شأن نزول آیه ولایت از دیدگاه اهل سنت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

علمای بزرگ اهل سنت[۱]، همچون قاضی عبدالعضد ایجی[۲]، شریف جرجانی[۳]، سعدالدین تفتازانی[۴] و علاءالدین قوشجی سمرقندی[۵]، به اجماع مفسران اعتراف کرده‌اند که آیه درباره علی بن ابیطالب (ع) است.

این خبر نزد محدثان و راویان بسیار معروف است. آلوسی می‌گوید: «بیشتر محدثان بر این باورند که این آیه درباره علی(ع) نازل شده است»[۶]. تعبیر «اجماع» درباره مفسران و «غالب» درباره محدثان راوی این رویداد، به معنای مخالفت برخی از راویان مخالف با این شأن نزول نیست، بلکه اختلاف در تعبیر، بر پایه کار هر یک از آنها استوار است؛ یعنی مفسران در سیر کار خود به این آیه رسیدند و به دلیل فراوانی نقل و اتقان و قطعی بودن خبر، نتوانستند بدون اشاره اجمالی یا تفصیلی از آن بگذرند و داستان را یاد کردند. اما اهل حدیث چنین مسیری را پیش روی ندارند و برخی از آنان در مجموعه حدیثی خود از این رویداد سخن به میان نیاورده‌اند.

علامه حلی از علمای شیعه، در اشتهار این سبب نزول میان علمای امت می‌نویسد: علمای اسلام بر نزول این آیه درباره علی(ع) اجماع کرده‌اند و این در صحاح اهل سنت نیز مذکور است. هنگامی که علی(ع) در نماز خویش و پیش روی صحابه انگشتر خود را به مسکین صدقه داد، این آیه فرود آمد[۷].

سید مرتضی می‌نویسد: «اهل نقل اتفاق کرده‌اند بر اینکه زکات دهنده در رکوع نماز، علی(ع) است»[۸]. شیخ مفید می‌گوید: ثابت شد که ولایت یاد شده در آیه، برای کسی ثابت است که در رکوع نماز، زکات پرداخت و هیچ‌کس از اهل قبله، چنین کاری را جز برای امیرمؤمنان(ع) ادعا نکرده است؛ پس ناگزیر مقصود از الَّذِينَ آمَنُوا، امام علی(ع) است[۹].

ابن شهر آشوب نیز می‌گوید: «امت اجماع کرده‌اند بر اینکه این آیه درباره علی(ع) فرود آمد؛ هنگامی که انگشتری خود را در رکوع صدقه داد و در این‌باره خلافی میان مفسران نیست»[۱۰]. راضی می‌نویسد: نزول آیه درباره علی(ع) از چیزهایی است که مفسران بر آن اجماع کرده‌اند و این اجماع را جمعی از اَعلام اهل سنت، همچون امام قوشجی، در مبحث امامت از شرح تجرید آورده‌اند[۱۱].

امام هادی(ع) در نامه‌ای به اهل اهواز در پاسخ به مسئله جبر و تفویض فرمود: اهل دانش بر این نکته اتفاق دارند که این آیه درباره علی(ع) نازل شد؛ هنگامی که در رکوع انگشتری خویش را صدقه داد؛ پس خداوند این عمل او را سپاس گزارد و این آیه را نازل فرمود[۱۲].

روایات فراوانی در منابع فریقین بر نزول آیه ولایت درباره امام علی(ع) دلالت می‌کنند.

۱. سلمة بن کهیل روایت کرده است: «حدثنا أبو سعيد الأشجع ثنا الفضل بن دكين أبو نعيم الأحوال، ثنا موسى بن قيس الحضرمي عن سلمة بن كهيل قال: تَصَدَّقَ عَلِيٌّ بِخَاتَمِهِ وَ هُوَ رَاكِعٌ فَنَزَلَتْ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ...[۱۳]»[۱۴]؛ «علی(ع) انگشتری خود را در رکوع نماز صدقه داد و آن، گاه آیه: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ... نازل شد».

  1. ابن ابی‌حاتم؛ ذهبی درباره او می‌گوید: «ابن ابی‌حاتم، حافظ معروف، ناقد شهیر، صاحب تفسیر، شیخ محدثان و در متن و سند روایات بسیار خبره و آگاه بوده است»[۱۵].
  2. ابوسعید اشج؛ ذهبی می‌گوید: ابوحاتم درباره او گفته است: «او موثق و امام اهل زمان خویش بود و شطوی درباره او گفته است: «کسی را از او با حافظه‌تر ندیدم»[۱۶] و ابن حجر درباره او گفته است: «او موثق است»[۱۷].
  3. فضل بن دکین؛ ابن ابی‌حاتم می‌گوید: «از پدرم درباره ابونعیم، فضل بن دکین پرسیدم». او گفت: او شخص موثقی است»[۱۸]. ذهبی می‌گوید: «بخاری و ابوزرعه و گروه‌های دیگری از او روایت نقل کرده‌اند»[۱۹]. ابن حجر نیز می‌گوید: «او موثق است و روایاتی محکم دارد و از اساتید بخاری بوده است»[۲۰].
  4. موسی بن قیس حضرمی؛ ابن ابی‌حاتم به نقل از یحیی بن معین می‌گوید: «حضرمی موثق است و اشکالی بر او وارد نیست»[۲۱]. ذهبی می‌گوید: «او موثق، اما شیعه است»[۲۲]. ابن حجر نیز گفته است: «حضرمی... انسانی راست‌گو و متهم به تشیع است»[۲۳].
  5. سلمة بن کهیل؛ ذهبی گفته او از علمای موثق کوفه بوده است...[۲۴]. ابن حجر: «او موثق بوده است»[۲۵].

۲. «حدثنا الربيع بن سليمان المرادي، ثنا أيوب بن سويد، عن عتبة بن أبي حكيم في قوله: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا[۲۶]، قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ‌»[۲۷]؛ «عتبة بن ابی‌حکیم نقل کرده است: آیه درباره علی بن ابی‌طالب(ع) نازل شده است».

  1. وثاقت ابن ابی‌حاتم، گذشت[۲۸].
  2. ربیع بن سلیمان مرادی، ذهبی می‌گوید: «او مؤذن، فقیه و حافظ بوده است»[۲۹]. ابن حجر نیز می‌گوید: «او موثق بوده است»[۳۰].
  3. ایوب بن سوید را ابن حبان، حاکم نیشابوری، ابن حجر عسقلانی و البانی توثیق کرده‌اند[۳۱].
  4. عتبه بن ابی‌حکیم همدانی ابوالعباس، مزی گفته است: «از دید محمود بن خالد، عتبه بن ابی‌حکیم ثقه است... و ابوالقاسم طبرانی می‌گوید: «عتبه بن ابی‌حکیم از ثقات مسلمانان است»[۳۲]. ابن حبان او را در ثقات آورده است[۳۳].

ابن ابی‌حاتم می‌گوید: «از پدرم درباره او پرسیدم». او گفت «صالح است و اشکالی بر او وارد نیست»[۳۴]. حاکم روایت عتبه بن ابی‌حکیم را صحیح دانسته و ذهبی نیز آن را پذیرفته است[۳۵].

۳. «حدثنا إسماعيل بن إسرائيل الرملي، قال: ثنا أيوب بن سويد قال: ثنا عتبة بن أبي حكيم في هذه الآية: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا قال علي بن أبي طالب(ع)»[۳۶]؛ ابن جریر طبری از عتبه ابن ابی‌حکیم روایت کرده است: «اسماعیل بن اسرائیل رملی، از ایوب بن سوید، از عتبة بن ابی‌حکیم درباره آیه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ... روایت کرد: «این آیه درباره علی بن ابی‌طالب(ع) نازل شده است».

  1. ابن جریر طبری؛ ذهبی: «او ثقه، صادق، حافظ، سرشناس در تفسیر و امام در فقه بود.»..[۳۷].
  2. اسماعیل بن اسرائیل رملی؛ رازی[۳۸]: «ما از او روایت نمودیم و او راست‌گوست»[۳۹].
  3. ایوب بن سوید که پیش‌تر درباره او سخن رفت.
  4. عتبه بن ابی‌حکیم که شرح حال او گفته شد.

۴. حدثنا أبو عبد الله محمد بن عبد الله الصفار، قال: ثنا أبو يحيى عبد الرحمن بن محمد ابن سلم الرازي بإصبهان، قال: ثنا يحيى بن الضريس قال: ثنا عيسى بن عبد الله بن عبيد الله بن عمر بن علي بن أبي طالب، قال: ثنا أبي، عن أبيه، عن جده، عن علي، قال: نزلت هذه الآية على رسول الله: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ... فخرج رسول الله و دخل المسجد و الناس يصلون بين راكع و قائم فصلى؛ فإذا سائل، قال: يا سائل أعطاك أحد شيئا؟ فقال: لا، إلا هذا الراكع –لعلي- أعطاني خاتماً[۴۰]؛ «حاکم گفته است: ابو عبدالله محمد بن عبدالله صفار، از ابویحیی عبد الرحمان بن محمد بن سلم رازی اصبهانی، از یحیی بن ضریس از عیسی بن عبد الله بن عبد الله بن عمر بن علی بن أبی‌طالب(ع) روایت کرده است: پدرم از پدرش از جدش از علی بن أبی‌طالب(ع) روایت کرده است: آیه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ... بر رسول خدا(ص) نازل شد و آن حضرت به مسجد رفت؛ در حالی که مردم مشغول نماز بودند. آن حضرت نیز نماز گزارد تا آنکه سائلی آمد و حضرت به او فرمود: «ای سائل! آیا کسی چیزی به تو بخشش نمود»؟ سائل گفت: «خیر، به جز این شخص که در حال رکوع است؛ یعنی علی بن أبی‌طالب(ع) و به من انگشتری عطا فرمود».

  1. محمد بن عبدالله صفار؛ ذهبی او را استاد امام، محدث، اسوه، زاهد خوانده است[۴۱]. سمعانی: «او زاهد، خوش‌سیرت، با ورع و خیر بوده است»[۴۲].
  2. ابویحیی عبد الرحمان بن محمد؛ ابن حبان: «او از محدثان اصفهان با احادیثی مقبول، بوده است»[۴۳]. ذهبی: «او حافظ و از ذخایر علم است»[۴۴].
  3. محمد بن یحیی بن ضریس؛ رازی: «او راست‌گو بوده است»[۴۵].
  4. عیسی بن عبدالله علوی؛ ابن حبان او را در ثقات آورده است[۴۶].
  5. عبدالله؛ ذهبی او را موثق دانسته است[۴۷].
  6. محمد بن عمر بن علی بن ابی‌طالب(ع)؛ ذهبی گفته است: «او موثق است»[۴۸]. ابن حجر درباره او گفته است: «او راست‌گوست»[۴۹].
  7. عمر بن علی بن ابی‌طالب(ع)؛ ابن حجر گفته است: «او موثق بوده است»[۵۰]. ذهبی گفته است: «او موثق بوده است»[۵۱].[۵۲]

۵. طبرانی می‌گوید: هنگامی که این آیه در شأن امیرالمؤمنین (ع) نازل شد، پیامبر آیه را قرائت کرده و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ»[۵۳].

۶. «جصاص» که از مفسران نامدار اهل سنت است، می‌گوید: آیه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۵۴] در شأن امیرالمؤمنین (ع) نازل شده است. همان زمانی که او در حالی که در رکوع بود، انگشتر خود را به فقیر داد[۵۵].

۷. «ثعلبی» نیز در تفسیر این آیه می‌گوید: این آیه مربوط به علی بن ابی طالب (ع) است. زمانی که سائلی در مسجد پیامبر از او کمک خواست و امیرالمؤمنین (ع) انگشتر خود را به او داد[۵۶].

۸. همچنین «قرطبی» در تفسیرش[۵۷] و زمخشری در کشاف[۵۸]، و «ابی السعود» نیز در تفسیرش[۵۹] و ابن اثیر در بحر المحیط[۶۰] و «سیوطی» در لباب النقول[۶۱] ذیل آیه شریفه می‌گویند که این آیه در حق امیرالمؤمنین (ع) نازل شده است[۶۲].

نتیجه: بر اساس اجماع مفسران و نقل محدثان، علی(ع) در رکوع انگشتر خود را به سائل داد و این آیه در شأن وی نازل شد. با توجه به این واقعه و دیگر قرینه‌ها، لفظ مشترک «ولی» در این آیه به معنای سرپرست عام امت به کار رفته است و بر ولایت کلی الهی دلالت می‌کند و از دید تکوینی و تشریعی برای رسول(ص) و امام علی(ع) پس از آن حضرت، اثبات‌پذیر است[۶۳].

رد ادعای بی‌مدرک ابن تیمیه

ابن تیمیه که وهابیان لقب شیخ الاسلام به او داده‌اند، می‌گوید: «این نقل که در آن آمده این آیه در حق علی (ع) نازل شده است، جعلی بیش نیست، اصولاً در تفاسیر مهمی چون ابن جریر طبری و ابن ابی حاتم نیامده است»[۶۴].

اما ما می‌دانیم که بر خلاف نظر او طبری و ابن ابی حاتم روایات این آیه را می‌آورند و البته با سند صحیح نقل می‌کنند: ابن ابی حاتم در تفسیرش از ابی سعید اشج از فضل بن دکین از ابونعیم احول از موسی بن قیس حضرمی از سلمه بن کهیل نقل می‌کند: «تَصَدَّقَ عَلِيٌّ بِخَاتَمِهِ وَ هُوَ رَاكِعٌ فَنَزَلَتِ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۶۵]»: امیرالمؤمنین (ع) انگشترش را در حال رکوع صدقه داد، این آیه نازل شد[۶۶].

ابن تیمیه در همین کتاب نسبت به ابن ابی حاتم می‌گوید: وی از علمای بزرگی است که لسان صدق دارد، تفسیرش متضمن روایات قابل اعتماد است[۶۷]. ابن ابی حاتم خود در توصیف تفسیرش نیز می‌گوید: من صحیح‌ترین خبر را از نظر سند در این کتاب آورده‌ام[۶۸]. علاوه بر اینها تمامی رجال این روایت، در کتب مکتب خلافت توثیق شده‌اند[۶۹].

«طبری» در تفسیرش از عتبة بن ابی حکیم نقل می‌کند: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا که گفت: این شخص علی بن ابی طالب بوده است[۷۰].

ابن تیمیه همان سخنی را که در مورد تفسیر ابن ابی حاتم می‌گوید در مورد تفسیر طبری نیز می‌گوید: الذين لهم في الاسلام لسان صدق و تفاسيرهم متضمنة للمنقولات التي يعتمد عليها في التفسير[۷۱].

«ذهبی» نیز در مورد «طبری» و تفسیرش می‌گوید: كان ثقة صادقا حافظا، رأسا في التفسير، إماما في الفقه: او مورد اعتماد، راستگو، حافظ حدیث و قرآن و در علم تفسیر سرآمد است و پیشرو در فقه است[۷۲].

بنابراین اجماعی که ابن تیمیه بر آن اصرار دارد، دروغ محض است. او در جای دیگر می‌گوید: «اجماع اهل علم به نقل و محدثین بر این است که این آیه در حق علی (ع) نازل نشده است و کسانی که آن را نقل می‌کنند کذاب هستند»[۷۳].

در جای دیگری می‌گوید: «اهل علم اجماع دارند که این آیه در حق علی نازل نشده است، این قصه‌ای که نقل می‌کنند در رابطه با این انگشتر، از دروغ‌های ساختگی است»[۷۴]. اما دیدیم که طبرانی، ابن ابی حاتم، طبری، زمخشری، ثعلبی، جصاص، احدی و سیوطی و غیره، همه این آیه را درباره امیرالمؤمنین (ع) دانسته‌اند. حال باید سوال کنیم، این اجماع اهل علم که ابن تیمیه ادعا می‌کند چه کسانی هستند؟ آیا همه راویانی که آنها را نام بردیم وجود ندارند دروغ می‌گویند؟![۷۵]

منابع

پانویس

  1. شواهد التنزیل، عبید الله بن محمد الحنفی النیسابوری الحاکم الحسکانی، ج۱، ص۱۶۱؛ مناقب علی بن أبی‌طالب، الموفق بن أحمد بن محمد المکی ابن المغازلی، ص۳۱۱؛ ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، محب الدین أحمد بن عبد الله الطبری، صص ۸۸ و ۱۰۲؛ تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل، ص۴۰۹؛ الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، ابن الصباغ المالکی ابن صباغ مالکی، صص ۱۰۸ و ۱۲۳؛ الدر المنثور، ج۲، ص۴۰۹؛ فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، ج۲، ص۵۳؛ الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، ابوالقاسم محمود بن عمر جار الله الزمخشری الخوارزمی، ج۸ ص۶۴۹؛ جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، ج۶، صص ۲۸۸ و ۲۸۹؛ زاد المسیر فی علم التفسیر، ابوالفرج عبد الرحمان بن علی بن محمد إبن الجوزی، ج۲، ص۳۸۳؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۲۱۶؛ أسباب نزول الآیات، أبی الحسن علی بن أحمد الواحدی النیسابوری ص۱۴۸؛ تذکرة الخواص شمس الدین أبو المظفر البغدادی سبط بن الجوزی الحنفی، صص ۱۸ و ۲۰۸؛ التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، ج۱۲، صص ۲۶ و ۲۰؛ تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۱.
  2. شرح المواقف، علی بن محمد القاضی الجرجانی، ج۸، ص۳۶۰.
  3. شرح المواقف، علی بن محمد القاضی الجرجانی، ج۸، ص۳۶۰.
  4. شرح المواقف، ج۵، ص۲۷۰.
  5. شرح تجرید، علاء الدین قوشجی سمرقندی، ص۳۶۸.
  6. غالب الاخباريين على أن هذه الآية نزلت في علي كرم الله وجهه؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۶، ص۱۶۸.
  7. نهج الحق و کشف الصدق، أبو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر الأسدی الحلّی، ص۱۷۲؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۸.
  8. الفصول المختارة مرتضی، ص۱۴۰.
  9. المسائل العکبریة، أبوعبد الله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی (الشیخ المفید)، ص۴۹.
  10. مناقب آل أبی‌طالب، رشید الدین أبی عبدالله محمد بن علی السروی المازندرانی ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲.
  11. المراجعات، عبد الحسین شرف الدین، مراجعه: ص۱۰۷.
  12. الاحتجاج، أبی‌منصور أحمد بن علی بن أبی‌طالب الطبرسی، ص۴۵۰.
  13. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  14. تفسیر ابن أبی‌حاتم، ابومحمد عبد الرحمان بن أبی‌حاتم محمد بن إدریس ابن أبی‌حاتم الرازی، ج۴، ص۱۱۶۲، ح۵۵۱.
  15. سیر أعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۴۷.
  16. الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، احمد بن أحمد أبو عبد الله الذهبی الدمشقی الذهبی، ج۱، ص۵۵۸.
  17. تقریب التهذیب، ج۱، ص۴۹۷.
  18. الجرح و التعدیل، ج۷، ص۶۲.
  19. الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، احمد بن أحمد أبو عبد الله الذهبی الدمشقی الذهبی، ج۲، ص۱۲۲.
  20. تقریب التهذیب، ج۲، ص۱۱.
  21. الجرح والتعدیل، ج۸، ص۱۵۸.
  22. الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۲، ص۳۰۷.
  23. تقریب التهذیب، ج۲، ص۲۲۷.
  24. الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۴۵۴.
  25. تقریب التهذیب، ج۱، ص۳۷۸.
  26. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  27. تفسیر ابن أبی‌حاتم، ج۴، ص۱۱۶۲.
  28. تفسیر ابن أبی‌حاتم، ج۴، ص۴۲۳.
  29. الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۳۹۲.
  30. تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۹۴.
  31. تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۱۸.
  32. تهذیب الکمال، ج۱۹، صص ۳۰۱ و ۳۰۳. قال محمود بن خالد السلمي: سمعت مروان بن محمود الطاهري، يقول: عتبة بن أبي حكيم ثقة من أهل الأردن، و قال عباس الدوري و المفضل بن غسان الغلابي، عن يحيى بن معين: ثقة... و قال أبو القاسم الطبراني: عتبة بن أبي حكيم من ثقات المسلمين.
  33. الثقات، ج۷ ص۲۷۱.
  34. الجرح و التعدیل، ج۶، ص۳۷۱.
  35. المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۵۵؛ ج۲، صص ۳۳۴ و ۳۳۵؛ ج۴، ص۳۲۲.
  36. جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۶، ص۳۹۰.
  37. سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۲۷۰. كان ثقة، صادقاً، حافظاً، رأساً في التفسير، إماماً في الفقه و الإجماع و الاختلاف....
  38. الجرح و التعدیل، ج۲، ص۲۷۰. كتبنا عنه و هو صدوق.
  39. الأنساب، أبو المظفر منصور بن محمد بن عبد الجبار السمعانی، ج۵، ص۶۷۰. «ابو محمد عبد الرحمان بن ابی‌حاتم از او روایت شنیده و درباره او گفته است: از او روایت نوشتم و او شخصی موثق و راست‌گوست».
  40. معرفة علوم الحدیث، أبو عبد الله محمد بن عبد الله الحاکم النیسابوری، ص۱۵۶.
  41. سیر أعلام النبلاء، ج۱۵، ص۴۳۷. الشيخ الإمام المحدث القدوة، أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن أحمد الإصبهاني الصفار الزاهد.
  42. الأنساب، ج۳، ص۵۴۶. كان زاهدا حسن السيرة، ورعا، كثير الخير....
  43. طبقات المحدثین بأصبهان و الواردین علیها، عبدالله بن محمد بن جعفر بن حیان ابومحمد الأنصاری، ج۳، ص۵۳۰: كان من محدثي إصبهان و كان مقبول الحديث.
  44. سیر أعلام النبلاء، ج۱۳، ص۵۳۱. الحافظ المجود، العلامة، المفسر... و كان من أوعية العلم، صنف المسند و التفسير و غير ذلك.
  45. الجرح والتعدیل، ج۸ ص۱۲۴. سمع منه أبي و روي عنه، سمعت أبي يقول ذلك. ان عبد الرحمن، قال: سئل أبي عنه، فقال: صدوق.
  46. الثقات، ج۸، ص۴۹۲.
  47. الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۵۹۵.
  48. الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۲، ص۲۰۵.
  49. تقریب التهذیب، ج۲، ص۵۴۲.
  50. تقریب التهذیب، ج۱، ص۷۲۴.
  51. الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۲، ص۶۷.
  52. امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن ص ۱۹۳-۲۰۰.
  53. المعجم الاوسط، ج۶، ص۲۱۸.
  54. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  55. احکام القرآن (جصاص)، ج۲، ص۵۷۷.
  56. تفسیر الثعلبی، ج۴، ص۸۰.
  57. تفسیر القرطبی، ج۶، ص۲۲۱.
  58. الکشاف (زمخشری)، ج۱، ص۶۴۸.
  59. تفسیر ابی السعود، ج۳، ص۵۲.
  60. تفسیر بحرالمحیط، ج۴، ص۳۰۰ و ۳۰۱.
  61. لباب النقول (سیوطی)، ص۸۱.
  62. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۳۰۱.
  63. امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن ص ۱۹۳-۲۰۰.
  64. منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۱۳.
  65. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  66. تفسیر القرآن العظیم (ابن ابی حاتم)، ج۴، ص۱۱۲.
  67. منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۱۷۹.
  68. تفسیر القرآن العظیم (ابن ابی حاتم)، ج۱، ص۱۴.
  69. ابوسعید الاشج: كوفي ثقة (تقریب التهذیب، ص۳۰۵)؛ فضل بن دکین: ثقة ثبت و هو من كبار شيوخ البخاري (تقریب التهذیب، ص۴۴۶)؛ موسی بن قیس الحضرمی: ثقة (الکاشف للذهبی، ج۲، ص۳۰۷)؛ ابونعیم الاحول: حافظ و ثقة ثبت في الحديث (تهذیب التهذیب، ج۸، ص۲۷۳)؛ سلمة بن کهبل: ثقة و متقن و ثبت في الحديث (تهذیب الکمال، ج۱۱، ص۳۱۵).
  70. تفسیر الطبری، ج۱۰، ص۴۲۶.
  71. منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۱۷۹.
  72. شذرات الذهب، ج۱، ص۳۰.
  73. منهاج السنة النبویة، ج۲، ص۳۰.
  74. منهاج السنة النبویة، ج۷، ص۱۱.
  75. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۳۰۲.