صبر در معارف و سیره امام حسن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

صبر و شکیبایی یکی از برجسته‌ترین فضایل انسانی است. خداوند در آیاتی بسیار، اهل صبر را می‌‌ستاید و از مقام صابران سخن می‌‌گوید. بی‌گمان داستان‌های بسیاری درباره صابران نوشته و گفته شده و در این میان صبر یعقوب(ع) و ایوب(ع) به عنوان ضرب المثل بارها از سوی ما و دیگران به کار رفته است. با این همه، به نظر می‌‌رسد نوعی بی‌مهری و بی‌توجهی به صبر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) روا شده است؛ زیرا این خاندان تنها برای وجه الله و مأموریت الهی خویش، بیشترین فشارها را متحمل شده‌اند و لذا هم چنان که آنان را در امور دیگر سرمشق زندگی خویش قرار دهیم، در این مسله نیز باید آنها را الگوی برتر خود بدانیم، چنان که این فرمان الهی است.

همه اهل بیت(ع) در زندگی کوتاه و بلند خویش، برای انجام مأموریت الهی همانند پیامبر گرامی(ص) ناچار شدند که انواع سختی‌ها، اذیت و آزارها را تحمل کنند و بگویند: ما اوذی نبی کما اوذینا، هیچ پیامبری چون ما اذیت و آزار نشده است. چنان که امیرمؤمنان علی(ع) نزدیک به سه دهه از عمر خویش را تنها برای حفظ امت پیامبر(ص) و وحدت کلمه ناچار شد در سکوت سپری کند و همه اذیت و آزارها را نسبت به اهل بیت(ع) تحمل کند. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز ناچار شدند برای حفظ و اصلاح امت، بر بسیاری از فشارهای جانکاه، صبر و شکیبایی نمایند و صبر جمیل را برای رضای خداوند و وجه الهی به جان بخرند. نویسنده در این مطلب بر آن است تا نگاهی کوتاه بر صبر امام حسن(ع) اندازد و زمینه بهره وری از آن را در زندگی، افزون بر شناخت به جنبه ای از جنبه‌های زندگی آن بزرگوار فراهم آورد. با هم این مطلب را از نظر می‌‌گذرانیم.[۱]

اهل بیت(ع) در مقام صابران

بی‌گمان اهل بیت پیامبر(ع) مصداق اتم انسان‌های کاملی هستند که می‌‌بایست در زندگی خویش آنان را به عنوان الگو و سرمشق قرار دهیم و به فرموده خداوند، آنان را به عنوان الگو بپذیریم و در پیروی و اطاعت از سیره و سنت آنان کوتاهی نکنیم.

از آن جایی که آنان در همه صفات و اسمای الهی به عنوان مظهر اتم و اکمل الهی مطرح می‌‌باشند و در مقام قرب و تأله، در مقام قاب قوسین او ادنی﴿فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى[۲] نشسته‌اند، عقل و شریعت حکم می‌‌کند که انسان، آنان را به عنوان الگو بپذیرد و در مسیر و سنت ایشان گام بردارد. آنان به سبب مظهریت اتم و اکمل خویش، در همه صفات و اسمای الهی به عنوان انسان‌های کامل مطرح می‌‌باشند. بنابراین می‌‌توان گفت که در صفت و اسمی اگر بخواهیم انسان کامل و برتری را نشان دهیم، می‌‌بایست به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اشاره داشته باشیم. آنان در همه صفات از جمله صفت صبر در برترین مقام نشسته‌اند. بنابراین می‌‌توان گفت همه آن امتیازات و ویژگی‌هایی که خداوند در قرآن برای اهل صبر و صابران بیان می‌‌دارد، برای اهل بیت عصمت(ع) نیز به طور کامل تحقق دارد. نکته قابل توجه و تامل در این باره آن است که اهل بیت عصمت و طهارت برای انجام مأموریت خویش و به عنوان خلیفه الهی، متصف به صفت کمالی صبر بودند و همه انواع و اقسام صبر را در خود بروز داده‌اند. به این معنا که اگر برای صبر ویژگی و خصوصیتی گفته شده، آنان این خصوصیات و ویژگی‌ها را دارا می‌‌باشند. از جمله این که از امیرالمؤمنین علی(ع) تفسیری از صبر بیان شده که مصداق آن، خود آن بزرگواران می‌‌باشند.[۳]

انواع صبر

«قال اميرالمؤمنین علي(ع): اَلصَّبرُ ثَلاثَةٌ: الصَّبرُ عَلَى المُصيبَةِ وَالصَّبرُ عَلَى الطّاعَةِ وَالصَّبرُ عَلَى المَعصِيَةِ»، صبر بر سه گونه است: صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت و صبر در برابر معصیت[۴]

صبر بر مصیب آن است که خداوند برای امتحان و پرورش مؤمن، وی را گاهی به کمبودهایی در زندگی چون فقر، بیماری، فقدان دوستان و آشنایان و خویشان و مانند این امور دچار می‌‌کند تا افزون بر آزمون، او را در شرایطی قرار دهد تا استعدادها و توانمندی‌های سرشته در ذات خویش را به فعلیت رساند و رنگ خدایی گیرد و در مسیر متاله شدن گام بردارد. دراین شرایط است که نقش توسل و توکل، خود را در زندگی به خوبی نشان می‌‌دهد و انسان‌های مؤمن با بهره‌گیری و یاری حق می‌‌کوشند تا مشکلات خویش را حل نمایند و بر پایه آموزه‌های وحیانی عمل کنند. صبر بر طاعت آن است که انسان در برابر وسوسه‌های شیطانی مقاومت کند و اجازه ندهد تا وسوسه‌های ابلیس او را از انجام کارهای عبادی و نیک و صالح بازدارد. چنان که می‌‌بایست برای انجام عبادت و کارهای نیک در برابر هرگونه فشار بیرونی و درونی خود را حفظ کند و اجازه ندهد تا دلبستگی به دنیا و زن و فرزند و یا سختی انجام کار نیک، وی را از انجام آن بازدارد. صبر بر طاعت به ویژه در مسائل جهادی و انفاق مال بیشتر خودنمایی می‌‌کند؛ زیرا انسان کمتر حاضر است تا از مال و جان خویش بگذرد. بنابراین با صبر در اطاعت خداوندی انسان می‌‌تواند گام‌های بلندی را در خودسازی و تزکیه نفس از طریق انجام‌های فرمان‌های الهی و معصومان(ع) بردارد.

صبر در برابر معصیت به معنای آن است که انسان در برابر وسوسه‌های انجام کارهای زشت و گناهان، خود را حفظ کند و اجازه ندهد تا گناهان لذت آور و مورد کشش نفس، وی را به سوی انجام آن بکشاند. بنابراین مبارزه با خواسته‌های نفسانی و هواهای آن و مخالفت با وسوسه‌های گناه نیازمند صبر و شکیبایی است که به آن صبر معصیت اطلاق می‌‌شود. انسان باید در برابر این اشتیاق نفس به گناه، صبر و پایداری کند و از خود مقاومت نشان دهد. بی‌گمان مخالفت حضرت یوسف(ع) در برابر خواسته‌های زلیخا، از نمونه‌های بارز و زیبای صبر در برابر معصیت و مخالفت با انجام آن است که در آیات قرآنی آمده است.[۵]

الگوهای صبر

در قرآن اشخاصی به عنوان اسوه‌های صبر و شکیبایی معرفی شده‌اند که از جمله می‌‌توان به ادریس(ع)، اسماعیل ذبیح الله(ع)، ایوب(ع)، داوود(ع) و ذوالکفل اشاره کرد. هریک از ایشان در مسیر زندگی خویش با آزمون یا مصیبت و یا گرفتاری مواجه شدند که به سبب درپیش گرفتن صبر و شکیبایی به مقام صابران رسیده و حتی ضرب المثل شده‌اند. خداوند البته در آیات قرآنی همه پیامبران و علمای ربانی را به این صفت بزرگ ستوده است ولی در این میان افراد پیش گفته به عللی به شکل خاص به صبر و شکیبایی توصیف شده و از آنان یاد گردیده است.

اگر به مواردی که خداوند درباره ایشان اشاره می‌‌کند، خوب دقت شود، به روشنی معلوم می‌‌شود که آنان در موردی و یا مواردی صبر ورزیده‌اند. از این رو، نمی‌توان گفت که ایشان در همه زمینه‌ها و مسائل توانسته‌اند مصداق صبر و شکیبایی باشند. اما اهل بیت عصمت و طهارت(ع) درهمه عرصه‌ها و زمینه‌ها پیشتاز و سرآمد بودند؛ زیرا آنان برای خشنودی الهی از هیچ گونه تلاشی دریغ نکردند و تنها برای وجه الله صبر بر اطاعت و مصیبت و در برابر معصیت را به شکل کامل به نمایش گذاشتند. بنابر این بر ماست تا با مطالعه و تحقیق درباره روش‌های صبر ایشان در مسایل مختلف، خود را در مسیری قرار دهیم که آنان گام برداشتند و روحیه خود و جامعه را با آشناشدن زندگی آنان، تقویت کنیم[۶].[۷]

امام حسن(ع) در مقام صبر جمیل

امام حسن(ع) همانند جد و پدر بزرگوار خویش، همواره در همه امور زندگی خویش صبر را منش خویش قرار داده بود. از این رو بسیاری از سختی‌ها و رنج‌های جانکاه و توانفرسا را تحمل می‌‌کرد. ایشان برای انجام مأموریت الهی خویش در حفظ وحدت امت و انجام اصلاحات درزندگی امت پیامبر(ص)، از تمام توان و استعداد و ظرفیت خویش بهره گرفت و رنج‌ها و مصیبت‌های بزرگی را حتی در خانه تحمل کرد. آن حضرت(ع) در شرایطی زندگی کرد که حتی در خانه نیز از اذیت و آزار همسر منافق خویش در امان نبود. به‌طوری که جام زهر را به دست مبارکشان می‌‌دهند تا او را که سد راه منافقان بود از میان بردارند.

در سیره ایشان آمده است که بسیار، از سوی دوستان و دشمنان تحت فشار قرار می‌‌گرفت و حتی دوستان دیروز به وسوسه‌های شیطانی معاویه بر آن حضرت(ع) شوریدند و به خیمه وی حمله کرده حتی با شمشیر، زخمی سخت برپای مبارکشان وارد کردند. فشارهای درونی و بیرونی به اندازه ای بود که آن حضرت(ع) ناچار می‌‌شود تا صلح نامه ای با معاویه بنویسد که معاویه با ترک انجام آن در نهایت چهره نفاق خویش را آشکار ساخت و نشان داد که به هیچ عهد و پیمانی وفادار نیست.

در روایات داستان‌های بسیاری از صبر و شکیبایی آن حضرت(ع) در انجام مأموریت‌های الهی‌اش بیان شده است که از جمله آنها می‌‌توان به داستان مرد شامی اشاره کرد. داستان مرد شامی بسیار مشهور است. مبرد در کتاب کامل و ابن شهر آشوب نیز در مناقب از وی نقل نموده و درکتابهای مقتل الحسین خوارزمی و مطالب السئول محمد بن طلحه شافعی و دیگران نیز آمده است.

مردی از اهل شام می‌‌گوید: من هنگامی که به مدینه رفتم، مردی را دیدم که بر استری سوار است که زیباتر و خوش لباستر از او ندیده بودم و مرکبی هم بهتر از مرکب او مشاهده نکرده بودم، من از آن مرد خوشم آمد و از شخصی پرسیدم: این مرد کیست؟ گفتند: حسن بن علی بن ابیطالب است! در این وقت سینه ام پر از کینه شد و نسبت به علی بن ابیطالب رشک و حسد بردم که فرزندی این گونه داشته باشد از این رو به نزد او رفته و بدو گفتم: تو پسر ابوطالب هستی؟ فرمود: من پسر فرزند اویم!

در این وقت من شروع کردم به دشنام او و پدرش تا جایی که می‌‌توانستم! و چون سخنم تمام شد، آن حضرت رو به من کرده، فرمود: «احسبك غريبا؟»» بگمانم تو غریب این شهر هستی؟ گفتم:آری. فرمود: «فان احتجت الي منزل انزلناك، او الي مال آسيناك، او الي حاجة عاوناك»!، اگر نیازمند منزل هستی به تو منزل دهیم، و اگر نیاز به مالی داری به تو بدهیم، و اگر نیاز دیگری داری کمکت کنیم؟

مرد شامی گوید: فانصرفت و ما علي الارض احد احب الي منه، من از نزد آن حضرت رفتم درحالی که احدی در روی زمین نزد من از وی محبوبتر نبود. [۸] و در مناقب ابن شهر آشوب این گونه است که چون آن مرد از سخنان خود فراغت یافت، امام(ع) بدو سلام کرده و خندید سپس فرمود: «ايها الشيخ اظنك غريبا و لعلك شبهت فرو استعتبتنا اعتبناك و لو سألتنا اعطيناك، و لو ا استرشدتنا ارشدناك، و لو استحملتنا حملناك، و ان كنت جائعا اشبعناك، و ان كنت عريانا كسوناك، و ان كنت محتاجا اغنيناك، و ان كنت طريدا آويناك، و ان كان لك حاجه قضيناها لك، فل حركت رحلك الينا و كنت ضيفنا الي وقت ارتحالك كان اعود عليك لان لنا موضعا رحبا و جاها عريضا و مالا كبيرا»؛ ای پیرمرد گمان دارم که غریب این شهر هستی، و شاید اشتباه کرده‌ای، پس اگر در صدد جلب رضایت ما هستی از تو راضی شویم! و اگر چیزی از ما بخواهی به تو می‌‌دهیم، و اگر راهنمایی و ارشادخواهی ارشادت کنیم، و اگر برای برداشتن بارت از ما کمک خواهی بارت را برداریم. و اگر گرسنه ای سیرت کنیم و اگر برهنه ای بپوشانیمت، و اگرنیازمندی بی‌نیازت گردانیم، و اگر آواره‌ای، در پناه خویشت گیریم، و اگر خواسته ای داری، انجامش دهیم و اگر مرکب و بار و بنه ای را به خانه ما انتقال دهی و تا وقتی که قصد رفتن داری مهمان ما باشی برای ما آسانتر و محبوبتر است، که ما را جایگاهی وسیع و مقامی منیع و مالی بسیار است.

و به دنبال آن نقل شده که چون آن مرد سخن آن حضرت را شنید گریست و آنگاه گفت: اشهد انك خليفه الله في ارضه، الله اعلم حيث يجعل رسالاته، و كنت انت و ابوك ابغض خلق الله الي و الان انت احب خلق الله الي؛ گواهی دهم که براستی تویی خلیفه خدا بر روی زمین و خدا خود داناتر است که رسالتهای خود را در چه جایی قرار دهد و تو و پدرت مبغوضترین خلق خدا نزد من بودید و تو اکنون محبوبترین خلق خدا پیش منی! و سپس آن مرد به خانه امام حسن(ع) رفت و تا وقتی که در مدینه بود مهمان آن حضرت بود، و از دوستداران آن خاندان گردید.[۹]

این داستان همچنان که منش صابرانه آن حضرت(ع) را نشان می‌‌دهد، همچنین بیانگر فشارهایی است که از همه جهت برایشان وارد می‌‌آمده است. جامعه، تحت تاثیر شایعات و تبلیغات دروغین به جایی می‌‌رسد که سرور جوانان اهل بهشت(ع) که خداوند در سوره دهر (انسانجایگاه بهشت را به ایشان نشان می‌‌دهد و آنان را به صراحت از اهل بهشت می‌‌شمارد، متهم به اموری می‌‌شود که از سوی هرکسی مورد اهانت قرار می‌‌گیرد. امام حسن(ع) همانند حضرت نوح(ع) و حضرت لوط(ع) گرفتار زنی بود که از ایمان چیزی نداشت. تفاوت میان امام(ع) با آن دو تن دراین است که آن حضرت(ع) به دست همین همسر به شهادت می‌‌رسد.

از امام صادق(ع) نقل شده که امام مجتبی(ع) به اهل بیت خود فرمود: «با مسموم شدن از دنیا می‌‌روم»، پرسیدند: چه کسی این کار را انجام می‌‌دهد؟ امام فرمود: همسرم جعده، دختر اشعث بن قیس. معاویه او را فریب داده و او را وادار می‌‌کند که این عمل را انجام دهد.

به امام گفتند: او را از خانه ات بیرون کن و از خویشتن دورنما، امام فرمود: چگونه او را از خانه بیرون کنم، درحالی که تاکنون کاری انجام نداده، افزون بر این او نزد مردم دارای عذر و بهانه می‌‌شود(مردم می‌‌گویند: چرا امام مجتبی همسر خود را بدون این که کاری انجام دهد، از خانه بیرون نمود؟!) بعد از مدت زمانی معاویه مبلغ زیادی پول همراه با نوشیدنی مسموم، برای جعده فرستاد و به او وعده داد که اگر امام را مسموم نماید، او را به عنوان همسر یزید برمی گزیند. جعده امام مجتبی(ع) را مسموم کرد و معاویه هم به وعده خود عمل نکرد![۱۰] در برخی از روایات آمده که چون زمان شهادت امام مجتبی(ع) فرا رسید، امام حسین(ع) بر بالین حضرت آمد و امام مجتبی(ع) فرمود: مرا مسموم کرده‌اند! امام حسین(ع) پرسید: چه کسی تو را مسموم کرد؟ امام مجتبی(ع) با گفتن مطالبی، از بردن نام «جعده» یا اشاره به او خودداری نمود. در روایتی آمده که امام مجتبی(ع) به امام حسین(ع) فرمود: می‌‌دانم چه کسی مرا مسموم کرده و این توطئه توسط چه فردی انجام شده است، ولی تو را به حقی که بر تو دارم، سوگند می‌‌دهم، که در این باره از من نپرسی تحقیق و تفحص نکنی که توسط چه فردی مسموم شده‌ام». [۱۱].[۱۲]

منابع

پانویس

  1. منصوری، خلیل، صبر در سیره امام حسن.
  2. «آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۹.
  3. منصوری، خلیل، صبر در سیره امام حسن.
  4. تحف العقول، ص۱۴۶
  5. منصوری، خلیل، صبر در سیره امام حسن.
  6. آل عمران ۱۴۶ تا ۱۴۸ و انعام آیه ۳۴ و انبیاء آیات ۸۳ و ۸۵ و آیات دیگر
  7. منصوری، خلیل، صبر در سیره امام حسن.
  8. ملحقات احقاق الحق، ج ۱۱، صص ۱۱۹-۱۱۷
  9. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص۹۱
  10. بحارالانوار، ج ۴۴، ص۱۵۳-۴۵۱
  11. همان، ص۶۵۱؛ علامه طبرسی، تاج الموالید فی موالید الائمه ووفیاتهم، ص۲۰۱؛ مصنفات، شیخ مفید، ج ۲، ص۱۶-۷۱.
  12. منصوری، خلیل، صبر در سیره امام حسن.