وسوسه
مقدمه
وسوسه، در شمار صفاتی است که با یقین ناسازگار است. این کلمه از نظر لغوی، بمعنی همهمه و صداهای آرام پیدرپی، آمده است؛ و مراد از آن در علم اخلاق، اندیشههائی است که با تردید افکنیهای شیاطین جنی و انسی، در قلب انسان حاصل میشود. این صفت ناشایست، بسیاری از مردمان را از تحصیل کمال بازداشته خسران ابدی را برای آنان به همراه خواهد آورد. از اینروست که در مقابل آن:
- نخست میباید به حضرت حق پناه برد: ﴿وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ﴾[۱].
- و زان پس با دوری گزینی از محرّمات و انجام مستحبّات، راه قلب را بر آن مسدود نمود: قرآن کریم در آیات بسیاری به این مهم اشاره نموده است، در آن شمار است: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ﴾[۲]. این آیات، به خوبی نشان از آن دارد که حضرت حق، تقواپیشگان را از دسترس شیطان بدور داشته او را در حریم آنان راه نمیدهد.
آری! رویگردانی از حضرت حق و ذکر او، انسان را به همنشیان ناپسندی همچون ناپسندی همچون شیاطین جنّی و انسی، مبتلا میسازد. وحی الهی در این زمینه سخت روشن است: ﴿وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۳].[۴]
انواع وسوسه
وسوسه شیطان و یارانش
شیطان خود قسم یاد کرده که آدمی را به این دام مبتلا سازد: ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾[۵].[۶]
وسوسه نفس امّاره و تمایلات نفسانی
این وسوسه، از آن نخستین، عمومیتر و از همین رو خطرناکتر است. باز در کتاب الهی میخوانیم: ﴿وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ﴾[۷].
آنچه درباره حضرت یوسف صدّیق(ع) در این کتاب آسمانی آمده است، در این زمینه سخت تکان دهنده میباشد. قرآن کریم نخست از حرکت نفس این پیامبر عظیمالشأن الهی خبر میدهد: ﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ﴾[۸]؛ و آنگاه قدرت اراده و قوّت عصمت او را به نمایش میگذارد: ﴿قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾[۹].[۱۰]
وسوسه دوستان ناشایست
به این آیه کریمه بنگرید: ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا﴾[۱۱]. این آیه، به خوبی نشان از آن دارد، که چگونه دوستان ناشایست میتوانند آدمی را از کمال بازداشته این مسیر را بر او مسدود نمایند. این سه نوع وسوسه، گاه آشکار و بدون واسطه، و گاه بگونه پنهان، به آدمی روی مینهد.
توضیح آنکه: اگر کسی به زنی نامحرم نگاه کند و میل او را به خود دریابد، به وسوسه ارتکاب حرام دچار میگردد. نعوذ باللّه منها! -؛ این وسوسه بدون واسطه بوده مستقیماً فرد را مورد هجوم قرار داده است؛ امّا دردناکتر و خطرناکتر از آن، موردی است که وساوس شیطانی در قالبهای خوشنما به انسان روی نهد. ترویج فحشا و بیعفّتی در قالب ساخت مدارس مختلط- که نمائی از ترویج دانش را بهمراه دارد-؛ و اشاعه فحشا بنام تقویت دین ـ همچون برگزاری مجالس موسیقی به عنوان موسیقی عرفانی، که موجب تعالی روح آدمی است! ـ در این شمار است.
نفس آدمی، در این حالت فریب شیطان را پذیرفته گناه خود را در قالبی از ثواب فرو میپیچد؛ تا نه تنها خود به انجام آن مبادرت ورزد، که دیگران را نیز به آن فراخوانَد. این خطر در تمامی روزگاران، بهویژه برای آنان که با نام روشنفکری به ساختارشکنی اجتماعی میپردازند، وجود داشته است.
سوره "ناس" در این زمینه ندائی جاودان در داده است، تا آدمی را از این خطر بیاگاهاند، و او را از فروغلطیدن در دام آن باز دارد: ﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ﴾[۱۲].
﴿الْخَنَّاسِ﴾ صیغه مبالغه از "خَنَس" بمعنی نهان شدن است؛ این گونه از وسوسه گران را از آن روی خنّاس خواندهاند، که وسوسه را در قالبی از امور شایسته پنهان کرده آدمی را به آن دچار مینمایند. پرده سخنان دلکش، پرده دانش و دانشپروری، پرده سخنان عوام فریب و... در این شمار است. به این معنا، در حدیثی از امام صادق(ع) اینگونه اشاره شده است: چون این آیه نازل شد: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾[۱۳]، یکی از شیاطین که وسواس خنّاس نامیده میشد گفت: من میتوانم مقابله با آن را به عهده گیرم. شیطان از او پرسید: چگونه چنین میکنی؟ وسواس گفت: آنان را وعده میدهم و به آرزو وا میدارم تا گناه کنند، و بعد از آنکه گناه کردند استغفار را از یاد آنان میبرم. شیطان هم گفت: تو را به این کار نهادم. و او را تا قیامت مسؤول مقابله با این آیه شریفه کرد"[۱۴].[۱۵]
انواع وسواس و تردید
- گونه عملی؛
- گونه علمی.
منظور از "وسواس عملی"، آنست که انسان، اعمال خود را به گونهای انجام دهد، که از عرف آدمیان خارج بوده دیگران به دیدة تعجب به آن نگاه کنند.
منظور از "وسواس علمی" نیز، آنست خیالات واهی مانع از رسیدن آدمی به یقین شده، او را همواره در میدان تردید باقی نگهدارد. هریک از این دو نوع، بدتر از دیگری بوده انسان را به مرتبهای از مراتب دیوانگی دچار میسازد؛ از اینروست که میباید پیاپی از آن به دامن حضرت حق پناه برد![۱۶].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ و بگو: پروردگارا! از وسوسههای شیطانها به تو پناه میآورم و به تو پناه میآورم، ای پروردگار من، اگر نزد من حاضر آیند؛ سوره مؤمنون، آیه ۹۷-۹۸.
- ↑ «که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست * چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش میدارند و بر کسانی که به او شرک میورزند» سوره نحل، آیه ۹۹-۱۰۰.
- ↑ «و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی میگماریم که همنشین آنها خواهد بود * و آن (شیطان)ها آنها را از راه (راست) باز میدارند و آنها خواهند پنداشت که رهیاب شدهاند» سوره زخرف، آیه ۳۶-۳۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱، ص۲۹۶-۲۹۷.
- ↑ «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان مینشینم * آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۶-۱۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱، ص۲۹۷.
- ↑ «و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره یوسف، آیه ۵۳.
- ↑ «و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد» سوره یوسف، آیه ۲۴.
- ↑ «(یوسف) گفت: پروردگارا! زندان از آنچه مرا به آن فرا میخواند خوشتر است و اگر فریبشان را از من نگردانی به آنان میگرایم و از نادانان خواهم بود» سوره یوسف، آیه ۳۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱، ص۲۹۸.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم! * ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! * به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا مینهد» سوره فرقان، آیه۲۷- ۲۹.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده بگو: به پروردگار آدمیان پناه میبرم فرمانفرمای آدمیان خدای آدمیان از شرّ آن وسوسهگر واپسگریز که در دلهای آدمیان وسوسه میافکند؛ سوره ناس، آیه ۱-۶.
- ↑ «و کسانی که چون (کار) ناشایستهای میکنند یا به خویش ستم روا میدارند خداوند را به یاد میآورند و از گناهان خود آمرزش میخواهند- و چه کس جز خداوند گناهان را میآمرزد؟ - و (آن کسان که) بر آنچه کردهاند دانسته پافشاری نمیکنند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
- ↑ « لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ فَقَالَ الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ: أَنَا لَهَا. فَقَالَ الْشَّیْطانُ: بِمَا ذَا؟ قَالَ: أَعِدُهُمْ وَ أُمَنِّيهِمْ حَتَّى يُوَاقِعُوا الْخَطِيئَةَ فَإِذَا وَاقَعُوا الْخَطِيئَةَ أَنْسَيْتُهُمُ الِاسْتِغْفَارَ. فَقَالَ أَنْتَ لَهَا فَوَكَّلَهُ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ الأمالی للصدوق، ص۳۷۶.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱، ص۲۹۹-۳۰۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱، ص۳۱۱.