فراموشی
مقدمه
یکی از دغدغههای پیامبر امکان فراموشی آیات وحی از سوی پیامبر امّی و در محیط نانویسی و ناخوانایی شهر مکه و جزیرة العرب است؛ زیرا اگر حجم انبوهی از آیات بر او خوانده میشود و قرار است که ضبط و به دیگران منتقل کند، جای دلهره برای از بین رفتن و فراموشی دارد، به ویژه که قرار است که این آیات برای قومش پیش از کتابت خوانده شود، لذا به تعبیرهای مختلف از سوی خداوند رفع نگرانی میشود.
سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ الله إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَمَا يَخْفَى
[۱].
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ * فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ
[۲].
فَتَعَالَى الله الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا
[۳].
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا * إِلَّا أَنْ يَشَاءَ الله وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا
[۴]
نکات
در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- اطمینان خداوند به پیامبر درباره حفظ و عدم فراموشی آیات قرآن از سوی وی و پیامبر اکرم مصون از هرگونه سهو و نسیان در تعالیم الهی:
سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى
؛
- فراموشی بعضی از قرآن از سوی پیامبر در صورت تعلّق مشیت خداوند:
سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى * إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ
[۵] علامه طباطبایی مینویسد: و جمله
سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى
وعدهای است از خدای تعالی به پیامبرش، به اینکه علم به قرآن و حفظ قرآن را در اختیارش بگذارد، به طوری که قرآن را آنطور که نازل شده همواره حافظ باشد، و هرگز دچار نسیان نگردد، و همانطور که نازل شده قرائتش کند، و ملاک در تبلیغ رسالت و وحی به همانطور که وحی شده همین است. و جمله
إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ
استثنایی است که تنها به منظور بقای قدرت الهی بر اطلاقش آورده شده، میخواهد بفهماند چنین نیست که خدای تعالی بعد از دادن چنین عطیهای، دیگر قادر نباشد تو را گرفتار فراموشی کند، نه، بعد از اعطاء هم باز به قدرت مطلقه خود باقی است، و این استثنایی نظیر استثنایی است که در آیه شریفه:
وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ
[۶] میباشد: اما کسانی که سعادت داده شدهاند در بهشتند، در حالی که جاودان در آنند، مادام که آسمان و زمین بر جا است، مگر آنچه که پروردگارت بخواهد، عطایی غیر مقطوع) پس در این استثنا نمیخواهد بعضی از مصادیق نسیان را از عموم “لا تنسی” خارج کند و بفرماید به زودی علم قرآن را به تو میدهیم به طوری که هیچ چیز از قرآن را فراموش نکنی، مگر آنچه را که او خواسته است فراموش کنی، برای اینکه اگر معنا چنین باشد اختصاص به رسول خدا (ص) ندارد، همه مردم اینطورند، و از هر چیزی و هر محفوظی آن مقداری را فراموش میکنند که خدا خواسته باشد، و از اشیا مقداری را حفظ میکنند و مقداری را فراموش مینمایند، پس این چه منتی است که بر شخص رسول خدا (ص) نهاده؟ با اینکه عطیه، عطیهای است عمومی و مشترک بین آن جناب و عموم مردم. پس وجه درست همان است که ما بیان کردیم[۷] و آیه شریفه با سیاقی که دارد خالی از تأیید گفتار بعضی از مفسرین نیست که گفتهاند: رسول خدا (ص) هر وقت جبرئیل بر او نازل میشد قرآن را میخواند تا مبادا چیزی از آن را فراموش کرده باشد، به طوری که هیچ گاه نمیشد که جبرئیل وحی را به آخر برساند، و آن جناب شروع به خواندن از اولش نکرده باشد، ولی همین که این آیه نازل شد رسول خدا (ص) از این دلواپسی در آمد، و چیزی را فراموش نکرد[۸].
- نیاز به تکرار کلمات وحی نیست؛ زیرا خداوند آن را نگهداری میکند:
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ
؛
- نباید که پیامبر در ادای وحی شتاب به خرج دهد و نگران فراموشی آن باشد:
وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ
؛
- لزوم انشاءالله گفتن، برای پیامبر هنگام یاد خدا پس از برطرف شدن فراموشی:
وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ
[۹].
نسیان
«نسیان» از ماده «نسی» ضد حفظ و به یاد بودن (ذکر) و در نزد بیشتر اهل لغت به «ترک» مشهور است[۱۰]. راغب اصفهانی در مفردات مینویسد: نسیان به معنای این است که انسان، ضبط و حفظ آنچه را که به امانت گرفته است، ترک کند؛ یا به دلیل ضعف قلب یا به دلیل غفلت یا از روی قصد تا اینکه یادش را از قلبش حذف کند؛ مثلاً گفته میشود: نسيته نسياناً[۱۱]؛ وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا
[۱۲]؛ یعنی ترک کرد؛ زیرا «فراموش کننده» برای فراموشی مؤاخذه نمیشود.
«نَسیاً» با فتحه به معنای چیزی است که فراموش شده باشد: النسي: الشيء المنسي الذي لا يذكر؛ چیز فراموش شدهای که به یاد نیاید[۱۳]. آیه مبارکه:
يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا
[۱۴] و «أنسیت» به معنای أخَّرتُ است[۱۵].
نسیانی که خداوند مذمّت نموده، آن است که از روی تعمّد باشد، که عذری در آن نیست:
فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ
[۱۶][۱۷]. البته «نسیان» نزد اطباء، نقصان یا بطلان نیروی هوشیاری است[۱۸].[۱۹]
تفاوت سهو و نسیان
با توجه به تعاریف لغوی و اصطلاحی هر یک از دو لغت «سهو» و «نسیان»، تفاوت بین این دو واژه از این قرار است: «سهو» در لغت یعنی: فراموش کردن، غفلت کردن، فراموشی، لغزش و اشتباه. «نسیان» از چیزی است که بوده، و «سهو» از چیزی است که نبوده است. گفته میشود: نسيت ما عرفته و گفته نمیشود: سهوت عمّا عرفته، بلکه گفته میشود: سهوت عن السجود في الصلاة؛ سهو بدل از سجودی قرار داده شده است که نبود. تفاوت «سهو» و «نسیان» در این است که «نسیان» به معنای فراموش کردن چیزی است که قبلاً میدانست، ولی «سهو» به معنای توجه نکردن به اموری است که باید به آن توجه کند، ولی مراد از سهو و نسیان مورد نظر، سهو و نسیان غیر اختیاری نیست که گاهی بر همه عارض میشود، بلکه سهو و نسیانی است که ناشی از عدم مبالات، عدم توجه و عدم محافظت بر امور دینی است. اهل لغت معتقدند: نسیان آن است که انسان آنچه را که به یاد داشته، فراموش میکند، اما سهو ممکن است از چیزی باشد که انسان به یاد داشته، و هم ممکن است از چیزی باشد که به یاد نداشته است؛ زیرا سهو خفای معناست؛ به گونهای که ادراک مسهو عنه ممتنع است[۲۰].[۲۱]
منابع
پانویس
- ↑ «زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمیبری * مگر آنچه را خدا خواهد که او آشکار و نهان را میداند» سوره اعلی، آیه ۶-۷.
- ↑ «زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی * گردآوری و خواندن آن با ماست * پس چون بخوانیمش، از خواندن آن پیروی کن * سپس شرح آن (نیز) با ماست» سوره قیامه، آیه ۱۶-۱۹.
- ↑ «پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.
- ↑ «و هرگز در هیچ کار مگو: «من فردا انجام دهنده آن خواهم بود» * مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به رهیافتی نزدیکتر از این رهنمایی کند» سوره کهف، آیه ۲۳-۲۴.
- ↑ و استثناء در جمله:
إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ
برگرفته از فعل تَنْسی است، و (ما) موصوله از مستثنی است. و تقدیر: إلا الذی شاء اللّه أن تنساه، است یعنی مگر آنکه خدا بخواهد که تو فراموش کنی، در نتیجه مفعول فعل مشیئت حذف شده، همانطور که در غالب این موارد در زبان عرب حذف میشود مثل:
وَلَوْ شَاءَ الله لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ
اگر خدا بخواهد قوه شنیدن و دیدن معنوی آنان را از بین میبرد و مقصود از آن این جمله بعضی از قرآن است. (التحریر والتنویر، ج۳۰، ص۲۴۸).
- ↑ «و اما آنان که نیکبخت شدهاند در بهشتند؛ تا آسمانها و زمین برجاست در آن جاودانند جز آنچه پروردگارت به دهشی پایدار بخواهد» سوره هود، آیه ۱۰۸.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۴۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۵۹.
- ↑ تاج العروس، ج۱۰، ص۳۶۶.
- ↑ مفردات راغب، ص۴۹۱.
- ↑ «و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم» سوره طه، آیه ۱۱۵.
- ↑ لسان العرب، ج۱۵، ص۳۲۳.
- ↑ «آنگاه درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشاند؛ گفت: کاش پیش از این مرده و از یاد رفته بودم» سوره مریم، آیه ۲۳.
- ↑
فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
«پس، برای آنکه لقای امروزتان را فراموش کردید (عذاب را) بچشید؛ ما (نیز) فراموشتان کردهایم و عذاب جاودان را برای آنچه میکردید بچشید» سوره سجده، آیه ۱۴.
- ↑ «پس، برای آنکه لقای امروزتان را فراموش کردید (عذاب را) بچشید؛ ما (نیز) فراموشتان کردهایم و عذاب جاودان را برای آنچه میکردید بچشید» سوره سجده، آیه ۱۴.
- ↑ کتاب العین، ج۷، ص۳۰۴.
- ↑ تاج العروس، ج۱۰، ص۳۶۶.
- ↑ سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۴۷.
- ↑ الفروق اللغویة، ص۵۳۹.
- ↑ سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن، ص ۴۸.