هشام بن حکم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

ابومحمد هشام بن حکم شیبانی کوفی بغدادی کندی دانشمند برجسته علوم عقلی و نقلی، متخصص در عقاید دینی و معارف مذهبی و از هم پیمانان قبیله «بنی‌شیبان»[۱] یا «بنی‌کنده» بود[۲]. زادگاه وی طبق گفتار اکثر منابع رجالی، کوفه و محل نشو و نمای او واسط بوده است[۳]، ولی کشّی زادگاه و محل رشد او را واسط نقل کرده است[۴]. تاریخ دقیق ولادتش معلوم نیست و در منابع هیچ‌گونه اشاره‌ای به آن نشده است. هشام از اصحاب امام صادق و امام کاظم (ع) بود[۵] و از آن بزرگواران[۶] و افرادی چون ابوعبیده حذّاء، زراره و سُدیر صیرفی روایاتی نقل کرده است[۷].

الندیم نام وی را در زمره متکلمان شیعه برشمرده و می‌‌نویسد که هشام از متکلمان برجسته و زبردست شیعه و از کسانی است که به پرورش بحث امامت در تشیع پرداخته و آن را تنقیح کرده است و در این فن بسیار حضور ذهن داشته و حاضر جواب بوده است[۸]. ایشان در این راه با صاحبان مکاتب در بغداد، بصره و کوفه به مناظره می‌‌نشست[۹]. مناظرات هشام بن حکم با عمرو بن عبید از رؤسای معتزله در بصره معروف است. به گفته شیخ طوسی، یحیی بن خالد برمکی وزیر هارون الرشید مجالس مناظره و کلام تشکیل می‌‌داد و ریاست علمی و اداره آن مجالس به عهده هشام بود[۱۰].

نجاشی بر وثاقت وی تأکید کرده و دقت او را در نقل روایات ستوده است[۱۱]. هشام شاگردان بسیاری را نیز در مکتب خود پرورش داده که از آن میان کسانی چون محمد بن ابی عمیر، داود بن رزین[۱۲] و ابوعلی صکّاک را می‌‌توان نام برد[۱۳]. گفته شده که هشام پیشتر شاگرد ابوشاکر زندیق بود[۱۴]، اما به رهنمود امام صادق (ع) به راه حق بازگشت و از آن پس، سرآمد اصحاب آن حضرت گردید[۱۵].

امام صادق (ع) درباره وی فرمود: هشام با قلب، دست و زبان خود ما را یاری می‌‌کند. وی جوینده حق ما و تصدیق کننده گفتار ماست، پیرو او پیرو ما و مخالف او دشمن ماست[۱۶]. امام رضا (ع) نیز او را بنده ناصح خوانده و برایش آرزوی رحمت کرده است[۱۷].

هشام در اواخر عمر به بغداد هجرت کرد و در محله قصر وضّاح اقامت گزید[۱۸] و برای امرار معاش به تجارت مشغول شد[۱۹]. گویند که امام کاظم (ع) مبلغ پانزده هزار درهم در اختیار او قرار داد تا با آن تجارت کند و سود حاصله را خود بردارد و سرانجام اصل سرمایه را به امام (ع) برگرداند، از این روی در محله کرخ بغداد مشغول کسب و کار گردید[۲۰]. به گفته شیخ صدوق، هشام کرباس فروش بوده و به تجارت قماش اشتغال داشته است[۲۱].

تاریخ وفات هشام به اختلاف نقل شده است: در برخی منابع آمده است که وی اندکی پس از حادثه قلع و قمع برمکیان، در سال ۱۸۷ه‍ یا در زمان خلافت مأمون[۲۲] یا در سال ۱۹۹ه‍ پس از مدتی متواری شدن در بغداد درگذشت[۲۳].[۲۴]

آثار هشام

وی دارای آثار و تألیفات بسیاری در زمینه‌های مختلف بوده که عبارت‌اند از: علل التحریم؛ الفرائض؛ الامامة؛ الدلالة علی حدث الاجسام؛ الردّ علی الزنادقة؛ الرد علی اصحاب الأثنین؛ التوحید؛ الردّ علی هشام الجوالیقی؛ الردّ علی اصحاب الطبائع؛ الشیخ و الغلام فی التوحید؛ التدبیر فی الامامة؛ المیزان؛ المیدان؛ کتاب فی امامة؛ المفضول؛ کتاب الوصیة و الردّ علی منکریها؛ اختلاف الناس فی الامامة؛ الجبر و القدر؛ الحکمین؛ الرد علی المعتزلة و طلحة و الزبیر؛ القدر؛ الالفاظ و مباحثها؛ الاستطاعة؛ المعرفة؛ الثمانیة؛ ابواب الاخبار؛ الرد علی ارسطاطالیس فی التوحید؛ المجالس فی التوحید؛ المجالس فی الامامة[۲۵]؛ کتاب علی شیطان؛ الطاق؛ کتاب الاخبار و کیف تصحّ کتاب المعتزلة[۲۶]، کتاب الالطاف[۲۷]؛ تفسیر ما یلزم العباد الاقرار به؛ التمیز؛ اثبات الحجج علی ما خالف الشیعه[۲۸]، مناظرة هشام بن حکم[۲۹] و الأصل[۳۰].[۳۱] اینکه شافعی را اولین کسی دانسته‌اند که در اصول فقه کتاب نوشته، واقعیت ندارد؛ زیرا هشام در سال ۱۷۹ در کوفه وفات یافت؛ حال آن‌که شافعی در سال ۲۰۴ در مصر درگذشته است[۳۲].[۳۳]

منابع

پانویس

  1. رجال البرقی، ص ۳۵.
  2. رجال الطوسی، ص ۳۲۹.
  3. رجال النجاشی، ج۲، ص ۳۹۸؛ خلاصة الاقوال، ص ۱۷۸.
  4. اختیار معرفة الرجال، ص ۲۵۵.
  5. رجال الطوسی، ص ۳۲۹ و۳۶۲.
  6. الفهرست (طوسی)، ص ۱۷۴.
  7. معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص ۲۷۱.
  8. الفهرست (الندیم)، ص ۲۲۳.
  9. الذریعه، ج۱، ص ۳۱۰.
  10. الفهرست (طوسی)، ص ۱۷۵.
  11. رجال النجاشی، ج۲، ص ۳۹۸.
  12. معجم رجال الحدیث، ج۱۹، ص ۲۷۱.
  13. سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص ۵۴۴.
  14. رجال البرقی، ص ۳۵.
  15. اختیار معرفة الرجال، ص ۲۵۵؛ معالم العلماء، ص ۱۲۸.
  16. معالم العلماء، ص ۱۲۸.
  17. خلاصة الاقوال، ص ۱۷۸.
  18. رجال النجاشی، ج۲، ص ۳۹۷.
  19. اختیار معرفة الرجال، ص ۲۵۵.
  20. اختیار معرفة الرجال، ص ۲۵۵ و۲۶۹.
  21. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص ۴۳۷.
  22. الفهرست (الندیم)، ص ۲۲۴؛ الفهرست (طوسی)، ص ۱۷۴.
  23. رجال النجاشی، ج۲، ص ۳۹۷.
  24. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص۸۲۴-۸۲۵؛ رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۴۸۵.
  25. رجال النجاشی، ج۲، ص ۳۹۸.
  26. الفهرست (الندیم)، ص ۲۲۴.
  27. الفهرست (طوسی)، ص ۱۷۴.
  28. معالم العلماء، ص ۱۲۸.
  29. الذریعه، ج۲۲، ص ۳۰۵.
  30. الذریعه، ج۲، ص ۱۶۷.
  31. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص۸۲۴-۸۲۵.
  32. تحفة الاحباب، ص۴۰۴؛ تأسیس الشیعه، ص۳۱۰.
  33. رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۴۸۵.