مذهب زیدیه
شخصیت زید
زید فرزند امام سجاد (ع) و شیعۀ امامیه و از حیث علم، زهد، ورع، شجاعت و دیانت از بزرگان اهل بیت (ع)[۱] و از شاگردان و راویان حدیث پدر و برادرش امام باقر (ع) بوده است و در کمالات علمی و معنوی، ائمه (ع) را بر خود برتر میدانست. زید خلفای اموی را بر حق نمیدانست بنابراین پس از شهادت امام حسین (ع) علیه آنان قیام کرد و به طرف کوفه رفته و به همراهی چهار هزار نفر با حاکم عراق (یوسف بن عمر) به جنگ برخاست، کار زید در کوفه ده ماه طول کشید تا اینکه در سال ۱۲۲ه.ق به دستور هشام بن عبد الملک اموی به دار آویخته شد. سرش را به دمشق نزد هشام و از آنجا به مدینه بردند. قیام زید هیچگاه در جهت کنار گذاشتن امامان معصوم (ع) و غصب خلافت ایشان نبوده و پیدایش فرقهای به نام زیدیه از سر غلو و افراط دربارۀ وی بوده است؛ همانگونه که چنین گرایشهایی دربارۀ امام علی بن ابیطالب (ع) محمد حنفیه و اسماعیل بن جعفر نیز دیده میشود[۲].
دلیل شبهه دربارۀ شخصیت زید، روایاتی است که از ائمه (ع) در مذمت و منقبت زید و نکوهش قیام او نقل شده است و حال آنکه این روایات نه از نظر سند قابل اعتمادند و نه از نظر کمیت و تعداد با روایات مدح و ستایشی که از زید شده است، برابری میکنند از این جهت محققان، روایات ذم را مردود دانستهاند[۳] و بیشتر روایاتی که از ائمه دربارۀ زید نقل شده تأیید و تکریم اوست از جمله: امام باقر (ع) فرمودند: «خدایا! پشت مرا به زید محکم فرما»[۴] آن حضرت با مشاهدۀ زید، آیۀ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ[۵] را تلاوت میکردند و میفرمودند: «ای زید! تو نمونۀ عمل به این آیه هستی»[۶]؛[۷] امام رضا (ع) او را دانشمند آلمحمد معرفی میکند[۸]؛ امام باقر (ع) نیز او را بزرگ خاندان آلرسول میداند[۹]؛ امام صادق (ع) پس از شهادت زید فرمودند: «خدا او را رحمت کند او مؤمنی دانا و دانایی راستگو بود اگر پیروز میشد به عهد خود وفا میکرد و اگر قدرت را به دست میگرفت میدانست آن را چگونه بهکار ببندد[۱۰] کسی که بر او گریه کند با او در بهشت خواهد بود و کسی که او را سرزنش نماید، شریک خون او خواهد بود»[۱۱].[۱۲]
مکتب عقایدی زیدیه
دیدگاههای اعتقادی
برخی از آرا و عقاید کلامی زیدیه عبارتاند از:
- زیدیه برخی از اوصاف خداوند را تأویل میکنند؛ مثلاً "ید" را به قدرت و نعمت تفسیر و تأویل میکنند. آنان رؤیت بصری خدا را محال و مستلزم حدوث و جسمانیت خدا میدانند؛
- دربارۀ عدل و حکمت الهی معتقدند خداوند فعل قبیح انجام نمیدهد و تکلیف به ما لا یطاق نمیکند و همچنین افعال قبیح، متعلق ارادۀ خدا نیست و آنچه به مقتضای حکمت واجب است، ترک نمیکند؛
- در خلق افعال و اختیار، تعابیر آنان به دیدگاه مفوضه نزدیکتر است؛
- مرتکب کبیره نه فاسق است نه مؤمن و اگر مرتکب کبیره بدون توبه بمیرد، مخلد در عذاب است[۱۳].
نظریه امامت
برخی تاریخنگاران اهل سنت کوشیدهاند عقاید زیدیه را به معتزله نزدیک نمایند[۱۴]، بنابراین زیدیه اختلاف کلامی و فقهی متعددی با امامیه دارند[۱۵].[۱۶] مهمترین اصول اعتقادی زیدیه در مسئلۀ امامت عبارت است از:
- امامت به فرزندان حضرت فاطمه (س) منحصر است و مراد از فاطمی کسی است که از طریق پدر به امام حسن (ع) یا امام حسین (ع) برسد؛ زیرا پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «الْمَهْدِیُ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ»؛
- امام بایستی عالم به شریعت باشد تا بتواند مردم را به احکام دینی هدایت نماید؛
- امام باید زاهد باشد تا به اموال مسلمانان چشم طمع نورزد؛
- امام باید شجاع باشد تا در جهاد با دشمنان فرار نکند؛
- امام علی (ع) بر سایر صحابه در خلافت افضلیت و اولویت دارد و در عین حال، تقدم مفضول بر فاضل جایز است از اینرو از نظر آنها خلافت خلفای پیشین نیز مشروع است؛
- خالی بودن زمان از امام جایز است چنانکه امکان وجود دو امام در یک زمان در دو منطقه ممکن است؛
- قیام مسلحانه در برابر ستمگران به صورت علنی جایز است و در حقیقت این مهمترین ویژگی مکتب زیدیه است و البته این شرط را دربارۀ امام حسن و امام حسین (ع) لازم نمیدانند؛ زیرا پیامبر دربارۀ آنان فرمودند: «هُمَا إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا»؛
- مشروعیت امام به دعوت آشکار به خود و قیام علیه ظالمان مشروط است[۱۷].
نظریه مهدویت
پیروان زید به خاطر جلبتوجه تودهها و تسخیر عواطف و احساسات مذهبی و انگیزههای نفسانی با تمسک به روایتی از پیامبر (ص) که فرمودند: «مهدی از فرزندان حسین (ع) است، او با شمشیر به پا میخیزد و مادرش بهترین کنیزان خواهد بود» مدعی شدند چون زید از نسل حسین (ع) است و بر ضد ظالمان با شمشیر قیام کرده و از سویی فرزند کنیز است، مهدی موعود است[۱۸].[۱۹] با این عقاید مذهب "زیدیه" به وجود آمد[۲۰] و از زیدیه به "چهار امامی" نیز یاد میشود؛ زیرا آنان تنها به امامت امام علی، امام حسن، امام حسین (ع) و زید بن علی معتقدند و دیگر ائمه (ع) را تنها به عنوان پیشوایان علم و معرفت میدانند[۲۱].
اما براساس روایتی از خود زید عقیدۀ صحیح او در امر مهدویت روشن میشود: «پدرم علی بن حسین (ع) از پدرش حسین بن علی (ع) از رسول خدا (ص) روایت کرده است: «ای حسین! تو امامی و نه تن از فرزندان تو امینان و امامان معصوماند و نهمین آنان، مهدی ایشان است»[۲۲].[۲۳]
انشعابهای زیدیه
زیدیه به دلیل اختلافات فکری به انشعابات فراوانی دچار شده که شمار آنها تا پانزده شعبه شمرده شده است که البته بیشتر آنها از میان رفتهاند[۲۴]. برخی از این فرقهها عبارتاند از:
- "جارودیه" یا "سرحوبیه"، پیروان ابیجارود زیاد بن منذر: اینان به خلافت بلافصل علی بن ابی طالب (ع) معتقدند و ترک بیعت با علی (ع) را برابر با کفر میدانند؛ بنابر باور این گروه پس از امام علی (ع) دو فرزندش، امام حسن و امام حسین (ع) به امامت رسیدهاند و پس از این دو امام هر کس از فرزندان آنان قیام کند و شورای مسلمانان او را به امامت برگزیند، امام است[۲۵].
- "سلیمانیه" یا "جریریه"، پیروان سلیمان بن جریر: این گروه بیعت با ابوبکر و عمر را خطا میشمارند؛ اما این خطا را به حد کفر نمیرسانند با این حال، عثمان را به دلیل بدعتهایی که به وجود آورده، کافر میدانند.
- "صالحیه" یا "بتریه"، پیروان دو تن از رهبران زیدیه، حسن بن صالح بن حی همدانی و ابواسماعیل کثیر بن اسماعیل، ملقب به کثیر النواء و الأبتر: اینان نیز خلافت ابوبکر و عمر را خطا میشمارند؛ اما دربارۀ عثمان توقف کرده و به تفسیق او قائل نیستند و نیز قیام با شمشیر و تعیین شورای مسلمانان را شرط امامت میدانند[۲۶].[۲۷]
- "قاسمیه"، پیروان قاسم رسی؛
- "هادویه"، پیروان یحیی بن حسین بن قاسم مشهور به الامام الهادی إلی الحق؛
- "ناصریه"، پیروان ناصر اطروش؛
- "صیاحیه"، پیروان صباح بن قاسم مری، یا مزنی؛
- "عقبیه"، پیروان عبدالله بن محمد عقبی؛
- "نعیمیه"، پیروان نعیم بن یمان؛
- "یعقوبیه"، پیروان یعقوب بن علیا عدی کوفی[۲۸].
زیدیه در آخر الزمان
زیدیان در زمان معاصر نیز وجود دارد و اکثراً در یمن زندگی میکنند و دچار تحولات و عقیدههای سلفی شدهاند و اکثراً تابع مذهب شافعی اهل تسنن هستند. در روایتی امام صادق (ع) زیدیه را سپر بلای شیعه معرفی مینماید[۲۹]؛ زیرا آنان به واسطۀ نسبت ظاهری با شیعه و همچنین افراطیگری، همیشه دشمنان را متوجه خود میساختند.
در برخی احادیث به جنگ امام مهدی (ع) با زیدیان اشاره شده از جمله:
- در حدیثی امام صادق (ع) به مفضل فرمودند: «سید حسنی از طرف دیلم قیام میکند و با لشکری انبوه به حضرت مهدی (ع) ملحق میشود او حضرت را شناخته ولی برای اطمینان خاطر یاران خود از حضرت معجزات و نشانههایی را میخواهد و حضرت همه را انجام میدهد. سید حسنی دست میگشاید و با حضرت بیعت میکند و سایر لشکر او نیز با حضرت بیعت میکنند اما در میان سپاه او چهل هزار نفر زیدی مذهب هستند که قرآن حمایل کردهاند. آنها میگویند معجزات حضرت جملگی سحر است و از بیعت سرباز میزنند. درگیری میان دو دسته ایجاد میشود حضرت رو به زیدیان کرده و آنها را موعظه میکند و تا سه روز به آنها مهلت میدهد که در عقیدۀ خود تجدید نظر کنند؛ اما آنان روز به روز یاغیتر میشوند و سپس حضرت دستور میدهد که همه را بکشند و با قرآنهایشان دفن کنند تا روز قیامت بیشتر حسرت بخورند»[۳۰].
- امام باقر (ع) فرمودند: «هنگامی که حضرت قائم (ع) قیام میکند به سوی کوفه رفته و در آنجا با شانزده هزار عالم دینی از فرقۀ بتریه روبرو میشود، آنان قاریان قرآنند و پیشانیهایشان از کثرت سجده پینه بسته است اما نفاق سرتاسر وجود آنان را گرفته است؛ این فرقه در حالی که غرق در سلاح هستند با حضرت روبرو میشوند همۀ آنان حضرت را انکار میکنند و میگویند: ای فرزند فاطمه! از همان راهی که آمدهای بازگرد؛ زیرا به تو نیازی نداریم و حضرت مهدی (ع) نیز شمشیر کشیده و آنان را یکسره از دم تیغ میگذراند. آنان همگی در پشت شهر نجف در یک نیمروز دوشنبه مانند شترِ قربانی کشته میشوند و حتی یک نفر از یاران حضرت هم آسیبی نمیبیند»[۳۱].[۳۲]
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۱۰۴ـ ۱۰۵.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر علم کلام، ص۲۰۲.
- ↑ «اللهم اشدُدْ ارزی بزید»؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۷۰.
- ↑ «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید» سوره نساء، آیه 135.
- ↑ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج ۳، ص ۱۷۰.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۵۴ ـ ۲۵۵.
- ↑ «اِنّه کانَ مِنْ علماءِ آل محمد (ص)»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، باب ۲۵، ص۲۴۸.
- ↑ «هَذَا سَیِّدٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ص۳۳۵، ح ۱۱.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال (رجال کشی)، ص ۵۰۵.
- ↑ «أَمَّا الْبَاکِی فَمَعَهُ فِی الْجَنَّةِ وَ أَمَّا الشَّامِتُ فَشَرِیکٌ فِی دَمِه»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴۶، ص۱۹۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۲.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۰۳ ـ ۳۰۴
- ↑ ر.ک: الملل والنحل، ج۱، ص ۱۵۵.
- ↑ ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۱۷ـ ۲۱۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۲۸۳.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۳.
- ↑ ر.ک: محمد جعفری، سید حسین، تشیع در مسیر تاریخ، ص ۲۹۰ـ۲۹۳؛ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۵۶۸.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۵۴ ـ ۲۵۵.
- ↑ ر.ک: مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۳۹۱.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۱.
- ↑ خزاز رازی قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النصوص علی الائمة الاثنی عشر، ص ۳۲۷.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۱۰۴ـ ۱۰۵.
- ↑ شخصیت و قیام زید بن علی، ص ۴۱۴.
- ↑ فرق الشیعه، ص ۳۹ ـ ۴۰.
- ↑ المقالات والفرق، ص ۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۲۸۴.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۰۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصولکافی، ج۲، ص ۲۲۵.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۱۶.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۱۶.
- ↑ ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص ۳۴۶.