مرز کمال‌

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

رابطه کمال انسان با زیارت

  • شناختِ محدوده عمل و زمینه رشد، در پویایی حرکت معنوی و تکاملی انسان مؤثر است. یعنی اینکه بدانیم تا کجا می‌توان رفت؟ به کجا می‌توان رسید؟ چه می‌توان شد؟ چگونه می‌توان بود؟ توجه به نقطه اوج و مرز کمال، عامل ارتقا است. قله‌ها را دیدن و قله پیماها را شناختن، شوقِ قله پیمایی به انسان می‌دهد. زیارت هم چنین حسی را در قلمرو معنویات ایجاد می‌کند. این چشم انداز را در حیات شخصیت‌های برجسته و انسان‌های نمونه می‌توان یافت و به محدوده این قلمرو وسیع، با توجه به عظمت مقام ائمه می‌توان پی برد[۱].
  • امامان، که انسان‌های برترند، شخصیتی دارند که حدّ و مرز تعالی انسان را نشان می‌دهند. آنان، چون انسان‌اند، الگوی انسان‌هایند، وگرنه قابل تأسّی نبودند. انسان کامل بودن آنان، به ما نشان می‌دهد که تا کجاها می‌‌توان پرکشید و طیران کرد و کمال یافت. به زیارت این اسوه‌ها رفتن، ما را به آن قلّه ای که باید برسیم، به آن حدّ و مرزی که باید قدم بگذاریم و به آن مرتبه ای که باید نائل شویم، «راهنمایی» می‌کند. گفتیم که این، منحصر به ائمه نیست، در مراتب مختلف، همه انسان‌های والا، این هدایت و امامت را برای ما دارند. به قول آلکسیس کارل: «... در زندگی دانشمندان و قهرمانان و پاکان، یک ذخیره تمام نشدنی از انرژی معنوی وجود دارد. این مردان، چون کوه‌هایی در میان دشت، سر بالا کشیده‌اند و به ما نشان می‌دهند که تا کجا می‌توانیم بالا برویم و چه قدر هدفی که طبیعتاً شعور انسانی به آن متمایل است، عالی است. فقط چنین مردانی می‌توانند برای زندگی درونی ما غذای معنوی مورد نیازش را تهیه کنند»[۲] [۳].
  • به راستی هم، اولیای دین، که زیارتشان بر ما فرض و لازم است، بیان کننده این حدّ و مرز سیر صعودی انسان؟ در مسیر پاکی و طهارت و کمال‌اند. و این، خود، یکی از شیوه‌های امامت و خواص رهبری آنان است. در تعبیراتی که در زیارتنامه‌ها به کار رفته است، به وضوح، این نشان دادن حدّ و مرز را می‌توان دید. از امامان معصوم، با کلمات و عناوینی یاد شده که در این باب، بسیار راهگشاست. تعبیراتی همچون: «آیه»، «بیّنه»، «حجّت»، «گواه»، «شهید»، «صراط»، «راه»، «نشانه»، «راهنما»، «منار»، «امام»، «در»، «چراغ»، «نور»، «ستاره»، «ماه»، «خورشید»، «دلیل»، «پرچم»، «علامت» و... که در متون زیارتی دیده می‌شود، مبیّن این نکته است[۴]. نمونه‌ها، همیشه معیار و میزان‌اند و محدوده و گستره و میدان رشد انسان‌ها را نشان می‌دهند و به همین جهت، در برنامه‌های تربیتی اسلام، تأکید فراوانی روی نشان دادن الگو شده است [۵].
  • استاد حکیمی می‌نویسد: «... از حقیقت‌هایی که در انعقاد شخصیت انسان و ساختن آن، سخت مؤثر است، توجه انسان است به نمونه‌های والای فکر و اعتماد و اقدام و عظمت و حماسه و جهاد. اگر این نمونه‌های والا در میان زندگان باشند، چه بهتر. ولی انسان به گونه ای ویژه، به اشخاص تاریخی و گذشتگان اعتقاد دارد و کمالات و عظمت‌های آنان را- تا سرحدّ اساطیر- تقدیس می‌کند و بزرگ می‌دارد. بنابراین، بشر به طور فطری، از توجه به آثار باقیمانده، ابزار کار، محلّ سکونت و قبور بزرگان تاریخ و تأمّل در احوالات آنان، چیزها می‌آموزد و به عظمت‌ها می‌رسد»[۶] [۷].

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۴۹، ۵۰.
  2. راه و رسم زندگی، آلکسیس کارل، ترجمه پرویز دبیری، چاپ پنجم، ص۱۰۱.
  3. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۴۹، ۵۰.
  4. به زیارت‌نامه‌ها و کتب مراجعه و در تعبیرات دقت کنید ازجمله: زیارت جامعه، دعای ندبه و....
  5. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۴۹، ۵۰.
  6. حماسه غدیر، محمدرضا حکیمی، چاپ اول، ص۳۰۲.
  7. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۴۹، ۵۰.