دانش کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از علم كلام)

علم کلام علمی ‌‌که از مباحث اعتقادی در اسلام بحث می‌کند، "علم کلام" نام دارد، یعنی اینکه به چه چیزهایی باید ایمان و اعتقاد داشت، مسائلی همچون توحید، صفات خدا، نبوت خاصه و عامه، امامت، عدل، معاد و به تعبیر دیگر اصول دین و توحید، در علم کلام بحث می‌‌شود. این مباحث از نیمه دوم قرن نخست آغاز شد و موضوعاتی چون جبر و اختیار و عدل و قضا و قدر مطرح گشت و در ادامه به تفکراتِ اشاعره و معتزله کشیده شد. چون بر سر این موضوعات بحث و گفتگو و استدلال و رد می‌‌شد و در کتب خود هر بحث را با عنوانِ "کلام در فلان موضوع..." آغاز می‌‌کردند، یا اینگونه بحث‌ها را مایه قدرت در سخن و استدلال می‌دانستند، اینگونه مباحث به "علم کلام" شهرت یافت و کسی را که در این علوم و موضوعات بحث می‌‌کرد یا می‌‌نگاشت، "متکلم" می‌‌گفتند[۱].

تعریف علم کلام

برای علم کلام تاکنون تعاریف گوناگونی ارائه شده است که به نظر می‌‌رسد تبیین استاد مطهری، نگاه جامع‌تری است. ایشان می‌‌گوید: علم کلام علمی است که درباره عقاید اسلامی، یعنی آنچه از نظر اسلام باید بدان معتقد بود و ایمان داشت، بحث می‌‌کند؛ به این نحو که آنها را توضیح می‌دهد، درباره آنها استدلال می‌‌کند و از آنها دفاع می‌‌نماید[۲].

در حقیقت تعریف ایشان علاوه بر استدلال و دفاع از عقاید دینی، که معمولاً در دیگر تعاریف مورد توجه است، معرفی اصول دین و توضیح آنها را نیز وظیفه متکلم و علم کلام برمی‌شمارد[۳].

علم کلام به عنوان علم مبین و مدافع عقاید دینی از جایگاه محوری و اساسی برخوردار است[۴].

موضوع علم کلام

در میان اندیشمندان نظریات مختلفی درباره موضوع علم کلام ابراز شده که به نظر می‌‌رسد ذات و صفات الهی که قول قابل اعتنای بسیاری از متکلمین[۵] است، می‌‌تواند وجه جامع همه مسائل علم کلام باشد[۶].

منزلت علم کلام

اهمیت علم کلام در قرآن کریم و قول و فعل بزرگان دین به وضوح مشهود است. قرآن در اثبات مباحث اعتقادی خود برهان می‌‌آورد و از مخالفین نیز طلب برهان می‌‌کند. پیامبر اکرم (ص) می‌‌فرماید: خداشناسی رأس همه دانش‌هاست[۷]. احترام فوق‌العاده امام صادق (ع) به هشام بن حکم، دلیلی آشکار بر این امر است. امام صادق (ع) با مقدم داشتن هشام متکلم بر ارباب فقه و حدیث می‌خواست ارزش بحث‌های اعتقادی را بالا ببرد[۸].

ابن‌ ابی‌ الحدید درباره جایگاه این علم می‌‌گوید: فن الکلام فن شریف یذب عن المعارف الحقة الدینیه [۹][۱۰].

علل پیدایش

در علل پیدایش و گسترش علم کلام زمینه‌های مختلف داخلی و خارجی به خصوص ارتباط مسلمین با دیگر ملل و مکاتب مؤثر بوده است.

استاد مطهری پیدایش علم کلام را محدود به دوره‌ای خاص از تاریخ اسلام نمی‌داند، بلکه معتقد به سیر تکاملی دراین‌باره است که با بعثت پیامبر اسلام (ص) و به‌ویژه نزول قرآن کریم آغاز و با فراز و فرودهای اعتقادی مسلمین در اطوار مختلف حیات اسلام توسعه و گسترش یافته است.

سلسه مراتب تاریخی پیدایش و گسترش علم کلام از منظر ایشان را می‌‌توان به این صورت تقریر نمود:

  1. بحث‌های استدلالی درباره اصول اسلامی از خود قرآن کریم آغاز شده است. قرآن رسماً به برخی از مسائل اعتقادی از قبیل توحید، معاد و نبوت استدلال می‌‌کند و برهان اقامه می‌‌نماید و از مخالفان نیز برهان مطالبه می‌‌کند.
  2. در سخنان و گفتگوهای رسول اکرم (ص) با مخالفان و خطبه‌های علی (ع) نیز این مباحث تعقیب و تفسیر شده است. قطعاً اولین کسی که در مسائل عقلی اسلامی به تجزیه و تحلیل پرداخت و مسائلی درباره ذات و صفات باری، وحدت و کثرت، قدیم و حدوث، متناهی و غیر متناهی، جبر و اختیار، بساطت و ترکیب و غیر اینها بحث‌های عمیقی را طرح کرد، امیر المؤمنین (ع) است. به همین دلیل همواره شیعه در علوم عقلی بر غیر شیعه تقدم داشته است.
  3. اولین مسئله‌ای که به عنوان اصل اعتقادی در میان مسلمین مطرح شد، مسئله کفر فاسق بود که به وسیله خوارج در نیمه اول قرن اول مطرح شد.
  4. در نیمه دوم قرن اول، پاره‌ای از مسائل کلامی از قبیل بحث جبر و اختیار قضا و قدر، عدل الهی، صفات و ذات در میان مسلمین مطرح شد. به‌ تدریج موارد اختلاف به یک سلسله مسائل دیگر در الهیات، طبیعیات و اجتماعیات و برخی مسائل مربوط به انسان و معاد کشیده شد. قدریون در این دوره‌ها به نام معتزله و جبریون به نام اشاعره خوانده شدند.
  5. صف‌آرایی میان بحث‌های کلامی بعدها توسعه زیادی پیدا کرد و به بسیاری از مسائل فلسفی کشیده شد؛ از قبیل بحث در جواهر و اعراض و ترکیب جسم از اجزاء لایتجزی و مسئله خلأ؛ زیرا متکلمین طرح این مسائل را به عنوان مقدمه‌ای برای مسائل مربوط به اصول دین به خصوص مسائل مربوط به مبدأ و معاد لازم می‌‌شمردند [۱۱][۱۲].

وجه نام‌گذاری

"کلام" یکی از چند عنوانی است که علم اعتقادات به آن موسوم گردیده است. برخی به جای عنوان کلام، از اسم‌های دیگری برای این علم استفاده کرده‌اند. خواجه طوسی در مقدمه نقد المحصل و ابن‌میثم در مقدمه قواعد المرام علم اصول دین، و تفتازانی فقه اکبر را در شرح المقاصد به کار برده‌اند.

مورخین و متکلمین در بیان اینکه چرا این علم "کلام" نامیده شده، چند علت گفته‌اند. مشهورترین دیدگاه نزد علمای متقدم و برخی از اندیشمندان معاصر را می‌‌توان همین نظریه نام برد که علم کلام ریشه در اختلاف قدم و حدوث قرآن دارد[۱۳][۱۴].

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۵۴.
  2. مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص۱۵.
  3. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۵۵.
  4. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۵۳.
  5. بنگرید به: ایجی، شرح المواقف، ص۷؛ تفتازانی، شرح المقاصاد، ص۱۸۰؛ لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۲.
  6. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۵۵.
  7. صدوق، توحید، باب ۴۰، روایت ۵.
  8. مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص۶۹ - ۶۶.
  9. طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۲۷۹.
  10. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۵۳.
  11. مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص۲۰ - ۱۷ و ۶۷ - ۶۶ همو، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۵۱۷؛ همو، مقالات فلسفی، ص۳۶.
  12. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۵۴.
  13. هرچند موارد نقض متعددی بر این ادعا وارد است؛ از جمله اینکه این داستان در زمان مأمون و متوکل شکل گرفت، حال آنکه در زمان امام صادق (ع) نیز در موارد متعددی از این عنوان در مناظرات و مباحث اعتقادی استفاده شده است. (کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۶۰ - ۵۹ و ۴۱۷)
  14. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۵۴.