منشأ عصمت معصومین چیست؟ (پرسش)
منشأ عصمت معصومین چیست؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | منشأ عصمت |
مدخل وابسته | عصمت در کلام اسلامی |
تعداد پاسخ | ۷ پاسخ |
منشأ عصمت معصومین چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
در مورد منشأ یا همان موجبات عصمت دیدگاههای مختلفی از سوی متکلمان اسلامی مطرح شده است.
اسباب چهارگانه
قائلان این دیدگاه[۱] «عصمت» را منافی با اختیار معصوم نسبت به انجام معاصی نمیدانند و خود بر چند طایفهاند[۲]، برخی معتقدند: عصمت عبارت است از عنایت ویژه و پنهانی که خداوند، پیامبر و امام را از آن بهرهمند مینماید و در زیر سایه این لطف در نفوس ایشان، انگیزه ترک طاعت و فعل معصیت از میان میرود، لذا هیچگاه مرتکب معصیت نمیشوند چون داعی بر آن ندارند. از منظر ایشان، اجتماع چهار عنصر (سبب) موجب پیدایشِ صفت عصمت (لطف خفی) میشود:
- در نفس یا بدن مطهر معصوم، خاصیتی (عاملی/ عنصری) وجود دارد که اقتضا میکند ملکه مانع از فجور در او پدید آید.
- علم و یقین نسبت به زیانها و مفاسد معاصی و فوائد طاعات در او حاصل است.
- وحی یا الهام مستمرّ به معصومان، بینش ایشان نسبت به حقیقت معاصی و طاعات را موکد و عمیق میسازد.
- توجه به اینکه در صورت ترک اولی و راجح، مورد مواخذه و سختگیری الهی قرار خواهد گرفت[۳].[۴].[۵]
علم ویژه
بسیاری از اندیشوران اسلامی، به ویژه در عصر کنونی علت و منشأ عصمت را نوعی خاصّ از علم و آگاهی میدانند[۶]؛ به این بیان که وجود علم قطعی و تام نسبت به خدای متعال و صفات جمال و جلال او و یا علم تامّ نسبت به حقیقت معاصی و طاعات در نفس معصومان، موجب پیدایش صفت عصمت در ایشان میگردد[۷].[۸]
علم و اراده
برخی از اندیشمندان معاصر، عصمت را معلول علم و اراده معصومان دانستهاند[۹]. بیان ایشان چنین است: "هر قدر انسان حقایق را بهتر بشناسد و نسبت به آنها آگاهی و توجه بیشتر و زندهتر و پایدارتری داشته باشد و نیز اراده نیرومندی بر مهار کردن تمایلات و هیجانات درونیش داشته باشد، حسن انتخاب بیشتری خواهد داشت و از لغزشها و کج رویها بیشتر در امان خواهد بود"[۱۰].[۱۱]
اراده و انتخاب
برخی عصمت را زاییده اراده قوی و حسن انتخاب میدانند. از نظر آنان عصمت پدیدهای است کاملا ارادی و اختیاری و اراده انسان در پیدایش این ویژگی نقش تعیین کنندهای دارد و در انحصار افراد معدودی نیست، بلکه همه انسانها میتوانند این ویژگی را در خود ایجاد کنند. به باور ایشان تقوا و عصمت از یک ریشهاند. تقوا به معنای پرهیز از گناه نیست، بلکه به معنای ملکهای است که موجب مصونیت انسان از ابتلا به گناه میشود. تقوا و عدالت نیز مرتبه ای از عصمت است و عصمت مطلقه عبارت است از شدت ملکه تقوا و عدالت. عامل اصلی و ریشه واقعی ملکه عصمت، اراده و انتخاب انسان است[۱۲].
تمامیّت عقل
برخی از حکمای الهی، تامّ و کامل بودن «قوّه عقل» را ریشه و منبع «عصمت» شمردهاند[۱۳].[۱۴]
روح القدس
در برخی از روایات از روح القدس به عنوان منبع علم معصومان و به عبارت دیگر منشأ عصمت نام برده شده است. با این حال در اینکه مصداق روح القدس و مراد از آن چیست و به چه کسانی اختصاص دارد، لسان روایات مختلف است. بنا بر روايت برخى علماى شيعى از ائمه، روح القدس از زمانى كه بر رسول اكرم(ص) نازل شده، به آسمان برنگشته و همواره با امامان بوده و اكنون نيز با امام دوازدهم(ع)، همراه است[۱۵]. بر اساس این روایات، میتوان روحالقدس را مؤید ارواح دیگر و پایه عصمت معصومین دانست[۱۶].
با توجه به آنچه گفته شد به نظر میرسد بازگشت روح القدس به همان علم خاص یا ویژهای است که متکلمان آن را به عنوان یکی از عوامل موجب عصمت ذکر کردهاند.
آفرینش طاعت
برخی از اشاعره مانند تفتازانی و جوینی معتقدند که خداوند در افعال معصوم فقط طاعتها را میآفریند[۱۷]. این نظریه مردود است؛ چراکه بر اساس آن باز هم عصمت به فعل خداوند برگشته و موجب جبر میشود[۱۸].
نیافریدن گناه
غالب اشاعره که تمام افعال را بدون واسطه به خداوند نسبت میدهند، معتقدند خداوند در اعمال معصوم فعل گناه را خلق نمیکند[۱۹]. این دیدگاه مورد پذیرش نیست چه اینکه بر اساس آن عصمت یک امر عدمی است که نه تنها منجر به جبر میشود بلکه فضیلتی برای صاحب آن نیز نخواهد بود[۲۰].
شعور و آگاهی
از منظر برخی از اندیشوران[۲۱] خاستگاه عصمت علم و آگاهی خاص معصومان از نتایج و عواقب افعال زیبا و زشت است، علم به اینکه ارتکاب عمل زیبا و نیکو نتیجه قطعی خوبی برای انسان و ارتکاب گناه و معصیت نتیجه دردناک و سوئی را به همراه خواهد داشت، این علم داعی و موجب حصول مصونیت و عصمت میشود.
لکن به نظر میرسد آنچه خداوند بر شخص معصوم عنایت میکند فراتر از علم و لو علم خاص است، علم تنها مانند آئینه، شأن ارائه و کاشفیت دارد. اما اینکه آن اعطای الهی چیست که موجب عصمت میشود، میتواند ملکه وحی و تهدیدهای الهی باشد که در نظریه پیشین اشاره شد[۲۲].
رحمت رحیمی
برخی معتقدند از منظر قرآن، رحمت رحیمی، از جمله اسباب عصمت معصومین است. این رحمت، فراتر از رحمت رحمانی است و تنها به شماری از افراد از جمله مؤمنان تعلق میگیرد، در حالی که همه موجودات هستی از رحمت رحمانی برخوردار هستند. از نظر قرآن، رحمت خاص رحیمی موجب میشود تا شخصی دارای عصمت شود[۲۳].[۲۴]
تفضل الهی
فضل به دو دسته ذاتی و پاداشی اکتسابی تقسیم میشود. برخی از فضلهای الهی برای مسئولیتها و مأموریتهای خاص به افراد داده میشود[۲۵]؛ چنان که تفضل مرد بر زن برای قوامیت و مدیریت خانه و انفاق است[۲۶]؛ همچنین خدا انسان را بر بسیاری از موجودات فضیلت بخشیده تا در جایگاه خلافت قرار گیرد[۲۷]؛ همچنین تفضل پیامبران بر دیگر افراد بشر برای مأموریت رسالت و پیامبری است[۲۸]. البته این تفضل حتی در میان پیامبران خدا نیز یک سطح و مرتبه نیست؛ زیرا مأموریتهای آنان با هم در برخی از امور و مسائل فرق دارد[۲۹]. از نظر قرآن، مأموریت خاص برای این دسته از نوع بشر به عنوان انبیاء یا رسولان موجب شده تا برای آنان عصمت خاص قرار داده شود تا به مأموریت خویش بپردازند[۳۰].[۳۱]
ربوبیت الهی
از نظر قرآن، مقام ربوبیت خدا موجب میشود تا خدا برای تحقق اهداف حکیمانه، به پرورش بپردازد و در مقام ربوبیت اقداماتی در همه ابعاد انجام دهد که از جمله آن ایجاد عصمت برای برخی از بشر است[۳۲].[۳۳]
اراده الهی
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، اراده الهی به این تعلق گرفته تا عصمت برای گروهی، از جمله امام معصوم(ع) قرار داده شود[۳۴]. البته باید توجه داشت که اراده الهی تابع مشیت الهی و آن نیز تابع حکمت الهی است؛ حکمت الهی همان اهداف غایی است که برای هر مخلوقی قرار داده شده است. هدف غایی برای انسان عبودیت ارادی و اختیاری است که بدان متالّه و خدایی شده در مقام مظهریت در ربوبیت به خلافت میپردازد[۳۵]. به هر حال، اراده مبتنی بر مشیت حکیمانه الهی است که عصمت را برای معصومان از امامان ثابت گردانیده است[۳۶].
مجموع علل طبیعی، انسانی و الهی
پیدایش و پایداری عصمت را نمیتوان فقط به یک یا دو عامل نسبت داد، بلکه مجموعهای از عوامل گوناگون طبیعی و انسانی و الهی در این زمینه نقش میآفرینند؛ به دیگر سخن، از آنجا که عوامل گوناگونی در شکلگیری شخصیت انسان دخیل است، عصمت را نیز نمیتوان فقط رهآورد عوامل طبیعی چون وراثت و تأثیر محیط خانوادگی و اجتماعی دانست، چنانکه نمیتوان زمینههای پیدایش آن را در علم و اراده و استعداد انسان معصوم محدود کرد یا اینکه آن را صرفاً معلول لطف و فضل الهی خواند[۳۷]؛ زیرا نگاه انحصارگرایانه در هر یک از عوامل سهگانه موجب میشود نقش عوامل دیگر نادیده گرفته شده و این نظریه دچار چالش شود. بنابراین، زمینههای مهم پیدایش عصمت را میتوان در چند مورد خلاصه کرد: وراثت؛ تربیت خانواده؛ گزینش ارادی و اختیاری و لطف و امداد الهی[۳۸].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن قدردان قراملکی؛ |
---|
۲. حجت الاسلام و المسلمین جعفر انواری؛ |
---|
۳. حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم صفرزاده؛ |
---|
4. حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی؛ |
---|
۵. خانم فاطمه محقق؛ |
---|
6. حجت الاسلام و المسلمین احمد حسین شریفی؛ |
---|
۷. حجت الاسلام و المسلمین خلیل منصوری؛ |
---|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ برای نمونه: رازی، فخرالدین، المحصل، ص۵۲۲؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.
- ↑ حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.
- ↑ حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی؛ واعظ حسینی، مقاله «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، ص۲۳ ـ ۲۶.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج ۲، ص۱۳۹ و ج ۱۱، ص۱۶۳؛ سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۳، ص۱۵۹.
- ↑ جرجانی، میرسید شریف، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۱؛ سیوری، فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۲۴۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی؛ واعظ حسینی، مقاله «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰؛ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت ص ۴۷؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۱۱۴-۱۱۹.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۲۰۵.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی، راه و راهنماشناسی، ص۱۱۹.
- ↑ حسن یوسفیان؛ احمد حسین شریفی، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۵۹-۵۱؛ ربانی گلپایگانی؛ واعظ حسینی، مقاله «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، فلسفه وحی و نبوت، ص۲۱۸ -۲۱۰؛ ربانی گلپایگانی؛ واعظ حسینی، مقاله «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۱۱۴-۱۱۹.
- ↑ لاهیجی، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۲۸؛ جوادی آملی، عبدالله، سرچشمه اندیشه، ج، ص۲۲۹. حکیم ملامهدی نراقی در این زمینه مینویسند: "قابل رتبه نبوّت کسی است که جمیع قوای طبیعیّه و حیوانیّه و نفسانیّه او، مطیع و منقاد و مقهور عقل او شده باشد و کسی که جمیع قوّتهای او تابع عقل او شوند، محال است که معصیت از او سرزند و صادر شود؛ زیرا که جمیع معاصی در نظر عقل قبیح است و هر که معصیتی از او صادر میشود تا یکی از قوّتهای او مثل قوّت غضبی یا قوّت شهوی یا غیرهما، بر عقل او غالب نشود، محال است که مرتکب معصیت شود. نراقی، ملامهدی، انیس الموحدین، ص۹۴.
- ↑ ربانی گلپایگانی؛ واعظ حسینی، مقاله «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص۷۴-۵۰؛ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت ص ۴۷؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۱۱۴-۱۱۹.
- ↑ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۶۰ـ۶۱؛ جوادى آملى، عبدالله، ج۵، ص۴۷۰ـ۴۷۱.
- ↑ ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۵، ص۱۷-۱۵
- ↑ "اللطف و التوفیق قدره الطاعه و الخذلان خلق قدره المعصیه و العصمه هی التوفیق بعینه …کذا ذکره إمام الحرمین و قال ثم الموفق لا یعصى إذ لا قدره له على المعصیه و بالعکس و مبناه على أن القدره مع الفعل ولیست نسبته إلى الطرفین على السواء"، تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۱۵۹
- ↑ محقق، فاطمه، عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن، ص ۸۴.
- ↑ قاضی عضد الدین ایجی مینویسد: "وهی عندنا ان لا یخلق الله فیهم ذنباً"، رک: ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰٫؛ تفتازانی (متوفای۷۲۹ﻫ.ق) نیز مینویسد: "ومن اصحابنا مَن قال: العصمه أن لا یخلق الله تعالى فی العبد الذنب"، تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۱۶۰.
- ↑ محقق، فاطمه، عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن، ص ۸۴.
- ↑ ر.ک: مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۷۴؛ محمدحسین حسینی طهرانی، امامشناسی، ج۱، ص۸۰؛ جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۵۹؛ محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء، ص۱۹.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۵۳؛ سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ منصوری، خلیل، نسبت جبر و عصمت از نظر قرآن.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۲۱.
- ↑ سوره نساء، آیه ۳۴.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۷۰؛ سوره بقره، آیات ۳۰ تا ۳۴.
- ↑ سوره انعام، آیه ۸۶؛ نمل، آیه ۱۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۵۳؛ سوره اسراء، آیه ۵۵.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ منصوری، خلیل، نسبت جبر و عصمت از نظر قرآن.
- ↑ سوره یوسف، آیات ۲۱ تا ۲۴.
- ↑ منصوری، خلیل، نسبت جبر و عصمت از نظر قرآن.
- ↑ سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ سوره ذاریات، آیه ۵۶؛ سوره بقره، آیات ۳۰ و ۳۱ و ۱۳۸؛ سوره آل عمران، آیه ۷۹.
- ↑ منصوری، خلیل، نسبت جبر و عصمت از نظر قرآن.
- ↑ ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، پژوهشها و پاسخهای مذهبی، ج۱، ص۱۷۰ – ۱۶۵؛ محمد ریشهری، فلسفه وحی و نبوت، ص۲۰۷.
- ↑ یوسفیان، حسن؛ شریفی، احمد حسین، پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۵؛ هاشمی تنکابنی، سید موسی، عصمت ضرورت و آثار، ص ۵۰-۵۴؛ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۱۱۴-۱۱۹.
- ↑ ر.ک: تلخیص المحصل، ص۳۶۹؛ کشف المراد، ص۳۶۵؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۷، ص۸؛ مناهج الیقین فی اصول الدین، ص۲۷۹.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، ص۲۳ ـ ۲۶.
- ↑ ر.ک: مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۷۴؛ محمدحسین حسینی طهرانی، امامشناسی، ج۱، ص۸۰؛ جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۵۹؛ محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء، ص۱۹.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۷۹ و نیز: ج۲، ص۱۳۸؛ ج۱۱، ص۱۶۲.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۸۰.
- ↑ التحقیق یقتضی أن لا تکون العصمة لأجل الطمع فی السعادة و الخوف من المعصیة لأن ذلک یقتضی أن لا تکون العصمة مقتضی طبع صاحبهما بل تکون بالتکلف (تلخیص المحصل، ص۳۶۹).
- ↑ روایت ذیل حضرت علی ناظر به آن است: إن قوما عبدوا اللّه رغبة فتلک عبادة التجار و أن قوما عبدوا اللّه رهبة فتلک عبادة العبید و أن قوما عبدوا اللّه شکرا فتلک عبادة الاحرار (نهج البلاغه، حکمت شماره ۲۲۹).
- ↑ جعفر سبحانی، الالهیات، ج۳، ص۱۶۲.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، ص۲۳ ـ ۲۶.
- ↑ ر.ک: محمد ریشهری، فلسفه وحی و نبوت، ص۲۱۸.
- ↑ مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۱۱۹ و نیز: جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۳، ص۲۹۷.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، ص۲۳ ـ ۲۶.
- ↑ «و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست» سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ یک دیدگاه حقیقت «روح» القاء شده به پیامبر را خارج از ذات پیامبر تفسیر میکند. (ر.ک: المیزان، ج۱۳، ص۱۹۵؛ ج۱۹، ص۱۹۷؛ ج۲۰، ص۱۷۳) دیدگاه دوم آن را شأن و مرتبهای از نفس کامل پیامبر توصیف میکند. (ر.ک: تعلیقات ملاصالح مازندرانی بر اصول کافی، ج۵، ص۶۵ و ۶۶؛ مرآة العقول، ج۳، ص۱۶۶).
- ↑ الکافی، کتاب الحجه، باب الروح، حدیث اول، ص۲۷۳.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، ص۲۳ ـ ۲۶.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.
- ↑ مقداد بن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، تحقیق مجمع الفکر الاسلامی، ص۱۷۰.
- ↑ «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۷۸.
- ↑ «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
- ↑ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۱۲۹.
- ↑ روح الله خمینی، چهل حدیث، ص۵۵۲.
- ↑ عبدالله شبر، حق الیقین، ص۹۰.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار (وحی و نبوت)، ج۲، ص۱۶۰.
- ↑ ر.ک: محمدتقی مصباح، آموزش عقاید (مشکات)، ج۲۹، ص۲۳۷؛ همو، معارف قرآن: راه و راهنماشناسی، ص۳۰۳.
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۱۳۹؛ ر.ک: علی ربانی و کریم واعظ حسینی، «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش۹۰، تابستان ۱۳۹۳.
- ↑ ر.ک: کمال حیدری، العصمة، ص۱۳۸.
- ↑ «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پردهای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمیگیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
- ↑ «و به آنان از کار (شریعت) برهانهایی (روشن) بخشیدیم پس، اختلاف نورزیدند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند (آن هم) از سر افزونجویی میان خود؛ بیگمان پروردگارت روز رستخیز میان آنان در آنچه اختلاف میورزیدند داوری خواهد کرد» سوره جاثیه، آیه ۱۷.
- ↑ «سپس روز رستخیز آنان را خوار میگرداند و میفرماید: آن شریکهای من که برای آنان (با پیامبران) مخالفت میکردید کجایند؟ و اهل دانش میگویند: بیگمان امروز خواری و عذاب برای کافران است» سوره نحل، آیه ۲۷.
- ↑ «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند» سوره عنکبوت، آیه ۴۹.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۴۷.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۱۰۸.
- ↑ تلخیص المحصل، ص۳۶۹؛ ارشاد الطالبین الى نهج المسترشدین، ص۳۰۱؛ علامه حلی، کشف المراد، ص۳۶۵.
- ↑ «و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۷۸-۸۰؛ ج۱۱، ص۱۶۰-۱۶۴؛ الالهیات، ج۳، ص۱۵۹-۱۶۳؛ سید محسن خرازی، بدایة المعارف، ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ گوهر مراد، ص۳۷۹؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۹، ص۳۰-۳۱.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی مینهد.».. سوره انفال، آیه ۲۹.
- ↑ «و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم.».. سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
- ↑ «اما آن کسان که به خداوند ایمان آوردند و به او چنگ در زدند، (خداوند) آنان را در بخشایش و بخششی از خویش در خواهد آورد و ایشان را به راهی راست به سوی خود راهنمایی خواهد کرد» سوره نساء، آیه ۱۷۵.
- ↑ «و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۶-۱۹۹۷.
- ↑ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۶-۱۹۹۷.
- ↑ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷-۱۹۹۸.
- ↑ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷-۱۹۹۸.
- ↑ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۶-۱۹۹۷.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۱۱۴-۱۱۹.
- ↑ برای نمونه: رازی، ۱۴۱۱: ۵۲۲؛ سیوری، ۱۳۹۶: ۲۴۴
- ↑ حلی، ۱۴۱۳: ۳۶۵
- ↑ همان: ۳۶۵
- ↑ ن.ک: طوسی، ۱۴۰۵: ۳۶۹؛ سیوری، ۱۴۰۵: ۳۰۲
- ↑ سبزواری، بیتا: ۴۷۶
- ↑ ن.ک: ری شهری، ۱۳۷۵: ۲۱۰؛ شریفی، ۱۳۸۸: ۵۱
- ↑ سیوری، ۱۴۰۵: ۳۰۲
- ↑ طباطبائی، همان، ۲: ۱۳۹؛ همان، ۱۱: ۱۶۳؛ مطهری، همان، ۲: ۱۶۰؛ سبحانی، ۱۴۱۲، ۳: ۱۵۹
- ↑ جرجانی، همان، ۸: ۲۸۱؛ سیوری، همان: ۲۴۴
- ↑ برای نمونه ن.ک. طباطبائی، همان، ۲: ۱۳۴؛ مطهری، همان، ۲: ۱۵۹؛ سبحانی، همان، ۳: ۱۵۸
- ↑ طباطبائی، همان، ۲: ۱۳۹
- ↑ ن.ک: طباطبائی، بیتا[الف]: مرحله۱۲، فصل ۱۳
- ↑ همو، بیتا، ۲: ۱۳۸
- ↑ «و اگر فضل خدا و رحمتش از تو دستگیرى نمىکرد، چیزى نمانده بود که طایفهاى از کفار تو را گمراه کنند هر چند که جز خودشان را گمراه نمىکنند و خردلى به تو ضرر نمىزنند، چون خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرده و چیزهایى به تو آموخته که نه مىدانستى و نه مىتوانستى بدانى و فضل خدا بر تو بزرگ بود».، سوره نساء، آیه ۱۱۳
- ↑ همان، ۱۱: ۱۲۹
- ↑ برای نمونه: ن.ک: طبرسی، ۱۳۷۲، ۵: ۳۴۴؛ آلوسی، ۱۴۱۵، ۶: ۴۰۵
- ↑ طباطبائی، همان، ۱۱: ۳۱-۳۲
- ↑ کلینی، بیتا، ۱: ۱۷۳
- ↑ سوره شوری، آیه ۵۲
- ↑ طباطبائی، همان، ۵: ۸۰
- ↑ ربانی گلپایگانی، ۱۳۸۲: ۳۷۰
- ↑ «خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد». سوره انعام، آیه ۱۲۴
- ↑ طباطبائی، همان، ۵: ۸۰
- ↑ سوره انعام، آیات ۸۷-۸۸
- ↑ سوره مائده، آیه ۶۷
- ↑ همان: ۱۱: ۱۶۳-۱۶۴
- ↑ سبحانی، همان، ۳: ۱۶۱؛ جوادی آملی، ۱۳۹۰: ۱۹۸
- ↑ ن.ک. سبحانی، همان، ۳: ۱۶۰
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث: ۵۵۲
- ↑ همان، ۱۱: ۱۲۹
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۱۳
- ↑ همان، ۵: ۷۹-۸۰
- ↑ حلی، ۱۴۱۳: ۳۶۵؛ سیوری، ۱۳۹۶: ۲۴۴؛ سبزواری، بیتا: ۴۷۶
- ↑ سبحانی، همان، ۳: ۱۵۹
- ↑ همان: ۱۶۲
- ↑ همان، ۵: ۷۸
- ↑ سوره انعام، آیه ۱۲۲
- ↑ سوره مجادله، آیه ۲۲
- ↑ همان، ۱۱: ۱۵۸-۱۶۳
- ↑ همان، ۲: ۱۳۹
- ↑ سوره مطففین، آیات ۲۱-۱۸
- ↑ سوره تکاثر، آیات۶-۵
- ↑ همان، ۱۱: ۱۶۱
- ↑ ن.ک. بقره: ۱۲۰، آلعمران: ۶۱، رعد: ۳۷، تکاثر: ۶
- ↑ همان، ۲: ۱۳۸
- ↑ سبحانی، ۱۳۶۶، ۵: ۱۸
- ↑ همان
- ↑ ریشهری، همان: ۲۰۳
- ↑ همان
- ↑ سبحانی، همان، ۵: ۱۸
- ↑ کلینی، همان، ۱: ۲۷۲
- ↑ همان، ۱۱: ۱۶۱
- ↑ همان، ۲: ۱۲۹
- ↑ همان
- ↑ مصباح یزدی، آموزش عقاید: ۲۰۵
- ↑ همان
- ↑ همو، راهنماشناسی: ۱۱۹
- ↑ ن.ک. شریفی، همان: ۵۱-۵۹
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۷۵
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۴۶
- ↑ سوره نمل، آیه ۱۴
- ↑ همان: ۵۳-۵۴
- ↑ طباطبائی، بیتا، ۲: ۱۳۹
- ↑ همان، ۵: ۷۹
- ↑ همان، ۱۱: ۱۶۳
- ↑ شریفی، همان: ۵۸-۶۷
- ↑ همان
- ↑ ریشهری، همان: ۲۱۰
- ↑ همان: ۲۱۰-۲۱۸
- ↑ سبحانی، بیتا: ۲۹
- ↑ ری شهری، همان: ۲۱۱
- ↑ همان: ۲۱۰
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۲: ۴۳۶
- ↑ حلی، ۱۴۰۹: ۱۱۵، ۱۱۹؛ لاهیجی، همان: ۱۲۸؛ جوادی آملی، ۱۳۸۶، ۴: ۲۲۹
- ↑ نراقی، ۱۳۶۹: ۹۴
- ↑ سوره نجم، آیات ۱۱-۱۷
- ↑ جوادی آملی، همان، ۴: ۲۲۶-۲۳۱
- ↑ همو، پیامبر رحمت: ۶۵-۷۰
- ↑ شریفی، همان: ۵۶
- ↑ سبزواری، همان: ۳۸۷
- ↑ بهاءالدینی، ۱۳۸۱: ۲۲۴
- ↑ همان: ۲۲۹
- ↑ همان: ۴۲۵ و ۲۴۶
- ↑ همان: ۱۸۶ و ۲۴۹
- ↑ همو، سلوک معنوی: ۸۶
- ↑ ربانی گلپایگانی؛ واعظ حسینی، مقاله «منشأ عصمت»، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۹۰، ص ۵۰ ـ ۸۷.
- ↑ الگو:متن عربی. سعدالدین، تفتازانی، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۱۶۰
- ↑ «العصمة ان لا یخلق الله تعالی الذنب فی العبد مع بقاء قدرته و اختیاره».نجم الدین ابی حفص عمر بن محمد نسفی، شرح عقاید نسفیه، ص۱۸۵، شرح: سعد الدین مسعود بن عمر تفتازانی، ط آستانه
- ↑ ابوالحسن اشعری در کتاب «مقالات الاسلامیین» عقاید اصحاب حدیث و اهل سنت را به گونه ای بیان کرده که با توجه به آن از تفسیر عصمت، به صورتی که تفتازانی انجام داده جای شگفتی نخواهد ماند. الگو:متن عربی. أبی الحسن الأشعری، مقالات الإسلامیین واختلاف المصلین، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۱، تحقیق: هلموت ریتر، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چ۳، بیتا
- ↑ شرح المقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۱۵۹
- ↑ ر.ک: المیزان، ج ۲، صص ۷۸، ۸۲، ۱۳۹.
- ↑ علی بن محمد اللیثی الواسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۳۷۱، تحقیق: حسین الحسینی البیرجندی، قم: دار الحدیث، چ اول، ۱۳۷۶ش
- ↑ الگو:متن عربی. ر.ک: المیزان، ج ۵، ص۷۴-۷۳
- ↑ سوره التکاثر، آیات ۶- ۵
- ↑ وحی و نبوت در قرآن، ص۲۳۹
- ↑ الگو:متن عربی. اللوامع الالهیهْ فی مباحث الکلامیهًْ، ص۲۴۴
- ↑ آعبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، سیره رسول اکرم(ص))، ص۵
- ↑ «کسانی که به آنان کتاب آسمانی داده ایم پیامبر را همچون فرزندان خود میشناسند ولی جمعی از آنان حق را آگاهانه کتمان میکنند». سوره بقره، آیه ۱۴۶
- ↑ «هنگامی که آیات روشنی بخش ما به سراغ آنها آمد، گفتند: «این سحری است آشکار!»؛ و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود! آنها به پیامبری موسی یقین داشتند امابه سبب ستم و تکبر او را انکار میکردند». سوره نمل، آیات ۱۴- ۱۳.
- ↑ «و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولی (سرانجام) خود را از آن تهی ساخت و شیطان در پی او افتاد، و از گمراهان شد»! سوره اعراف، آیه ۱۷۵.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص۳۳۲.
- ↑ ر.ک: صحیفه عصمت، ص۴۹.
- ↑ با توجه به آیات مطرح شده میتوان به مهمترین عامل در عصمت پی برد و آن پاک بودن از صفات رذیله و هوای نفسانی است. امام باقر(ع) در ادامه بیان قضیه بلعم باعورا میفرماید: «الاصل فی ذلک بلعم، ثم ضربه الله مثلاً لکلّ مؤثر هواه علی هدی الله من اهل القبلة» مهمترین مؤلفه ای که در آیه تطهیر به آن اشاره شده، همین حقیقت است و به همین دلیل خدای متعال در قرآن کریم اهمیت تزکیه نفس از صفات رذیله را در سوره شمس بعد از ۱۱ قسم بیان کرده است؛ زیرا پایه و اساس هر گناه و خطایی صفات رذیله است. (محقق کتاب)
- ↑ ر.ک: علی ربانی گلپایگانی (عصمت امام از دیدگاه خرد)، مجله انتظار، ش ۱۲-۱۱، ص۷۷
- ↑ بحارالأنوار، ج ۶۷، ص۱۸۶، بیروت. (محقق کتاب)
- ↑ ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص۵۹.
- ↑ ر.ک: گوهر مراد، ص۳۷۹؛ مولی محمد مهدی نراقی، انیس الموحدین، تصحیح: قاضی طباطبایی، بیجا: انتشارات الزهراء، ۱۳۶۳ش، ب ۳، ف ۲، ص۹۹.
- ↑ ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص۵۹-۶۰
- ↑ استاد محمد محمدی ری شهری، فلسفه وحی و نبوت، (قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶)، ص۲۱۸-۲۱۹
- ↑ ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۱
- ↑ سوره شوری، آیه ۵۲
- ↑ «فقال(ع): خلق من خلق الله» ملا محمد صالح المازندرانی، شرح أصول الکافی، ج ۶، ص۶۲
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص۲۷۳، کتاب الحجهْ باب «الروح التی یسدد الله به الأئمه(ع)»، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفاری، طهران: دار الکتب الإسلامیه، چ ۵، ۱۳۶۳
- ↑ «منذ أنزل الله عزوجل ذلک الروح علی محمدصلی الله علیه وآله ما صعد إلی السماء وإنه لفینا». همان
- ↑ «عَنْ أبِی بَصِیرٍ قال: سَأَلْتُ أبَا عَبْدِاللهِ(ع) عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي﴾ قَالَ: خَلْقٌ أعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ کَانَ مَعَ رَسُولِ اللهِ(ص) وَهُوَ مَعَ الأئِمَّةِ وَ هُوَ مِنَ الْمَلَکُوتِ». الکافی، ج۱، ص۲۷۳
- ↑ مولی محمد صالح المازندرانی، شرح أصول الکافی، ج ۶، ص۷۶. «وَ هُوَ مَعَ الأئِمَّةِ یُسَدِّدُهُمْ وَ لَیْسَ کُلُّ مَا طُلِبَ وُجِدَ». کأنه قیل کون هذا الخلق مع أحد أمر عظیم یوجب رفعة محله ونظر جمیع الأنبیاء فی عروجه إلی المقامات العالیة فلم لم یکن معهم؟ فأجاب بأنه لیس کل ما طلب وجد، لأن وجوده مشروط بشروط وهو بلوغ الطالب غایة الکمالات البشریة التی لا غایة فوقها والبالغ إلیها هو محمد(ص) وأوصیاؤه الطاهرون}}. مولی محمد صالح المازندرانی، شرح أصول الکافی، ج۶، ص۷۶؛ الکافی، ج۱، ص۲۷۳
- ↑ «عَنْ أبِی حَمْزَهْ قَالَ: «سَألْتُ أبَا عَبْدِاللهِ(ع) عَنِ الْعِلْمِ أم هُوَ عِلْمٌ یَتَعَلَّمُهُ الْعَالِمُ مِنْ أفْوَاهِ الرِّجَالِ أمْ فی الْکِتَابِ عِنْدَکُمْ تَقْرَءُونَهُ فَتَعْلَمُونَ مِنْهُ قَالَ الأمْرُ أعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ وَ أوْجَبُ أمَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ﴾ ثُمَّ قَالَ أیَّ شَیْءٍ یَقُولُ أصْحَابُکُمْ فِی هَذِهِ الآیَةِ أَم یُقِرُّونَ أنَّهُ کَانَ فِی حَالٍ لا یَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَ لا الاِیمَانُ فَقُلْتُ لا أدْرِی جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا یَقُولُونَ فَقَالَ لِی بَلَی قَدْ کَانَ فِی حَالٍ لا یَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَ لا الاِیمَانُ حَتَّی بَعَثَ اللهُ تَعَالَی الرُّوحَ الَّتِی ذُکِرَ فِی الْکِتَابِ فَلَمَّا أوْحَاهَا إِلَیْهِ عَلَّمَ بِهَا الْعِلْمَ وَ الْفَهْمَ وَهِیَ الرُّوحُ الَّتِی یُعْطِیهَا اللهُ تَعَالَی مَنْ شَاءَ فَإِذَا أعْطَاهَا عَبْداً عَلَّمَهُ الْفَهْمَ». همان، ص۲۷۴
- ↑ «عن سعد الاسکاف قال: «أتَی رَجُلٌ أمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(ع) یَسْألُهُ عَنِ الرُّوحِ ألَیْسَ هُوَ جَبْرَئِیلَ فَقَالَ لَهُ أمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) جَبْرَئِیلُ(ع) مِنَ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحُ غَیْرُ جَبْرَئِیلَ فَکَرَّرَ ذَلِکَ عَلَی الرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ لَقَدْ قُلْتَ عَظِیماً مِنَ الْقَوْلِ مَا أحَدٌ یَزْعُمُ أنَّ الرُّوحَ غَیْرُ جَبْرَئِیلَ فَقَالَ لَهُ أمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) إِنَّکَ ضَالٌّ تَرْوِی عَنْ أهْلِ الضَّلالِ یَقُولُ اللهُ تَعَالَی لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه وآله أتی أمْرُ اللهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ وَ الرُّوحُ غَیْرُ الْمَلائِکَةِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ»». الکافی، ج۱، ص۲۷۴؛ نحل، آیات ۱-۲
- ↑ همان، باب ذکر الارواح التی فی الأئمه(ع)، ص۲۷۱
- ↑ سوره واقعه، آیات ۱۱- ۱۰
- ↑ ««عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ قَالَ أبُو عَبْدِ اللهِ(ع) یَا جَابِرُ إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ الْخَلْقَ ثَلاثَةَ أصْنَافٍ... فَالسَّابِقُونَ هُمْ رُسُلُ اللهِ(ع) وَ خَاصَّةُ اللهِ مِنْ خَلْقِهِ جَعَلَ فِیهِمْ خَمْسَةَ أرْوَاحٍ أیَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُدُسِ فَبِهِ عَرَفُوا الأَشْیَاءَ وَ أیَّدَهُمْ بِرُوحِ الایمَانِ فَبِهِ خَافُوا اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أیَّدَهُمْ بِرُوحِ الْقُوَّةِ فَبِهِ قَدَرُوا عَلَی طَاعَةِ اللهِ وَ أیَّدَهُمْ بِرُوحِ الشَّهْوَةِ فَبِهِ اشْتَهَوْا طَاعَةَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَرِهُوا مَعْصِیَتَهُ وَ جَعَلَ فِیهِمْ رُوحَ الْمَدْرَجِ الَّذِی بِهِ یَذْهَبُ النَّاسُ وَ یَجِیئُونَ وَ جَعَلَ فی الْمُؤْمِنِینَ وَ أصْحَابِ الْمَیْمَنَةِ رُوحَ الاِیمَانِ فَبِهِ خَافُوا اللهَ وَجَعَلَ فِیهِمْ رُوحَ الْقُوَّةِ فَبِهِ قَدَرُوا عَلَی طَاعَةِ اللهِ وَ جَعَلَ فِیهِمْ رُوحَ الشَّهْوَةِ فَبِهِ اشْتَهَوْا طَاعَةَ اللهِ وَ جَعَلَ فِیهِمْ رُوحَ الْمَدْرَجِ الَّذِی بِهِ یَذْهَبُ النَّاسُ وَ یَجِیئُونَ». الکافی، ج ۱، ص۲۷۲
- ↑ تعلیقات بر اصول کافی، ملا صالح، ص۱۳۶ ط سنگی؛ ملا محمد صالح المازندرانی، شرح أصول الکافی، ج ۴، ص۱۱۹، تحقیق و تعلیق: المیرزا أبو الحسن الشعرانی/ ضبط وتصحیح: السید علی عاشور، بیروت: دار إحیاء التراث العربی للطباعهْ والنشر والتوزیع، چ۱، ۱۴۲۱)
- ↑ ««یا جابر! إن فی الانبیاء والاوصیاء خمسة أرواح: روح القدس و روح الایمان و روح الحیاة و روح القوة و روح الشهوة، فبروح القدس یا جابر عرفوا ما تحت العرش إلی ما تحت الثری، ثم قال: یا جابر إن هذه الاربعة أرواح یصیبها الحدثان إلا روح القدس فإنها لا تلهو ولا تلعب» الکافی، ج ۱، ص۲۷۲
- ↑ ر.ک: السید جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرهْ النبی الاعظم(ص)، ج ۵، ص۱۹۲، بیروت: دار الهادی، چ ۴، ۱۴۱۵ق؛ محمد تقی مصباح یزدی، اصول عقاید۲ (راهنماشناسی)، ص۱۵۹ و ۱۶۴، قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه، چ ۱، ۱۳۶۷ش
- ↑ ر.ک: همان، ص۱۲۸-۱۱۵؛ و نیز ر. ک: خواجه نصیر الدین طوسی، تلخیص المحصل، ص۳۶۹؛ مقداد بن عبدالله سیوری، ارشاد الطالبیین الی نهج المسترشدین، ج۲، ص۳۰۲-۳۰۱؛ کشف المراد، ص۳۶۵؛ جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب والسنه و العقل، ج۳، ص۱۶۲-۱۵۹؛ مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۷۵- ۱۷۴، تهران: صدرا، چ ۱۰، ۱۳۶۸ ش.
- ↑ ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص۶۱-۶۳
- ↑ در روایتی از هشام بن حکم مطلب قابل توجهی بیان شده است که در آن پاک بودن امام از صفات رذیله را دلیل عصمت از گناه بیان میکند. «عن محمد بن أبی عمیر قال: ما سمعت ولا استفدت من هشام بن الحکم فی طول صحبتی له شیئا أحسن من هذا الکلام فی عصمة الامام، فانی سألته یوما عن الامام أهو معصوم؟ فقال: نعم، فقلت: فما صفة العصمة فیه؟ وبأی شئ یعرف؟ فقال: إن جمیع الذنوب [لها] أربعة أوجه لا خامس لها: الحرص والحسد والغضب والشهوة فهذه منفیة عنه، لا یجوز أن یکون حریصا علی هذه الدنیا وهی تحت خاتمه لأنه خازن المسلمین فعلی ماذا یحرص، ولا یجوز أن یکون حسودا لان الانسان إنما یحسد من فوقه ولیس فوقه أحد فکیف یحسد من هو دونه، ولا یجوز أن یغضب لشئ من أمور الدنیا إلا أن یکون غضبه لله عز وجل، فان الله عز وجل قد فرض علیه إقامة الحدود وأن لا تأخذه فی الله لومة لائم ولا رأفة فی دینه حتی یقیم حدود الله عز وجل ولا یجوز له أن یتبع الشهوات ویؤثر الدنیا علی الآخرة لان الله عز وجل حبب إلیه الآخرة کما حبب إلینا الدنیا فهو ینظر إلی الآخرة کما ننظر إلی الدنیا، فهل رأیت أحدا ترک وجها حسنا لوجه قبیح وطعاما طیبا لطعام مُر، وثوبا لینا لثوب خشن، ونعمة دائمة باقیة لدنیا زائلة فانیة» الخصال، الشیخ الصدوق، ص۲۱۵، ح ۳۶، منشورات جماعهًْ المدرسین، قم (محقق کتاب)
- ↑ محقق، فاطمه، عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن، ص ۸۴ ال ۱۰۷.
- ↑ تلخیص المحصّل، ص۳۶۹؛ همچنین ر.ک: ارشاد الطالبین، ص۳۰۱-۳۰۲؛ رسالة التقریب، ش۲، ص۱۴۱.
- ↑ تلخیص المحصّل، ص۳۶۹.
- ↑ کشف المراد، ص۳۶۵.
- ↑ فلسفه وحی و نبوت، ص۲۱۳-۲۱۴.
- ↑ بدایة المعارف الالهیة، ج۱، ص۲۵۹؛ امامشناسی، ج۱، ص۸۰؛ شهید مطهری، امامت و رهبری، ص۱۷۴ - ۱۷۵؛ الالهیات، ج٣، ص۱۵۹-۱۶۲؛ تنزیه الانبیاء، ص۱۹-۲۱.
- ↑ برای آشنایی اجمالی با آرای حکمای یونان در مورد علم و آگاهی ر.ک: فلسفه اخلاق، ص۱۰۹.
- ↑ فلسفه وحی و نبوت، ص۲۰۹-۲۱۰.
- ↑ الالهیات، ج۳، ص۱۵۹- ۱۶۲.
- ↑ «و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد» سوره اعراف، آیه ۱۷۵.
- ↑ «او را میشناسند همانگونه که فرزندانشان را میشناسند» سوره بقره، آیه ۱۴۶.
- ↑ «و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند» سوره نمل، آیه ۱۴.
- ↑ فلسفه اخلاق، ص۱۱۵.
- ↑ چنانکه امیر بیان، علی (ع) میفرمایند: «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ» (نهج البلاغه، حکمت ۲۲۹، ص۱۱۹۲)؛ گروهی خدا را از روی رغبت [به ثواب و بهشت] بندگی میکنند و این عبادت بازرگانان است، و گروهی به خاطر ترس [از عذاب]، که این عبادت غلامان است، و گروهی خدا را به خاطر سپاسگذاری عبادت میکنند که این عبادت آزادگان است.
- ↑ تلخیص المحصّل، ص۳۶۹.
- ↑ الالهیات، ج۳، ص۱۶۲؛ مجله مکتب انقلاب، ش۷، ص۴-۵؛ و همچنین ر.ک: بدایة المعارف الالهیه، ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ گوهر مراد، ص۳۷۹؛ و همچنین ر.ک: انیس الموحدین، ب ۳، ف ۲.
- ↑ امامشناسی، ج۱، ص۷۹.
- ↑ فلسفه اخلاق، ص۴۸.
- ↑ فلسفه وحی و نبوت، ص۲۱۸-۲۱۹.
- ↑ ر.ک: الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۳، ص۲۹۷-۳۰۲.
- ↑ ر.ک: راهنماشناسی، ص۱۱۵-۱۲۸.
- ↑ راهنماشناسی، ص۱۱۹.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص ۴۹-۶۰.
- ↑ پرسشها و پاسخهای مذهبی، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۹.
- ↑ فلسفه و وحی نبوت، ص۲۱۲.
- ↑ درباره عدم تنافی عدل الهی با تفاوت استعدادها و راز اختلاف ظرفیتها، ر.ک: عدل الهی، ص۱۱۶-۱۲۵؛ توحید، ص۳۲۵-۳۲۷.
- ↑ فلسفه وحی و نبوت، ص۱۱۴.
- ↑ راهنماشناسی، ص۱۲۱؛ همچنین ر.ک: امامشناسی، ج۱، ص۱۱۴.
- ↑ نظیر این بیان از کلمات بزرگانی مانند شیخ مفید و سید مرتضی، استفاده میشود: رک: بحارالانوار، ج۱۷، ص۹۴؛ مصنفات الشیخ المفید، ج۵، (تصحیح الاعتقاد) ص۱۲۸-۱۲۹؛ ج۸ (الافصاحفی الامامة) ص۲۵؛ الالهیات، ج۳، ص۱۷۶-۱۷۷؛ مقالات الاسلامیین ج۱، ص۳۰۱.
- ↑ مفاتیح الجنان، دعای ندبه، ص۷۰۴.
- ↑ در بحث از ادله عصمت روشن خواهیم کرد که واژه مخلص در قرآن، تقریباً مرادف با معصوم است.
- ↑ بحار الانوار، ج۱۰، ص۱۷۰.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، ص ۶۰-۶۶.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۵۳؛ سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۲۱.
- ↑ سوره نساء، آیه ۳۴.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۷۰؛ سوره بقره، آیات ۳۰ تا ۳۴.
- ↑ سوره انعام، آیه ۸۶؛ نمل، آیه ۱۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۵۳؛ سوره اسراء، آیه ۵۵.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ سوره ذاریات، آیه ۵۶؛ سوره بقره، آیات ۳۰ و ۳۱ و ۱۳۸؛ سوره آل عمران، آیه ۷۹.
- ↑ سوره یوسف، آیات ۲۱ تا ۲۴.
- ↑ منصوری، خلیل، نسبت جبر و عصمت از نظر قرآن.