شفاعت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

«شفاعت» یکی از مسائل مهم کلامی است که در بحث از معاد مطرح می‌شود. شفاعت ریشه در آیات قرآنی دارد و قرآن از شفاعت شافعان در روز قیامت خبر داده است. در میان متکلمان و فرقه‌های اسلامی موضوع شفاعت از جایگاه خاصی برخوردار است و عمده بحث از شفاعت در مغفرت از گناهان است که چگونه شخص گنهکار با ارتکاب گناه وارد دوزخ می‌شود.

امام‌ خمینی درباره حقیقت شفاعت، نظریه جدیدی دارد و معتقد است که حقیقت شفاعت همان ملحق شدن نور ولایت الهی به نور بنده مؤمن است. ایشان شفاعت شافعان در این را ظهور هدایت آنها معرفی می‌کند که در عالم آخرت به صورت شفاعت ظهور می‌یابد و هر قدر افراد از هدایت رسول خدا و دیگر شافعان در این عالم استفاده کنند به همان میزان از شفاعت آنان در آن عالم بهره‌مند خواهند بود.

امام خمینی زمان شفاعت را منحصر در روز قیامت نمی‌داند و معتقد است شفاعت در زمان‌های مختلفی چون سکرات مرگ، قبر، قیامت و مواقف قیامت شامل می‌شود. ایشان یکی از لوازم و شرایط شفاعت را رابطه معنوی شفیع و شفاعت شونده می‌داند. همچنین باقی ماندن نور ایمان، توحید و ولایت از جمله این شرایط است. ایشان از جمله آثار شفاعت را حفظ نور ایمان، هدایت، رشد و ایجاد رابطه قوی معنوی با اولیای الهی می‌شود[۱].

معناشناسی

شفاعت از ریشه «شَفع» به معنای جفت است، در برابر «وتر» که به معنای تک و تنهاست[۲] و شفاعت، طلب برای دیگری [۳] از شفیع در حاجتی است.[۴]

امام‌ خمینی نیز شفاعت را از واژه شَفع به معنای دوتاشدن می‌داند.[۵] در اصطلاح کلامی، شفاعت طلب مغفرت و رفع عقاب از طرف شفیع برای گناهکار است.[۶] عده‌ای از اهل سنت آن را طلب زیادت منافع[۷] و ترفیع درجه می‌دانند، نه زوال گناهان[۸]. امام‌ خمینی شفاعت را در اصطلاح، طلب مغفرت و هدایت می‌داند[۹].[۱۰]

پیشینه

شفاعت یکی از مسائل مهم کلامی است که در بحث از معاد مطرح می‌شود. در ادیان غیر الهی، مانند بودایی و برهمایی نیز از آن سخن به میان آمده‌ است.[۱۱] در برخی کتاب‌های آسمانی و ادیان الهی پیشین نیز به این مسئله توجه کرده‌اند؛ همانند شفاعت ملائکه و وساطت حضرت ابراهیم(ع) در رفع هلاک و عذاب از بعضی اقوام پیشین[۱۲].

در مسیحیت به شفاعت حضرت عیسی(ع)[۱۳] و مریم مقدس(ع) اشاره شده‌ است[۱۴] و کلیساها نیز به عنوان یک قدرت معنوی در کسب سعادت و رستگاری اخروی و بخشش گناهان مورد توجه قرار گرفتند.[۱۵] این موضوع در میان مشرکان پیش از بعثت رسول خدا(ص)، به عنوان یک موضوع پذیرفته‌شده مطرح بوده‌است. قرآن کریم نیز به عقاید خرافی و انحرافی آنها دربارهٔ شفاعت اشاره کرده‌است که بت‌ها را برای تقرب در نزد خداوند، شفیع خود قرار می‌دادند: ﴿وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ[۱۶]، ﴿أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ[۱۷].

در اسلام، شفاعت ریشه در آیات قرآنی دارد و قرآن از شفاعت شافعان در روز قیامت خبر داده‌ است: ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ[۱۸]، ﴿وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى[۱۹]، ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ[۲۰] در روایات متعددی نیز به چگونگی شفاعت و شفاعت‌کنندگان در روز قیامت اشاره شده و در کتب روایی، ابوابی به آن اختصاص یافته‌ است[۲۱].

موضوع شفاعت از جایگاه مهمی در میان متکلمان و فرقه‌های اسلامی برخوردار است و عمده بحث از شفاعت در مغفرت از گناهان است که چگونه شخص گنهکار با ارتکاب گناه وارد دوزخ نمی‌شود. اگرچه در پذیرش اصل شفاعت در اسلام ادعای اجماع شده‌ است[۲۲]؛ اما تفسیر و محدوده آن مورد اختلاف است و در میان اهل سنت ابن‌تیمیه و محمد بن‌ عبدالوهاب منکر جواز طلب شفاعت از پیامبر(ص) و اولیا(ع) شده‌اند.[۲۳] همچنین فرقه خوارج هیچ‌گونه وساطتی را قبول ندارند[۲۴] و مرجئه شفاعت را تنها برای فاسقان از اهل نماز می‌دانند.[۲۵] اشاعره و کرّامیه، شفاعت را برای گناهکاران می‌پذیرند و معتزله معتقدند شفاعت تنها برای کسانی است که شایسته پاداش در آخرت باشند[۲۶].

اعتقاد به شفاعت پیامبر(ص) و ائمه(ع) در نزد شیعه سبب شده‌ است انتقادها و شبهات مخالفان مطرح شود و شفاعت منشأ ارتکاب گناهان تلقی شود.[۲۷] امام‌ خمینی نیز حقیقت شفاعت را در آثار مختلف خویش بررسی و تحلیل کرده و با بیان عوامل و موانع شفاعت، به برداشت‌های نادرست در این مسئله پاسخ روشنی داده‌است[۲۸].[۲۹]

حقیقت شفاعت

اندیشمندان در تفسیر حقیقت شفاعت دیدگاه‌های مختلفی به دست داده‌اند. بعضی شفاعت را از باب حکومت و غلبه می‌دانند؛ بدین معنا که شخص شفیع ولایت مولی و عبودیت عبد را باطل نمی‌کند، بلکه برای رفع عقاب یا رساندن نفع به شخص گنهگار است. در حقیقت شخص شفیع، عامل مربوط به مورد شفاعت و مؤثر در رفع عقاب را بر عامل عقاب حکومت و غلبه می‌دهد و با این عمل، گنهکار را از حکم عقاب خارج می‌سازد و مشمول حکم دیگری می‌کند[۳۰] و بعضی دیگر شفاعت را صورت و مظهر هدایت به سوی خداوند می‌دانند[۳۱].

امام‌ خمینی دربارهٔ حقیقت شفاعت نکته جدیدی نشان داده‌است. ایشان حقیقت شفاعت را همان ملحق‌شدن نور ولایت الهی به نور بنده مؤمن می‌داند و تا زمانی که انسان از خود نوری نداشته باشد، به نور ولایت ملحق نمی‌شود و شفاعت شامل او نخواهد شد.[۳۲] ایشان شفاعت شافعان در این عالم را ظهور هدایت آنها معرفی می‌کند که در عالم آخرت به صورت شفاعت ظهور می‌یابد و هر قدر افراد از هدایت رسول خدا(ص) و دیگر شافعان در این عالم استفاده کنند، به همان میزان از شفاعت آنان در آن عالم بهره‌مند خواهند بود[۳۳].

به اعتقاد امام‌ خمینی، یکی از مقدمات رسیدن به شفاعت، محبت اولیای الهی است که سبب نزدیکی و قرب به آنهاست و این خود موجب خارج‌شدن از ظلمت‌های جهل به انوار هدایت و علم است؛ زیرا شفاعت شافعان بدون تناسب و نزدیکی باطنی صورت نمی‌گیرد، بلکه در آخرت به صورت شفاعت ظهور می‌یابد.[۳۴] ایشان، معصومان(ع) را مقربان درگاه الهی و محرم اسرار غیب می‌داند که توسل و شفاعت آنان موجب هدایت و رفع شر شیطان و نفس اماره می‌شود و برای انسان سالک در خروج از ظلمات دنیا مؤثر است؛ همچنان‌که شفاعت آنان سبب ترمیم و قبول عبادات و مناسک ناقص انسان می‌شود[۳۵].

امام‌ خمینی نظر کسانی که شفاعت و عقوبت را امری اعتباری می‌دانند ـ بدین معنا که خداوند بر این اساس از گناهکار می‌گذرد یا شفاعت شافعان را می‌پذیرد ـ نقد می‌کند و معتقد است عقوبات از امور حقیقی است و از لوازم ذات و ملکات نفس است و این ملکات در آخرت تجسم می‌یابند و به صورت آتش و عقوبت ظاهر می‌شوند و امری را که ذاتی شیء شده‌است، با اعتبار نمی‌توان از حقیقت شیء جدا کرد. طبق این بیان، شفاعت مانند امور اعتباری نیست که شخص به مجرد طلب عفو بخشیده شود، بلکه شفاعت ملحق‌ شدن نور شخص به نور ولایت است و وقتی این امر محقق می‌شود که این همراهی ممکن باشد و گنهکار با موانع و ملکات ظلمانی این امکان را از میان نبرده باشد، بلکه با زدودن حجاب‌ها از خود باید سبب آن را مهیا کند و این امر گاهی به سبب ذکر، دعا و عبادات و گاهی با عذاب‌ها در برزخ و قیامت به دست می‌آید و موجب می‌شود نور باطن او طلوع کند و مورد شفاعت قرار گیرد[۳۶].[۳۷]

ادله ثبوت شفاعت

مهم‌ترین ادله‌ای که اندیشمندان اسلامی در ثبوت شفاعت به آن تمسک کرده‌اند، آیات و روایاتی چند است[۳۸]. در قرآن از شفاعت حضرت یعقوب(ع) در مورد برادران یوسف سخن به میان آمده‌است و آنان او را واسطه آمرزش گناه خود در درگاه الهی قرار داده‌اند[۳۹].

آیات مربوط به شفاعت به چند دسته تقسیم می‌شوند:

  1. آیاتی که شفاعت را به صورت مطلق نفی می‌کند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۴۰]، ﴿وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ[۴۱]؛
  2. آیاتی که شفاعت را برای کافران نفی می‌کند: ﴿ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ[۴۲]؛
  3. آیاتی که صلاحیت شفاعت بت‌ها را نفی می‌کند: ﴿وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ[۴۳]، ﴿وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ[۴۴]، ﴿وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَكَائِهِمْ شُفَعَاءُ وَكَانُوا بِشُرَكَائِهِمْ كَافِرِينَ[۴۵]، ﴿أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ[۴۶]، ﴿أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنْقِذُونِ[۴۷]؛
  4. آیاتی که شفاعت را مختص خداوند می‌داند: ﴿وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[۴۸]، ﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ[۴۹]، ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ[۵۰]، ﴿قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۵۱]؛
  5. آیاتی که شفاعت شفیعان را منوط به اذن و اجازه خداوند می‌کند که بدون اذن او هیچ‌گاه شفاعت شافعان اثری نخواهد داشت: ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ[۵۲]، ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[۵۳]، ﴿لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا[۵۴]، ﴿يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا[۵۵]، ﴿وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ[۵۶]؛
  6. آیاتی که شفاعت را اثبات می‌کند و از وجود شافعانی خبر می‌دهد: ﴿وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى[۵۷]، ﴿ وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ [۵۸]. در روایات فراوانی نیز از شفاعت امامان معصوم(ع) سخن به میان آمده است[۵۹].

اندیشمندان اسلامی اصل مسئله شفاعت را پذیرفته‌اند، گرچه در خصوصیات آن اختلاف دارند[۶۰] و آیاتی را که شفاعت را نفی می‌کند، مختص کفار[۶۱] یا مربوط به گناهان کبیره[۶۲] شمرده‌اند.

امام‌ خمینی نیز برخی آیات قرآن، مانند ﴿مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ[۶۳] و ﴿وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى[۶۴] را دلیل جواز شفاعت دانسته، آنها را روشنگر مطلب می‌شمارد[۶۵].[۶۶]

شفاعت‌کنندگان

قرآن کریم از شفاعت خداوند ﴿أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ[۶۷]، رسولان خود ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا[۶۸] و ملائکه ﴿وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى[۶۹] یاد کرده‌ است. در روایات نیز از شفاعت اولیای الهی(ع) در قیامت[۷۰] و شفاعت قرآن[۷۱] و شهدا[۷۲] سخن به میان آمده‌ است. اندیشمندان اسلامی بر اینکه رسول خدا(ص) از شافعان است، اجماع دارند [۷۳] و اختلاف آنان در طلب از پیامبر(ع) و اولیاست که بعضی، مانند ابن‌تیمیّه آن را جایز نمی‌دانند.[۷۴] امام‌ خمینی، مانند دیگر علمای شیعه[۷۵] شفاعت را برای خداوند، انبیا(ع)، اولیا(ع) و قرآن ثابت می‌داند[۷۶].[۷۷]

زمان شفاعت

در روایات، به شفاعت در قیامت اشاره شده‌است.[۷۸] امام‌ خمینی مانند برخی اندیشمندان اسلامی،[۷۹] زمان شفاعت را منحصر در روز قیامت نمی‌داند و معتقد به شفاعت در زمان‌های مختلفی، همچون سکرات مرگ، قبر، قیامت، مواقف قیامت یا حتی پس از ورود شخص به جهنم و ماندن در عذاب است. به اعتقاد ایشان افراد در صورتی که با ملکات فاسده و خصلت‌های ناپسند خود به آن عالم منتقل شده باشند، اگر نور فطرت آنها باقی مانده باشد، سختی‌ها و فشارهای جان‌کندن و قبر موجب می‌شود کدورت‌های نفسانی از فطرت زایل شود و در قیامت، به عنایت شافعان، به سعادت برسند[۸۰].[۸۱]

چگونگی تأثیر

چگونگی تأثیر شفاعت بر اساس تعاریف شفاعت مختلف است. بیشتر اندیشمندان اسلامی بر این عقیده‌اند که اثر شفاعت زدودن گناهان و اسقاط عقاب از گنهکار است.[۸۲] برخی معتقدند شفاعت اثری در زدودن آثار گناهان ندارد و تنها در پیشرفت و تکامل معنوی افراد مؤثر است و عده‌ای معتقدند اثر شفاعت سقوط مجازات و اثر گناهان است.[۸۳] علمای امامیه معتقدند با شفاعت، عقاب از گنهکاران برداشته می‌شود[۸۴] و بعضی در این زمینه ادعای اجماع کرده‌اند[۸۵].

امام‌ خمینی بر این باور است که شفاعت سبب خروج گنهکاران و اشقیا از عذاب است و افرادی که از نور توحید برخوردار باشند، از شفاعت اولیا(ع) برخوردار می‌شوند و اگر دست آنان از شفاعت اولیا(ع) کوتاه شد، نور فطرت توحید ظهور می‌یابد و با نور شافع همراه می‌شود و سبب لطف و عنایت حق‌تعالی به آنها خواهد شد[۸۶].[۸۷]

شرایط و موانع

برخی آیات قرآن کریم ﴿وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى[۸۸]، ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ[۸۹]، ﴿يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا[۹۰]، ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[۹۱] شفاعت را منوط به اذن الهی کرده‌است. روایات نیز افزون بر اذن الهی، وجود ایمان و عدالت و داشتن زمینه‌های لازم برای رسیدن به شفاعت شافعان را در شفاعت‌شونده لازم شمرده‌است[۹۲].

یکی از لوازم شفاعت از نگاه امام‌ خمینی رابطه معنوی شفیع و شفاعت‌شونده است و این رابطه باید به گونه‌ای باشد که فرد، استعداد نائل‌شدن به شفاعت را داشته باشد و اگر این استعداد در این دنیا حاصل نشود، شاید در عالم برزخ، پس از مراحل گوناگون و بلکه عذاب‌های برزخی، شایستگی شفاعت در او پیدا شود.[۹۳] ایشان با توجه و استناد به برخی آیات ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ[۹۴]، ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ[۹۵] شفاعت را امری ثابت و مسلم می‌داند و در عین حال این آیات را مایه آرامش نمی‌داند؛ زیرا روشن نیست چه گروه و افرادی و در چه شرایط و زمانی از شفاعت بهره‌مند می‌شوند؛ به همین دلیل شفاعت نباید انسان را مغرور و جری کند بلکه باید او را امیدوار سازد؛ امیدی که او را به سمت اطاعت، هدایت کند؛ نه به سوی گناه[۹۶].

امام‌ خمینی بر اساس مبنای خود در شفاعت معتقد است یکی از شرایط مهم شفاعت‌شوندگان، باقی‌ماندن نور ایمان، توحید و ولایت است[۹۷]؛ زیرا نور ایمانِ بنده مؤمن است که با نور ولایت ولی همراه می‌شود و موجب شفاعت او می‌گردد. از این جهت افرادی که از نور توحید و ولایت بی‌بهره‌اند، ممکن نیست به شفاعت نایل شوند. اهل معاصی هم که کدورت گناهان آنها را فراگرفته باشد، ممکن است پس از تحمل عقوبت‌ها در مدت زیاد و برطرف‌شدن حجاب‌ها از فطرت خود، به شفاعت برسند[۹۸]؛ بنابراین نور ایمان از شرایطی است که باید در وجود شفاعت‌شونده باشد[۹۹].

به نظر امام‌ خمینی، اگر دست انسان از شفاعت شافعان دیگر کوتاه شد، نور فطرت توحید با نور شافع اکبر (خداوند) همراه و موجب نجات او می‌شود[۱۰۰]؛ اما اگر فطرت توحیدی شخص نیز از میان برود و جای آن شرک و کفر جایگزین شود، دیگر شفاعتی نصیب او نمی‌شود[۱۰۱] و در صورتی که فرد از ولایت حق خارج شود[۱۰۲] و مورد غضب حق‌تعالی قرار گیرد، مشمول شفاعت شافعان نخواهد شد[۱۰۳]؛ البته در شمول شفاعت ممکن است بعضی موانع، انسان را از دریافت فیض شفاعت محروم کند. در برخی روایات، نافرمانی از اولیای الهی(ع)، به‌ویژه اهل بیت(ع) و دشمنی با ایشان و سبک‌شمردن نماز سبب محرومیت از شفاعت شمرده شده‌است[۱۰۴].

امام‌ خمینی با استناد به این روایات، بر نقش سبک‌ شمردن نماز در محروم‌شدن از شفاعت تأکید کرده‌ است.[۱۰۵] ایشان ریشه محروم‌ شدن از شفاعت را شکست جنود رحمانی نفس از جنود شیطانی و جانشین‌ شدن جنود شیطانی به جای جنود رحمانی و همچنین مغضوب حق واقع‌ شدن می‌داند که در این صورت شخص به هلاکت دایم می‌افتد و از فیض شفاعت شافعان، به‌ویژه شفاعت رسول اکرم(ص) محروم خواهد شد.[۱۰۶] به باور ایشان، کسی که امید به شفاعت دارد، باید در این عالم با سعی و کوشش، رابطه خود را با شافعان حفظ کند؛ زیرا اگر بار گناهان او سنگین باشد، ممکن است مشمول شفاعت نشود.[۱۰۷] ایشان بیدارشدن از خواب غفلت و پاک‌سازی روحی از رذایل مختلف و تناسب پیدا کردن با اولیای الهی(ع) را از اسبابی می‌داند که شخص بدین وسیله مشمول شفاعت شافعان خویش قرار می‌گیرد[۱۰۸].[۱۰۹]

آثار شفاعت

شفاعت دارای آثار تربیتی مهمی برای بندگان گنهکار و غیر گنهکار است؛ زیرا از سویی در شخص گنهکار امید می‌آفریند و با روح نومیدی مبارزه می‌کند، نه اینکه اعتقاد به شفاعت موجب ازدیاد گناه شود؛ از این جهت که به هر حال مورد شفاعت قرار می‌گیرند؛ زیرا شفاعت‌شونده باید شرایطی داشته باشد؛ اما شفاعت این امید را به او می‌دهد که در صورت لغزش‌ها، امید خود را از دست ندهد[۱۱۰]. از سوی دیگر، درباره افراد غیر گنهکار، باعث ایجاد رابطه معنوی فرد با اولیای الهی(ع) خواهد شد و همین باعث می‌شود شخص در مسیر صلاح و سداد قرار بگیرد[۱۱۱].

امام‌ خمینی بر این اعتقاد است که بهره‌مندی شخص از فیض عظیم شفاعت سبب حفظ نور ایمان، هدایت، رشد و ایجاد رابطه قوی معنوی با اولیا(ع) می‌شود.[۱۱۲] به باور ایشان، کسی که امید به شفاعت الهی دارد، نباید مغرور شود، بلکه باید این امر او را به سوی اطاعت الهی بکشاند.[۱۱۳] همچنین ایشان معتقد است تأثیر شفاعت گاهی در رسیدن به مقامات و درجات معنوی است که ممکن است سالک به تبعیت از پیامبر(ص) به فتح مطلق که آیه ﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ[۱۱۴] اشاره به آن است، دست یابد که همان تجلیات ذاتی احدی و فنای جمیع رسوم خلقی و امری است.[۱۱۵] ایشان از دیگر آثار شفاعت را دوری از نفس اماره و وسوسه شیطان و قبول عبادات می‌داند که شخص با توسل به مقربان الهی، آنها را واسطه قرار می‌دهد تا خداوند قصور او را ترمیم کند[۱۱۶].[۱۱۷]

شبهات درباره شفاعت

شبهه‌های گوناگونی دربارهٔ شفاعت به معنای تفضل و مغفرت مطرح شده‌ است. برخی از این شبهه‌ها در اصل شفاعت و برخی نیز با پذیرش اصل شفاعت، دربارهٔ چگونگی و محدوده آن است.[۱۱۸] امام‌ خمینی اشکال دراین‌باره را به سبب عدم درک درست از معنای شفاعت و حقیقت آن می‌داند.[۱۱۹] ایشان به برخی از این شبهات اشاره می‌کند و ریشه طرح برخی شبهات را از وهابیت می‌داند که مربوط به شفاعت‌جستن از مردگان است که به پیروی از آنان، بعضی از نویسندگان مصری، مانند طنطاوی، به اسم خود، آن را مطرح کردند و سپس فردی به‌نام شریعت سنگلجی این شبهات را به ایران منتقل کرد.[۱۲۰] ایشان این سخن را که شفاعت، دخالت‌دادن غیر در شئون خداوند است، رد می‌کند و معتقد است شفاعت در حقیقت دعا و درخواست پیامبر(ص) و امام(ع) از خداوند است که گناه بنده‌ای را ببخشد و خداوند این اذن را به آنان داده‌است.[۱۲۱] همچنین ایشان این شبهه را که شفاعت منافی با اراده ازلی خداوند است و لازمه آن برگشتن خدا از تصمیم خویش است، نمی‌پذیرد و مانند حکما[۱۲۲] قائل است که خود شفاعت نیز مشمول اراده ازلی خداوند است؛ بنابراین اراده خداوند با شفاعت شافعان تغییری پیدا نمی‌کند[۱۲۳].[۱۲۴]

منابع

پانویس

  1. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ۸/۱۸۳، فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۳/۵۹؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۱/۲۴۶.
  3. فراهیدی، العین، ۱/۲۶۰–۲۶۱.
  4. ابن‌منظور، لسان العرب، ۸/۱۸۴.
  5. امام‌ خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸.
  6. طوسی، الاقتصاد، ۲۰۶؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶؛ جرجانی، التعریفات، ۵۶.
  7. عبیدلی، اشراق اللاهوت، ۴۲۳.
  8. قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۳–۴۶۷.
  9. امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹؛ امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۱۵۰.
  10. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  11. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۵۰۷–۵۰۸ و ۷۵۰؛ کاردان، شفاعت، ۴.
  12. کتاب مقدس، سفر ایوب(ع)، ب۳۳، ۲۳.
  13. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۲۴۰–۲۴۱.
  14. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۱۸۰–۱۸۱.
  15. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۱۸۰–۱۸۱.
  16. «و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.
  17. «یا (آن مشرکان) میانجی‌هایی به جای خداوند برگزیدند بگو: و آیا اگر چه اختیار چیزی را نمی‌داشتند و خرد نمی‌ورزیدند (باز هم آنان را میانجی می‌گزیدید)؟» سوره زمر، آیه ۴۳.
  18. «آینده و گذشته آنان را می‌داند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمی‌کنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.
  19. «و بسا فرشته‌هایی در آسمان‌هاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمی‌آید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.
  20. «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  21. برقی، المحاسن، ۱/۱۸۴–۱۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۸/۲۹–۶۴.
  22. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳/۴۹۹؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶؛ تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ۷۵–۷۶.
  23. ابن‌تیمیه، مجموعة الرسائل، ۱/۲۲.
  24. بغدادی، اصول الایمان، ۱۹۵.
  25. قاضی‌عبدالجبّار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۵.
  26. قاضی‌عبدالجبّار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۵–۴۶۶؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۳۱۲.
  27. مطهری، مجموعه آثار، ۱/۲۴۴.
  28. امام‌ خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸؛ امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۳؛ امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۷۷–۸۰.
  29. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  30. طباطبایی، المیزان، ۱/۱۵۹–۱۶۰.
  31. سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ۶۲۵.
  32. امام‌ خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸–۲۷۰.
  33. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۱۵۰–۱۵۱.
  34. امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۳.
  35. امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.
  36. امام‌ خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۷–۲۷۱.
  37. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  38. طوسی، الاقتصاد، ۲۰۶–۲۱۱؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶–۴۱۷؛ آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۶۵؛ فیض کاشانی، علم الیقین فی اصول الدین، ۲/۱۱۸۹.
  39. یوسف(ع)، ۹۷؛ کاشانی، تفسیر منهج الصادقین، ۵/۷۶–۷۷؛ بلاغی، آلاء الرحمن، ۱/۶۰–۶۱.
  40. «ای مؤمنان! از آنچه روزی شما کرده‌ایم، هزینه کنید پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودا است و نه دوستی و نه میانجیگری و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.
  41. «و از روزی پروا کنید که هیچ کاری از کسی برای دیگری برنمی‌آید و از کسی میانجیگری پذیرفته نمی‌گردد و از او جایگزینی گرفته نمی‌شود و آنان یاری نخواهند شد» سوره بقره، آیه ۴۸.
  42. «و روز جزا را دروغ می‌شمردیم تا آنکه مرگ به سراغ ما آمد. پس دیگر میانجیگری میانجی‌ها برای آنها سودی ندارد» سوره مدثر، آیه ۴۶-۴۸.
  43. «و به راستی یگانه (و تنها) همان‌گونه که نخست بار آفریده بودیمتان نزد ما آمدید و آنچه (از دارایی) بخشیده بودیمتان پس پشتتان رها کردید و میانجی‌هایتان را که می‌پنداشتید شریک‌ها (ی ما) در میان شما هستند با شما همراه نمی‌بینیم، پیوندتان با آنان گسست و آنچه (» سوره انعام، آیه ۹۴.
  44. «و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.
  45. «و از شریک‌هایشان (که برای خداوند برساخته بودند) آنان را میانجیگرانی نیست و منکر شریک‌های (برساخته) خویشند» سوره روم، آیه ۱۳.
  46. «یا (آن مشرکان) میانجی‌هایی به جای خداوند برگزیدند بگو: و آیا اگر چه اختیار چیزی را نمی‌داشتند و خرد نمی‌ورزیدند (باز هم آنان را میانجی می‌گزیدید)؟» سوره زمر، آیه ۴۳.
  47. «آیا به جای او خدایانی را برگزینم که اگر (خداوند) بخشنده گزندی برای من بخواهد میانجیگری آنان مرا سودی نخواهد داشت و نمی‌توانند رهاییم بخشند؟» سوره یس، آیه ۲۳.
  48. «و با آن (قرآن) کسانی را که از گرد آورده شدن نزد پروردگارشان می‌هراسند در حالی که جز او، هیچ سرور و میانجی ندارند، بیم بده باشد که پرهیزگاری ورزند» سوره انعام، آیه ۵۱.
  49. «و آنان را که دین خویش به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگانی دنیا آنان را فریفت رها کن و به آن (قرآن) پند ده، مبادا کسی برای آنچه کرده است نومید و نابود گردد، در حالی که او را در برابر خداوند میانجی و یاوری نباشد و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود؛ اینان کسانی هستند که برای کارهایی که کرده‌اند نومید و نابود گردیده‌اند؛ آنان را برای کفری که ورزیده‌اند، نوشابه‌ای از آب جوشان و عذابی دردناک خواهد بود» سوره انعام، آیه ۷۰.
  50. «خداوند همان است که آسمان‌ها و زمین و آنچه را که میان آنهاست در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ شما را هیچ دوست و میانجی‌یی جز او نیست؛ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره سجده، آیه ۴.
  51. «بگو: میانجیگری، همه از آن خداوند است، فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین او راست سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره زمر، آیه ۴۴.
  52. «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  53. «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.
  54. «اختیار میانجیگری ندارند جز آن کس که از (خداوند) بخشنده پیمانی گرفته باشد» سوره مریم، آیه ۸۷.
  55. «در این روز میانجیگری سودی ندارد مگر (میانجیگری) کسی که (خداوند) بخشنده بدو اجازه داده و از گفتار او خرسند باشد» سوره طه، آیه ۱۰۹.
  56. «و میانجیگری نزد او سودی ندارد مگر برای آن کس که او به وی اجازه دهد؛ تا چون هراس از دل‌هاشان برخیزد گویند: پروردگارتان چه گفت؟ می‌گویند: حقیقت را و او فرازمند بزرگ است» سوره سبأ، آیه ۲۳.
  57. «و بسا فرشته‌هایی در آسمان‌هاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمی‌آید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.
  58. «و گفتند خداوند بخشنده (از فرشتگان) فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست؛ بلکه (فرشته‌ها تنها) بندگانی ارجمندند؛ در گفتار بر او پیشی نمی‌جویند و آنان به فرمان وی کار می‌کنند. آینده و گذشته آنان را می‌داند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمی‌کنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۶-۲۸.
  59. برقی، المحاسن، ۱/۱۸۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۸/۳۴–۵۰.
  60. خواجه‌نصیر، تجرید الاعتقاد، ۳۰۵؛ قاضی‌ عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۳؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳/۴۹۹.
  61. طوسی، التبیان، ۱/۲۱۴.
  62. تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۵۷.
  63. «کیست آن‌که شفاعت کند نزد خداوند، مگر اینکه با اذن او باشد؟» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  64. «میانجیگری نمی‌کنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.
  65. امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۷۹.
  66. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  67. «یا (آن مشرکان) میانجی‌هایی به جای خداوند برگزیدند بگو: و آیا اگر چه اختیار چیزی را نمی‌داشتند و خرد نمی‌ورزیدند (باز هم آنان را میانجی می‌گزیدید)؟» سوره زمر، آیه ۴۳.
  68. «و پاره‌ای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.
  69. «و بسا فرشته‌هایی در آسمان‌هاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمی‌آید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.
  70. برقی، المحاسن، ۱/۱۸۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۸/۴۱–۴۳.
  71. کلینی، الکافی، ۲/۵۹۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۹/۸۸.
  72. برقی، المحاسن، ۱/۶۲؛ صدوق، الخصال، ۱/۱۵۶؛
  73. قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۰۲؛ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۴۷؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۳۱۲–۳۱۳؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۳/۴۹۹.
  74. ابن‌تیمیه، الفتاوی الکبری، ۳/۴۴–۴۹؛ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۴/۳۵۷.
  75. طباطبایی، الرسائل التوحیدیه، ۲۸۴.
  76. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۳۳۹ و ۴۹۸؛ امام‌ خمینی، جهاد اکبر، ۳۰.
  77. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  78. مجلسی، بحار الانوار، ۸/۴۴.
  79. سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ۱۱۷–۱۱۸؛ امین، کشف الارتیاب، ۲۱۱.
  80. امام‌ خمینی، تقریرات، ۳/۲۷۱؛ امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۱۵۸–۱۶۱.
  81. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  82. طوسی، الاقتصاد، ۲۰۶؛ حلی، کشف المراد، ۴۱۶–۴۱۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۵۷.
  83. حلی، کشف المراد، ۴۱۶؛ قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۶۳–۴۶۵.
  84. طوسی، التبیان، ۹/۴۳۰؛ سید مرتضی، رسائل، ۱/۱۵۰.
  85. مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۴۷.
  86. امام‌ خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۸.
  87. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  88. «و بسا فرشته‌هایی در آسمان‌هاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمی‌آید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.
  89. «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  90. «در این روز میانجیگری سودی ندارد مگر (میانجیگری) کسی که (خداوند) بخشنده بدو اجازه داده و از گفتار او خرسند باشد» سوره طه، آیه ۱۰۹.
  91. «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.
  92. کلینی، الکافی، ۶/۴۰۰؛ صدوق، الخصال، ۶۳؛ صدوق، ثواب الاعمال، ۲۰۷.
  93. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/ ۲۲۲–۲۲۳.
  94. «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  95. «آینده و گذشته آنان را می‌داند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمی‌کنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.
  96. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۳.
  97. امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۳۷۴.
  98. امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۳۷۴؛ امام‌ خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۷–۲۷۱.
  99. امام‌ خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸.
  100. امام‌ خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۷–۶۰۸.
  101. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۳۹.
  102. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۱۰۹.
  103. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۴۷۹.
  104. صدوق، ثواب الاعمال، ۲۰۷ و ۲۱۱؛ صدوق، الخصال، ۶۳.
  105. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۴۲۷–۴۲۸.
  106. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۱۲–۱۳ و ۲۶.
  107. امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۳۶.
  108. امام‌ خمینی، حدیث جنود، ۳۷۴.
  109. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  110. طباطبایی، المیزان، ۱/۱۶۵–۱۶۶؛ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۲/۲۳۸.
  111. مطهری، مجموعه آثار، ۱/۲۵۰.
  112. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۲۶، ۱۵۰ و ۴۱۹.
  113. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۲۲۳.
  114. «چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد» سوره نصر، آیه ۱.
  115. امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۳۴۲.
  116. امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.
  117. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.
  118. حلی، کشف المراد، ۴۱۷.
  119. امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۷۷–۸۰.
  120. امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۷۷.
  121. امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۷۸.
  122. طباطبایی، المیزان، ۱/۱۶۴–۱۶۵.
  123. امام‌ خمینی، کشف اسرار، ۷۸–۷۹.
  124. مرادی، عزت‌الله، مقاله «شفاعت»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۳۴–۴۴۰.