مسئولیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
مسئولیت به معنای متعهد و موظف بودن در برابر کسی یا چیزی آمده است و به عهدهدارشدن کاری و پذیرش پیامدهای آن گفته میشود. انسان به اعتبار شایستگی و صلاحیت فطری و برخورداری از نیروی اختیار، اراده، عقل و آزادی مسئول است. پیامبران(ع) برای گوشزدکردن مسئولیتهای انسان برانگیخته شدهاند؛ بنابراین میان دین و مسئولیت تلازم وجود دارد.
عمل به وظیفه و مسئولیت در اندیشه امامخمینی اهمیت قابل توجهی داشت. ایشان برای انسانها در زمانها و شرایط گوناگون مسئولیت قائل بود و آن را به سه دسته کلی تقسیم میکرد:
این تکلیفها نه تنها تعارضی با هم ندارند، بلکه گاه میتوان آنها را با هم جمع کرد. ایشان همواره خود را مأمور به تکلیف میدانست نه مأمور به نتیجه.
محور قرار گرفتن مسئولیت در سیاست، از ویژگیها و مبانی حکومت آرمانی امام خمینی و عامل متمایز شدن سیاست موردنظر ایشان از سیاستهای رایج در جهان بود.[۱]
معناشناسی
«مسئولیت» به معنای متعهد و موظف بودن در برابر کسی یا چیزی آمده است[۲] و به عهدهدار شدن کاری و پذیرش پیامدهای آن گفته میشود.[۳] واژه تکلیف به معنای درخواست چیزی از کسی است که در آن رنج است یا ارتکاب کاری است که فوق طاقت است،[۴] و ارتباط نزدیکی با مفهوم مسئولیت دارد. این دو، در اصلِ لزوم و وجوب اجرای یک دستور شرعی یا عرفی مشترکاند.[۵] میان تکلیف، مسئولیت و حق در امور اجتماعی و روابط انسانی ارتباط و تلازم وجود دارد. هیچ حقی یک طرفه نیست و حق همانگونه که امیرالمؤمنین علی(ع) فرموده، برای هر کس سودی داشته باشد، در برابر مسئولیت و تکلیفی نیز با خود دارد. حقِ یک سویه و بدون مسئولیت، تنها برای خداست اما خداوند نیز با لطف خود آن را دوسویه قرار دادهاست؛[۶] البته از آنجایی که تکلیفها و مسئولیتهای دینی انسان، برای تأمین منافع و مصالح دنیوی و اخروی او قرار داده شده، همه تکلیفها در واقع به حقوق انسان بازمیگردند.[۷]
انسان به اعتبار شایستگی و صلاحیت فطری[۸] و برخورداری از نیروی اختیار، اراده، عقل و آزادی[۹] مسئول است. این مسئولیت در مرحله نخست، تنها در برابر خداوند است که مالک همه چیز است و همه هستی به قدرت او سرِ پاست و اگر خداوند برای بعضی از افراد یا اشیا، حقوقی و مالکیتی قرار داده باشد مانند اولیای الهی، والدین، جامعه و طبیعت، انسان در برابر آنان نیز مسئول خواهد بود و این مسئولیت در راستا و شعاع مسئولیت انسان در برابر خداوند و از شاخهها و شئون آن بهشمار میآید و در عرض آن نیست[۱۰]
از دوران یونان باستان تاکنون، فیلسوفان پیوسته در تلاش بودهاند تا با بیانهای مختلف، مسئولیت انسان و شرایط و لوازم آن را تبیین کنند. سقراط، در ابتدای رساله «کریتون»، وظیفه و مسئولیت آدمی را در برابر قوانین، به تصویر کشیده است[۱۱] گستره دایره تکلیف (مسئولیت) آدمی به امتداد بهره و استفاده او از طبیعت و جهانِ اطراف بر میگردد.[۱۲].[۱۳]
مسئولیت در اسلام
پیامبران(ع) برای گوشزد کردن مسئولیتهای انسان برانگیخته شدهاند؛ بنابراین میان دین و مسئولیت تلازم وجود دارد؛[۱۴] چون دین چیزی به غیر از مجموعهای از تکلیفهای اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و عبادی نیست[۱۵] و از آفتهای بزرگ دین تبلیغ آموزههایی انحرافی است که مسئولیت را از انسان برمیدارد.[۱۶] مطابق آموزههای قرآنی، انسان پیش از قدمگذاشتن به این جهان، پذیرای مسئولیت و تعهد شده ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ﴾[۱۷] و باید در روز قیامت پاسخگو باشد.﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾[۱۸]، ﴿فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ﴾[۱۹]، ﴿فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۲۰]، ﴿لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ﴾[۲۱]، ﴿ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾[۲۲] قرآن کریم از مسئولیت، با عنوان میثاق و پیمان﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[۲۳]، ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۲۴] و امانت ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾[۲۵] یاد کرده و آن را باری سنگین میداند ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۲۶] [۲۷] که دامنه بسیار وسیعی دارد و تمام نعمتهای الهی را دربر میگیرد؛ ﴿ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾[۲۸] از اینرو انسان در برابر نعمتهای بیشمار الهی ازجمله دین حق، کتابهای آسمانی، دستورهای پیشوایان، اموال، فرزندان و منصبها، مسئول و متعهد است.[۲۹]
قرآن انسان را در برابر همه اعمال قلبی، اعتقادی و افعال ارادی خود، مسئول دانسته و هشدار دادهاست که هیچ عذری را در این زمینه از او نخواهد پذیرفت ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾[۳۰]؛ [۳۱] مسئولیت در روایات معصومان(ع) نیز جایگاه مهمی دارد؛ پیامبر اکرم(ص) در سخن معروف « كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ» همه مردم را در برابر اعمال یکدیگر مسئول شمردهاست[۳۲] و امیرالمؤمنین علی(ع) مسئولیت انسان را فراتر از روابط میان انسانها دانسته و او را حتی در برابر سرزمینها، بقعهها و چهارپایان مسئول شمردهاست.[۳۳].[۳۴]
نگاه کلی امام خمینی
عمل به وظیفه و مسئولیت در اندیشه امام خمینی از اهمیت قابل توجهی برخوردار بود. ایشان که برای انسانها در زمانها و شرایط گوناگون مسئولیت قائل بود، آن را به انواع مختلف تقسیم کرده و عمل به وظایف و مسئولیتها را بر تمامی افراد لازم دانستهاست. در این نگاه همه انسانها مسئول آفریده شدهاند و هر انسانی فراخور زمان و مکان و شرایط خود، کم و بیش مسئولیت دارد.[۳۵] قرآن و معصومان(ع) نیز، تکلیف انسان را در همه امور ازجمله امور معنوی و سیاسی بیان کردهاند.[۳۶] ایشان با توجه به آیه ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۳۷] که خدا و مؤمنان را برای پیامبر(ص) کافی شمرده است، مؤمنان را مسئول حفاظت از دین خدا، اهداف الهی و اسلام میشمرد[۳۸] و با استفاده از روایت نبوی(ص) که همگان را مسئول یکدیگر شمرده است،[۳۹] همه را در برابر هم مسئول میداند.[۴۰]
مسئولیت (تکلیف) در نگاه امام خمینی به سه دسته کلی تقسیم میشود:
ایشان دربارهٔ مسئولیتهای الهی بر آن است که محور اساسی همه اغراض و اعمال، باید ادای تکلیف و انجام وظیفه الهی باشد و حتی شکست و پیروزی نیز در سایه عملکردن به این مهم یا شانهخالیکردن از آن، قابل تفسیر است.[۴۲] مسئولیتهای عقلی و وجدانی یعنی جایی که مبنای مسئولیت وجدان و عقل باشد.[۴۳] امام خمینی ضمن تأکید بر آن، از آن با اصطلاح انصاف نیز یاد میکند.[۴۴] مسئولیتهای ملی، اجتماعی یا عمومی، در نگاه ایشان بیانکننده تکلیفی است که عموم افراد جامعه با آن روبهرویند و بر اساس اعتبار و شأن کلی یک جامعه مطرح شدهاست.[۴۵] این نوع مسئولیت را نیز با توجه به نگاه ویژه اسلام به آن، میتوان شرعی و دینی بهشمار آورد؛ زیرا در روایت آمدهاست مسلمانی که به امور مسلمانان دیگر بیتوجه است، مسلمان نیست.[۴۶] امام خمینی نه تنها میان این تکلیفها تعارضی نمیدید، بلکه گاهی آنها را با هم جمع میکرد؛ برای نمونه ایشان دفاع از اسلام و کشور اسلامی را در مواقع خطر، مسئولیتی شرعی، الهی، ملی و عمومی برشمرده است.[۴۷].[۴۸]
تکلیفگرایی
امام خمینی که فلسفه عملِ او را ادای مسئولیت و وظیفه دینی تشکیل میداد، در انجام مسئولیت از بسیاری از حسابگریهای سیاستمداران در راه مبارزه صرف نظر میکرد و به نتایج ظاهری و دنیوی کار کمتر میاندیشید،[۴۹] به گونهای که خود را مأمور به تکلیف میدانست نه مأمور به نتیجه.[۵۰] ایشان معتقد بود تشخیص تکلیف الهی همیشه منطبق با تشخیص وظیفه سیاسی یک سیاستمدار نیست. گاهی عملی که از جهت سیاسی، نتیجه قطعی و حتی احتمالی دربر ندارد، از جهت شرعی، مطلوب و لازم، تشخیص داده میشود و نیازی به پیگیری نتیجه آن نیست.[۵۱]
تکلیفمداری امام خمینی در بسیاری از عملکردهای تاریخی ایشان در پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نمود و بروز داشت. ایشان در جهت عمل به تکلیف شرعی و حفظ اسلام، به محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۴۱ تلگرام فرستاد[۵۲] و در سال ۱۳۴۳ در حالیکه بهتازگی از زندان رژیم پهلوی آزاد شده بود، در برابر تصویب لایحه «کاپیتولاسیون» موضعگیری شدیدی کرد[۵۳] و در پی آن، روانه تبعید شد. ایشان در دوران تبعید نیز تکلیف شرعی را ملاک عمل خود قرار داد؛ چنانکه از هشدار و اخطارهای دولت عراق و تنگناهایی که برای ایشان به وجود میآورد، نهراسید.[۵۴] پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز اصرار ایشان بر مقاومت در جنگ تحمیلی[۵۵] و سپس پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل[۵۶] در همین راستا قابل ارزیابی است؛ همانگونه که صدور حکم اعدام سلمان رشدی[۵۷] و مکاتبه با رهبر شوروی و دعوت وی به توحید و خداپرستی[۵۸] بر مبنای تکلیفگرایی و به دور از ملاحظات متعارف سیاسی و دیپلماتیک بود. از نگاه امام خمینی اگر به تکلیف شرعی و مسئولیت الهی عمل شود، شکست وجود ندارد و انسان در این مسیر حتی اگر کشته شود، باز پیروز و نزد خداوند آبرومند است.[۵۹]
در بینش ایشان پس از تشخیص وظیفه، دیگر جایی برای سهلانگاریهای عرفی، سازش و ملاحظات دیگر باقی نمیماند[۶۰] محور قرار گرفتن مسئولیت در سیاست، از ویژگیها و مبانی حکومت آرمانی امام خمینی و عامل متمایزشدن سیاست «مسئولیتمحور» ایشان از سیاستهای رایج در جهان بود[۶۱] ایشان با توجه به آیه ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ﴾[۶۲] که مردم را به قیام فردی و جمعی به وظایف خود برای خدا دعوت میکند، مردم را به رسالت فردی و اجتماعی خود فرا میخواند و تأکید میکرد کسی فکر نکند چون یک نفر است کاری از او برنمیآید، بلکه هر کس به اندازه توان خود مسئولیت دارد.[۶۳] ایشان با تشبیه افراد، به قطرات بارانی که با اجتماع و اتحاد خود، سیلاب و دریا ایجاد میکنند، تکتک افراد را مسئول و موظف به تلاش میدانست[۶۴] و اعتقاد داشت بیتوجهی و بیمسئولیتی انسان در تکلیفها و مسئولیتهای خود، ناشی از بار گناهان است[۶۵] و اگر همگان، خود را در محضر الهی احساس کنند و مسئول بدانند، امور کشور اصلاح میشود[۶۶] ایشان فرار از مسئولیت را به بهانه قدرتنداشتن،[۶۷] گستردگی مشکلات،[۶۸] حضور و وجود مسئولان دیگر در صحنه،[۶۹] ترس از قدرتهای برتر[۷۰] و بیاطلاعی و ناآگاهی[۷۱] مورد قبول و موجه نمیدانست.[۷۲]
شریفترین مسئولیتها
اگرچه گستره مسئولیت، همه شئون زندگی انسان را دربر میگیرد و هیچ انسانی بیرون از دایره مسئولیت قرار ندارد، اما همه مسئولیتها در یک رتبه و درجه نیستند. امام خمینی با اینکه در موارد متعددی بر مسئولیت همگان در برابر مسائل جامعه تأکید میکرد، اما برخی از مسئولیتها در نگاه ایشان برجستهتر بود. از نگاه ایشان برخی از شریفترین مسئولیتها همگانیاند مانند حفظ نظام اسلامی و حفظ وحدت و برخی دیگر مربوط به اقشار مختلفاند مانند مسئولیت کارگزاران نظام اسلامی، روحانیان، پاسداران، معلمان و مادران:
- حفظ نظام اسلامی: از وظایف و مسئولیتهای بزرگ از نگاه امام خمینی، «حفظ نظام» است که ایشان آن را از بزرگترین واجبات و تکلیفی همگانی بهشمار میآورد.[۷۳] ایشان مسئولیت حفاظت از نظام اسلامی را در گرو تطبیق رفتار و اعمال همه مسئولان با احکام و مقررات اسلام و رضای خدا میدید[۷۴] ایشان صیانت از آبرو و حیثیت نظام اسلامی را از موضوعات بسیار مهم میشمرد و همگان بهویژه روحانیان و پاسداران را در این راه مسئول میدانست[۷۵] و با بیان این نکته که در نظام اسلامی، حیثیت اسلام در دست مسئولان بهویژه این دو قشر قرار دارد، به آنان گوشزد میکرد خطاهایشان به نام اسلام تمام میشود و این موضوع میتواند اساس اسلام و مکتب را به خطر بیندازد.[۷۶]
- حفظ وحدت: وحدت کلمه از مفاهیم کلیدی و پرکاربرد در سخنان امام خمینی و رمز پیروزی انقلاب اسلامی است[۷۷] و میتواند دستمایه مسلمانان و مستضعفان جهان برای پیروزی و کسب استقلال باشد؛[۷۸] از اینرو ایشان در زمینه حفظ وحدت، همه مسئولان و مردم را مکلف میشمرد و تخلف از آن را جایز نمیدانست.[۷۹]
- مسئولیت کارگزاران نظام اسلامی: امام خمینی با اشاره به دوران حکومت امامعلی(ع) و ذکر دیدگاه آن حضرت دربارهٔ بیارزش دانستن حکومت، مگر اینکه موجب ستاندن حق ستمدیدهای گردد، ارزش مسئولیت و منصب را به احقاق حق میدانست[۸۰] و از مدیران و مسئولان کشور میخواست در صورتی که توان مدیریت ندارند با سرافرازی استعفا کنند و این کار را عملی صالح و عبادت بشمارند. در مقابل، هرکس در خود توان خدمتگزاری میبیند، نباید کنارهگیری کند که در این زمان به منزله پُشت کردن به خدا و مردم است.[۸۱] ایشان در مقام عمل نیز در مواردی پس از گرفتن یک تصمیم و ظهور آثار و تبعات منفی آن، به خطای خویش اعتراف و از ملت ایران عذرخواهی کردهاست.[۸۲] ایشان بر لزوم مراقبت مردم از رفتار مسئولان تأکید میکرد و ملت را موظف به نظارت میدانست و میگفت اگر او نیز پای خود را کج گذاشت ملت باید تذکر بدهد و این کجی را برای حفظ وجهه اسلام، درست کند.[۸۳]
- مسئولیت روحانیت: امام خمینی نقش رهبران فکری جامعه را در رستگاری یا فساد جامعه مهم و تعیینکننده میخواند و معتقد بود علما و روحانیان از باب اینکه مردم به آنان توجه دارند، میتوانند موجب صلاح یا فساد مردم شوند.[۸۴] ایشان نسل جوان حوزههای علمیه را به زنده نگهداشتن اسلام توصیه میکرد و از آنان میخواست که افکارشان را تکامل دهند، مردم را با مسائل آشنا سازند و ابهاماتی که بر اثر تبلیغات چند صد ساله در مورد اسلام به وجود آمدهاست، برطرف کنند.[۸۵] ایشان پس از پیروزی انقلاب، از طلاب و فضلا میخواست که در صورت توانایی برای پذیرش مسئولیتهایی در نظام اسلامی مانند قضاوت و امامت جمعه از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکنند و اگر کسی تنها به بهانه درس و بحث مسئولیت نپذیرد، در پیشگاه خداوند بزرگ بازخواست میشود و عذری ندارد.[۸۶]
- مسئولیت پاسداری: امام خمینی وظیفه پاسداری و حفظ امنیت مردم و جامعه و کشور را نیز از وظایف بسیار شریف و پرمسئولیت و همراه با خطر میشمرد[۸۷] و نیروهای مسلح اعم از ارتش، سپاه و شهربانی را ستون فقرات ملت میدانست و از آنان میخواست که با وحدت و انسجام خود در برابر قدرتهای شیطانی بایستند[۸۸] ایشان کارهای خودسرانه و بیضابطه نیروهای سپاه، کمیته و بسیج را تهدید و خطری بالاتر از رژیم پهلوی برای اسلام میشمرد.[۸۹]
- مسئولیت مادران و معلمان: امام خمینی مسئولیت مادری را بزرگترین و شریفترین مسئولیت عالم معرفی میکرد[۹۰] و معتقد بود مسئولیت مادران دربارهٔ کشور و تربیت انسانهای باتقوا از پدران بیشتر است[۹۱] و آنان مکلف به انسانسازی که مقصد همه انبیای الهی بوده، هستند.[۹۲] ایشان همچنین مسئولیت معلمان را همسان مسئولیت پیامبران میدید و معتقد بود اشتباه در تعلیم و تربیت، هزینههای بسیار سنگینی دارد و میتواند مملکتی را به تباهی بکشاند.[۹۳] از نگاه ایشان شغل معلمی (اعم از روحانی و فرهنگی) به جهت انسانسازبودن، در شمار شریفترین و پرمسئولیتترین شغلهاست.[۹۴].[۹۵]
منابع
پانویس
- ↑ درویشزاده کاخکی، صدیقه، مقاله «مسئولیت»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۳۰۱–۳۰۶.
- ↑ دهخدا، فرهنگلغت دهخدا، ۱۲/۱۸۴۶۵.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۰۱۴–۷۰۱۵.
- ↑ دهخدا، فرهنگلغت دهخدا، ۴/۶۰۵۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲/۲۹۳.
- ↑ دهخدا، فرهنگ لغت دهخدا، ۱۴/۲۰۵۲۲.
- ↑ نهج البلاغه، خ۲۰۷، ۳۰۸.
- ↑ جوادی آملی، حق و تکلیف در اسلام، ۴۱–۴۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۱۳۲.
- ↑ امینی، مهار قدرت در مردمسالاری دینی، ۱۱۱.
- ↑ مصباح یزدی، فلسفه اخلاق، ۱۳۸–۱۴۰.
- ↑ خواص و دیگران، فلسفه اخلاق، ۱۰۸.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۲۳۳.
- ↑ درویشزاده کاخکی، صدیقه، مقاله «مسئولیت»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۳۰۱–۳۰۶.
- ↑ مطهری یادداشتها، ۴/۱۳۲.
- ↑ مطهری یادداشتها، ۷/۸۲.
- ↑ مطهری یادداشتها، ۴/۱۳۲.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی میدهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
- ↑ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ «به یقین (هم) از کسانی که (پیامبرانی) به سویشان فرستاده شدند و (هم) از پیامبران بازخواست خواهیم کرد» سوره اعراف، آیه ۶.
- ↑ «پس به پروردگارت سوگند که از همه آنان خواهیم پرسید» سوره حجر، آیه ۹۲-۹۳.
- ↑ «او از آنچه انجام میدهد بازخواست نمیگردد ولی آنان بازخواست میشوند» سوره انبیاء، آیه ۲۳.
- ↑ «آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ «و شما را چه میشود که به خداوند ایمان نمیآورید در حالی که پیامبر شما را فرا میخواند که به پروردگارتان ایمان آورید و اگر مؤمن باشید از شما پیمان گرفته است» سوره حدید، آیه ۸.
- ↑ «ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.
- ↑ «بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهادهاند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهادهاند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب میشوید و بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.
- ↑ طاهری، درسهایی از علوم قرآنی، ۲/۳۹۸.
- ↑ «آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.
- ↑ مؤمنون، ۸؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۴/۲۱۸.
- ↑ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۰/۶۴.
- ↑ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، ۱/۶.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۶۶، ۲۴۳.
- ↑ درویشزاده کاخکی، صدیقه، مقاله «مسئولیت»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۳۰۱–۳۰۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۸۲–۴۸۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۴۸–۳۴۹.
- ↑ «ای پیامبر! تو را خداوند و مؤمنان پیرو تو، بس» سوره انفال، آیه ۶۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۰۳–۵۰۴.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۸۷–۴۸۸.
- ↑ جمشیدی، اندیشه سیاسی امام خمینی، ۳۵۳–۳۵۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۶۹–۷۰.
- ↑ جمشیدی، اندیشه سیاسی امام خمینی، ۳۵۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۳۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۶۹، ۴۱۵ و ۱۲/۱۵۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۶۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۵۹.
- ↑ درویشزاده کاخکی، صدیقه، مقاله «مسئولیت»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۳۰۱–۳۰۶.
- ↑ باقی، بررسی انقلاب ایران، ۴۲۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۶۷ و ۲۱/۲۸۴، ۵۹۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۸؛ اسحاقی، انقلاب عاشورایی، ۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۷۸ و ۸۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۵۱۶–۵۱۷ و ۶/۲۲۶–۲۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۱۰.
- ↑ قاضیزاده، اندیشههای فقهی ـ سیاسی امام خمینی، ۲۶۵–۲۶۶.
- ↑ کوشکی، تأملاتی در اندیشه سیاسی امام خمینی، ۴۵–۴۶.
- ↑ «بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید سپس بیندیشید، در همنشین شما دیوانگی نیست؛ او برای شما جز بیمدهندهای پیش از (رسیدن) عذابی سخت نیست» سوره سبأ، آیه ۴۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۸–۱۰۹ و ۷/۱۰۶–۱۰۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۰۶.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۶۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۸۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۷۹.
- ↑ درویشزاده کاخکی، صدیقه، مقاله «مسئولیت»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۳۰۱–۳۰۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۹۴ و ۱۹/۱۵۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۱ و ۴۸۹–۴۹۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۸۸–۳۹۰؛ ۱۳/۴۰۱–۴۰۲ و ۱۶/۳۴۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۹، ۱۱۰، ۱۷۲ و ۱۷۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۸۷ و ۲۹۲–۲۹۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۶۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۱۲.
- ↑ قاضیزاده، اندیشههای فقهی ـ سیاسی امام خمینی، ۲۶۸–۲۶۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۷۸ و ۱۳/۴۶–۴۷؛ قاضیزاده، اندیشههای فقهی ـ سیاسی امام خمینی، ۲۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۵–۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۵۵–۲۵۶.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۲۹–۱۳۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۹۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۷۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۸۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۱۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۶۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۰۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۵–۳۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۲۷.
- ↑ درویشزاده کاخکی، صدیقه، مقاله «مسئولیت»، دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۳۰۱–۳۰۶.