ضربالمثل در قرآن
مقدمه
امثال تصور معانی به صورت اشخاص (منظور صورتهای محسوس) است؛ زیرا آنها به خاطر استعانت ذهن در آنها از حواس، در ذهن ماندگارترند. و از این رو غرض از مثل تشبیه پنهان به آشکار و غایب از نظر، به قابل مشاهده است. یکی از روشهای پیامبر برای بیان حقایق استفاده از مثل است. که از طرف خداوند هم مأمور به این کار شده است خداوند بزرگ در قرآن کریم به خلق ضربالمثلها توجه دارد تا با زبان تمثیل و تشبیه، عقلها را به حرکت درآورد و قدرت تفکر را بارور سازد و فطرت الهی انسان را با رهنمودهای لازم به رشد و کمال فراخواند که فرمود: ﴿وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۱]. ﴿وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۲] ﴿وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۳]. مواردی که در این مدخل مطرح میشود که خداوند به پیامبر دستور داده در آنها شخص یا صفتی یا فعلی و یا واقعه تاریخی را به یکی از پدیدههای طبیعی و محسوسات مثال زده و یا پیامبر مخاطب ضربالمثل از طرف خدا قرار گرفته است که در ابلاغ دعوت توحید و بیدار کردن عقل و رجوع به فطرت از آن استفاده کند.
- ﴿أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ﴾[۴].
- ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾[۵]. نکته: خداوند صحنه دیگری از تجسم حق و باطل، کفر و ایمان، طیب و خبیث را ضمن یک مثال جالب و بسیار عمیق و پرمعنی بیان کرده، میفرماید: آیا ندیدی چگونه خدا مثالی برای کلام پاکیزه زده، و آن را به شجره طیبه و پاکی تشبیه کرده است ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ﴾[۶] آنچه که از دقت در آیات به دست میآید این است که: مراد از کلمه “طیبه” که به “درخت طیب” تشبیه شده و صفاتی چنین و چنان دارد، عبارت است از عقاید حقی که ریشهاش در اعماق قلب و در نهاد بشر جای دارد، اعتقادات قلبی صحیح توحید است که اخلاق حسنه و عمل صالح فروع و شاخههایش میباشند زیرا خدای تعالی در خلال همین آیات، به عنوان نتیجهگیری از مثلها میفرماید: ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ﴾[۷][۸].
- ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾[۹]. نکته: خداوند برای آنها که ناسپاسی نعمت میکنند مثلی زده است: منطقه آبادی را که در نهایت امن و امان بوده ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً﴾[۱۰] این آبادی آن چنان امن و امان بود که ساکنانش با اطمینان در آن زندگی داشتند و هرگز مجبور به مهاجرت و کوچ کردن نبودند ﴿مُطْمَئِنَّةً﴾[۱۱] علاوه بر نعمت امنیت و اطمینان، انواع روزیهای مورد نیازش به طور وافر از هر مکانی به سوی آن میآمد ﴿يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ﴾[۱۲] اما سر انجام این آبادی - ساکنانش - کفران نعمتهای خدا کردند و خدا لباس گرسنگی و ترس را به خاطر اعمالشان بر اندام آنها پوشانید ﴿فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ﴾[۱۳] و در حقیقت همانگونه که در آغاز، نعمت امنیت و رفاه تمام وجود آنها را پر کرده بود، در پایان نیز بر اثر کفران، فقر و ناامنی به جای آن نشست. و این نه عذابی بود که برای اعمالشان برآنها نازل شد بلکه نتیجه طبیعی اعمالشان بود که گریبانگیرشان شد ﴿بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾[۱۴] پس آنها دچار گرسنگی شدند به سبب اعمال و تدبیرهای - سوء - بدی که آنها را دچار فقری کرد که نتیجه آن گرسنگی آنان است[۱۵].
- ﴿انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا * وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا * قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا * أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا * يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۱۶].
- ﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا * كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا * وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا * وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا * وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا * قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا * لَكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا * وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا * فَعَسَى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِنْ جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا * أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا * وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا * وَلَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنْتَصِرًا * هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا﴾[۱۷] نکته: در این آیات که مخاطب پیامبر است به صورت ضرب المثل گفتگو میان مؤمن و کافر، انسانهای با وفا و شاکر، طاغی و بیوفا وعاقبت این دو انسان ذکر شده است: ﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا﴾[۱۸] و در این ضربالمثل قرآنی نعمتهای خداوند ذکر شده است و درسهای اخلاقی و سیرههای انسانی که خداوند از پیامبر خواسته است که برای مردم شرح دهد تا شاید پند بگیرند و با عبرت گرفتن از خطر گمراهی و ضلالت خود را نجات دهند.
- ﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرًا * الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا ﴾[۱۹]. نکته: در این ضربالمثل قرآنی خداوند همه حیات را فشرده کرده به صورت محسوس برای انسانها که همانگونه که در یک فصل کوتاه بهار و تابستان زندگی گیاهان شروع میشود و به کمال میرسد و در فصل پائیز و خزان همه چیز تمام میشود، زندگی انسان هم همانگونه است با زمان بیشتر پس انسان نباید دچار توهم و طغیان شود و اصالت به حیات دنیا بدهد، بلکه باید خود را برای سیر تکاملی به آخرت آماده کند: ﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا... * الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا﴾[۲۰].
- ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ﴾[۲۱]. نکته: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ﴾[۲۲] کلمه مثل به معنای وصفی است که چیزی را در آن حالی که هست مجسم کند، چه اینکه آن وصف واقعیت خارجی داشته باشد، و چه اینکه صرف فرض و خیال باشد، مانند مثلهایی که در قالب گفتوگوی حیوانات یا جمادات با یکدیگر میآورند. و ضرب مثل، به معنای این است که مثل در اختیار طرف بگذاری، و گویی پیش روی او نصب کنی تا در آن تفکر و مطالعه کند مانند زدن خیمه که معنایش نصب آن است برای سکونت. و این مثلی که آیه مورد بحث از آن خبر میدهد، قول خداوند متعال است که میفرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ﴾[۲۳] و معنایش این است که اگر فرض شود که خدایان ایشان بخواهند یک مگس - که ضعیفترین حیوانات است - بیافرینند، به هیچ وجه قادر بر آن نیستند، حتی اگر یک پشه چیزی از ایشان را بردارد نمیتوانند از او بگیرند. این وصف حال خدایان دروغین ایشان را در قدرت بر ایجاد و تدبیر امور، ممثل میکند که نه قادر بر خلق مگس هستند و نه قادر بر آسانتر از آن، که عبارت است از پس گرفتن چیزی که مگس از ایشان ربوده و ضرری که به ایشان رسانده است، حال چنین خدایانی چگونه مستحق عبادت و دعا میشوند؟ ﴿ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ﴾[۲۴] مقتضای مقام این است که مراد از “طالب” آلهه باشد که بتپرستان آنها را میخوانند، چون فرض این است که مگس چیزی از آلهه ربوده باشد و آلهه قادر بر پس گرفتن آن نباشند. و نیز طالب خلقت پشهای باشند و آلهه توانایی چنین کاری را نداشته باشند و نیز “مطلوب” مگس باشد که مطلوب آلهه است یا برای خلق کردن، و یا پس گرفتن چیزی که ربوده است. این جمله نهایت درجه ضعف بتها را میرساند، چون در این جمله ضعف بتها به حدی که از ضعیفترین حیوانات در نظر مردم ضعیفتر باشد اثبات گردیده[۲۵].
- ﴿وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا * أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا * انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا﴾[۲۶].
- ﴿وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ * إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ * قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ * قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ * وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ * قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ * قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ﴾[۲۷]. نکته: در این آیه خداوند پیامبر را مأمور میکند که برای مردم ضرب المثلی را مطرح کند که تلاشها و رنجهای پیامبران گذشته را بیان میکند و اینکه از مردم و قومشان چه کشیدند. از آزار و اذیت و شکنجه و از راه و هدف خود دست برنداشتند. در قرآن ضربالمثلهایی که خداوند پیامبر را مأمور کرده برای مردم ذکر کند، همین سه آیه است.
- ﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ﴾[۲۸]. نکته:انسان برای ما مثلی زده و خلقت خود را فراموش کرده، که در بار اول از نطفه خلق شده، ﴿أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ...﴾[۲۹] و اگر به یاد خلقت خود میبود، هرگز آن مثل را نمیزد، و آن مثل این است که: چه کسی این استخوانها را در حالی که پوسیده شده زنده میکند ﴿قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ﴾[۳۰] آری، اگر خلقت بار اول خود را در نظر میداشت، خودش جواب این اشکال خود را میداد و کلام خود را رد میکرد، همچنان که خدای تعالی این جواب را به رسول گرامی خود دستور میدهد که به این مغرور، فراموشکار بگو: کسی او را زنده میکند که در روز نخست او را ایجاد کرد ﴿قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ﴾[۳۱] و اگر فکر میکنید این استخوان پوسیده وقتی که خاک شد و در همه جا پراکنده گشت چه کسی میتواند آن اجزا را بشناسد و از نقاط مختلف گردآوری کند؟ پاسخ آن نیز روشن است او از هر مخلوقی آگاه است و تمام ویژگیهای آنها را میداند ﴿وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ﴾[۳۲] کسی که دارای چنین علم و قدرتی است مسأله معاد و احیای مردگان مشکلی برایش ایجاد نخواهد کرد.
- ﴿وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ * وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ * إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ * وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ﴾[۳۳].
- ﴿وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ﴾[۳۴].
- ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ * وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۳۵] نکته: خداوند الگوهائی از زنان مؤمن و کافر را با ذکر سرنوشت فشرده دو نفر از زنان بیتقوا که در خانه دو پیامبر بزرگ خدا بودند، و سرنوشت دو زن مؤمن و ایثارگر که یکی از آنها در خانه یکی از جبارترین مردان تاریخ بود میپردازد و میفرماید: خداوند برای کسانی که کافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ﴾[۳۶] آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند ﴿كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا﴾[۳۷] اما ارتباط با این دو پیامبر سودی به حالشان در برابر عذاب الهی نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد میشوند ﴿فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ﴾[۳۸] سپس دو مثال برای افراد با ایمان ذکر کرده، میگوید: و خداوند برای مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام که گفت: پروردگارا! خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۳۹] و دومین زن با شخصیت که الگوئی برای افراد با ایمان محسوب میشود و خداوند مثلل زده است به: “مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت” ﴿وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا﴾[۴۰] و ما از روح خود در آن دمیدیم ﴿فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا﴾[۴۱] و او به فرمان خدا بدون داشتن همسر، فرزندی آورد که پیامبر اولوا العزم پروردگار شد. سپس میافزاید: او سخنان پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و به همه آنها ایمان آورد ﴿وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ﴾[۴۲] و از مطیعان فرمان خدا بود ﴿وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ﴾[۴۳] علامه طباطبائی مینویسد: این آیات کریمه متضمن دو تا مثل است، یکی مثلی که خدا به وسیله آن حال کفار را مجسم میکند، و یکی هم مثلی که بیانگر حال مؤمنین است، مثل اول وضع کفار را در شقاوت و هلاکت روشن نموده، بیان میکند که اگر چنین شدند به خاطر خیانتی بود که به خدا و رسولش کردند، و سرانجام خیانت به خدا و رسول همین است، از هر کس که میخواهد سر بزند، هر چند از کسی سر بزند که وابسته و متصل به انبیا باشد، و مثل دومی بیانگر این حقیقت است که سعادت و رستگاری مؤمنین هم تنها به خاطر ایمان خالصشان به خدا و رسول و قنوتشان و حسن اطاعتشان بوده، و اتصال و خویشاوندی که با کفار داشتند ضرری به حالشان نداشت، پس معلوم میشود ملاک کرامت نزد خدا تنها و تنها تقوی است و بس. و در این تمثیل تعریض و چوبکاری سختی به دو همسر رسول خدا (ص) شده، که آن دو نیز به آن جناب خیانت کردند و سر او را فاش ساخته، علیه او دست به دست هم دادند و اذیتش کردند، و مخصوصاً وقتی میبینیم سخن از کفر و خیانت و فرمان (داخل دوزخ شوید) دارد، میفهمیم که این تعریض تا چه حد شدید است[۴۴].
نکات
در این آیات این موضوعات مطرح گردیده است:
- ضرب المثلهای قرآن برای هدایت و عبرت گفتن انسانها است و مخالفان دعوت از ضرب المثلها برای گمراهی خود و دیگران استفاده میکنند: ﴿انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا﴾[۴۵]؛
- مشرکین در برابر پیامبر برای جدال و دشمنی و فرار از تسلیم در برابر حق از ضربالمثلها استفاده ابزاری میکنند: ﴿وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ﴾[۴۶]؛
- خداوند ضربالمثل آب و کف را برای حق و باطل مطرح میکند و بر این نکته تأکید میکند که حق و حقیت که برای مردم سودمند است میماند و باطل همانند کف روی آب جلوهای میکند و از میان میرود: ﴿كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ﴾[۴۷][۴۸].
منابع
پانویس
- ↑ «و در این قرآن برای مردم از هرگونه مثلی آوردهایم باشد که پند گیرند» سوره زمر، آیه ۲۷.
- ↑ «و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۵.
- ↑ «و این مثلها را برای مردم میزنیم باشد که بیندیشند» سوره حشر، آیه ۲۱.
- ↑ «از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی- هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش میگدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدینگونه خداوند درست و نادرست را مثل میزند؛ باری، کف، کنار میرود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز میماند؛ بدینگونه خداوند مثل میزند» سوره رعد، آیه ۱۷.
- ↑ «آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.
- ↑ «آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.
- ↑ «خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا میدارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان ج۱۲، ص۷۲.
- ↑ «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ «آرامش» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ «روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ «آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ «به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ من وحی القرآن، ج۱۳، ص۳۱۳.
- ↑ «بنگر چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند و نمیتوانند راهی بیابند * و گفتند: آیا هنگامی که استخوانهایی شویم و خاکستری با آفرینشی تازه برانگیخته میشویم؟ * بگو: سنگ باشید یا آهن * یا آفریدهای از آن دست که در دلهایتان بزرگ مینماید (باز هم پس از مرگ برانگیخته میشوید)؛ خواهند گفت: چه کس ما را (پس از مردن) باز میگرداند؟ بگو: همان که نخست بار شما را آفرید؛ آنگاه به سوی تو (به انکار) سر خواهند جنباند و میگویند که: در چه هنگام خواهد بود؟ بگو بسا که نزدیک باشد! * در آن روز که شما را فرا میخواند و با ستایش او، پاسخ میدهید و گمان میبرید که جز اندکی (در گور) درنگ نداشتهاید» سوره اسراء، آیه ۴۸-۵۲.
- ↑ «و برای آنان دو مردی را مثل آور که برای یکی از آن دو، دو باغستان انگور برآوردیم و گرداگرد هر دو (باغستان) خرمابن و در میان آنها کشتزار نهادیم * هر دو باغستان میوه خویش را میآورد و از آن چیزی کم نمینهاد و ما در میان آن دو (باغستان) جویباری روانه ساخته بودیم * و او را (بار و) بری بود پس (یک روز) به همراه خویش- که با وی گفت و گو میکرد- گفت: من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم * و به باغستان خود در آمد در حالی که با خویش ستمکاره بود؛ گفت: گمان ندارم که این (باغستان) هرگز از میان برود * و گمان ندارم که رستخیز برپا شود و اگر مرا به سوی پروردگارم باز گردانند جایگاهی از آن بهتر خواهم یافت * همراه وی که با او گفت و گو میکرد گفت: آیا به کسی که تو را از خاکی سپس از نطفهای آفرید آنگاه تو را مردی باندام برآورد کفر میورزی؟ * اما من بر آنم که او خداوند پروردگار من است و هیچ کس را با پروردگارم شریک نمیگردانم * و چرا هنگامی که به باغستان خویش درآمدی نگفتی: “ما شاء الله لا قوّة الّا باللّه” [- آنچه خداوند بخواهد (همان است) هیچ توانی جز از سوی خداوند نیست؛ اگر مرا در مال و فرزند کمتر از خود مییابی * امید است پروردگارم به من بهتر از باغستان تو دهد و عذابی از آسمان بر آن (باغستان تو) فرستد تا زمینی صاف و لغزنده گردد * یا آب آن (به زمین) فرو رود و هرگز نتوانی آن را بازیابی * و میوهاش بر باد رفت و از (حسرت) مالی که در آن هزینه کرده بود دست بر دست میکوفت در حالی که داربستهای آن فرو ریخته بود و او میگفت: ای کاش من هیچ کس را با پروردگار خویش شریک نمیپنداشتم * و او را گروهی نبود که در برابر خداوند یاریش کنند و توان دفاع از خود نداشت * آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۳۲-۴۴.
- ↑ «و برای آنان دو مردی را مثل آور که برای یکی از آن دو، دو باغستان انگور برآوردیم و گرداگرد هر دو (باغستان) خرمابن و در میان آنها کشتزار نهادیم» سوره کهف، آیه ۳۲.
- ↑ «و برای آنان زندگانی این جهان را مثل بزن که به آبی مانند است که آن را از آسمان فرو فرستیم و گیاه روی زمین با آن در آمیزد آنگاه (خشک و) کوفته گردد و بادها آن را (به هر سو) بردارند و خداوند بر هر کاری تواناست * دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۵-۴۶.
- ↑ «و برای آنان زندگانی این جهان را مثل بزن * دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۵.
- ↑ «ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید: بیگمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمیتوانند از او باز گیرند، خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!» سوره حج، آیه ۷۳.
- ↑ «ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید» سوره حج، آیه ۷۳.
- ↑ «بیگمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمیتوانند از او باز گیرند» سوره حج، آیه ۷۳.
- ↑ «خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!» سوره حج، آیه ۷۳.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۷۷.
- ↑ «و گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک میخورد و در بازارها راه میرود؟! چرا به سوی او فرشتهای فرو نفرستادهاند تا بیمدهندهای همراه او باشد؟ * یا چرا گنجی به سوی او (از آسمان) نمیافکنند یا باغی ندارد که از (بار و بر) آن بخورد؟ و ستمپیشگان گفتند: شما جز از مردی جادوشده پیروی نمیکنید * بنگر چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند و نمیتوانند راهی بیابند» سوره فرقان، آیه ۷-۹.
- ↑ «و برای آنان از مردم آن شهر آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن * آن هنگام که دو تن را نزد آنها فرستادیم و آنان را دروغگو شمردند و ما با سوّمی، (آن دو را) پشتیبانی کردیم، آنگاه گفتند که ما نزد شما فرستاده شدهایم * گفتند: شما جز بشری مانند ما نیستید و (خداوند) بخشنده، چیزی فرو نفرستاده است و شما جز دروغ نمیگویید * گفتند: پروردگارمان میداند که ما نزد شما فرستاده شدهایم؛ * و چیزی جز پیامرسانی روشن، بر عهده ما نیست * گفتند: ما به شما فال بد میزنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید * گفتند: فال بدتان با خودتان است؛ آیا چون پندتان دهند (باز فال بد میزنید)؟ بلکه شما گروهی گزافکارید» سوره یس، آیه ۱۳-۱۹.
- ↑ «و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوانهایی را که پوسیده است زنده میگرداند؟» سوره یس، آیه ۷۸.
- ↑ «و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفهای آفریدهایم.».. سوره یس، آیه ۷۷.
- ↑ «گفت: چه کسی استخوانهایی را که پوسیده است زنده میگرداند؟» سوره یس، آیه ۷۸.
- ↑ «بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زندهاش میگرداند و او به (حال) هر آفریدهای داناست» سوره یس، آیه ۷۹.
- ↑ «و او به (حال) هر آفریدهای داناست» سوره یس، آیه ۷۹.
- ↑ «و چون (داستان آفرینش) پسر مریم را مثال زنند، در دم قوم تو از آن (به ریشخند) بانگ بردارند * و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟ آن را برای تو مثل نزدند مگر به چالش (با تو) بلکه آنان قومی (چالشکر و) ستیزهجویند * او جز بندهای نبود که به او نعمت دادیم و او را برای بنی اسرائیل نمونهای قرار دادیم * و اگر میخواستیم به جای شما در زمین فرشتگانی میگماشتیم که جانشین گردند» سوره زخرف، آیه ۵۷-۶۰.
- ↑ «و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟ آن را برای تو مثل نزدند مگر به چالش (با تو) بلکه آنان قومی (چالشکر و) ستیزهجویند» سوره زخرف، آیه ۵۸.
- ↑ «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید * و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۰-۱۱.
- ↑ «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد» سوره تحریم، آیه ۱۰.
- ↑ «که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند» سوره تحریم، آیه ۱۰.
- ↑ «اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.
- ↑ «و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.
- ↑ «و (نیز) مریم دختر عمران را که پاکدامن بود» سوره تحریم، آیه ۱۲.
- ↑ «و ما از روح خویش در آن دمیدیم» سوره تحریم، آیه ۱۲.
- ↑ «و سخنان و کتابهای پروردگارش را باور داشت» سوره تحریم، آیه ۱۲.
- ↑ «و از فرمانبرداران بود» سوره تحریم، آیه ۱۲.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان ج۱۹، ص۵۷۴.
- ↑ «بنگر چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند و نمیتوانند راهی بیابند» سوره اسراء، آیه ۴۸.
- ↑ «و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟ آن را برای تو مثل نزدند مگر به چالش (با تو) بلکه آنان قومی (چالشکر و) ستیزهجویند» سوره زخرف، آیه ۵۸.
- ↑ «از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی- هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش میگدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدینگونه خداوند درست و نادرست را مثل میزند؛ باری، کف، کنار میرود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز میماند؛ بدینگونه خداوند مثل میزند» سوره رعد، آیه ۱۷.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲، ص ۶۶.