نکوهش ظهار در معارف و سیره نبوی
مقدمه
﴿الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ﴾[۱].
﴿وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾[۲].
﴿فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۳].
ظهار در دوران جاهلی به منزله طلاق در اسلام بود و آنگاه که صیغه «ظهار» از سوی شوهر نسبت به زن جاری میشد، میان آن دو، رشته زن و شوهری گسیخته میگشت و از آن پس این زن، بر شوهر خود، برای همیشه حرام بود، و هیچگاه شوهر نمیتوانست به او رجوع نموده و یا با او مجدداً ازدواج کند. و این برای نخستین بار بود که پس از ظهور اسلام میان زن و شوهر، مسئله «ظهار» روی داد و آن دو در صدد چارهجویی برآمدند و میخواستند پیوند خانوادگی را دوباره به زندگیشان بازگردانند و سرانجام آیاتی در جهت حل این مشکل نازل شد و برای اعاده این پیوند گسیخته و خنثا کردن تحریم ابدی، که با اجرای صیغه ظهار آن دو برای همیشه از یکدیگر بیگانه میشدند، حکم کفاره «ظهار» نازل شد که پس از اجرای حکم کفاره نسبت به یکدیگر حلال میگشتند[۴].
در تفسیر المیزان در مورد شش آیه اول سوره مجادله آمده است: ظهار یکی از اقسام طلاق در جاهلیت بود، که وقتی کسی میخواسته زنش را بر خود حرام کند میگفت: انت مني کظهر امي و زنش تا ابد بر او حرام میشد.
در مورد علت نامگذاری این سوره گفتهاند، بعد از ظهور اسلام یکی از مسلمانان مدینه و انصار، همسر خود را ظهار کرد و بعداً پشیمان شد، همسرش نزد پیامبر (ص) رفت و جریان را عرضه داشت، راه چارهای خواست تا دوباره شوهرش به او برگردد و با پیامبر مجادله میکرد و به درگاه خدا شکوه مینمود. در اینجا بود که آیات شریفه مورد بحث نازل گردید.
منظور از آیه دوم سوره مجادله: ﴿الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ...﴾ این است که کسانی که همسران خود را ظهار میکنند با این عمل، همسرشان مانند مادرشان نمیشود و مادرشان تنها آن کسی است که ایشان را زاییده است.
با این بیان، حکم ظهار که در جاهلیت بین مردم عرب معروف بود لغو و اثرش را که حرمت ابدی بود نفی نمود و اثر دیگرش را که مادر شدن همسر برای شوهرش باشد انکار کرد، پس جمله: ﴿مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ﴾ این را میرساند که از نظر شرع همسران به مادران ملحق نگشته و ظهار، آنان را برای ابد حرام نمیسازد.
دنباله آیه مورد بحث برای دومین بار موضوع را با جمله: ﴿وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا﴾ تأکید فرمود؛ چون سیاق این جمله سیاق تأکید است، میفرماید: اینان که زنان خود را ظهار میکنند با گفتار خود به این که: انت مني کظهر امي هم سخن ناپسندی میگویند و هم دروغی آشکار؛ سخنش ناپسند است برای این که شرع آن را منکر میداند و بدین جهت تشریعش نکرد و تشریع جاهلانه مردم جاهلیت را صحه نگذاشت و اما دروغ است، برای این که با آنچه در خارج واقع است مخالفت دارد؛ زیرا در خارج، مادر، مادر است و همسر، همسر.
پس آیه شریفه میفهماند که عمل ظهار، افاده طلاق نمیکند و این با وجوب کفاره منافات ندارد؛ زیرا ممکن است چنین زنی مانند قبل از ظهار، زن ظهار کننده و محرم او باشد، ولی نزدیکی با وی قبل از دادن کفاره حرام باشد و آمرزش گناه ظهار مشروط به دادن کفاره است. و کفاره آن عبارت است از: آزاد کردن برده، یا دو ماه پشت سر هم روزه گرفتن و یا اطعام شصت مسکین.
از آنجا که این سخن زشت و زننده چیزی نبود که از نظر اسلام نادیده گرفته شود، کفاره نسبتاً سنگینی برای آن قرار داده تا از تکرار آن جلوگیری کند[۵].
از مطالب مورد نظر به دست میآید که برخورد قاطع اسلام و نزول این آیات از سوی خداوند و بیان و اجرای آن توسط پیامبر (ص) در بین مردم در مسئله ظهار، بیانگر این واقعیت است که اسلام هرگز اجازه نمیدهد حقوق زن به وسیله مردان خودکامه با استفاده از رسوم و عادات ظالمانه و جاهلانه مورد تجاوز قرار گیرد. اسلام با لغو حکم ظهار و آثار آن، که در جاهلیت بین مردم عرب معروف بود و تعیین کفاره سنگین برای شخص ظهار کننده چنان زمینهسازی کرد تا دیگر اعراب به سنتهای دوران جاهلیت برگشت نکنند و به این طریق با این سنت جاهلی مبارزه و حکم جاهلیت را نسخ کرد.[۶]
منابع
پانویس
- ↑ «کسانی از شما که زنان خود را ظهار میکنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زادهاند نمیباشند و اینان بیگمان سخنی ناپسند و نادرست میگویند و باری، خداوند به یقین در گذرندهای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.
- ↑ «و آنان که زنان خود را ظهار میکنند سپس به آنچه گفتهاند باز میگردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بندهای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده میشوید و خداوند به آنچه میکنید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۳.
- ↑ «و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۴.
- ↑ سید محمدباقر حجتی، اسباب النزول، ج۱، ص۷۶.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۳۱۲- ۳۱۴.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۱۲۴.