارتباط داشت، منطقه قم اموال نهاد را به دست بازرگانان که خیال می‌کردند اموال تجاری است به سفیر دوم در بغداد می‌فرستادند[۲۷] اصل راهبردی تقیه را چنان رعایت می‌کرد که قرار ملاقات خود با جعفر متیل را در خرابه‌های متروکه بغداد می‌گذارد و پس از اینکه توقیع مبارک را برای او می‌خواند، آن را از بین می‌برد[۲۸]، گاهی اموال ارسالی از نواحی مختلف را مستقیم تحویل نمی‌گرفت بلکه پیام می‌داد اموال را در جای تعیین شده بگذارند و منتظر دریافت رسید نباشند[۲۹]. حفص بن عمرو نام مستعار وی بوده، در جدال و مناظرات شرکت نمی‌کرد تا بتواند دور از چشم گماردگان دستگاه با رهبری و امت او تماس داشته باشد[۳۰].

وی روش دوگانه که به دست امام عسکری (ع) پی ریزی شده بود را مانند پدر گرامی خود (سفیراول) ادامه داد، یعنی به دستگاه عباسی وانمود کرد که امام عسکری (ع) بدون جانشین از دنیا رفته است اما برای شیعیان ثابت کرد که امام دوازدهم (ع) متولد شده و رهبری و امامت را عهده دارند[۳۱].

وی در برابر مدعیان دروغین بابیت و منحرفان تا جای که شرایط به او اجازه می‌داد ایستادگی کرد.مشروح این برخوردها در پاسخ از پرسش وظایف نواب خاص بیان شده است.محمد بن ابی زینب معروف به ابوالخطاب که از منحرفین عصر امام صادق (ع) و مؤسس مذهبی بود تا عصر سفیر دوم فعال بود، سفیر دوم توقیعی در مذمت او خارج کرد: و اما ابوالخطاب او و پیروانش ملعون هستند و … چنانکه در روشن شدن وضعیت جعفر کذاب توقیعی به‌دست سفیر دوم به این مضمون خارج شد: و اما راه عمویم جعفر و فرزندش همان راه برادران یوسف (ع) است[۳۲].

در میان برخی از شیعیان بحثی در گرفته بود، گروهی را باور بر این بود که ائمه قدرت آفرینش و روزی رسانی را دارند، گروهی دیگر این امور را ویژه خداوند می‌دانستند، طی نامه‌ای پاسخ را از محمد بن عثمان خواستار شدند، در پاسخ، این توقیع شریف صادر شد: تنها خداوند اجسام را می‌آفریند و روزی را پخش می‌کند … ائمه از او می‌خواهند و او می‌آفریند از او درخواست می‌کنند او روزی می‌دهد و این به خاطر اجابت دعای ائمه و بزرگداشت جایگاه آنها است[۳۳].

سفیر دوم نیز مانند سه نایب خاص، در موارد لزوم، کراماتی را به نمایش می‌گذاشت، ابونصر هبة الله می‌گوید محمد بن عثمان کرامات زیادی داشت[۳۴]؛ برخی از کرامات وی در پاسخ از پرسش کرامات نواب ذکر شده است[۳۵]، اینجا تنها به یک کرامت اشاره می‌شود: راوی می‌گوید: محمد بن عثمان مرا به خرابه عباسیه برد، آنجا نامه را گشود و گفت وقایعی را که می‌خوانم به خاطر بسپار که مربوط بیت امامت (ع) است در آن نامه آمده بود که فلان زن (ام عبدالله) را از گیسوانش می‌گیرند و بیرون می‌کنند و … پس از شهادت امام عسکری (ع) تمام حوادث آن گونه که محمد بن عثمان گفته بود واقع شدند، دستگاه عباسی کنیزان را برای بازجویی به دربار برد تا نشانی از وجود حضرت حجت (ع) به‌دست آورند و...[۳۶].

یکی از رسالت‌های مهم هر سفیری معرفی جانشین و سفیر بعدی بود، محمد بن عثمان که وکلای سرشناس و برجسته در اختیار داشت، معرفی و گزینش یک تن از میان آن همه، دشوار می‌نمود، شماری را باور بر این بود که جانشین سفیر دوم جعفربن احمد متیل است چون سفیر دوم اواخر عمر تنها به منزل او آمدوشد می‌کرد و تنها از غذای منزل او تناول می‌کرد[۳۷].

برخی دیگر باور داشتند جانشین، ابوسهل نوبختی است، لذا از او دلیل عدم انتخاب اش را به مقام سومین سفیر می‌پرسیدند و ابوسهل که مرد عارف و مطیعی بود پاسخ مقبول ارائه می‌داد[۳۸]. سفیر دوم برای زمینه‌سازی معرفی حسین بن روح مدت‌ها پیش از وفات، برخی از مراجعین را نزد حسین بن روح می‌فرستاد و به آن‌ها می‌گفت: هر آنچه به ابوالقاسم (حسین بن روح) تحویل دهید، گویا به من تحویل داده اید[۳۹].

در موارد خاصی نیز پیشاپیش سفارت حسین بن روح را برای برخی از یاران اعلام می‌فرمود: وی به ابوعبدالله جعفربن محمد معروف به ابن قزدا فرمود: فقد اقمت ابا القاسم حسین بن روح مقامی و نصبته، منصبی، فقلت: بامرالامام فقال: قم عافاک الله کما اقول لک، فلم یکن عندی غیر المبادره[۴۰] آری همان گونه که مقام نبوت و امامت موهبتی از جانب خداست مقام امانت و بابیت معصوم (ع) نیز جایگاه الهی و به دستور خداوند است.

سرانجام در انجمن رسمی حسین بن روح توسط سفیر دوم به سران شیعه و سایر وکلاء معرفی می‌شود[۴۱].محمد بن عثمان دو ماه قبل، از روز و ماه و سال وفات خود به علی بن احمد دلال قمی و محمد بن علی بن اسود قمی خبر داد، سرانجام وعده موعود سر رسید، جعفربن احمد بن متیل می‌گوید، هنگامه احتضار من بر بالین سفیر دوم و حسین بن روح پائین پای او نشسته بودیم، که سفیر نگاهی به من کرد و فرمود مأمور شده‌ام تا حسین بن روح را وصی و جانشین خود برگزینم، من بلند شدم دست حسین بن روح را گرفتم جای خود را با جای او عوض کردم[۴۲]، این است ادب و اطاعت دست پرورده اهل بیت (ع) .

تاریخ وفات او را سال‌های (۳۰۴ یا ۳۰۵ ق) در آخر ماه جمادی الاولی نوشته‌اند، آرامگاه وی در سمت غربی بغداد سر راه کوفه، کنار مرقد مادر گرامی شان است و امروزه بنای نیکوی بر آن ساخته شده و اهالی بغداد آن را به "الشیخ الخلانی" می‌شناسند[۴۳]»[۴۴].
۳. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب‌الله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در این‌باره گفته‌است: پس از در گذشت عثمان بن سعید توقیعی[۴۸] از جانب امام زمان (ع) در مورد وفات او و نیابت فرزندش محمد صادر شد، که ترجمه آن چنین است: "إِنَّا لِلَّهِ‏ وَ إِنَّا إِلَيْهِ‏ راجِعُونَ‏"، در برابر فرمان او تسلیم و به قضای او راضی هستیم. پدرت سعادت‌مند زیست و پسندیده درگذشت. خداوند او را رحمت کند و به پیشوایان و سردارانش محلق سازد. هماره در کار آنان جهد می‌ورزید و در آنچه موجب تقرب به خدای عزیز و جلیل و پیشوایان بود می‌کوشید. خداوند روح او را شاد و شاداب دارد و از لغزشش در گذرد.... خداوند پاداش تو را بزرگ دارد و به تو در مصیبت او آرامش نیکو عطا فرماید. تو مصیبت‌زده شدی ما نیز مصیبت‌زده شدیم و مفارقت او تو را و ما را به مصیبت تنهایی و فقد او مبتلا ساخت. خداوند او را به رحمت خود در جایگاه و آرامگاهش مسرور سازد و از کمال سعادت پدرت بود که خداوند فرزندی مانند تو را به او عنایت کرد که پس از او جانشینش شوی و در امورش قائم مقام او باشی و برایش طلب رحمت و آمرزش نمایی. من خدای را سپاس می‌گزارم، همانا دل‌ها به مکان و منزلت تو و به آنچه خدا در تو و نزد تو قرار داده، شاد و خشنود است. خداوند تو را یاری فرماید و نیرومند و استوار سازد و موفق بدارد و سرپرست و مراقب و نگهبان تو باشد"[۴۹]. محمد بن عثمان مردی بزرگوار و مورد عنایت بود، او برای خود قبری درست کرده بود و با ساج (نوعی پارچه و لباس) پوشانده بود و روی آن آیاتی از قرآن کریم و اسامی ائمه اطهار (ع) را نوشته بود و هر روز داخل آن می‌شد و یک جزء قرآن را قرائت می‌کرد و بیرون می‌آمد[۵۰]. این بزرگوار روز وفات خود را خبر داد و در همان روز از دنیا رفت[۵۱]. پیش از رحلت او، گروهی از بزرگان شیعه نزد او آمدند، و او "ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی" را به امر امام زمان (ع) برای سفارت و نیابت و ارتباط با امام عصر (ع) معرفی کرد و فرمود: او قائم من است به او مراجعه کنید[۵۲]. وی در سال ۳۰۵ هجری قمری رحلت کرد[۵۳]»[۵۴].
۴. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در دو کتاب «پرسمان نیابت» و «درسنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:

«دومین نایب از نواب چهارگانه امام زمان (ع)، محمد بن عثمان، فرزند نایب نخست است. وی پیش از آن، در زمان زندگی پدرش، از سوی امام عسکری (ع) به نیابت امام غایب معرفی شده بود. بدین صورت که آن حضرت، هنگامی که گروهی از شیعیان یمن در شهر سامرا به حضورش شرفیاب شدند، عثمان بن سعید را نزد خود فرا خواند و بر وکالت و وثاقت او تصریح کرد. سپس فرمود: گواه باشید عثمان بن سعید عمری، وکیل من است و فرزندش محمد بن عثمان وکیل فرزند من، مهدی شما است[۵۵].

عثمان بن سعید هنگام مرگ خود، به دستور حضرت مهدی (ع)‏ نیابت را به فرزند خود، محمد سپرد. افزون بر آن، حضرت ولی عصر (ع) نیز در توقیعاتی، به نیابت او تصریح فرمود[۵۶]. در بخشی از یکی از آن توقیع‌‏ها چنین می‏‌خوانیم: "... و اما محمد بن عثمان عمری- خداوند سبحانه و تعالی از او و پدرش خشنود و راضی باشد!- همانا او مورد وثوق من و نوشته او، نوشته من است"[۵۷].

محمد بن عثمان، با وجود مخالفت‌‏هایی که از سوی مدعیان دروغین نیابت با وی صورت می‏‌گرفت و با وجود فشارهایی که از حاکمان و خلفای آن دوران بر وی وارد می‌‏شد، توانست جایگاه نیابت ولی عصر (ع) را به گونه‏‌ای شایسته نگه داشته، امور واگذار شده را به شایستگی انجام دهد. او نگذاشت غالیان با ترفندهای دروغین، شیعیان را متوجه خود سازند و نیابت او را متزلزل کنند؛ از این‌‏رو دوستداران امامان (ع) هیچ‏گاه درباره نیابت و وثاقت وی شک و تردید نکردند.

مدت نیابت نایب دوم حدود چهل سال به طول انجامید؛ از این‌‏رو توانست مسایل فقهی، کلامی، اجتماعی و ... بیشتری از حضرت مهدی (ع)‏ پرسیده، پاسخ‏‌ها را در اختیار مردم قرار دهد.

برخی ویژگی‏‌های وی‏:

  1. او فرزند نخستین نایب بود؛ از این رو از موقعیت نیابت به طور کامل آگاهی داشت؛
  2. همانند پدرش، از سوی دو امام به نیابت امام زمام (ع) نصب شده بود؛
  3. در مقایسه با دیگر نایبان، زمان بیشتری نایب حضرت مهدی (ع)‏ بود؛
  4. وی مرجع و پناهگاه شیعیان در مسایل کلامی، فقهی، اجتماعی و ... بود؛
  5. افزون بر رسیدگی به امور شیعیان، از حساس‌‏ترین وظایف او در دوران نیابت، مبارزه با مدعیان دروغین نیابت بود.

ابو جعفر محمد بن عثمان، طبق دیدگاه مشهور، در سال ۳۰۵ ق در آخر ماه جمادی الاولی درگذشت.

آرامگاه وی کنار قبر مادرش، بر سر راه کوفه در محلی که خانه‌‏اش آن‏جا بود، واقع است. این محل در سمت غربی بغداد است[۵۸][۵۹]»[۶۰].
۵. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه)؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است: «ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری بعد از وفات پدرش همان گونه که امام عسکری (ع) تصریح نموده بود، به مقام سفارت نایل شد. آن حضرت به جماعت قمی‌ها فرمود: شهادت دهید بر من که عثمان بن سعید وکیل من است. و نیز فرزند او محمّد وکیل فرزندم مهدی شماست[۶۱]. و نیز سفارت او با نصّ و تصریح پدرش به امضا رسید[۶۲]. او نزد شیعیان عصر خود مورد وثوق و معروف به امانت داری بود. و هیچ یک از امامیه در این مطلب شک نداشتند. چگونه شک کنند در حالی که امام عسکری (ع) در حق او و پدرش فرمود: عَمْری و فرزندش مورد وثوقند...[۶۳]. و نیز امام مهدی (ع) او را مورد تأیید خود قرار داد و فرمود: تو در زمان حیات پدر دائماً مورد وثوق ما بودی...[۶۴]. وی در حدود پنجاه سال به نحو احسن وظایف خود را به خوبی انجام داد تا آنکه در جمادی الاولی سال ۳۰۵ یا ۳۰۴ هجری به رحمت ایزدی پیوست[۶۵]. محمد بن عثمان بیشتر از دیگر سفیران در این پست و مقام به خدمت پرداخت. کتاب‌هایی در فقه تألیف کرده که از امام عسکری و حضرت مهدی (ع) و پدرش عثمان بن سعید و از امام هادی (ع) اخذ نموده است[۶۶]. او به ارشاد امام مهدی (ع) از زمان مرگش اطلاع داشته است، و لذا برای خود قبری را آماده نموده بود[۶۷]. بعد از وفات در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد»[۶۸].
۶. مجتبی تونه‌ای؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

او بیشترین مدت نیابت را در میان "نواب اربعه" به خود اختصاص داد و حدود چهل سال به عنوان نایب و رابط‍‌ بین امام و شیعیان بود. لذا توفیق یافت مشکلات و مسائل فقهی، کلامی، اجتماعی و... بیشتری را از محضر مبارک امام زمان (ع) استفسار نماید و در اختیار عموم مردم قرار دهد. کنیه او "ابو جعفر" است و چندین لقب برای او ذکر شده است: "عمری"، "اسدی"، و "کوفی".

امام حسن عسکری (ع) فرمودند: "عمری -عثمان بن سعید- و پسرش -محمد بن عثمان- هر دو موثق و مورد اطمینان هستند، هرچه آن‌ها به تو برسانند از طرف ما می‌رسانند..."[۷۲] پس از وفات نایب اول، نخستین کسی که مورد خطاب ولی عصر (ع) قرار می‌گیرد، محمد بن عثمان، پسر اوست. امام زمان (ع) مرگ پدر را بر او تسلیت می‌گوید و در آن نامه اشارتی به شخصیت محمد بن عثمان و تصریح به نیابت او شده است[۷۳]. در زمان نایب دوم (حدود ۲۶۵ -۳۰۵) کسانی پیدا شدند که از فرصت غیبت امام زمان (ع) سوء استفاده کرده و خود را به عنوان نایب امام (ع) معرفی کنند تا بدین‌وسیله شهرت و منصبی اجتماعی کسب نموده و اموال سرازیر شده از سوی شیعیان به سوی امام را بدون مجوز شرعی تصرف نمایند. لذا یکی از وظایف محمد بن عثمان، تکذیب مدعیان دروغین و رسوا کردن آنان و اثبات نیابت خود و فراهم آوردن اطمینان و اعتماد شیعیان به سوی خویش بود. یکی از دلیل‌های مشهود و راه‌های عملی بر صحت نیابت و وساطت خویش از طرف امام غائب، خبر دادن از امور غیبی و پنهانی با عنایت امام زمان (ع) به وسیله توقیعات و طرق دیگر بود.

"محمد بن عثمان" به جهت طولانی بودن دوره نیابت‌اش، فرصت بیان بعضی از حقایق راجع به امام زمان (ع) از تولد تا غیبت را داشته است. لذا در زمینه‌های مختلف درباره امام زمان (ع) و درباره موضوعات دیگر، از ایشان روایت نقل شده است. احادیثی که از ایشان نقل شده نشان می‌دهد که وی مکررا امام زمان (ع) را حتی از دوران کودکی آن حضرت دیده و در دوران امامتش با او ملاقات‌هایی داشته است. راوی می‌گوید: محمد بن عثمان، قبری را برای خود حفر کرد و آن را با چند قطعه تخته آماده ساخت. وقتی علت آن را پرسیدم، گفت: برای مردن اسبابی هست! بعد از آن نیز از وی پرسیدم، گفت: مأمور شده‌ام که خود را جمع‌وجور کنم. سپس دو ماه بعد وفات یافت[۷۴]. ابو جعفر محمد بن عثمان در سال ۳۰۵ ه‍‌. ق در آخر ماه جمادی الاولی وفات کرده است.

قبر او در کنار قبر مادرش، بر سر راه کوفه و در محلی که خانه‌اش آن‌جا بود واقع است[۷۵]. این محل در سمت غربی بغداد می‌باشد[۷۶]»[۷۷].
7. آقای کامل سلیمان؛
آقای کامل سلیمان، در کتاب «روزگار رهایی» در این‌باره گفته است:

«سفیر دوم حضرت ولی عصر (ع) در غیبت صغری، ابو جعفر محمد بن عثمان، ملقب به "عمری دوم" است که دوران سفارت او با ایام خلافت معتمد عباسی، معتضد عباسی، مکتفی عباسی و ۱۰ سال از خلافت مقتدر عباسی مصادف شد، و در حدود ۴۰ سال مقام والای نیابت خاصه را به عهده داشت و در سال ۳۰۵ هجری دیده از جهان بربست. محمد بن عثمان که بعد از درگذشت پدرش به مقام سفارت منصوب شد، قبلا از طرف امام حسن عسکری (ع) وکیل بود، سپس از طرف پدرش به‌عنوان جانشین او معرفی شد و رسما از طرف حضرت ولی عصر (ع) به این مقام منصوب گردید. در مورد وثاقت او توقیعات شریفه‌ای که یک نمونه‌اش را نقل کردیم کافیست و پیشتر نیز یادآور شدیم که امام حسن عسکری (ع) کتبا او را توثیق نموده است آنجا که به یکی از یاران خود مرقوم می‌فرماید:"عمری و پسرش -محمد بن عثمان- هردو مورد اعتماد و وثوق من هستند، هرچه بگویند، از من گفته‌اند، و هرچه روایت کنند، از من روایت کرده‌اند. سخنشان را بشنو، و فرمانشان را اطاعت کن، که هردو امین و مورد وثوق هستند"[۷۸]. مولایمان حضرت بقیة الله (ع) در نامه دیگری می‌فرمایند:"اما محمد بن عثمان عمری که خدای از او و از پدرش راضی و خوشنود شود، مورد وثوق منست، نوشته او نوشته منست"[۷۹]. در توقیع دیگری در حق "محمد بن عثمان" چنین مرقوم فرمود:"او در همین حال مورد وثوق و اعتماد ماست، و او در پیش ما مقام و منزلتی دارد که او را دلشاد می‌سازد. خداوند لطف و کرمش را در حق او افزون کند که او مولای تواناست، و همه ستایش‌ها مخصوص اوست که شریکی ندارد. و صلوات و سلام و درودهای فراوان بر رسول گرامی‌اش حضرت محمد (ص) و اهل بیت او باد"[۸۰].

محمد بن عثمان پس از چهل سال افتخار خدمت، و افتخار تصدی پست رفیع نیابت، سرانجام در سال ۳۰۵ هجری به دار آخرت شتافت و جهان تشیع را در سوگ خود به ماتم نشاند. خدای رحمتش کند و ما را از شفاعتش محروم نسازد»[۸۱].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. غیبت؛ طوسی؛ ص ۲۲۰.
  2. " وَ الِابْنُ وَقَاهُ اللَّهُ لَمْ‏ يَزَلْ‏ ثِقَتَنَا فِي‏ حَيَاةِ الْأَبِ‏ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ أَرْضَاهُ وَ نَضَّرَ وَجْهَهُ يَجْرِي عِنْدَنَا مَجْرَاهُ وَ يَسُدُّ مَسَدَّهُ وَ عَنْ أَمْرِنَا يَأْمُرُ الِابْنُ وَ بِهِ يَعْمَلُ تَوَلَّاهُ اللَّهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ غیبت؛ طوسی؛ ص ۲۲۰، چاپ تهران، سال ۱۳۹۸ هجری.
  3. " إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏ تَسْلِيماً لِأَمْرِهِ‏ وَ رِضَاءً بِقَضَائِهِ‏ عَاشَ أَبُوكَ سَعِيداً وَ مَاتَ حَمِيداً فَرَحِمَهُ اللَّهُ وَ أَلْحَقَهُ بِأَوْلِيَائِهِ وَ مَوَالِيهِ (ع) فَلَمْ يَزَلْ مُجْتَهِداً فِي أَمْرِهِمْ سَاعِياً فِيمَا يُقَرِّبُهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَيْهِمْ نَضَّرَ اللَّهُ وَجْهَهُ وَ أَقَالَهُ عَثْرَتَهُ- وَ فِي فَصْلٍ آخَرَ- أَجْزَلَ اللَّهُ لَكَ الثَّوَابَ وَ أَحْسَنَ لَكَ الْعَزَاءَ رُزِئْتَ وَ رُزِئْنَا وَ أَوْحَشَكَ فِرَاقُهُ وَ أَوْحَشَنَا فَسَرَّهُ اللَّهُ فِي مُنْقَلَبِهِ وَ كَانَ مِنْ كَمَالِ سَعَادَتِهِ أَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَلَداً مِثْلَكَ يَخْلُفُهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ يَقُومُ مَقَامَهُ بِأَمْرِهِ وَ يَتَرَحَّمُ عَلَيْهِ وَ أَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَإِنَّ الْأَنْفُسَ طَيِّبَةٌ بِمَكَانِكَ وَ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيكَ وَ عِنْدَكَ أَعَانَكَ اللَّهُ وَ قَوَّاكَ وَ عَضَدَكَ وَ وَفَّقَكَ وَ كَانَ اللَّهُ لَكَ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ رَاعِياً وَ كَافِياً وَ مُعِيناً ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ کمال الدین؛ صدوق؛ ج ۲، ص ۵۱۰ و غیبت؛ طوسی؛ صص ۲۱۹-۲۲۰.
  4. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۱۶۴-۱۶۶.
  5. منهج المقال، ص ۳۰۵، و رجال مامقانی، ج ۳، ص ۱۴۹.
  6. رجال مامقانی، ج ۳، ص ۱۴۹.
  7. رجال مامقانی، ج ۱، ص ۲۰۰.
  8. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.
  9. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۲۵.
  10. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۳۷.
  11. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۱.
  12. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۲.
  13. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۳۹.
  14. جباری، سازمان وکالت، ص ۴۶۰.
  15. تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۱۰۶،۲ رقم ۴۱۹.
  16. "محمد بن عثمان بن سعيد العمري يكنى أبا جعفر و أبوه يكنى أبا عمرو جميعا وكيلان من جهة صاحب الزمان (ع) لهما منزلة عظيمة جليلة عند الطائفة. كان محمد قد حفر لنفسه قبرا و سواه بالساج فسئل عن ذلك فقال: للناس أسباب، ثم سئل بعد ذلك فقال: قد أمرت أن أجمع أمري فمات بعد ذلك بشهرين في جمادى الأولى سنة خمس و ثلاثمائة، و قيل: سنة أربع و ثلاثمائة، و قال عند موته: أمرت أن أوصي إلى أبي القاسم بن روح، و أوصى إليه، و أوصى‏ أبو القاسم بن روح إلى أبي الحسن علي بن محمد السمري فلما حضرت السمري الوفاة سئل أن يوصي، فقال: لله أمر هو بالغة. و الغيبة الثانية هي التي وقعت بعد السمري" (ابن داوود حلی، رجال ابن داوود، رقم ۱۴۴۹.).
  17. مامقانی، تنقیح‌المقال، ۱۴۹،۳ رقم ۱۱۰۵۱.
  18. امانی، محمد بن‌عثمان دومین سفیر، ص ۲۳.
  19. رجال‌النجاشی، ص ۴۴۰ رقم ۱۱۸۵.
  20. کلینی، الاصول من‌الکافی، ۳۳۰،۱ باب فی تسمیة‌من راه (ع)، ح۱.
  21. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶، ح۳۱۷.
  22. شیخ صدوق، کمال‌الدین، ص ۴۳۰، ح۴.
  23. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۱، ح۳۲۳.
  24. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲، ح۳۲۶.
  25. جباری، سازمان وکالت، ص ۴۶۰.
  26. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۳۹، ح۳۳۷ و ص ۳۷۱، ح۳۴۲.
  27. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۵، ح۲۴۹.
  28. "حَدَّثَنِي أَبُو عَلِيٍّ الْمَتِّيلِيُّ قَالَ: جَاءَنِي أَبُو جَعْفَرٍ (سفیر دوم) فَمَضَى بِي إِلَى الْعَبَّاسِيَّةِ وَ أَدْخَلَنِي خَرِبَةً وَ أَخْرَجَ كِتَاباً فَقَرَأَهُ عَلَيَّ فَإِذَا فِيهِ شَرْحُ جَمِيعِ مَا حَدَثَ عَلَى الدَّارِ وَ فِيهِ أَنَّ فُلَانَةَ يَعْنِي أُمَّ عَبْدِ اللَّهِ تُؤْخَذُ بِشَعْرِهَا وَ تُخْرَجُ مِنَ الدَّارِ وَ يُحْدَرُ بِهَا إِلَى بَغْدَادَ فَتَقْعُدُ بَيْنَ يَدَيِ السُّلْطَانِ وَ أَشْيَاءَ مِمَّا يَحْدُثُ ثُمَّ قَالَ لِي احْفَظْ ثُمَّ مَزَّقَ الْكِتَابَ وَ ذَلِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَحْدُثَ مَا حَدَثَ بِمُدَّةٍ" (شیخ صدوق، کمال‌الدین، ص ۴۹۸، باب ۴۵، ذکر التوقیعات الوارده عن القائم، ح۲۰).
  29. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۶، ح۲۴۹.
  30. جباری، سازمان وکالت، ص ۴۶۴.
  31. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۵، ح۳۱۹.
  32. طبرسی، الاحتجاج، ۵۴۲،۲، رقم ۳۴۴، جواب الاسئلة اسحاق‌بن‌یعقوب.
  33. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۳، ح۲۴۸.
  34. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۳، ح۳۲۷.
  35. ر.ک: محدث نوری، نجم‌الثاقب، ص ۲۷۸.
  36. شیخ طوسی، کمال‌الدین، ص ۴۹۸، باب ۴۵، ح۱۹، ذکر التوقیعات.
  37. جعفر بن محمد بن قولویه قمی می‌گوید: مشایخ ما می‌گفتند شکی نداشتیم که جانشین، جعفربن‌احمد بن متیل یا پدر او خواهد بود. ر.ک: (شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۹، ۳۶۸، ح۳۳۶.
  38. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۱، ح۳۵۸.
  39. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۰، ح۳۳۸.
  40. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۸، ح۳۳۵.
  41. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۱، ح۳۴۲.
  42. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۰، ح۳۳۹.
  43. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۶، ح۳۳۴؛ جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۳۸.
  44. لطیفی ، رحیم، پرسمان نیابت، ص۲۳۷-۲۴۵.
  45. همان، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، غیبت، ص ۲۱۶ و ۲۱۹.
  46. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.
  47. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹ و ۳۵۰؛ شیخ طوسی، غیبت، ص ۲۲۰؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۵۷.
  48. توقیع، یعنی حاشیه‌نویسی، و اصطلاحاً به دستورات و نامه‌های خلفا و پادشاهان نیز گفته می‌شود و در کتب علما شیعه به نامه‌ها و فرمان‌هایی که در زمان غیبت از طرف امام غایب، به شیعیان رسیده «توقیعات» می‌گویند.
  49. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹؛ کمال الدین صدوق، ج ۲، ص ۱۸۸، حدیث ۳۸؛ شیخ طوسی، غیبت، ص ۲۱۹.
  50. الکنی و الالقاب، ج ۳، ص ۲۶۸.
  51. الکنی و الالقاب، ج ۳، ص ۲۶۸.
  52. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۴؛ شیخ طوسی، غیبت، ص ۳۲۶.
  53. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۲.
  54. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۱۲ - ۱۱۴.
  55. ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶،ح ۳۱۷
  56. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۱۰، ح ۴۱؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۱
  57. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲، ح ۳۲۶
  58. علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (ع)، ص ۲۳۰، به نقل از: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۶
  59. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۳۸۱ - ۳۸۳.
  60. سلیمیان؛خدامراد، سیمای آفتاب، ص ۱۱۲ - ۱۱۴؛ درسنامه مهدویت، ص ۸۰.
  61. اشهدوا علیّ أنّ عثمان بن سعید وکیلی، وأنّ ابنه محمّد وکیل ابنی مهدیّکم؛ الغیبه، طوسی، ص ۳۵۵
  62. الغیبه، طوسی، ص ۳۵۹
  63. همان، ص ۳۶۰؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۹
  64. لم یزل ثقتنا فی حیاه الأب رضی اللَّه عنه؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹
  65. الغیبه، طوسی، ص ۳۶۶
  66. الغیبه، طوسی، ص ۳۶۳
  67. الغیبه، طوسی، ص ۳۶۵
  68. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۴۹.
  69. غیبة طوسی، ص ۳۶۱؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۰.
  70. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۳۶.
  71. غیبة طوسی، ص ۳۶۲.
  72. غیبة طوسی، ص ۳۶۰.
  73. غیبة طوسی، ص ۳۶۱؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۰.
  74. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۱؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۵۰۲.
  75. غیبة طوسی، ص ۳۶۶؛ سفینة البحار، ج ۷، ص ۲۱۱.
  76. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (ع)، ص ۱۸۳.
  77. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۲۰.
  78. "الْعَمْرِيُ‏ وَ ابْنُهُ‏ ثِقَتَانِ‏ فَمَا أَدَّيَا إِلَيْكَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدِّيَانِ وَ مَا قَالا لَكَ فَعَنِّي يَقُولَانِ فَاسْمَعْ لَهُمَا وَ أَطِعْهُمَا فَإِنَّهُمَا الثِّقَتَانِ الْمَأْمُونَانِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۱۴۶؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۸؛ اعلام الوری، ص ۳۹۶.
  79. "وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ‏ ثِقَتِي‏ وَ كِتَابُهُ‏ كِتَابِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ الامام المهدی، ص ۲۵۳؛ الزام الناصب، ص ۱۲۹؛ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱.
  80. " وَ هُوَ ثِقَتُنَا بِمَا هُوَ عَلَيْهِ وَ أَنَّهُ عِنْدَنَا بِالْمَنْزِلَةِ وَ الْمَحَلِّ اللَّذَيْنِ يَسُرَّانِهِ زَادَ اللَّهُ‏ فِي‏ إِحْسَانِهِ‏ إِلَيْهِ‏ إِنَّهُ وَلِيٌّ قَدِيرٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۶.
  81. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج1، ص 188-189.