آخرالزمان پس از ظهور: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ظهور' به 'ظهور'
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(...) |
جز (جایگزینی متن - 'ظهور' به 'ظهور') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[زمین]] [[پس از ظهور]] [[منجی آخرالزمان]] و [[برقراری عدالت]] و [[حقیقت]] در [[دنیا]]، به اوج [[شکوفایی]] خود خواهد رسید. نه تنها [[زمین]]، بلکه تمام کسانی که در آن زمان [[زندگی]] میکنند نیز به [[تکامل]] میرسند. [[زمین]] به گونهای خواهد بود که [[رشک]] [[بهشت]] خواهد شد. | [[زمین]] [[پس از ظهور]] [[منجی آخرالزمان]] و [[برقراری عدالت]] و [[حقیقت]] در [[دنیا]]، به اوج [[شکوفایی]] خود خواهد رسید. نه تنها [[زمین]]، بلکه تمام کسانی که در آن زمان [[زندگی]] میکنند نیز به [[تکامل]] میرسند. [[زمین]] به گونهای خواهد بود که [[رشک]] [[بهشت]] خواهد شد. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: در [[آخرالزمان]]، زمانی که [[ظلم و ستم]] تمام [[جهان]] را فراگرفته، مردی از [[خاندان]] من به پا میخیزد و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر میکند، ساکنان [[آسمان]] و [[زمین]] از او [[راضی]] خواهند شد. [[زمین]] هر دانه گیاهی را میرویاند و [[آسمان]] پی در پی [[باران]] [[رحمت]] فرو میفرستد،... در آن زمان [[زمین]] آنقدر مورد [[رحمت]] و [[نعمت الهی]] قرار گرفته است که [[مردم]] [[آرزو]] میکنند مردههایشان زنده شده و آن روزگار را میدیدند<ref>کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۷۵.</ref>. | [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: در [[آخرالزمان]]، زمانی که [[ظلم و ستم]] تمام [[جهان]] را فراگرفته، مردی از [[خاندان]] من به پا میخیزد و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر میکند، ساکنان [[آسمان]] و [[زمین]] از او [[راضی]] خواهند شد. [[زمین]] هر دانه گیاهی را میرویاند و [[آسمان]] پی در پی [[باران]] [[رحمت]] فرو میفرستد،... در آن زمان [[زمین]] آنقدر مورد [[رحمت]] و [[نعمت الهی]] قرار گرفته است که [[مردم]] [[آرزو]] میکنند مردههایشان زنده شده و آن روزگار را میدیدند<ref>کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۷۵.</ref>. | ||
[[امام حسین]]{{ع}} فرمود: در [[آخرالزمان]] فتنهای همه جا را فرا خواهد گرفت، سپس [[حضرت قائم]]{{ع}} | [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: در [[آخرالزمان]] فتنهای همه جا را فرا خواهد گرفت، سپس [[حضرت قائم]]{{ع}} ظهور خواهد کرد و تمام [[اختلافات]] برطرف خواهد شد<ref>غیبت نعمانی: ص ۲۰۶.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] مفصل به جناب [[جابر جعفی]] فرمود.... در [[شام]] سه گروه به سرکردگی [[أبقع]] و [[أصهب]] و [[سفیانی]] با هم درگیر شوند و [[جنگ]] [[سختی]] نمایند، [[لشکر سفیانی]] با [[سپاه]] [[أبقع]] [[جنگ]] میکند و آنان را [[شکست]] میدهد. سپس به [[جنگ]] [[لشکر]] [[أصهب]] آمده و او را نیز از بین میبرد. سپس شتابان به سوی [[عراق]] روانه میشود و در [[قرقیسا]] نبردی رخ میدهد که صد هزار نفر از [[ستمگران]] در آن کشته میشوند. سپس با هفتاد هزار [[لشکر]] به [[کوفه]] سرازیر میشود و در [[کوفه]] گروهی را میکشد و گروهی را به دار میآویزد و گروهی را به [[اسارت]] میگیرد. [[سفیانی]] با لشکرش مشغول این جنایات هستند که ناگاه [[لشکر]] [[خراسانی]] وارد [[کوفه]] میشود. در [[لشکر]] [[خراسانی]] تعدادی از [[اصحاب حضرت مهدی]]{{ع}} وجود دارند. برخی در [[کوفه]] دست به [[شورش]] میزنند، اما چون از قدرتی قابل ملاحظه برخوردار نیستند، به دست [[سفیانی]] گرفتار میشوند و در میان "[[حیره]]" و "[[کوفه]]" کشته میشوند. [[سفیانی]] برای [[جنگ]] با [[حضرت مهدی]]{{ع}} لشکری را به سوی [[مدینه]] میفرستد، [[حضرت مهدی]]{{ع}} که در [[مدینه]] به سر میبرد، به سوی [[مکه]] کوچ میکند، شخصی به [[فرماندهی]] [[لشکر سفیانی]] گزارش میدهد که [[حضرت مهدی]]{{ع}} به سوی [[مکه]] رفته است. [[لشکر سفیانی]] نیز راه خود را کج کرده و به سوی [[مکه]] پیشروی میکنند، اما نمیتوانند [[حضرت]] را بیابند و [[حضرت]] مخفیانه و با [[احتیاط]] وارد [[مکه]] میشود. [[لشکر سفیانی]] در راه [[مکه]] به منطقه [[بیداء]] میرسد. در آنجا [[صدایی از آسمان]] شنیده میشود که به [[زمین]] [[دستور]] میدهد: [[لشکر]] را در خود فرو ببر! ناگاه [[زمین]] دهان باز کرده و کل [[لشکر]] را یکجا در خود فرو میبرد و از آنان فقط سه نفر باقی میماند. سه مرد که [[خداوند]] صورتشان را به عقب برگردانده است. این [[تأویل]] [[آیه]] [[قرآن]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>. | [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] مفصل به جناب [[جابر جعفی]] فرمود.... در [[شام]] سه گروه به سرکردگی [[أبقع]] و [[أصهب]] و [[سفیانی]] با هم درگیر شوند و [[جنگ]] [[سختی]] نمایند، [[لشکر سفیانی]] با [[سپاه]] [[أبقع]] [[جنگ]] میکند و آنان را [[شکست]] میدهد. سپس به [[جنگ]] [[لشکر]] [[أصهب]] آمده و او را نیز از بین میبرد. سپس شتابان به سوی [[عراق]] روانه میشود و در [[قرقیسا]] نبردی رخ میدهد که صد هزار نفر از [[ستمگران]] در آن کشته میشوند. سپس با هفتاد هزار [[لشکر]] به [[کوفه]] سرازیر میشود و در [[کوفه]] گروهی را میکشد و گروهی را به دار میآویزد و گروهی را به [[اسارت]] میگیرد. [[سفیانی]] با لشکرش مشغول این جنایات هستند که ناگاه [[لشکر]] [[خراسانی]] وارد [[کوفه]] میشود. در [[لشکر]] [[خراسانی]] تعدادی از [[اصحاب حضرت مهدی]]{{ع}} وجود دارند. برخی در [[کوفه]] دست به [[شورش]] میزنند، اما چون از قدرتی قابل ملاحظه برخوردار نیستند، به دست [[سفیانی]] گرفتار میشوند و در میان "[[حیره]]" و "[[کوفه]]" کشته میشوند. [[سفیانی]] برای [[جنگ]] با [[حضرت مهدی]]{{ع}} لشکری را به سوی [[مدینه]] میفرستد، [[حضرت مهدی]]{{ع}} که در [[مدینه]] به سر میبرد، به سوی [[مکه]] کوچ میکند، شخصی به [[فرماندهی]] [[لشکر سفیانی]] گزارش میدهد که [[حضرت مهدی]]{{ع}} به سوی [[مکه]] رفته است. [[لشکر سفیانی]] نیز راه خود را کج کرده و به سوی [[مکه]] پیشروی میکنند، اما نمیتوانند [[حضرت]] را بیابند و [[حضرت]] مخفیانه و با [[احتیاط]] وارد [[مکه]] میشود. [[لشکر سفیانی]] در راه [[مکه]] به منطقه [[بیداء]] میرسد. در آنجا [[صدایی از آسمان]] شنیده میشود که به [[زمین]] [[دستور]] میدهد: [[لشکر]] را در خود فرو ببر! ناگاه [[زمین]] دهان باز کرده و کل [[لشکر]] را یکجا در خود فرو میبرد و از آنان فقط سه نفر باقی میماند. سه مرد که [[خداوند]] صورتشان را به عقب برگردانده است. این [[تأویل]] [[آیه]] [[قرآن]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستادهایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست میشمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهرههایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>. | ||
در آن هنگام [[حضرت]] در [[مکه]] میباشد و تکیه به خانه [[کعبه]] داده و به [[حرم امن الهی]] پناهنده شده است، [[مردم]] را مورد خطاب قرار داده و میفرماید: ما [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} هستیم و نزدیکترین افراد به آن [[حضرت]] میباشیم، هر کسی که درباره [[حضرت آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]{{عم}} و [[حضرت محمد]]{{صل}} و تمام [[پیامبران]] سؤالی دارد، من [[بهترین]] شخصی هستم که میتواند جواب آن سؤال را بدهد. من نسلی باقیمانده از [[آدم]] هستم، فرزندی هستم که [[نوح]] برای این روز [[ذخیره]] نموده، و [[برترین]] کسی هستم که [[ابراهیم]] برگزید، من شخص [[انتخاب]] شده [[رسول خدا]] [[محمد]]{{صل}} هستم، من آگاهترین فرد به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول خدا]] هستم. شما را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم که به غایبان این خبر را برسانید، شما را به حقی که [[خدا]] و [[رسول]] او و اوصیای [[حضرت محمد]]{{صل}} و ذویالقربی به گردن شما دارند، [[سوگند]] میدهم که مرا [[یاری]] نموده و با [[دشمنان]] من [[نبرد]] کنید. زیرا ما (به خاطر [[ستم]] [[مردم]]) از دیدهها غایب شدیم و به ما [[ظلم]] روا داشتند و ما را از [[شهر]] خود بیرون نموده و [[فرزندان]] ما را پراکنده کردند و [[حق]] ما را [[غصب]] نمودند و بر ما افترا بستند. زنهار زنهار! که ما را سبک نشمارید و به [[یاری]] ما بشتابید تا [[خدا]] شما را [[یاری]] کند. | در آن هنگام [[حضرت]] در [[مکه]] میباشد و تکیه به خانه [[کعبه]] داده و به [[حرم امن الهی]] پناهنده شده است، [[مردم]] را مورد خطاب قرار داده و میفرماید: ما [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} هستیم و نزدیکترین افراد به آن [[حضرت]] میباشیم، هر کسی که درباره [[حضرت آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]{{عم}} و [[حضرت محمد]]{{صل}} و تمام [[پیامبران]] سؤالی دارد، من [[بهترین]] شخصی هستم که میتواند جواب آن سؤال را بدهد. من نسلی باقیمانده از [[آدم]] هستم، فرزندی هستم که [[نوح]] برای این روز [[ذخیره]] نموده، و [[برترین]] کسی هستم که [[ابراهیم]] برگزید، من شخص [[انتخاب]] شده [[رسول خدا]] [[محمد]]{{صل}} هستم، من آگاهترین فرد به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول خدا]] هستم. شما را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم که به غایبان این خبر را برسانید، شما را به حقی که [[خدا]] و [[رسول]] او و اوصیای [[حضرت محمد]]{{صل}} و ذویالقربی به گردن شما دارند، [[سوگند]] میدهم که مرا [[یاری]] نموده و با [[دشمنان]] من [[نبرد]] کنید. زیرا ما (به خاطر [[ستم]] [[مردم]]) از دیدهها غایب شدیم و به ما [[ظلم]] روا داشتند و ما را از [[شهر]] خود بیرون نموده و [[فرزندان]] ما را پراکنده کردند و [[حق]] ما را [[غصب]] نمودند و بر ما افترا بستند. زنهار زنهار! که ما را سبک نشمارید و به [[یاری]] ما بشتابید تا [[خدا]] شما را [[یاری]] کند. | ||
آنگاه [[خداوند]] [[سیصد و سیزده]] نفر [[یاران]] او را جمع خواهد کرد، مانند پارههای ابری که در پاییز به هم متصل میشوند... و در میان [[رکن و مقام]] با [[حضرت]] [[بیعت]] میکنند. عهدنامه [[رسول خدا]] (که نشانه [[امامت]] اوست) همراه اوست. این عهدنامه پیمانی است که اوصیای [[الهی]] به همدیگر به [[ارث]] دادهاند، زیرا [[حضرت قائم]]{{ع}} از [[فرزندان]] [[حسین]]{{ع}} است و کار او در یک شب [[اصلاح]] میشود و | آنگاه [[خداوند]] [[سیصد و سیزده]] نفر [[یاران]] او را جمع خواهد کرد، مانند پارههای ابری که در پاییز به هم متصل میشوند... و در میان [[رکن و مقام]] با [[حضرت]] [[بیعت]] میکنند. عهدنامه [[رسول خدا]] (که نشانه [[امامت]] اوست) همراه اوست. این عهدنامه پیمانی است که اوصیای [[الهی]] به همدیگر به [[ارث]] دادهاند، زیرا [[حضرت قائم]]{{ع}} از [[فرزندان]] [[حسین]]{{ع}} است و کار او در یک شب [[اصلاح]] میشود و ظهور میکند. اگر (تشخیص اینکه او همان [[مهدی]]{{ع}} است) بر شما مشکل آمد، اما [[وارث]] بودن او از اوصیای قبل خود واضح میباشد، و اگر این هم برای شما واضح نبود، ندایی آسمانی خواهید شنید که اسم او و [[پدر]] و مادرش را صدا میزند، و این دیگر علامتی آشکار و انکارناپذیر است<ref>غیبت نعمانی: ص ۲۷۹.</ref>. | ||
[[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[حدیثی]] طولانی خود از حوادث [[زمان ظهور]] سخن میگوید و میفرماید: وقتی از سوی [[خدا]] إذن خروج یافتم، در میان [[صفا و مروه]] در میان [[سیصد و سیزده]] نفر | [[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[حدیثی]] طولانی خود از حوادث [[زمان ظهور]] سخن میگوید و میفرماید: وقتی از سوی [[خدا]] إذن خروج یافتم، در میان [[صفا و مروه]] در میان [[سیصد و سیزده]] نفر ظهور خواهم کرد. به [[کوفه]] میروم و [[مسجد]] آن را خراب کرده و مانند روز اول که بنا شده بود دوباره میسازم. ساختمانهای افراد [[ستمگر]] که در حوالی [[مسجد کوفه]] بنا شده را ویران میکنم. سپس با [[مردم]] به [[حج]] میروم و پس از آن به [[مدینه]] میروم و حجره [[رسول خدا]]{{صل}} را خراب میکنم، دو تن از منافقین [[صدر اسلام]] (جبت و [[طاغوت]]) را از [[قبر]] بیرون میآورم و در حالی بدنشانتر و تازه است، آنها را مقابل [[بقیع]] به دو چوبه دار میآویزم. آنگاه چوبه دار آنها سبز میشود و برگ میرویاند و این امتحانی سخت برای [[مردم]] آن زمان خواهد بود. در آن هنگام ندایی از [[آسمان]] برمیخیزد کهای [[آسمان]] هلاک کن ([[کافران]] را) وای [[زمین]] آنان را فرو ببر. پس از آن دیگر در روی [[زمین]] هیچ کافری باقی نمیماند و تمام [[مردم]] [[مؤمن]] خواهند بود که دلهایی آکنده از [[ایمان]] [[خالص]] دارند<ref>نوائب الدهور: ج ۳ ص ۳۵۴.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود:...در اوج [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بدگمانیها به ناگاه [[گشایش]] برای [[مردم]] رخ خواهد داد. مردی از [[بهترین]] افراد [[خاندان]] من و [[پاکترین]] [[فرزندان]] من خواهد آمد، به همراه او [[عدالت]] و [[برکت]] و [[نیکی]] فراگیر میشود و حتی ذرهای ناعدالتی در او نخواهد بود. [[خداوند]] [[قرآن]] و [[اسلام]] و [[مسلمانان]] را به واسطه او [[عزیز]] میگرداند و [[مشرکین]] و بتپرستی را [[خوار]] میکند. او به شدت [[پرهیزکار]] و پارساست و از [[دنیا]] حتی ریگی را نیز برای خود اندوخته نمیکند. در [[حکومت]] او هیچ کس به ناحق تازیانهای نمیخورد. [[خداوند]] به سبب او [[بدعتها]] را از بین خواهد برد و تمام [[فتنهها]] را خاموش خواهد کرد، دروازه [[حق]] به واسطه او باز و دروازه هر باطلی بسته خواهد شد. هر مسلمانی که [[اسیر]] شده به دست او آزاد خواهند شد... به درستی که اگر از [[عمر]] [[دنیا]] یک روز بیشتر باقی نمانده باشد، [[خداوند]] آن روز را چنان طولانی میکند که تمام این وقایع در آن اتفاق بیفتد<ref>ملاحم، ص ۱۳۲.</ref>. | [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود:...در اوج [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بدگمانیها به ناگاه [[گشایش]] برای [[مردم]] رخ خواهد داد. مردی از [[بهترین]] افراد [[خاندان]] من و [[پاکترین]] [[فرزندان]] من خواهد آمد، به همراه او [[عدالت]] و [[برکت]] و [[نیکی]] فراگیر میشود و حتی ذرهای ناعدالتی در او نخواهد بود. [[خداوند]] [[قرآن]] و [[اسلام]] و [[مسلمانان]] را به واسطه او [[عزیز]] میگرداند و [[مشرکین]] و بتپرستی را [[خوار]] میکند. او به شدت [[پرهیزکار]] و پارساست و از [[دنیا]] حتی ریگی را نیز برای خود اندوخته نمیکند. در [[حکومت]] او هیچ کس به ناحق تازیانهای نمیخورد. [[خداوند]] به سبب او [[بدعتها]] را از بین خواهد برد و تمام [[فتنهها]] را خاموش خواهد کرد، دروازه [[حق]] به واسطه او باز و دروازه هر باطلی بسته خواهد شد. هر مسلمانی که [[اسیر]] شده به دست او آزاد خواهند شد... به درستی که اگر از [[عمر]] [[دنیا]] یک روز بیشتر باقی نمانده باشد، [[خداوند]] آن روز را چنان طولانی میکند که تمام این وقایع در آن اتفاق بیفتد<ref>ملاحم، ص ۱۳۲.</ref>. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: در [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} [[مردم]] مستغنی خواهند بود و فقیری پیدا نخواهد شد، تا جایی که اگر کسی بخواهد [[صدقه]] بدهد، کسی را نمییابد که احتیاج به [[صدقه]] داشته باشد و کسی [[صدقه]] از او قبول نمیکند<ref>کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۰۴.</ref>. | [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: در [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} [[مردم]] مستغنی خواهند بود و فقیری پیدا نخواهد شد، تا جایی که اگر کسی بخواهد [[صدقه]] بدهد، کسی را نمییابد که احتیاج به [[صدقه]] داشته باشد و کسی [[صدقه]] از او قبول نمیکند<ref>کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۰۴.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} | [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} ظهور کند، [[زمین]] چنان از [[نور الهی]] آن جناب [[نورانی]] شود که [[مردم]] دیگر احتیاجی به [[خورشید]] نداشته باشند و تاریکیها برطرف شود و شب و روز یکسان و مساوی میشود. هر نفر در آن روزگار عمری هزار ساله خواهد داشت، و هزار پسر از خود خواهد داشت. [[لباس]] را که بر تن [[فرزند]] خود میکند همواره با بلند شدن قد آن بچه بلندتر میشود و احتیاجی به تعویض [[لباس]] نخواهد بود و به هر رنگی که دلخواه اوست در خواهد آمد. [[زمین]] گنجهای خود را آشکار میکند و آن گنجها روی [[زمین]] قرار میگیرد. [[مردم]] به واسطه [[معرفت خدا]] [[غنی]] میشوند و [[فقیر]] یافت نمیشود و [[خداوند]] همه [[مردم]] را از [[فضل]] و [[کرم]] خود بینیاز میگرداند، تا جایی که اگر کسی بخواهد [[زکات]] بپردازد، فقیری را نمییابد که مستحق [[گرفتن زکات]] باشد. او در پشت [[شهر]] [[کوفه]] مسجدی بنا خواهد کرد که هزار درب داشته باشد و خانههای [[کوفه]] به [[شهر]] [[کربلا]] متصل میشود<ref>وافی: ج ۲، ص ۱۱۳ و غیبت طوسی: ص ۲۸۰ و دلائل الامامة: ص ۲۶۰.</ref>. | ||
در [[حدیثی]] [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} | در [[حدیثی]] [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} ظهور نماید: ابتدا به سراغ [[قریش]] میرود و حقستانی را از [[قبیله]] خود شروع میکند و این حقستانی جز با [[شمشیر]] نخواهد بود، اگر حقی را بدهد، با [[شمشیر]] میدهد و اگر حقی را بستاند با [[شمشیر]] میگیرد. او در میان [[قریش]] چنان [[شمشیر]] مینهد که [[مردم]] دست به [[اعتراض]] میزنند و میگویند: اگر این شخص، فردی از [[خاندان رسول خدا]]{{صل}} بود رحم میکرد<ref>غیبت نعمانی: ص ۲۳۳. ر.ک: قریش.</ref>. | ||
[[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} فرمود: [[حضرت مهدی]]{{ع}} به تمام شهرهایی که [[ذوالقرنین]]<ref>ر.ک: ذوالقرنین.</ref> سفر کرده است، خواهد رفت و آن [[شهرها]] را [[اصلاح]] کرده و تمامی [[ستمکاران]] را به [[هلاکت]] میرساند و [[دل]] [[مؤمنان]] را (از این [[انتقام]]) شفا خواهد داد. او گنجهای [[بیتالمقدس]] را برداشته و به شهری میرود که هزار بازار دارد و در هر بازاری [[هزار باب]] مغازه وجود دارد و آن [[شهر]] را به [[تصرف]] خود در خواهد آورد<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۴۰۳.</ref>. | [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} فرمود: [[حضرت مهدی]]{{ع}} به تمام شهرهایی که [[ذوالقرنین]]<ref>ر.ک: ذوالقرنین.</ref> سفر کرده است، خواهد رفت و آن [[شهرها]] را [[اصلاح]] کرده و تمامی [[ستمکاران]] را به [[هلاکت]] میرساند و [[دل]] [[مؤمنان]] را (از این [[انتقام]]) شفا خواهد داد. او گنجهای [[بیتالمقدس]] را برداشته و به شهری میرود که هزار بازار دارد و در هر بازاری [[هزار باب]] مغازه وجود دارد و آن [[شهر]] را به [[تصرف]] خود در خواهد آورد<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۴۰۳.</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
[[امام باقر]]{{ع}} در [[حدیثی]] به [[ابوبصیر]] فرمود: در [[زمان ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}} [[خداوند]] به فلک [[دستور]] میدهد که آهسته حرکت کند، بنابراین روزها و سالها طولانی خواهد شد. [[ابوبصیر]] گفت: [[مردم]] معتقدند که اگر گردش اجرام تغییر کند، افلاک به هم خواهند خورد. [[حضرت]] فرمود: این سخن زندیقها و [[کفار]] است؛ اما [[مسلمانان]] چنین عقیدهای ندارند، زیرا [[خداوند]] ماه را برای [[رسول خدا]]{{صل}} دو نیم کرد و [[آفتاب]] را برای یوشع بن نون برگرداند و [[خداوند]] در [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ}}<ref>«همانا یک روز نزد پروردگارت برابر هزار سال است از آنچه شما برمیشمارید» سوره حج، آیه ۴۷.</ref>؛ و [[روز قیامت]] بسیار طولانی است و یک روز آن به اندازه هزار سال خواهد بود. در آن ایام روزها مانند ده روز، و ماه مانند ده ماه، و سال مانند ده سال میشود<ref>نجم الثاقب: ص ۱۴۸.</ref>. | [[امام باقر]]{{ع}} در [[حدیثی]] به [[ابوبصیر]] فرمود: در [[زمان ظهور]] [[حضرت قائم]]{{ع}} [[خداوند]] به فلک [[دستور]] میدهد که آهسته حرکت کند، بنابراین روزها و سالها طولانی خواهد شد. [[ابوبصیر]] گفت: [[مردم]] معتقدند که اگر گردش اجرام تغییر کند، افلاک به هم خواهند خورد. [[حضرت]] فرمود: این سخن زندیقها و [[کفار]] است؛ اما [[مسلمانان]] چنین عقیدهای ندارند، زیرا [[خداوند]] ماه را برای [[رسول خدا]]{{صل}} دو نیم کرد و [[آفتاب]] را برای یوشع بن نون برگرداند و [[خداوند]] در [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ}}<ref>«همانا یک روز نزد پروردگارت برابر هزار سال است از آنچه شما برمیشمارید» سوره حج، آیه ۴۷.</ref>؛ و [[روز قیامت]] بسیار طولانی است و یک روز آن به اندازه هزار سال خواهد بود. در آن ایام روزها مانند ده روز، و ماه مانند ده ماه، و سال مانند ده سال میشود<ref>نجم الثاقب: ص ۱۴۸.</ref>. | ||
در روایتی آمده است که ابری سفید همیشه بر سر آن جناب سایه میافکند و نداکنندهای از میان آن [[ابر]] صدا میزند: "این [[مهدی]] [[آل محمد]]{{صل}} است که [[زمین]] را از [[عدل]] پر میکند، چنانکه از [[ظلم]] پر شده است". این ندا را [[جن]] و انس در [[شرق]] و [[غرب]] عالم میشنوند<ref>همان.</ref>. | در روایتی آمده است که ابری سفید همیشه بر سر آن جناب سایه میافکند و نداکنندهای از میان آن [[ابر]] صدا میزند: "این [[مهدی]] [[آل محمد]]{{صل}} است که [[زمین]] را از [[عدل]] پر میکند، چنانکه از [[ظلم]] پر شده است". این ندا را [[جن]] و انس در [[شرق]] و [[غرب]] عالم میشنوند<ref>همان.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} در توصیف زمان [[پس از ظهور]] فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} | [[امام صادق]]{{ع}} در توصیف زمان [[پس از ظهور]] فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} ظهور نماید، به همراه [[لشکر]] خود از [[مکه]] خارج میشود، منادی ایشان ندا میکند: هیچ کس [[آب]] و [[غذا]] و آذوقه همراه نیاورد. [[حضرت قائم]]{{ع}} [[سنگ حضرت موسی]]{{ع}} (همان سنگی که برای [[بنیاسرائیل]] از میان آن [[آب]] بیرون میآورد) برمیدارد و در هر مکانی که اتراق میکنند، از آن سنگ چشمهای خواهد جوشید که هر گرسنهای از آن بیاشامد سیر، و هر تشنهای سیراب خواهد شد؛ و بدین منوال سیر خواهند نمود تا به [[شهر]] [[نجف]] برسند. [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[کوفه]] خواهد رفت و [[مسجد سهله]] را خانه خود و [[مسجد کوفه]] را دارالحکومه و محل [[قضاوت]] خود قرار میدهد. او در قضاوتها روشی را به کار میگیرد که [[حضرت داوود]] و [[حضرت سلیمان]]{{عم}} بدان روش [[قضاوت]] مینمودند. [[حضرت]] در محاکمههای خود از کسی [[گواهی]] نمیطلبد و با [[علم الهی]] خود از حقایق امور [[آگاه]] است و بدون [[شاهد]] [[حکم]] صادر خواهد نمود<ref>ر.ک: قضاوت، مسجد سهله، مسجد کوفه. کافی: ج ۱ ص ۲۳۱.</ref>. | ||
[[پیش از ظهور]] زمانی است که [[مؤمنان]] در [[رنج]] و [[سختی]] به سر میبرند. [[پایداری]] در [[دین]] از نگاهداشتن پاره [[آتش]] در [[کف دست]] سختتر خواهد بود و دوران [[سلطه]] [[کفار]] و مغلوب بودن [[مؤمنان]] است. اما زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} [[حکومت]] خود را برقرار نماید، هیچ کافری باقی نخواهد ماند و سرتاسر [[گیتی]] از ندای [[توحید]] پر خواهد شد. با کسانی که در ظاهر [[مسلمان]] هستند و شهادتین را بر زبان جاری میکنند، اما به [[اهل بیت]]{{عم}} [[بدگویی]] میکنند، در آن روزگار مانند [[یهود]] و [[نصاری]] [[رفتار]] خواهد شد. آنان باید به [[حضرت]] [[ایمان]] بیاورند یا اینکه مانند [[یهود]] و [[نصاری]] [[جزیه]] بدهند. | [[پیش از ظهور]] زمانی است که [[مؤمنان]] در [[رنج]] و [[سختی]] به سر میبرند. [[پایداری]] در [[دین]] از نگاهداشتن پاره [[آتش]] در [[کف دست]] سختتر خواهد بود و دوران [[سلطه]] [[کفار]] و مغلوب بودن [[مؤمنان]] است. اما زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} [[حکومت]] خود را برقرار نماید، هیچ کافری باقی نخواهد ماند و سرتاسر [[گیتی]] از ندای [[توحید]] پر خواهد شد. با کسانی که در ظاهر [[مسلمان]] هستند و شهادتین را بر زبان جاری میکنند، اما به [[اهل بیت]]{{عم}} [[بدگویی]] میکنند، در آن روزگار مانند [[یهود]] و [[نصاری]] [[رفتار]] خواهد شد. آنان باید به [[حضرت]] [[ایمان]] بیاورند یا اینکه مانند [[یهود]] و [[نصاری]] [[جزیه]] بدهند. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
[[حضرت]] تمام سنتهایی که فراموش شده و از میان رفته است دوباره [[احیا]] خواهد نمود و هر تغییری که در [[دین]] ایجاد شده باشد دوباره به حالت اول باز خواهد گرداند. این [[اصلاحات]] اساسی از سوی [[حضرت]] تا جایی غیرمنتظره خواهد بود که [[مردم]] [[گمان]] میکنند [[دین]] و [[شریعت]] و کتابی [[جدید]] آمده است<ref>ر.ک: جدید.</ref>. اما [[حقیقت]] امر این است که تغییرها و تبدیلهای بسیاری در [[دین]] ایجاد شده است، و زمانی که [[حضرت]] [[احکام]] را به صورت اصلی خود [[اجرا]] مینماید طبیعتاً عجیب خواهد بود. [[حضرت]] مساجد را خراب نموده و به همان روشی خواهد ساخت که در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} ساخته میشد<ref>ر.ک: مساجد آخرالزمان.</ref>. | [[حضرت]] تمام سنتهایی که فراموش شده و از میان رفته است دوباره [[احیا]] خواهد نمود و هر تغییری که در [[دین]] ایجاد شده باشد دوباره به حالت اول باز خواهد گرداند. این [[اصلاحات]] اساسی از سوی [[حضرت]] تا جایی غیرمنتظره خواهد بود که [[مردم]] [[گمان]] میکنند [[دین]] و [[شریعت]] و کتابی [[جدید]] آمده است<ref>ر.ک: جدید.</ref>. اما [[حقیقت]] امر این است که تغییرها و تبدیلهای بسیاری در [[دین]] ایجاد شده است، و زمانی که [[حضرت]] [[احکام]] را به صورت اصلی خود [[اجرا]] مینماید طبیعتاً عجیب خواهد بود. [[حضرت]] مساجد را خراب نموده و به همان روشی خواهد ساخت که در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} ساخته میشد<ref>ر.ک: مساجد آخرالزمان.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} درباره یکی از [[نشانههای ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} | [[امام صادق]]{{ع}} درباره یکی از [[نشانههای ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} ظهور نماید، هر شیعهای صبح که از [[خواب]] برمیخیزد زیر سر خود نامهای مییابد که در آن نوشته شده {{متن حدیث|طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ}}. این واژه به معنای "[[پیروی]] شناخته شده" است<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۳۰ و وافی، ج ۲ ص ۱۱۲.</ref>. (این عبارت شاید به معنای پیامی است که به تمام [[شیعیان]] داده میشود، یعنی زمان [[اطاعت]] از امامی که بدان نوید داده شدهاید و در [[انتظار]] آن به سر میبردید فرا رسیده است). | ||
یکی از ویژگیهای [[زمان ظهور]] آن است که [[ملائکه]] و اجنه [[مسلمان]] در میان [[مردم]]، رفت و آمد خواهند داشت. آنان در [[حکومت]] [[حضرت]] به [[یاری]] [[مؤمنین]] میآیند، [[جبرئیل]]، [[میکائیل]] و فرشتگانی که در [[جنگ بدر]] به [[یاری پیامبر]]{{صل}} آمدند در آن روزگار نیز نازل میشوند. در [[روایات]] از لشگرهایی از [[ملائکه]] و [[ترس]] یاد شده است که [[مسلمانان]] را در [[جنگها]] [[یاری]] میکنند<ref>ر.ک: ترس، ملائکه.</ref>. | یکی از ویژگیهای [[زمان ظهور]] آن است که [[ملائکه]] و اجنه [[مسلمان]] در میان [[مردم]]، رفت و آمد خواهند داشت. آنان در [[حکومت]] [[حضرت]] به [[یاری]] [[مؤمنین]] میآیند، [[جبرئیل]]، [[میکائیل]] و فرشتگانی که در [[جنگ بدر]] به [[یاری پیامبر]]{{صل}} آمدند در آن روزگار نیز نازل میشوند. در [[روایات]] از لشگرهایی از [[ملائکه]] و [[ترس]] یاد شده است که [[مسلمانان]] را در [[جنگها]] [[یاری]] میکنند<ref>ر.ک: ترس، ملائکه.</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
برخی این [[حدیث]] را به معنی وسایل ارتباطی امروزی معنی میکنند و به وسایلی چون بیسیم و موبایل [[تفسیر]] میکنند. هرچند اینگونه [[تفاسیر]] نمیتواند غیر معقول از ذهن غیر شرعی باشد، اما امکان بروز پدیدهای [[معجزهآسا]] و [[خارقالعاده]] نیز دور از ذهن نیست، زیرا حوادث [[زمان ظهور]] پر از رخدادهایی ماورایی و غیرمنتظره است. | برخی این [[حدیث]] را به معنی وسایل ارتباطی امروزی معنی میکنند و به وسایلی چون بیسیم و موبایل [[تفسیر]] میکنند. هرچند اینگونه [[تفاسیر]] نمیتواند غیر معقول از ذهن غیر شرعی باشد، اما امکان بروز پدیدهای [[معجزهآسا]] و [[خارقالعاده]] نیز دور از ذهن نیست، زیرا حوادث [[زمان ظهور]] پر از رخدادهایی ماورایی و غیرمنتظره است. | ||
[[ابی الجارود]] از [[امام باقر]]{{ع}} پرسید: چه زمانی [[حضرت قائم]]{{ع}} [[قیام]] خواهد نمود؟ [[حضرت]] فرمود: آن زمان را [[درک]] نخواهی کرد، [[قائم آل محمد]]{{ع}} هنگامی برای اجرای حقایق | [[ابی الجارود]] از [[امام باقر]]{{ع}} پرسید: چه زمانی [[حضرت قائم]]{{ع}} [[قیام]] خواهد نمود؟ [[حضرت]] فرمود: آن زمان را [[درک]] نخواهی کرد، [[قائم آل محمد]]{{ع}} هنگامی برای اجرای حقایق ظهور خواهد کرد که [[شیعیان]] [[ناامید]] شدهاند. او سه روز [[مردم]] را [[دعوت]] خواهد کرد ولی کسی به دعوتش پاسخ نمیدهد. در روز چهارم او پرده خانه [[کعبه]] را در دست میگیرد و به درگاه [[خداوند]] عرضه میکند: "خدایا مرا [[یاری]] برسان" دعای او [[مستجاب]] میشود و فرشتگانی که در [[جنگ بدر]] [[رسول خدا]]{{صل}} را [[یاری]] رساندند فرود میآیند و با او [[بیعت]] میکنند. آن [[فرشتگان]] هنوز سلاحهای [[جنگی]] خود را از خود جدا نکردهاند. پس از [[بیعت]] [[ملائکه]]، [[سیصد و سیزده]] تن از [[مردم]] با [[حضرت]] [[بیعت]] مینمایند. آنگاه [[حضرت]] به سوی [[مدینه]] رهسپار میشود و [[مردم]] نیز همراه وی به راه میافتند. او هزار و پانصد نفر از قریشیها که همه [[فرزندان]] [[نامشروع]] هستند را به [[هلاکت]] میرساند. سپس به [[مسجد النبی]] رفته و دیوار [[مسجد]] را از بنیان خراب مینماید. "ازرق" و "زریق" (جبتِ و [[طاغوت]] که دو تن از [[منافقان]] [[صدر اسلام]] هستند) را از [[قبر]] بیرون میکند. برخی از [[مردم]] به خاطر این کار به [[شک]] و [[تردید]] دچار میشوند (و به آن حضرت [[کافر]] میشوند) و [[حضرت]] آنان را به [[درک]] واصل میکند. سپس باقیمانده هیزمهایی که [[مردم]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} جمع نموده و میخواستند با آن [[خانه فاطمه زهرا]]{{ع}} و [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} را بسوزانند، حاضر مینماید و ازرق و زریق را با آن هیزمها میسوزاند. آن هیزمها اکنون نزد ما به [[امانت]] قرار دارد. [[حضرت]] قصر (دارالامارهی) [[مدینه]] را ویران میکند و سپس به سوی [[کوفه]] حرکت میکند. در [[کوفه]] شانزده هزار نفر [[زیدی]] [[مذهب]] هستند. آنان مردانی [[دین]] شناسند که تا دندان مسلحاند و [[قرآن]] میخوانند و از شدت [[عبادت]] پیشانی آنان پینه بسته است، اما [[نفاق]] تمامشان را فرو گرفته است. آنها به [[حضرت]] میگویند:ای [[فرزند فاطمه]]! برگرد، ما به شما نیازی نداریم. [[حضرت]] در پشت [[شهر]] [[نجف]]، در روز [[دوشنبه]]، هنگام عصر با آنان درگیر میشود و همه را در یک نیمروز از دم [[شمشیر]] میگذراند و جملگی چون شتران [[قربانی]] کشته میشوند و حتی یک نفر از [[اصحاب]] [[حضرت]] هم آسیبی نمیبیند. سپس به [[کوفه]] برمیگردد و با گروهی از مردان [[جنگی]] [[نبرد]] میکند و آنان را [[شکست]] داده و میکشد، تا اینکه [[خداوند]] از او [[راضی]] گردد. [[ابوجارود]] پرسید: از کجا میفهمد که [[خدا]] [[راضی]] شده است؟ [[حضرت]] فرمود:ای اباجارود! [[خداوند]] (در [[قرآن]] میفرماید) به [[مادر موسی]] [[وحی]] نمودیم و به [[زنبور عسل]] نیز [[وحی]] مینماییم<ref>سوره قصص، آیه ۷: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}} «و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد»؛ سوره نحل، آیه ۶۸: {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}} «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین!».</ref>، [[حضرت مهدی]]{{ع}} از [[مادر موسی]] و [[زنبور عسل]] بهتر است! (یعنی [[خداوند]] به [[حضرت]] مانند [[مادر موسی]] [[وحی]] میفرستد و [[رضایت]] خود را به ایشان میرساند). سپس [[حضرت]] [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[حضرت قائم]]{{ع}} [[سیصد و نه سال]] مانند [[اصحاب کهف]] در [[زمین]] باقی میماند و [[خداوند]] [[شرق]] و [[غرب]] عالم را برای او مهیا میسازد و تمام [[کفار]] کشته خواهند شد، تا جایی که جز [[اسلام]] [[محمد]]{{صل}} بر روی [[زمین]] [[دینی]] برقرار نخواهد ماند. او همانند [[سلیمان]] [[نبی]]{{ع}} [[رفتار]] میکند، به [[خورشید و ماه]] هر دستوری بدهد [[اطاعت]] میکنند، [[زمین]] در زیر پای او میپیچد و [[دستورات الهی]] را [[خداوند]] به [[قلب]] [[حضرت]] فرو میفرستد و ایشان نیز همانگونه عمل مینمایند<ref>بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۶۵ و غیبت نعمانی: ص ۳۱۹.</ref>. | ||
جناب [[مفضل]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] میکند که در [[زمان ظهور]]، [[مؤمنان]] به پرندگان آسمانی [[دستور]] میدهند و پرندهها فرود میآیند و [[مؤمنان]] آن پرندهها را [[ذبح]] نموده و گوشت آن را کباب میکنند و میخورند، اما استخوانهای آن پرنده را نمیشکنند. سپس به آن اشاره میکند و میگوید: "به [[اذن الهی]] زنده شو!" آن پرنده دوباره زنده میشود و به پرواز درمیآید. [[مؤمنان]] همین کار را با کارهایی چون آهو نیز انجام میدهند. [[شهرها]] همه [[نورانی]] است و احتیاجی به [[خورشید و ماه]] نمیباشد. هر حیوان گزنده و اذیتکنندهای، بیآزار خواهد شد و [[قدرت]] [[شیطان]] از بین رفته است و [[وسوسه]] و [[حسد]] و [[فساد]] از میان خواهد رفت. درختان خاردار دیگر خار نخواهند داشت و [[زمین]] یکسره سبزهزار است و هر چه که برچینند، به جای آن دوباره روییده شود... [[کفار]] به هر جایی که [[پناه]] ببرند، آن مکان به سخن آمده و وی را معرفی میکند تا کشته شود. [[ملائکه]] در میان [[مردم]] رفت و آمد میکنند و بر [[مؤمنان]] از سوی [[خدا]] [[پیام]] میرسد و [[مردم]] کسانی را که [[دوست]] دارند به [[اذن الهی]] دوباره زنده میکنند و با هم [[زندگی]] میکنند<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۴۴ و دلایل الامامة: ص ۲۴۱.</ref>. | جناب [[مفضل]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] میکند که در [[زمان ظهور]]، [[مؤمنان]] به پرندگان آسمانی [[دستور]] میدهند و پرندهها فرود میآیند و [[مؤمنان]] آن پرندهها را [[ذبح]] نموده و گوشت آن را کباب میکنند و میخورند، اما استخوانهای آن پرنده را نمیشکنند. سپس به آن اشاره میکند و میگوید: "به [[اذن الهی]] زنده شو!" آن پرنده دوباره زنده میشود و به پرواز درمیآید. [[مؤمنان]] همین کار را با کارهایی چون آهو نیز انجام میدهند. [[شهرها]] همه [[نورانی]] است و احتیاجی به [[خورشید و ماه]] نمیباشد. هر حیوان گزنده و اذیتکنندهای، بیآزار خواهد شد و [[قدرت]] [[شیطان]] از بین رفته است و [[وسوسه]] و [[حسد]] و [[فساد]] از میان خواهد رفت. درختان خاردار دیگر خار نخواهند داشت و [[زمین]] یکسره سبزهزار است و هر چه که برچینند، به جای آن دوباره روییده شود... [[کفار]] به هر جایی که [[پناه]] ببرند، آن مکان به سخن آمده و وی را معرفی میکند تا کشته شود. [[ملائکه]] در میان [[مردم]] رفت و آمد میکنند و بر [[مؤمنان]] از سوی [[خدا]] [[پیام]] میرسد و [[مردم]] کسانی را که [[دوست]] دارند به [[اذن الهی]] دوباره زنده میکنند و با هم [[زندگی]] میکنند<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۴۴ و دلایل الامامة: ص ۲۴۱.</ref>. |