سریه عبدالله بن عتیک
سریه چیست؟
عبدالله بن عتیک کیست؟
مقدمه
- مؤرخان، زمان وقوع این سریه را رمضان سال ششم[۱] یا ذیالحجه سال چهارم هجری ذکر کردهاند[۲]. پیامبر (ص) پنج نفر که عبارت بودند از: "عبدالله بن عتیک"، "عبدالله بن انس"، "ابوقتاده"، "اسود بن خزاعی"[۳] و "مسعود بن سنان" را برای انجام این سریه اعزام فرموده بود[۴]. آنان از مدینه خارج شدند و به سوی منطقه خیبر، محل زندگی "ابورافع" حرکت کردند. مادر رضاعی عبدالله بن عتیک که یهودی بود، در منطقه خیبر سکونت داشت[۵][۶].
علت وقوع سریه
- "ابورافع سلام بن ربیع بن ابیالحقیق" افراد و احزابی را بر ضد رسول خدا (ص) و برای ضربه زدن به مسلمانان جمع کرده بود. به همین خاطر پیامبر (ص) دستور داد تا او را بکشند[۷][۸].
مسلمانان در قلعه خیبر
- هنگامی که مسلمانان به خیبر رسیدند، عبدالله بن عتیک، شخصی را نزد مادر رضاعی خود فرستاد و جای خود و یارانش را به مادرش اطلاع داد. مادر عبدالله نیز برای آنان خرمای کبیس و نان فرستاد. آن گاه، عبدالله بن عتیک به مادرش گفت: "مادر جان، شب فرا رسیده است، اگر میتوانی ما را با خود به داخل قلعه خیبر ببر". مادر عبدالله بن عتیک گفت: "تو چگونه میتوانی وارد خیبر شوی در حالی که چهار هزار جنگجو در آن وجود دارد، به علاوه، قصد داری چه کسی را بکشی؟" عبدالله بن عتیک گفت: "قصدم آن است تا ابورافع را به قتل برسانم". مادر عبدالله گفت: "تو توانایی چنین کاری را نداری و نمیتوانی او را به قتل برسانی". عبدالله جواب داد: "به خدا سوگند! یا او را میکشم یا خودم کشته خواهم شد".
- هنگامی که شب فرا رسید و اهل خیبر در خواب بودند، مسلمانان به خانه مادر عبدالله بن عتیک رفتند. مادر عبدالله بن عتیک قبلاً به آنها گفته بود: "در بین مردم و پنهانی وارد قلعه شوند و پس از خوابیدن نگهبانان قلعه، به خانه او بروند. یهودیان به طور معمول دربهای خانه خود را نمیبندند؛ چرا که ترس آن را دارند، مبادا میهمانی به قصد دیدن آنها به منزلشان برود و بیرون خانه بماند. به هر حال، درها باز است که میهمان به راحتی بتواند وارد شود و شام بخورد"[۹][۱۰].
حمله به خانه ابورافع
- هنگامی که مردم خوابیدند، مادر عبدالله بن عتیک به مسلمانان گفت: "بروید و کنار خانه ابورافع بایستید و از آنان اجازه ورود بخواهید و بگویید که برای ابورافع هدیهای آوردهایم، آنان حتماً شما را میپذیرند". عبدالله بن عتیک و یارانش همین کار را کردند. از هر دری که رد میشدند آن را میبستند؛ به طوری که تمام درهای قلعه خیبر بسته شد. سرانجام به کنار پلکان خانه بزرگ ابورافع رسیدند[۱۱].
- عبدالله بن عتیک که به زبان یهودیان آشنا بود و عبری را خیلی خوب صحبت میکرد از پلهها بالا رفت و اجازه ورود خواست. در این حال همسر ابورافع در را باز کرد و از آنان پرسید که چه میخواهید؟ عبدالله بن عتیک به زبان عبری به او گفت: "هدیهای برای ابورافع آوردهایم"[۱۲]. همسر ابورافع در خانه را باز کرد؛ اما هنگامی که چشمش به شمشیر افتاد، خواست فریاد بکشد که عبدالله بن عتیک شمشیر خود را به طرفش گرفت و او سکوت کرد[۱۳] آنان نزدیک در خانه ازدحام کردند و در این فکر بودند که کدام یک به ابورافع حمله کنند. عبدالله بن انیس که دوست نداشت کسی در این کار از او پیشی بگیرد، همسر ابورافع را تهدید به قتل کرد و از او خواست تا جای ابورافع را نشان دهد. همسر ابورافع نیز مکان خواب ابورافع را به آنان نشان داد[۱۴]. مسلمانان وارد اطاق شدند و ابورافع را دیدند که سفیدی بدنش، او را همچون پارچه پنبهای سفیدی[۱۵] نشان میداد. او در رختخواب خویش خواب بود. آنان شمشیرهایشان را بلند کردند و بر بدن ابورافع وارد کردند. در این هنگام، همسر او فریاد کشید. یکی از مسلمانان قصد کشتن او را کرد؛ اما به علت نهی پیامبر (ص) از کشتن زنان، او را نکشتند[۱۶]. عبدالله بن انیس که در تاریکی شب، توان دید کافی را نداشت، شمشیرش را بر روی شکم ابورافع گذاشت و او را کشت[۱۷][۱۸].
آگاهی یهودیان از قتل ابورافع
- باقی افراد هم به ابورافع ضرباتی وارد کردند و پس از آن گریختند؛ اما ابوقتاده که کمانش را در اطاق ابورافع جا گذاشته بود، به قصد برداشتن کمان به سوی خانه ابورافع بازگشت. سخنان همراهانش نتوانست او را از این کار منصرف کند. او در میان راه بر زمین افتاد و پایش شکست. دوستانش او را به نوبت بر دوش خود حمل میکردند، تا او را به مدینه برسانند. پس از کشتن ابورافع، همسر و دیگر ساکنان خانه او، شیون و فریاد کردند و مردم را به یاری طلبیدند؛ اما مردم از روی ترس، تا هنگام صبح درهای خانههای خود را نگشودند. عبدالله بن عتیک و یارانش نیز پس از قتل ابورافع در یکی از آبراههای قلعه خیبر مخفی شدند[۱۹][۲۰].
در جستجوی مسلمانان
- پس از این ماجرا، همسر ابورافع خود را به مردم خیبر رساند و گفت: "آنها (مسلمانان) هماکنون از خانه خارج شدند. یهودیها با استفاده از شعلههای آتش به جستجوی عبدالله بن عتیک و یارانش پرداختند؛ اما موفق به پیدا کردن آنها نشدند". آنها نزد همسر ابورافع برگشتند و به او گفتند: "آیا کسی از آنان را میشناسی؟" همسر ابورافع گفت: "از صدای عبدالله بن عتیک او را شناختم، او مدتی در خیبر زندگی کرده است". یهودیان باز هم به جستجوی مسلمانان پرداختند؛ اما آنها را پیدا نکردند[۲۱][۲۲].
اطمینان از کشته شدن ابورافع
- پس از این اتفاقات، مسلمانان تصمیم گرفتند برای اطمینان از کشته شدن ابورافع، یکی از آنان به داخل قلعه خیبر برود. "اسود خزاعی" مسئولیت این کار را پذیرفت و خود را به شکل یهودیان در آورد و میان یهودیان رفت و وارد قلعه شد. او همراه یهودیان به داخل خانه ابورافع رفت پس از اطمینان از مرگ ابورافع، نزد یاران خود بازگشت. عبدالله بن عتیک و یارانش، مدت دو روز در آبراه مخفی بودند و پس از آنکه یهودیان از پیدا کردن آنان ناامید شدند، از مخفیگاه خود خارج شدند و به سوی مدینه حرکت کردند[۲۳][۲۴].
بازگشت به مدینه
- عبدالله بن عتیک و یارانش هنگامی به مدینه رسیدند که رسول خدا (ص) بر منبر در حال سخنرانی بود. هنگامی که حضرت، آنها را دید، فرمود: "رو سفید باشید". آنان نیز در جواب ایشان گفتند: "روی شما سفید باد، ای رسول خدا (ص)!" آن گاه پیامبر (ص) از آنان پرسیدند: "آیا او را کشتید؟" آنان پاسخ مثبت دادند، در حالی که هر کدام مدعی کشتن ابورافع بودند. پیامبر (ص) از آنان خواست تا شمشیرهایشان را نزد ایشان ببرند. ایشان نگاهی به شمشیرها انداخت و فرمود:" بر روی شمشیر عبدالله بن انیس آثار غذا وجود دارد؛ از این رو ابورافع را کشته است"[۲۵]. حسان بن ثابت درباره کشته شدن او اشعاری سروده است[۲۶].
منابع
پانویس
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰.
- ↑ مورخان در زمان وقوع این سریه با یکدیگر اختلاف دارند؛ برخی ذیالحجه سال چهارم هجری را زمان وقوع این سریه میدانند؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۳۹۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۶؛ برخی دیگر ماه رمضان سال ششم هجری؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۱.
- ↑ در برخی منابع نام او «خزاعی بن أسود» ذکر شده است.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۳۹۱؛ ۷۱. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۶.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۱؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱، ص۱۹۵؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۱۰۴.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عبدالله بن عتیک برای کشتن ابورافع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۷۰.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة، ج۴، ص۳۸.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عبدالله بن عتیک برای کشتن ابورافع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۷۰-۴۷۱.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۱-۳۹۲؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۳، ص۳۱۰.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عبدالله بن عتیک برای کشتن ابورافع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۷۱.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۲؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۳، ص۳۱۰.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۲؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۲؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱، ص۱۹۵.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، صو ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۲.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۲؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۲۷۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰؛ محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۶.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۲؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۲۷۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۹۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعة، ج۴، ص۳۴.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۲.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عبدالله بن عتیک برای کشتن ابورافع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۷۱-۴۷۲.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۳، ص۳۱۱؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۶۲.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عبدالله بن عتیک برای کشتن ابورافع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۷۳.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۳؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۳، ص۳۱۱.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عبدالله بن عتیک برای کشتن ابورافع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۷۳.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۳؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۳، ص۳۱۱.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عبدالله بن عتیک برای کشتن ابورافع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۷۳-۴۷۴.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۹۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۰؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱۳، ص۳۱۱؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۱۰۵.
- ↑ اکبری، هادی، سریه عبدالله بن عتیک برای کشتن ابورافع، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۷۴.