صلح با حاکم جائر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

بی‌گمان قانون و اصل نخستین در اسلامْ جنگ و نبرد با دشمن نیست. شاهد آن، سیره رسول الله (ص) است که سیزده سال در مکه و دو سال در مدینه از پیکار با مشرکان امتناع ورزید و سپس به نبرد با آنها پرداخت. از آن بالاتر، آن‌گاه که حکومت اسلامی تثبیت شد و موقعیت به مراتب مناسب‌تری نسبت به مشرکان مکه پیدا کرد، رسول اکرم (ص) به جای ورود نظامی به آن شهر، صلح حدیبیه را پذیرفت و بدون انجام مراسم حج تمتع به مدینه بازگشت. گاه با وجود آنکه رهبری سیاسی حقی است که خداوند به امام معصوم (ع) داده و مردم نیز با وی بیعت کرده‌اند، شرایط به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که وظیفه‌ای جز حفظ حکومت متوجه او می‌شود. در این هنگام است که وی برای حفظ نظام اجتماعی مسلمانان و جلوگیری از به هدر رفتن خون خود و مسلمانان، دست از حکومت شسته، به صلح با دشمن خود تن می‌دهد. صلح امام حسن (ع) با معاویه بهترین نمونه در‌این‌باره است؛ چنان‌که رسول گرامی اسلام (ص) پیش‌تر از این واقعه خبر داده بود: "همانا این فرزندم، سرور است. باشد که خداوند به واسطه او میان دو گروه از مسلمانان صلح ایجاد کند".[۱].[۲]

جستارهای وابسته


منابع

پانویس

  1. محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب (ع)، ج۴، ص۲۰؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۱، ص۵۱۹؛ علی بن موسی بن طاووس حسنی، التشریف بالمنن، ص۷۴؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۰۵.
  2. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۴۲ تا ۲۴۷.