مسجد الحرام
مسجدالحرام، مسجدی است بر گِرد کعبه مقدس در مکه. در آیات و روایات بسیاری به آن پرداخته شده است. اعمال حج مانند طواف و سعی بین صفا و مروه در آنجا انجام میگیرد و قبله مسلمانان است. این بنا در زمان حضرت آدم(ع) ساخته و حضرت ابراهیم(ع) آنرا بازسازی شد. در برخی روایات، محل آغاز ظهور حضرت مهدی(ع) مسجدالحرام دانسته شده است.
مقدمه
مسجدالحرام، مسجدی که بر گِرد کعبه مقدس در مکه قرار دارد و چون احترام و قداست خاصی دارد به مسجد الحرام معروف است و در قرآن هم از آن بارها یاد شده است[۱]. حاجیان اعمال حج را به صورت طواف و سعی بین صفا و مروه در آنجا انجام میدهند و قبله مسلمانان است. بنای اصلی آن به زمان حضرت آدم(ع) برمیگردد، اما چون آثار آن از بین رفته بود، خداوند به حضرت ابراهیم(ع) فرمان داد تا آن را بازسازی کند. در بنای کعبه، حضرت ابراهیم(ع) و فرزندش حضرت اسماعیل(ع) همکاری داشتند و پایههای مسجد را بالا بردند: ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ...﴾[۲].
مسجد الحرام که به آن "بیت الله الحرام" هم گفته میشود، مقدسترین معبد مسلمانان و پایگاه توحید و خاستگاه اسلام است و بسیار با فضیلت و نماز در آن برابر با هزار نماز در جای دیگر است و مسافر در آنجا میتواند نمازش را تمام بخواند و حرم امن الهی به شمار میرود و هر که به آن پناهنده شود مصونیت دارد. از نامهای آن "بیت الله"، "البیت الحرام" و "بیت العتیق" است. مدفن تعدادی از پیامبران در آن است. در طول زمان، هم بارها توسعه یافته و هم بارها در پی ویرانی، بازسازی و تعمیر گشته است[۳].
فضایل مسجدالحرام
افضل مساجد جهان است. از قصرهای بهشت در دنیا شمرده شده است. در دل آن خانه خدا، (کعبه) جلوهگری میکند. بر سایر اماکن دنیا (جز مکان دفن رسول الله(ص)) افضلیت دارد. قسمتی از مناسک حج و عمره در فضای این مکان مقدس صورت میپذیرد. نماز خواندن در آن معادل با صد هزار نماز و یا هر رکعت نماز در آن برابر با هزار رکعت نماز معرفی شده است[۴].
حجر اسماعیل
درهای مسجد الحرام
باب آل محمد
از رکن یمانی تا به حجر به باب آل محمد و شیعیان آنان معروف است[۵].
باب الحنّاطین
یکی از درهای مسجدالحرام بوده که مقابل رکن شامی کعبه معظمه قرار داشته، ولی قرنهاست از آن خبری نیست. در بسیاری از مناسک حج عالمان معاصر میخوانیم: «کسی که میخواهد از مکه بیرون رود مستحب است طواف وداع نماید... و وقت بیرون آمدن از باب حنّاطین، که مقابل رکن شامی است بیرون رود»[۶]. محقق کرکی (م ۹۴۰) حدود پانصد سال پیش گفته است: «چون مسجدالحرام توسعه یافته است کسی را که جای این در را بداند نیافتم».
دلیل این حکم مستحب آن است که طبق خبر صحیح کلینی، امام جواد(ع) پس از طواف وداع، از باب حناطین خارج شدهاند[۷]. فقهای پیشین هم هنگامی که این حکم را بیان میکردند، درباره آن توضیح میدادند تا مکلف اگر خواست به آن عمل کند، توانایی داشته باشد.
تعبیر مناسک امروزی که «باب حناطین مقابل رکن شامی است» مربوط است به آثار فقهی بیش از هشت سده پیش. یعنی شیخ انصاری در مناسک آورده، ایشان هم از کتب فقهای سدههای پیشین مانند شهید (م ۷۸۶) گرفته است که فرمودهاند: و هو بازاء الركن الشامي و حتی پیش از شهید هم ابن ادریس (م ۵۹۸) نوشته است: و هي بازاء الركن الشامي.
خلاصه آنکه این حکم استحباب بیرون رفتن از باب حنّاطین، پس از طواف وداع امروزه قابل عمل نیست[۸].[۹]
باب الرحمه
دری است درون کعبه که از آنجا به بام آن خانه مکرم بالا میروند[۱۰]. همچنین دری است در دیوار غربی مسجدالنبی و از درهای اصلی مسجد در زمان پیامبر(ص) بوده است. این در بر اثر توسعه مسجد در همان ضلع غربی تغییر محل یافت ولی نامش باقی مانده است. در وجه تسمیه باب الرحمه گویند از این در، عربی نزد حضرت آمد و طلب باران کرد و حضرت هم دعا فرمودند[۱۱]. رکن حجرالاسود را نیز باب الرحمه میگویند[۱۲].[۱۳]
باب السلام
از درهای مسجد الحرام است در سمت شرق. نیز از درهای مسجد النبی است در سمت غرب که بعد از باب الرحمه قرار داشته و از افزودههای خلیفه دوم است و باب مروان هم گفته میشد، چون نزدیک خانه مروان حکم بوده است[۱۴].[۱۵]
باب الکعبه
از هنگام بنای کعبه در دوران حضرت ابراهیم(ع) برای کعبه مدخلی قرار داده نشد و قریش هنگام تجدید بنای کعبه، مدخلی برای آن گشود که کمی بالاتر از زمین قرار داشت و آن را به وسیله دری چوبی گشوده و یا میبستند. عبدالله بن زبیر در تجدید بنا، آن در را هم سطح زمین قرار داد و در دیگری نیز پشت کعبه باز کرد.
حجاج بن یوسف ثقفی پس از آنکه کعبه را با منجنیق خراب کرد، به بازسازی آن پرداخت و دری را که ابن زبیر پشت کعبه گشوده بود، بست و در اصلی را مانند گذشته بلندتر از زمین قرار داد که از آن هنگام تاکنون به همان حال باقی مانده است. در دورانهای بعدی درهای بسیار زیبایی برای کعبه ساخته و آن را پس از آنکه تزیین و زراندود میکردند بر کعبه قرار میدادند.
در کعبه با قفل بزرگی از نقره که سلطان سلیمان در سال ۹۵۹ هجری تقدیم داشته بود بسته میشد و هم اکنون قفل جدیدی از طلا ساختهاند که از آن استفاده میشود. در کعبه در تمام مدت سال بسته است ولی به طور معمول در موارد ویژه و در ایام و اوقاتی که مقرر میباشد گشوده میشود؛ از جمله برای شستوشوی خانه (که همه ساله قبل از موسم حج یا بعد از موسم حج انجام میگرفت. این مراسم در این سالها معمولاً در روز هفتم ذیحجه انجام میگیرد و در برخی سالها به مناسبتهایی روز شست وشو تغییر مییابد، مثلاً در بیستم ذیحجه و یا چند سالی در اول ذیحجه صورت گرفته است) و از جمله برای مواقعی که شخصیتهای بزرگ اسلامی را به زیارت درون خانه خدا مشرف میسازند. کعبه در روزگاران پیشین در نداشت (و تنها در سمت شرقی آن، قسمتی از دیوار را باز گذاشتند تا برای ورود به داخل از آن استفاده شود) و بعدها برای آن دری قرار داده شد که ابتدا همسطح زمین بود و در دوران جاهلیت در تجدید بنای کعبه جهت جلوگیری از نفوذ آب، قریش در را از سطح زمین بالاتر قرار داد. دری که کعبه داشت دری یک لنگه و یکپارچه بود تا این که:
- سال ۶۴ هجری، ابن زبیر در بازسازی کعبه در دو لنگهای قرار داد و بر ضلع غربی هم دری نصب نمود.
- سال ۷۴ هجری، حجاج ثقفی در بازسازی کعبه در ضلع غربی را بست.
- سال ۵۵۰ هجری، جمال الدین محمد ابن ابی منصور معروف به جواد اصفهانی (اصبهانی) وزیر اتابکان موصل دری نصب کرد که در آن صنعت ظریفکاری به کار رفته بود.
- سال ۵۵۱ هجری، مقتفی خلیفه عباسی دری کار گذاشت که آن را مزین به زیور آلات نمودند. (ابن جبیر از نوشتهای بر در کعبه یاد میکند که دستور ساخت آن توسط مقتفی به سال ۵۵۰ نگاشته شده بود).
- سال ۶۵۶ هجری، ملک مظفر امیر یمن دری نصب کرد که بر آن تکههای نقره قرار دادند.
- قرن هشتم هجری، ملک ناصر محمد بن قلاوون، امیر مصر دری از چوب سلم یا اقاقیا قرار داد.
- سال ۷۶۱ هجری، ملک ناصر حسن، امیر مصر دری از چوب ساج نصب نمود و نیز در سال ۷۷۶ زیورآلاتی بر این در اضافه کرد.
- قرن نهم هجری، بر در کعبه تا سال ۸۱۶ هجری زیور آلات اضافه میشد و نیز زین الدین عثمانی در سال ۸۷۱ در را مزین نمود.
- در سال ۹۶۱، از طرف سلطان سلیمان بر در کعبه ورقههایی از نقره قرار دارد. دوباره به سال ۹۶۴ از طرف سلیمان عثمانی امر شد که در را تعمیر و بر آن الواحی از چوب آس سیاه رنگ که مزین به طلا و نقره بود قرار دهند.
- سال ۱۰۴۵ هجری، سلطان مراد عثمانی دری کار گذارد.
- سال ۱۳۶۳ هجری، دولت سعودی دری نصب نمود.
- سال ۱۳۸۹ هجری قمری به دستور خالد بن عبد العزیز دری نصب گردید که در آن بالغ بر ۲۸۰ کیلوگرم طلا با عیار ۰/۹۹۹/۹ به کار رفته است.
روی در کعبه به طرز بسیار زیبایی آیات قرآن در چهار دایره و شش مربع مستطیل به خط ثلث منقوش شده است. این در به وسیله قفلی که به طرز ظریف و زیبایی آیات قرآن در طی قرون مختلف بر آن نقش بسته قفل میگردد. قفل موجود به جای قفل قدیم که هفتاد سال قدمت داشته نصب شده است. این قفلها و کلید آن همواره تعویض و تزیین میشده است. شایان یادآوری است که در عصر جاهلی کلیدداری کعبه یکی از مناصب مهم بود. هنگام فتح مکه، کلید کعبه در اختیار «عثمان بن طلحه» قرار داشت و رسول خدا(ص) آن کلید را از وی گرفته و با ورود به کعبه تمامی بتها را شکستند[۱۶].[۱۷]
باب بنی شیبه
این باب، نزدیک چاه زمزم و رو به روی مقام ابراهیم با فاصله حدود هفت متر بوده است که از چند قرن پیش، داخل مسجد شده است. یکی از مستحبات ورود به مسجدالحرام را، داخل شدن از باب بنیشیبه دانستهاند؛ زیرا بت هُبَل در آنجا دفن شده است. شیخ انصاری (م ۱۲۸۱) بیش از صد و چهل سال پیش به پیروی از فقیهان پیشین در مناسک خود میگوید: «و چون داخل شود از در بنیشیبه وارد شود و گفتهاند که آن در الحال برابر باب السلام است، باید که چون از باب السلام داخل شود راست بیاید تا ستونها...».
مسجدالحرام از زمان شهید تاکنون بلکه از زمان شیخ انصاری تا الان چند بار توسعه یافته و مشخصات آن زمان با وضع فعلی مسجد تناسبی ندارد. یعنی باب بنیشیبه فعلی (باب شماره ۲۶) و باب السلام کنونی (باب شماره ۲۴) که هر دو در کنار و خارج مسعی واقع شدهاند، هیچ کدام باب بنیشیبه و باب السلام سابق نیستند. به عبارتی باب السلام فعلی پس از توسعه سعودی، نامگذاری جدید شده و مقابل باب بنی شیبه قدیم نیست.
با این همه تغییراتی که در بنای مسجدالحرام از زمان شهید ثانی تاکنون ایجاد شده، باز هم در مناسکهای فعلی میبینیم که همان عبارات قدیمی درج شده است. مثلاً در مناسک اکثر مراجع معاصر در آداب ورود به مسجدالحرام، عبارت ذیل وجود دارد: «هنگام ورود از در بنیشیبه وارد شود و گفتهاند که باب بنیشیبه در حال کنونی مقابل باب السلام است. بنابراین نیکو این است که شخص از باب السلام وارد شده و مستقیماً بیاید تا از ستونها بگذرد»[۱۸].
شیبه، شخصی است که در فتح مکه مسلمان شد و پیامبر(ص) او را کلیددار خانه کعبه کرد و طایفه «بنیشیبه» تا مدتها کلیددار و پردهدار خانه خدا بودند[۱۹]. این باب به «باب بنیالشمس» نیز معروف است[۲۰].
باب توبه
باب توبه یا باب علی، شهرت دری است در زاویه شمال شرقی داخل کعبه در برابر پلکانی که به بام کعبه ختم میشود. همچنین باب التوبه از درهای ضریح مقدس رسول خدا(ص) است. در جهت قبله (جهت جنوبی) حجره، ضریحی از مس است که به صورت مشبک در حد میان دو ستون به دو قسمت مساوی و متحد الشکل تقسیم شده است و میان آنها در کوچکی است که باب التوبه است. این باب به باب الرسول نیز معروف است[۲۱].[۲۲]
تعداد درهای مسجدالحرام و جهت آنها
مسجدالحرام در عصر خلیفه (مهدی عباسی (۱۶۰هجری) دارای ۱۹ باب بود که از معروفترین آنها میتوان به «باب الزیاده» و «باب القطبی» اشاره داشت. در دوران ملک عبدالعزیز (۱۳۴۴ق) این تعداد به ۲۶ باب افزایش یافت. ابواب مسجدالحرام در آن دوران به این گونه بود.
درهای شرقی
- باب السلام: در گذشته به باب «بنی شیبه» معروف و به آن «بنی عبد شمس» نیز گفته میشد. در دوران مختلف بازسازی و کتیبههایی بر آن ثبت شد.
- باب مدرسه سلطان قایتبای: در کنار مدرسه قرار داشته و توسط سلطان قایتبای ساخته شده بود. این در، راه مسجدالحرام به مسعی بوده و بر آن کتیبههایی در مورد چگونگی ساخت و بنای آن ثبت شده است.
- باب النبی(ص): این در، مکانی بوده که رسول خدا(ص) از مسجد به سوی خانه خدیجه خارج میشدند. اسامی دیگر آن «باب الجنائز»، «باب الحریریین» بوده است.
- باب العباس بن عبدالمطلب: این در، مقابل خانه عباس در سمت مَسعی قرار داشته و به «باب الجنائز» نیز معروف بوده است.
- باب علی(ع): که از آن به «باب بنیهاشم» یا «باب البطحاء» یاد شده است[۲۳].
درهای جنوبی
- باب بازان: ازرقی آن را باب «بنی عائذ» یاد کرده و به «باب النعوش» نیز معروف بوده است.
- باب نعله: باب بنیسفیان.
- باب الصفا: این باب مقابل صفا قرار داشته و به باب بنی مخزوم نیز معروف بوده است.
- باب اجیاد صغیر: به باب الخلفیین نیز معروف بوده است.
- باب المجاهدیه: باب الرحمه.
- باب مدرسه شریف عجلان.
- باب ام هانی: دختر ابیطالب، که به «باب الفرج» نیز معروف بوده است[۲۴].
درهای غربی
- باب الحزوره: به نامهای «باب البقالیه، حکیم بن حزام، بنی الزبیر، الخرامیه» نیز معروف بوده است.
- باب ابراهیم.
- دری در کنار رباط الخوزی.
- باب مدرسه شریف غالب.
- باب مدرسه داودیه.
- باب العمره[۲۵].
درهای شمالی
- باب السده (باب العتیق).
- باب مدرسه الزمامیه
- باب الباسطیه (باب العجله).
- باب القطبی.
- باب الزیاده (باب سویقه).
- باب المحکمه
- باب السلیمانیه.
- باب الدربیه.
شایان گفتن است در توسعه اولیه سعودی، ۵۱ باب اصلی و فرعی باز شد که اکنون تعداد آن به ۶۲ درِ کوچک و بزرگ میرسد، ولی در میان آنها سه باب اصلی و معروف وجود دارد که بر هر یک دو مناره یا مأذنه به ارتفاع ۹۲ متر و عرض ۷۷۷ متر ساخته شده است. این سه در عبارتند از:
- باب ملک عبدالعزیز.
- باب العُمره.
- باب السلام.
امروزه ۹ منازه بر فراز پنج در اصلی به چشم میخورد[۲۶].[۲۷]
توسعه مسجدالحرام
از امام صادق(ع) روایت شده است که حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) حدّ مسجدالحرام را تا بین «صفا و مروه» قرار داده بودند[۲۸]. در دوران جاهلی یعنی تا قبل از سلطه «قصی بن کلاب» جد پنجم رسول خدا(ص) مردم، پیرامون کعبه، خانه و یا عمارتی نداشتند و بیشتر قبایل برای احترام و بزرگداشت کعبه از سکونت و ساختن خانه کنار آن پرهیز کرده و اغلب در درههای مکه ساکن بودند. با تسلط قصی بر مکه وی از مردم خواست تا پیرامون کعبه ساکن شده و خانههایی بنا کنند؛ زیرا وی معتقد بود اگر آنان در کنار بیت، خانههایی ساخته و ساکن شوند، سایر قبایل عرب به سبب حرمت کعبه جرأت تعدی و تجاوز به آنان نخواهند داشت، در نتیجه به امنیت بهتری دست مییابند. وی خود دست به کار شد و اولین خانه را در سمت شمالی کعبه به نام «دارالندوه» ساخت که بعدها «باب الزیاده» یکی از درهای اصلی مسجد در نزدیکی آن باز میشد. بدین گونه قریش پیرامون کعبه خانههایی ساختند و درهایی از آنها به سوی کعبه گشودند و مقداری از اطراف کعبه را برای طواف زایران باز گذاشتند. آنان برای احترام کعبه خانهها را از آن کوتاهتر، به شکل دایره ساختند.
در آن دوران سخن از مسجدالحرام نبود، بلکه دایره و یا محدوده طواف مطرح و اعراب جاهلی چیزی به نام مسجدالحرام نمیشناختند. پس از ظهور اسلام تا هنگام معراج نیز سخن از مسجدالحرام نبود تا این که خداوند آیات سوره اسرا را نازل و در آن از سیر پیامبر(ص) از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی یاد کرد[۲۹].
پس از فتح مکه چون بیشتر مسلمانان در مدینه و یا در غزوات و جهاد حضور داشتند، دایره مطاف و مسجدالحرام برای مسلمانان مکه کافی بود. در این هنگام محدوده مطاف تا پایان خلافت ابی بکر چنین بود: در سمت شرق، تا چاه زمزم و باب «بنی شیبه»، در سمت غرب، تا ستونهای بین مدار مطاف و مکان مقام مالکی و در جهت شمال، ستونهای میان مدار طواف و مکان مقام حنفی و سمت جنوب نیز ستونهای بین مدار طواف و مکان مقام حنبلی که بعدها این محدوده با سنگ سفید پوشانیده شده و مشخص گردید.
از دوران جاهلی خانههای متعددی اطراف کعبه ساخته شده بود و بسیاری از مردم در آن زندگی میکردند. در این دوران مسلمانانی که از مدینه و سایر سرزمینها برای حج میآمدند، راهی جز داخل شدن در این خانهها و ورود به مسجدالحرام نداشتند[۳۰]. در دوران خلیفه دوم که بر جمعیت مسلمانان افزوده شد، انجام مراسم عبادی حج با مشکلات عمدهای روبهرو گردید؛ لذا وی برای اولین بار به توسعه مسجدالحرام پرداخت.
خلیفه دوم، در سال هفدهم هجری، پس از آنکه سیل «ام نشهل» مقام ابراهیم(ع) را به پایین مکه برده بود، برای بازسازی کعبه وارد مکه شد و پس از نصب مجدد مقام به سبب گسترش جمعیت، خانههایی که اطراف مسجد بنا شده بود را از صاحبان آنها خریده و تخریب کرد؛ سپس دیواری برگرد مسجد کشید و محدوده آن را مشخص و به وسیله سنگریزه پوشانید. برای تخریب این خانهها، همانند خانههای اطراف مسجدالنبی(ص) با مشکلات و مخالفتهایی روبهرو شد، ولی با اِعمال زور آن را به انجام رسانید. او اولین کسی بود که محوطه اطراف کعبه را دیوار ساخت. اندازه آن کمتر از قامت یک انسان بود و درهایی نیز برای آن قرار داد و به وسیله چراغهایی اطراف را روشن کرد.
همچنین خلیفه دوم برای انحراف مسیر سیلهایی که داخل مسجدالحرام گشته و و باعث خرابی میشد، سدی در «مدعا» بالای مکه ساخت و اطراف مسجدالحرام را نیز با سنگهای بزرگ و کیسههای پر از سنگریزه پوشانید. این سد به ردم «بنی جُمح» مشهور شد.
در سال ۲۶ هجری، «خلیفه سوم» نیز بعضی از خانههای باقیمانده را خرید و از کسانی که به فروش راضی نبودند به زور گرفته و همگی را تخریب کرد. به این سبب مخالفتها و اعتراضات زیادی به خلیفه شد، ولی وی ناراضیان را دستگیر و روانه زندان کرد و در هر حال تا حد زیادی مسجدالحرام را توسعه داد. عثمان اولین کسی بود که برای مسجدالحرام رواقها و سقفهایی قرار داد. میزان توسعهای که او انجام داد را هیچ یک از مورخان ذکر نکردهاند.
هنگامی که ابن زبیر در مکه اعلان خلافت کرد، همانند اسلاف خود به توسعه مسجدالحرام پرداخت. وی خانههای دیگری از مردم خرید و ضمیمه مسجد کرد؛ توسعه را به حدی رساند که ناحیه صفا به مسجد ضمیمه شد و دیوار مسجد را به «دارالندوه» متصل کرد که در آن موقع در وسط صحن کنونی مسجدالحرام و در سمت شامی آن قرار داشت. توسعههای او عمدتاً در جهت شمال، جنوب و شرق بود. ابن زبیر قسمتهایی از مسجدالحرام را با ستونهای مرمرین مسقف کرد[۳۱].
اقدامات ترمیمی وی پس از آسیبی انجام شد که در سال ۶۴ ق از سوی سپاهیان شام به فرماندهی «حصین بن نمیر» بر کعبه و مسجدالحرام وارد و کعبه و مقداری از اطراف آن به وسیله منجنیق به آتش سوخته بود. عبدالله بن زبیر باقیمانده دیوار کعبه را برداشت و دوباره آن را بر اساس پایههای قبلی (قبل از ترمیم قریش) ساخت.
پس از آنکه عبدالله بن زبیر در مکه، به قتل رسید، «عبدالملک بن مروان» خلیفه اموی به ترمیم مسجدالحرام همت گماشت. وی دیوارهای مسجدالحرام را بلندتر کرده و برای آن سقفی از چوب ساج فراهم ساخت. در تزیین ستونها از طلا استفاده و کتیبهای از شرح اقدامات خود بر یکی از ستونها به جا گذاشت. این اقدام پس از درخواست حجاج به سال ۷۵ ق انجام شد که از وی خواسته بود تا کعبه را به شکل قبلی درآورد؛ یعنی از افزوده ابن زبیر کم کند. ولید بن عبدالملک در سال ۹۱ ق نیز به ترمیم مسجدالحرام همت گماشت. وی نخستین کسی است که ستونهای مرمر را به مسجدالحرام آورد و برای آن سقف یک پارچهای که بر ستونها و پایههای مرمر قرار داشت استوار ساخت، آنگاه با چوب ساج آراسته و تزیین شده آن را پوشاند و سطح مسجد را نیز سنگفرش کرد. او برای اولین بار در مسجدالحرام کاشی به کار برد و کنگرهها و غرفههایی ساخته و آن را تزیین کرد[۳۲].
ابی جعفر منصور، خلیفه عباسی نیز مسجدالحرام را در سال ۱۳۷ ق توسعه داد. وی در قسمت شامی که پایین مسجد و سمت دارالعجله و دارالندوه بود، بر مساحت مسجد افزود و خانههایی را که در این قسمت به مسجد متصل بود، از مردم خرید و مسجد را توسعه داد که این حد تا قرن سوم همچنان باقی بود. در این توسعه قسمت زیادی از دارالندوه داخل مسجد شد. وی نیز به کاشی کاری و تزیین آن همت گماشت و از توسعه خود کتیبهای منقوش بر جا گذاشت و درهایی نیز برای مسجد قرار داد.
مهدی عباسی در سال ۱۶۰ ق حج گذاشت و پردههای کعبه را تعویض و دستور داد مسجدالحرام را ترمیم و از منطقه بالا توسعه دهند. او خانههایی را که آنجا قرار داشت خرید و پس از تخریب آنها به مسجد افزود و تقریباً تمام خانههایی را که بین مسجدالحرام و مَسعی بود خراب کرد؛ لذا مَسعی به مسجد متصل گردید. خلیفه عباسی ستونهای مرمرینی از شام وارد و نصب کرد، آنگاه سقفهایی برای مسجد ساخت و با قرار دادن درهای جدید به درهای گذشته افزود که معروفترین آنها «باب بنی شیبه» بود. وی اولین کسی است که مسجدالحرام را از اطراف توسعه داد تا کعبه در وسط مسجدالحرام قرار گیرد. ستونهای مرمرینی که نصب کرد تا قرن سوم همچنان باقی و شمارش آنان چنین بود: در بخش شرقی ۱۰۳ ستون، در بخش غربی ۱۰۵ ستون، در بخش شامی ۱۳۵ ستون و در بخش یمانی ۱۴۱ ستون، که در مجموع تعداد ستونها به ۴۸۴ عدد میرسید. بر این ستونها ۴۹۸ سقف گنبدی شکل ساخته شده بود. حدود ۲۷۰ کنگره بر بیرون دیوارهای مسجدالحرام ساخت که اغلب به صورت بسیار زیبایی گچکاری شده بودند. مهدی عباسی برای بار دوم نیز مسجدالحرام را توسعه داد و درهای دیگری به آن افزود[۳۳]. مساحت مسجد در دوران وی به ۳۰۲۴۰ متر مربع رسیده است.
معتضد به سال ۲۸۱ ق. مقتدر در سال ۳۰۶ ق. موسی، هادی و الموفق بالله عباسی پس از مهدی نیز، مقداری بر مساحت مسجد افزودند. همچنین وزیر موصل و المستنصر بالله به سال ۶۲۹ ق و نیز سلاطین عثمانی به توسعه و ترمیم مسجدالحرام همت گماشتند، به طوری که مساحت مسجد به ۲۹۱۲۷ متر مربع رسید[۳۴].
در سال ۸۰۳ هجری، ناصر بن بَرقوق پادشاه مصر فرمان به تجدید بنای قسمتی از مسجد داد (چرا که آتشسوزی سال ۸۰۲ قریب یک سوم مسجد را از جانب رکن شامی فراگرفت) این تجدید بنا در سال ۸۰۴ به اتمام رسید، ولی چوب پوش سقف و رواقها تا سال ۸۰۷ هجری به طول انجامید. در سال ۸۷۳ هجری، قایتبای از ممالیک برجی مصر بر تزیینات مسجد افزود. سال ۹۷۹ هجری، سلطان سلیم دوم عثمانی فرمان به تخریب رواق شرقی مسجد که رو به انهدام بود داد و سقف چوبی این جانب و جوانب دیگر مسجد را بدل به قبههای خشتی نمودند. در سال ۹۸۴ هجری، سلطان مراد (سوم) عثمانی دنباله کار سلطان سلیم را به پایان رسانید. در سال ۹۹۰ هجری، ستونهای موجود در رواقها را با ستونهای مرمرین عوض کردند و بدین نحو به جای یک سقف هموار بر روی رواقها، پانصد گنبد کوچک پیازی شکل به سبک عثمانی دیده میشود و در سال ۴۹۹ نیز تعمیرات و تزییناتی صورت گرفت (و در پایان دوره عثمانی وسعت مسجد را به اختلاف نقل حدود ۲۵۰۰۰ یا ۲۷۰۰۰ یا ۲۹۰۰۰ یا ۳۰۰۰۰ یا ۳۵۰۰۰ متر مربع ذکر کردهاند.
سال ۱۳۷۵ هجری، در زمان ملک سعود با خرید خانهها و اماکن اطراف، نوسازی مسجدالحرام از چهار سمت آغاز گردید و با توسعهای که طی مدت ۲۰ سال به طول انجامید (معروف به توسعه اول) دور تا دور مسجدالحرام با شبستانهای عظیم به صورت دو طبقه به ارتفاع ۲۲ متر درآمد (۱۳متر طبقه اول و ۹ متر طبقه دوم) و سطح مسجد با ۱۳۰ پله به بام شبستانهای مسجد مربوط گردید و مسجد با اسلوبی جدید و با توجه به معماری سنتی اسلامی وسعتی حدود ۱۶۰۰۰۰ متر مربع یافت و در سال ۱۴۰۹ هجری، در دوران ملک فهد توسعه دیگری (معروف به توسعه دوم) در مسجد صورت گرفت که سبب شد مساحت مسجد بیش از ۲۳۰۰۰۰ متر مربع گردد. در این توسعه علاوه بر احداث ساختمانهای جدید از نظر تزیینات و وسایل رفاهی اقدامات متعددی صورت یافت (اما متأسفانه برخی از اماکن واجد ارزش تاریخی اسلام نیز محو گردید)[۳۵].
سقایةُ العَبّاس
اتاقی بود در مسجدالحرام در فاصله ۸۰ ذراعی حجرالاسود (در شرق کعبه و جنوب زمزم) و میگویند جایی بوده که عباس بن عبدالمطلب حاجیان را آب داده است. این اتاق بزرگ یا خانه به شکل مربع بوده و در بالای آن گنبد بزرگی قرار داشت و در چهار قسمت آن شبکههای آهنی قرار داده بودند و در جهت شمالی آن از خارج دو حوض وجود داشت که بین آن دو، درِ سقایة العباس قرار داشت. در وسط خانه (اتاق) حوض بزرگی بود که از آب زمزم پر شده بدین طریق که آب زمزم از مجرایی (به نام سماویه) از دیوار خانه گذشته و سپس از فواره حوض بزرگ وسط سقایة العباس خارج میگردید. ابن جبیر سیاح معروف عرب در قرن ششم که بیت الله را زیارت کرده از «قبة الشراب» یاد میکند که به عباس منسوب است که برای آب دادن به حاجیان ساخته شده و آب زمزم در آنجا خنک میشود و این که شبانگاه آن را برای آشامیدن حاجیان در کوزههایی به نام دَورَق (که یک دسته دارد) بیرون میآورند. ناصر خسرو نیز از «سقایه الحاج» یاد میکند «در برابر زمزم که اندر آن خمها نهاده باشند که حاجیان از آنجا آب خورند». سقایة الحاج در سال ۸۰۷ هجری تعمیر گردید، ولی امروزه اثری از آن نیست[۳۶].
مقامات مسجد الحرام
تصویرهای قدیمی مسجد الحرام نشان میدهد که در داخل مسجد، در چهار نقطه، مقصورههای کوچکی وجود داشته که امام جماعت زیر آنها میایستاده و نماز میخوانده است. در واقع از قرن پنجم هجری یا بعد از آن، زمانی که پیروان اهل سنت هر کدام پشت سر امام خود نماز میخواندند، در مسجد الحرام چهار مکان برای چهار امام حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی ایجاد شد که نماز جماعت را در آنجا میخواندند و مقلدین امام هر مذهب، پشت سر امام جماعت مذهب خود نماز میگزاردند. در نماز مغرب، همه همزمان نماز را شروع میکردند؛ اما در برخی وقتهای دیگر به ترتیب، شافعی، مالکی، حنبلی و سپس حنفی نماز را اقامه میکردند[۳۷].
در دورههایی از تاریخ که شیعیان زیدی بر امور مسجد الحرام مسلط بودند، امام زیدیه نیز نماز را به جماعت میخوانده است؛ گفتنی است که در برخی از دورانها، مذهب حنبلی، امامی در مسجد نداشته است. مقام حنفی، به دلیل رسمیت مذهب حنفی برای دولت عثمانی از مهمترین مقامها بوده و در برابر ناودان طلا قرار داشته است. مقام شافعی ابتدا در پشت مقام ابراهیم بوده و سپس به بالای بنایی که بر فراز زمزم قرار داشت، انتقال یافته است. در دوره سعودی این چهار مقام به مرور تخریب شد و همه سنیان پشت سر یک امام که از طرف دولت سعودی معین میشود، نماز میخوانند. کردی نوشته است که این اقدام از زمان روی کار آمدن عبد العزیز رواج یافت[۳۸]. اما تخریب مقامها، از سال ۱۳۷۷ هجری آغاز شد[۳۹].
مقام بلال: هنگامی که پیامبر(ص) به بلال حبشی فرمود تا برای اوقات نماز اذان سر دهد، وی بر دیواره جنوب غربی مسجد ایستاده و اذان گفت و یا به روایتی قبل از تغییر قبله، بر ستونی در خانه «عبدالله بن عمر» در جنوب مسجد (دارالعشره) اذان گفت. پس از تغییر قبله و زمانی که رسول خدا(ص) به توسعه مسجد پرداختند، یعنی بعد از غزوه خیبر این محل داخل مسجد قرار گرفت و در حقیقت محل اذان جدید، مقداری پایینتر و نزدیک صحن مسجد، در انتهای دیواره شمال غربی واقع شد.
بعدها به یاد بلال حبشی، آن یار فداکار رسول خدا(ص) مأذنهای زیبا از سنگ مرمر سفید به ارتفاع دو متر ساختند که بر ستونهایی از سنگ استوار و اکنون در اوقات پنجگانه بر آن اذان سر میدهند. زایران مرقد شریف رسول خدا(ص) زیر این مکان چهارگوش به نماز میایستند تا یاد آن برده سیاه آزاد شده را پاس دارند و از فیض ثواب نماز در کنار آن بهرهمند شوند[۴۰]. مقام بلال به «مقصوره المبلغین»، «مأذنه بلال» و «مکبریه» هم معروف است.
مقام جبرئیل: درباره محل «مقام و مهبط جبرئیل(ع)» اختلاف است. مقام جبرئیل یعنی آن جایی که جبرئیل(ع) بر پیامبر(ص) هبوط کرد. نقل شده که هر گاه امین وحی میخواست بر پیغمبر وارد گردد، اینجا میایستاد و اجازه میگرفت، سپس بر آن حضرت وارد میشد و محل نزول وحی بیشتر این جا بوده است. شیخ در مصباح قبر حضرت فاطمه(س) را این جا نقل کرده است.
علامه مجلسی در «تحفه» و محدث قمی در «هدیه» از امام ششم روایت کردهاند: زنی که عادت او قطع نشود، در این مقام دو رکعت نماز بگزارد و دعای دم را بخواند خون او منقطع خواهد شد.
نماز و دعای مقام حضرت جبرئیل؛ در مقام جبرئیل پس از «استیذان» دو رکعت نماز مستحبی بخوان و بگو: «يَا مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ مَلَأَهَا جُنُوداً... وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِي بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ»[۴۱]. در شرح مناسک شهید ثانی که به قلم علامه مازندرانی آمده: در این مقام مستحاضه کثیره[۴۲] اگر رو به قبله دعا کند طاهر میگردد. دعا چنان که در کتاب مزار بحار الانوار میباشد این است: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ أَوْ تَسَمَّيْتَ بِهِ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ وَ بِكُلِّ حَرْفٍ أَنْزَلْتَهُ عَلَى مُوسَى- وَ بِكُلِّ حَرْفٍ أَنْزَلْتَهُ عَلَى عِيسَى- وَ بِكُلِّ حَرْفٍ أَنْزَلْتَهُ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلَى أَنْبِيَاءِ اللَّهِ إِلَّا فَعَلْتَ بِي كَذَا وَ كَذَ»[۴۳] و اگر حاجت دیگری دارد آن را تصریح کند و بر آورد ان شاء الله. مقام جبرئیل در نزدیکی «باب آل عثمان» (باب جبرئیل(ع)) است؛ در مدخل خروجی این در به اندازه ۵ / ۱ متر در سمت راست سنگی سیاهتر از سنگ دیوارهای مسجد به ارتفاع حدود چهل سانتی متر قرار داده شده که اینجا مقام و مهبط جبرئیل(ع) بوده است[۴۴]. مکان مورد نظر امروز قابل تشخیص نیست؛ زیرا باب آل عثمان یا باب جبرئیل(ع) قبل از توسعه مسجد کمی جلوتر (به سمت داخل مسجد) و حدود سه متر بالاتر از باب جبرئیل کنونی قرار داشته و سنگ و مقام مورد نظر اکنون در داخل ضریح واقع شده است.
مکانی که امروزه در بعضی از نقشهها در گوشه جنوب شرقی و انتهای دیوار مسجد، یعنی مجاور «باب البقیع» به عنوان مهبط جبرئیل(ع) ثبت شده قطعاً صحیح نیست؛ زیرا جبرئیل(ع) هنگام غزوه بنی قریظه در مقابل باب آل عثمان یعنی در نزدیکی مکان الجنائز بر آن حضرت نزول فرمود و لذا این در به «باب جبرئیل» مشهور شد. سمهودی نقل کرده است که بر سنگ یاد شده مهر و نقش انگشتری سلیمان(ع) حک شده بود. در حقیقت امروزه مکانِ مهبط جبرئیل امین(ع) در داخل ضریح و چند متر بالاتر از دیواره شمال شرقی حجره مطهره قرار گرفته است[۴۵].
مقام حنبلی: نام محلی (چارطاقی) بود در صحن مسجد الحرام (در محل دار الندوه)، مخصوص نمازگزاردن حنبل ـ مؤسس مذهب حنبلی ـ و فعلاً اثری از آن نیست.
مقام حنفی: نام محلی بود (چارطاقی) در صحن مسجد الحرام در ضلع شمال غربی، مخصوص نمازگزاردن ابو حنیفه ـ مؤسس مذهب حنفی ـ و فعلاً اثری از آن نیست.
مقام شافعی: نام محلی بود در صحن مسجد الحرام در بالای ساختمانی که چاه زمزم در آن قرار داشت، مخصوص نمازگزاردن شافعی ـ مؤسس مذهب شافعی ـ طبق نوشتهها مقام شافعی وجود نداشت و او پشت مقام ابراهیم یا بر زمین اطراف زمزم نماز میخواند و مقام شافعی بعدها ساخته شد و فعلاً نیز اثری از آن نیست.
مقام مالکی: نام محلی بود (چارطاقی) در صحن مسجد الحرام در ضلع جنوب شرقی، مخصوص نماز گزاردن مالک ـ مؤسس مذهب مالکی ـ و فعلاً اثری از آن نیست.
مقام مصلی: جایی را میگویند که حضرت ابراهیم(ع) در آنجا نماز گزارده بود[۴۶].
احکام مسجد الحرام
تحیّت و احترام مساجد به خواندن نماز در آنهاست؛ لیکن تحیّت مسجد الحرام، به طواف کردن گرد کعبه میباشد[۴۷]. برخی تحیّت مسجد الحرام را نیز همچون سایر مساجد نماز دانستهاند[۴۸].
از آداب و مستحبات دخول در مسجد الحرام، غسل، داخل شدن با پای برهنه و خشوع و وقار، ورود از باب بنی شیبه و خواندن دعاهای وارد شده میباشد[۴۹]. بنابر مشهور خوابیدن در مساجد مکروه است. این کراهت در مسجد الحرام و مسجد النبی شدیدتر است[۵۰].
عبور جنب حائض و نفساء از مسجد (ورود از دری و خروج از دری دیگر بدون توقف) جایز است؛ اما در مسجد الحرام و مسجد النبی حرام میباشد؛ چه صرفاً عبور کند یا بخواهد چیزی بردارد و چنانچه در مسجد جنب شود باید فوری تیمم کند و خارج شود[۵۱].
از آنجا که مسجد الحرام جزء حرم مکه به شمار میرود، احکام حرم از قبیل حرمت صید و و عدم تعرض به بزهکار پناهنده به آن دربارۀ آن جاری میشود[۵۲].
مسجد الحرام در عصر ظهور
در برخی روایات، محل آغاز ظهور حضرت مهدی(ع) مسجدالحرام دانسته شده است[۵۳]. امام صادق(ع) در این باره فرمود: «همانا قائم، آنگاه که خروج کند، به مسجد الحرام داخل شده، در حالی که رو به کعبه کرده است به مقام تکیه میزند و...»[۵۴].[۵۵]
یاران حضرت به طور معجزهآسا و با طیالارض در یک شب در این مسجد گرد هم آمده و با ایشان بیعت مینمایند. البته از تحولاتی که در آخرالزمان پیش میآید، مسجد الحرام نیز مستثنی نبوده و شاهد خرابیها و بازسازیهای فراوان شده است[۵۶].
همچنین روایت شده است که در عصر ظهور مسجدالحرام به حدود اصلی خود برگردانده میشود. امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که قائم(ع) بپاخیزد، مسجد الحرام را به حدود اصلی آن باز میگرداند و مقام ابراهیم را به جایگاه نخستین آن انتقال میدهد[۵۷].[۵۸]
منابع
پانویس
- ↑ سوره بقره، آیات ۱۴۴، ۱۴۹، ۱۵۰، ۲۱۷؛ سوره مائده، آیه ۲؛ سوره انفال، آیه ۳۴؛ سوره توبه، آیات ۲۸، ۱۹، ۷؛ سوره اسراء، آیه ۱؛ سوره حج، آیه ۲۵ و ۲۷؛ سوره فتح، آیه ۲۵ و ۲۷.
- ↑ «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند» سوره بقره، آیه ۱۲۷.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۵۵.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۲۰.
- ↑ مناسک حج، ص۵۰۸، مسأله ۱۳۱۲.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۸۹؛ الکافی، ج۴، ص۵۳۲.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۵۷، ص۶۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۶۱.
- ↑ سفرنامه ابن جبیر، ص۱۲۱.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، قائدان، ص۲۳۱ و ۲۳۷.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۷، ص۲۰.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۶۲.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۲۴.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۶۳.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، ص۸۰.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۶۴.
- ↑ فصلنامه میقات حج، ش۵۸، ص۸۴.
- ↑ اسد الغابه، ج۳، ص۷ و ۳۷۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۶۷.
- ↑ مدینهشناسی، ج۱، ص۸۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۶۸.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص۴۸۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص۴۸۶.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۴۸۶.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، مشعر، ص۱۰۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۴۸۷.
- ↑ فروع کافی کلینی، ج۴، ص۲۱۰.
- ↑ ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى﴾ «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد» سوره اسراء، آیه ۱.
- ↑ اخبار مکه فاکهی، ج۲، ص۱۵۸.
- ↑ اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۶۰ - ۱۶۱.
- ↑ اخبار مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ اخبار، مکه، فاکهی، ج۲، ص۱۶۷؛ شفاء الغرام، فاسی المکی، ج۱، ص۳۷۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۷۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۵۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۵۷۳.
- ↑ التاریخ القویم، ج۵، ص۳۲۸.
- ↑ التاریخ القویم، ج۵، ص۳۲۸.
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، مشعر، ص۱۰۸.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، مشعر، ص۲۶۵.
- ↑ راهنمای حریمین شریفین، ج۴ - ۵، ص۱۳۲.
- ↑ در روایت وسایل از کافی و تهذیب امام ششم نقل شده است و چون عبور از مسجد برای حایض حرام است شاید مراد همان خون استحاضه است.
- ↑ وسایل الشیعه، ج۱۳، ص۴۶۴.
- ↑ تاریخ المدینة المنورة، ابن شبه، ج۱، ص۵.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، مشعر، ص۲۶۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۹۶۵-۹۷۴.
- ↑ الروضة البهیة، ج۱، ص۵۴۲ ـ ۵۴۳.
- ↑ مناسک حج (مراجع)، ص۳۵۳.
- ↑ جواهر الکلام، ج۵، ص۶۰ و ج۱۹، ص۲۸۲ ـ ۲۸۴.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۴، ص۱۲۲ ـ ۱۲۳ و ج۲۰، ص۱۱۰ .
- ↑ جواهر الکلام، ج۳، ص۵۵ ـ ۵۶.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۷، صفحه ۷۱۸-۷۲۰.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۴۷۶، ح ۵۰۲.
- ↑ «إِنَ الْقَائِمَ إِذَا خَرَجَ دَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَيَسْتَقْبِلُ الْكَعْبَةَ وَ يَجْعَلُ ظَهْرَهُ إِلَى الْمَقَامِ»، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص۵۹.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۳۹۸ - ۳۹۹.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۵۴۶.
- ↑ ارشاد مفید، ص۳۶۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص۳۳۸.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۴۳.